دورهمی رزمندگان گرمن
خاطره ای از #شهیدعلی_اصغرترابی امام خمینی ره در دهه ۵۰ شمسی در پاسخ به سوال مامور ساواک که از او
خاطرات علی اصغر قریب
مادرم نقل میکند :
زمانی که خبر #شهادت علی اصغر را میدهند ؛ فقط به آخرین مهمانی که برادرش در کنارش بوده است فکر میکرده ؛ به شام آخرین شب قبل از برگشتن به جبهه که گویا آخرین مهمانی خواهر از برادرش بوده است.
در پیچ و خم افکارش با خودش تکرار میکرده دیدی مادر راست گفت....
زیرا مادرش میگفت :
اینبار علی اصغر دیگر برنمیگردد .
بالاخره شب ۱۳۶۵/۱۲/۲۵ من چشم به این دنیا گشودم...
آنشب برای خانواده من گویا شبی عجیب بوده است...
انگار دوهفته قبل مراسم چهلمین روز از #شهادتش(علی اصغر) بوده و چندین نفر از فامیل در منزل پدر بزرگم نشسته بودند .
پدرم از شاهرود به گرمن میرسد و یک راست به منزل پدرخانمش میرود و خبر را اینگونه بیان میکند بچه سالم و پسر هست.....
به گفته دایی احمد دیگر انگار بابا بچه اش #شهید نشده و پسر از دست نداده است !!!!
از فرط خوشحالی و با چشمانی اشک آلود و صدایی بغض آلود از ته دل فریاد میزند علی اصغر....علی اصغر.....خدا علی اصغرم رو به من برگرداند...و نام من؛ هم نام دایی شهیدم شد.
همواره پدر بزرگ به دایی ها و مادرم میگفت اگر خداوند به شما هر فرزند پسر عطا کرد از من بابت نامش سوال نکنید چون نام آنها معلوم هست فقط #علی_اصغر....
🇮🇷﷽ دورهمی رزمندگان گرمن https://eitaa.com/Razmandegan_garman