🔴#ربا
قالَ رسول اللَّه صلی الله علیه وآله:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَعَنَ آکِلَ الْرِّبا وَ مُوکِلَهُ وَ کاتِبَهُ وَ شاهِدَیْهِ.
امالی الصدوق 346/1
🌟رسول خداصلی الله علیه وآله فرمودند: مسلّماً خدای عزوجل رباخوار و عامل ربا و نویسنده معامله با ربا و دو شاهد آن معامله ربوی را لعنت کرده است.
🌟* #لعنت_خدا، یعنی دور شدن افراد لعنت شده از رحمت خدا، رحمت الهی بسیار وسیع و فراگیر است و دنیا و آخرت را پُر کرده است، رحمت های مادی، معنوی، عمومی، خصوصی، «وَسِعَتْ رَحْمَتُهُ کُلَّ شَی ء»، رحمتش همه چیز را فرا گرفته، «یا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ» در دعا می خوانیم ای خدایی که رحمتش همیشه بر غضبش سبقت دارد!
🌟خدای متعال دوست دارد که همیشه، همه را مورد رحمت قرار بدهد و کسی محکوم لعنت و #عذاب او نشود.
👈اینک باید دید که رباخواری چه گناه بزرگی است که خدای متعال #رباخوار و همه همکارانش را از رحمت بیکران خود دور کرده است!
👌آن چه می شود فهمید این است که در رباخواری
الف - کاستن از یک گروه و اضافه کردن بی حدّ بر گروه دیگر است،
ب - عدّه ای بی کار و بی عار و مفت خور می شوند و عدّه ای پیوسته باید تلاش کنند تا بتوانند #جیب آن ها را پرتر کنند!
📚حق الناس در محیط کار و زندگی« از دیدگاه قرآن و روایات»/ گردآوری صادق میرشفیعی.ص: 60
عاشورا و طایفه ای از جن ها
(داستان زعفر جنی)
🍀◼️
هنگامی که واقعه ی جانسوز #عاشورا در حال وقوع بود، #زعفر_جنی که رئیس شیعیان #جن بود در بئر ذات العلم ، برای خود مجلس عروسی بر پا کرده بود و بزرگان طوایف جن را دعوت نموده و خود بر تخت #شادی و عیش نشسته بود.
در همین حال ناگهان متوجه شد که از زیر تختش صدای #گریه و زاری می آید. زعفرجنی گفت : کیست که در وقت شادی ، گریه می کند؟!
دراین هنگام دو نفر از جنیان حاضر شدند و زعفر از آنان سبب گریه را پرسید .آنان گفتند : ای امیر ! وقتی که ما را به فلان شهر فرستادی ، در حین رفتن به آن شهر ، عبور ما به #رود_فرات افتاد که عربها به آن نواحی #نینوا می گویند .
ما دیدیم که درآنجا لشکریان زیادی از انسانها جمع شده و در حال #جنگ هستند .وقتی که نزدیک آنان شدیم ، مشاهده کردیم که حضرت #حسین_بن_علی (ع) ، پسر همان آقای بزرگواری که ما را مسلمان کرده ، یکه و #تنها بر #نیزه_ی بی کسی تکیه داده و به چپ و راست خود نگاه می کرد و می فرمود : ( آیا #یاری دهنده ای هست تا ما را یاری دهد ؟!) و نیز شنیدم که اهل و عیال آن بزرگوار ، فریاد #العطش العطش بلند کرده بودند . وقتی که این واقعه ناگوار را مشاهده کردیم فی الفور خود را به به خدمت شما رساندیم تا شما را خبر نماییم که اکنون پسر رسول خدا (ص) را به #شهادت می رسانند .
به محض اینکه زعفر جنی این سخنان را شنید ، تاج شاهی را از سر خود بر داشت و لباسهای دامادی را از تن خود خارج کرد و طوایف مختلف جن را با سلاحهای آتشین آماده کرد و همگی با عجله به سوی کربلا حرکت نمودند . خود زعفر گفته است : وقتی که ما وارد زمین کربلا شدیم ، دیدیم که چهار فرسخ در چهار فرسخ را لشکریان دشمن فرا گرفته است ، بعلاوه صفهای فرشتگان زیادی را دیدیم .
#ملک_منصور با چندین هزار فرشته ی دیگر یک طرف، #ملک_نصر با چندین هزار فرشته از طرف دیگر ، #جبرئیل با چندین هزار فرشته ی دیگر در آن طرف و در یک طرف دیگر #میکائیل با چندین هزار فرشته ی دیگر در آن طرف ، و در یک طرف دیگر #اسرافیل ، #ملک_ریاح ( فرشته بادها ) ، فرشته ی #دریاها ، فرشته ی #کوهها ، فرشته ی #دوزخ و فرشته ی #عذاب و... هر یک با لشکریان خود منتظر گرفتن اجازه از حضرت بودند . بعلاوه ارواح یکصد و بیست و چهار هزار #پیامبر ( ع ) از آدم تا خاتم همه صف کشیده ، مات و متحیر مانده بودند . تمام موجودات و حقیقت کل اشیا در کربلا بودند و همگی گریان . چه کربلا و چه غوغائی . خاتم پیامبران (ص) آغوش خود را گشوده و به امام حسین (ع) می فرمود: پسرم ! عجله کن ! عجله کن ! به راستی که مشتاق تو هستیم .
حسین بن علی (ع) یکه و تنها در میان میدان با زخمها و جراحات فراوان ، پیشانی شکسته، با سری مجروح، با سینه ای سوزان و با دیده ای گریان ایستاده بود و در هر نفسی که میکشید ، از حلقه های زره #خون می چکید اما اصلا" توجهی به هیچ گروهی از آن فرشتگان نمی کرد به من هم کسی اجازه نمی داد تا خدمت آن حضرت برسم .
همانطور که از دور نظاره میکردم و در کار آن حضرت #حیران بودم ،ناگهان دیدم که آقا امام حسین (ع) سر غربت از نیزه ی بی کسی بلند کرد و با گوشه چشم به من نگاه کرد و اشاره ای فرمود که : ای زعفر ! بیا..
در این هنگام همه فرشتگان به سوی من نگاه کردند و مرا اجازه دادند تا نزد حضرت بروم . من خود را خدمت حضرت رساندم و عرض کردم : من با نود هزار جن به یاری شما آمده ام . اگر بخواهی تمام دشمنانت را قبل از اینکه از جای خود حرکت کنی #نابود میسازیم .
حضرت فرمود : ای زعفر زحمت کشیدی ! خدا و رسولش از تو راضی باشند . خدمت تو مورد #قبول درگاه حق باشد ، اما لازم نیست که زحمت بکشید ، شما برگردید . عرض کردم : قربانت شوم چرا اجازه نمی فرمائید ؟!
حضرت فرمود : خداوند چنین نخواسته است و باید به لقای حضرت دوست برسم . اگر من در جای خود بمانم خداوند بوسیله چه کسی این مردم نگون بخت را مورد امتحان قرار دهد ؟ و چگونه از کردار زشت خود #آگاه خواهند شد و...
جنیان گفتند : ای حبیب خدا و ای فرزند حبیب خدا ! به خدا سوگند اگر اطاعت از تو لازم و مخالفت با تو #حرام نبود ، سخنت را قبول نمی کردیم و تمام دشمنانت را پیش از دستیابی به تو از میان می بردیم . حسین بن علی (ع) فرمود :
به خداوند سوگند که ما بر این کار از شما جنیان تواناتریم ولی باید #حجت بر مردم #تمام شود تا آنکس که گمراه می شود با دلیل #گمراه شود و آنکس که هدایت می شود با دلیل #هدایت شود .
🌸🍃 بحارالانوار ج 44 ص330