دورهمی رزمندگان گرمن
ادامه خاطرات محمدرضا امینی قسمت 4⃣ همه غش کردن ازخنده چون بلندگو نداشتیم صدای خنده ها و همهمه مرد
ادامه دورهمی باشهید محمودبیاریان
روزاجرای نمایش فرارسید قبل ازاجرا یک ساعتی میآمدیم داخل کتابخانه هم بعنوان آخرین تمرین وهم لباسهای مخصوص اجرای نمایش میپوشیدیم وگریم هم میکردیم.این برادر مان هم آمد خوب تاآن روز توتمرینها که نیامده وحالا هم با کلی آمادگی که میخادتونمایش بازی کنه به محمود گفتیم چه نقشی میخادبازی کنه؟ گفت میگم لباسها رو پوشید شامل عبا وباشال ودستمال یه چیزی به سرش مثل عمامه درست کرد وشروع کرد براش ریش گذاشتن اصلا ازافراداصلی بهترو پرملات تر لباس گریم شده بود زمان شروع اجرا فرا رسید نمایش شامل چند پرده بود پرده اول شروع شد این برادر بازیکن نیامد پرده دوم نیامد تا پرده یکی به آخر (ما چون خودمان مشغول ودرگیر اجرای نقش خودمان بودیم آن لحظات زیاد توجه ای نداشتیم) ظاهرا محمود بهش گفته بود چی بگه وکجاواردبشه همان پرده وقتی دوستان رو سن نمایش اجرا میکردند دیدیم باآن هیبتش وارد شد بلند گفت بگیریش بگیریش نگذارید فرار کند این را گفت سریع محل راترک کرد آمد پشت سن.خوب منتظربود که بازهم نقش ایفا کنه هی چشمش به محمود بود تا بهش بگه ازاینطرف مادیدیم نمایش هم داره تمام میشه به محمود گفتیم پس این بنده خدا چی شد میخاد چکار کنه گفت بازهم نقش براش دارم هی دلشوره داشت این برادر تااینکه نمایش تمام شد منتظر واکنش ایشون بامحمود بودیم باآن روش همیشگیش گفت بی پدر نمایش که تمام شد همان یه کم گفت برروز اول خوب بود تو بعدازما که رفتیم خانه تازه نقشهات اجرا میشه مانده بود محمود چی میگه خوب آن روزها اینطوری بود به محض اتمام نمایش اگر برنامه ای نبود بلافاصله سن روجمع میکردیم مامشغ ول جمع کردن بودیم همه لباسها وگریم را بلا فاصله ازدرآوردیم محمودهم سعی میکرد خیلی توصحنه نباشه ولی شش دانگ هواسش ضمن جمع آوری به ایشون بود مردم همه رفتن شاید یک ساعتی گذشته بود محمود گفت حالا بیا بریم تئاترخنده دارببینیم آمدیم تومسجد دیدیم ایشون با یک برادردیگه ای مشغول کنندن ریش هایی که بصورت داشت هستند هی یه کم این ریش هارا که از تیکه های نمد بود به صورت داشت میکند دادش هامیرفت هی میگفت آخ آخ آخ همه از خنده دلمان راگرفته بودیم ظاهرا ای ریشها با چسب زیاد اهو چسبانده شده بود اشکهاش درآمده بود وقت طولانی صرف شد تابلاخره این نمدهاکنده شد محمودبهش میگفت دیدی چه نقش خوبی بهت دادم آنهم با آن لهجه وطریقه گویش قشنگش هرچی بود نثارمحمود کرد ودقایقی به همین شوخیها ءذشت وخاطره جالبی برا همه مابرجاماند.آرزوی توفیق برا این برادر راازخداوند منان داریم . براپرستوی سبک بال عاشقی که سودای پرواز کردن دربلندای افق رادرسرمیپروراند وعاشقانه به معبود خود لبیک گفت همجواری باشهدای کربلا راخواهانم
ادامه دارد
#دورهمی باشهید بیاریان
🇮🇷﷽ دورهمی #رزمندگان گرمن
https://eitaa.com/Razmandegan_garman
خاطرات #رضامنتظریون
سلام خداقوت
حضور من درجبهه درسال ۶۲ به اتفاق محمدرضا منتظری فرزند مرحوم نوروزعلی و احمد منتظریون فرزند مرحوم حاج اسماعیل ازطرف لشگر ۲۵ کربلا سپاه مازندران دراهواز وخرمشهر ودر سال ۶۵ در غرب مریوان پاسگاه شهدا که چند تا از رفقا به فیض شهادت رسیدن منجمله #شهیدعلیرضاتجری
🇮🇷﷽ دورهمی #رزمندگان گرمن
https://eitaa.com/Razmandegan_garman
دورهمی رزمندگان گرمن
خاطرات #رضامنتظریون سلام خداقوت حضور من درجبهه درسال ۶۲ به اتفاق محمدرضا منتظری فرزند مرحوم نوروز
خاطرات #رضامنتظریون
ازخاطرات من با #شهیدسیدمحسن حسینی در راهنمایی با هم تویه کلاس بودیم معلم عربی ما مرحوم حسین سلیمانی فرزند حاج اسماعیل بود ایشان لهجه داشتن وتو کلاس گرمنی صحبت میکردن ومن و سیدمحسن همیشه میخندیدیم
🇮🇷﷽ دورهمی #رزمندگان گرمن
https://eitaa.com/Razmandegan_garman
دورهمی رزمندگان گرمن
خاطرات #رضامنتظریون ازخاطرات من با #شهیدسیدمحسن حسینی در راهنمایی با هم تویه کلاس بودیم معلم عربی م
خاطرات #رضامنتظریون
من وسیدمحسن دربسیج پایگاه امام رضا علیهالسلام مسجد جامع بدون اینکه به والدین بگیم برا جبهه ثبت نام کردیم روز موعود فرا رسید محسن با ساک دستی اومد جلوی خونه ما و زنگ وزد درحیاطو بازکردم گفتم منم میام اومدم که خداحافظی کنم پدرمرحومم ومادرم مانع من شدن و سیدمحسن تنها رفت و من از این فیض جاموندم محسن گفت رضا من که میرم ولی برنمیگردم #شهیدمیشم اذیتش کردم گفتم #شهادت کجا وینگردی( این کلمه گرمن بمعنی بر می گردی) این حرفا چیه خداحافظی کردیم خیلی گریه کردیم و سید رفت و به آرزوش رسید
🇮🇷﷽ دورهمی #رزمندگان گرمن
https://eitaa.com/Razmandegan_garman
دورهمی رزمندگان گرمن
خاطرات #رضامنتظریون من وسیدمحسن دربسیج پایگاه امام رضا علیهالسلام مسجد جامع بدون اینکه به والدین
خاطرات #رضامنتظریون
درآخرین نامه #شهیدعلی_اصغرترابی به من این بود که رضاجان منو دعا کن به #شهادت برسم و دیدار ما به قیامت
#مامی_توانیم
#ایران_قوی
#لبیک_یاخامنه_ای
#زن_عفت_افتخار
🇮🇷﷽ عضویت در کانال اطلاع رسانی گرمن در ایتا
https://eitaa.com/garman_shahrood
دورهمی رزمندگان گرمن
"گزارش برگزاری یادواره #دانشجوشهیدمحمودبیاریان یادواره #دانشجوشهیدمحمودبیاریان در روز پنجشنبه ۲۹ د
📸 گزارش تصویری
یادواره #دانشجوی_شهیدمحمودبیاریان
زینبیه روستای گرمن
پنجشنبه ۲۹ دی ماه ۱۴۰۱
ارسالی حمید منتظریون
🇮🇷﷽ دورهمی #رزمندگان گرمن
https://eitaa.com/Razmandegan_garman
دورهمی رزمندگان گرمن
📸 گزارش تصویری یادواره #دانشجوی_شهیدمحمودبیاریان زینبیه روستای گرمن پنجشنبه ۲۹ دی ماه ۱۴۰۱ ارس
📸 گزارش تصویری
یادواره #دانشجوی_شهیدمحمودبیاریان
زینبیه روستای گرمن
پنجشنبه ۲۹ دی ماه ۱۴۰۱
ارسالی حمید منتظریون
🇮🇷﷽ دورهمی #رزمندگان گرمن
https://eitaa.com/Razmandegan_garman
فکر می کنم اینجا یکی از شهرهای غرب کشور باشه.باید یکی از رزمندگان حاضر در این تصویر ، مشخص کنند.
از سمت چپ
ا-احمد فیروزی
۲-حسین صادقی فرزند مرحوم محمدصادق.
۳-محمدرضا قربانی فرزند مرحوم غلامحسین
۴-اسحاق قربانیان
۵-فکر کنم آقای بهشتی از فرهنگیان شاهرود باشند.
🇮🇷﷽ دورهمی #رزمندگان گرمن
https://eitaa.com/Razmandegan_garman
از راست :
۱- سعید الهیاری
۲- حجتالاسلام شیخ علی سلیمانی
۳- سید عبدالله میری
ارسالی از سید عبدالله میری
🇮🇷﷽ دورهمی #رزمندگان گرمن
https://eitaa.com/Razmandegan_garman
از راست :
۱ سید عبدالله میری
۲- سیدحسن مصطفوی
۳ #شهیدمحمودبیاریان
ارسالی از سید عبدالله میری
🇮🇷﷽ دورهمی #رزمندگان گرمن
https://eitaa.com/Razmandegan_garman
ایستاده از راست:
۱- #شهیدابراهیم_ابوتراب
۲- مجید قاسمی
۳- #شهیدرضاقنبری
ارسالی از سید عبدالله میری
🇮🇷﷽ دورهمی #رزمندگان گرمن
https://eitaa.com/Razmandegan_garman