eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
20.3هزار عکس
7.9هزار ویدیو
300 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین https://eitaa.com/harfhamon کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
به توکل نام اعظمت بِسمِ اللّهِ الرَحمنِ الرَحیم 🌹 🌹 امروز با معرفی خدمت بزرگواران هستیم شادی روح شهدا بخصوص شهید عزیز فاتحه+صلوات+وعجل فرجهم ان شاءالله ک این دنیا و آخرت شفیع همه مون باشن🤲 🌺 بسم رب الشهداء والصدیقین 🌺 ✋نیت کنید و حاجتهاتون رو طلب کنید ... 🔵 حاجت ها رو از شهدا طلب کنید ، مرام و معرفتشون زیاده حتما دستگیرمون میشن هر کسی با هر شهیدی خو گرفت روز محشر آبرو از او گرفت ‍ ‍ ‍ 🌺زیارت نامه شهدا 🌺 بسم الله الرّحمن الرّحیم اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَوْلِيآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَصْفِيآءَ اللَّهِ وَاَوِدَّآئَهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ دينِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، الْوَلِىِّ النَّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبى عَبْدِاللَّهِ، بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى طِبْتُمْ، وَطابَتِ الْأَرْضُ[ اَنْتُم] الَّتى فيها دُفِنْتُمْ، وَفُزْتُمْ فَوْزاً عَظيماً، فَيا لَيْتَنى كُنْتُ مَعَكُمْ، فَاَفُوزَ مَعکم 🤚سلام° و عرض ادب خدمت همراهان رفیق_شهیدم ان شاءالله که رضایت ❤️ـخدا و 🤝ـدستگیری 🌷ـشهدا شامل حال همه ما باشه در دنیا و آخرت 🕊🌸 رفیق شهیدم 🆔 @Refighe_Shahidam313 ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
شهید مدافع حرم پاسدار شهید نام : سعید نام خانوادگی : مسلمی محل تولد : اراک نام پدر: علی تاریخ تولد: 1370/01/19 تاریخ شهادت: 1394/08/09 محل شهادت: حومه حلب @Refighe_Shahidam313
سعید به روایت از من شش فرزند دارم كه پسرم سعيد متولد سال 70 و آخرين فرزندم بود. از كودكي خيلي بچه آرام، صبور با محبت و قانعي بود. بسيار با بود و نمازش را اول وقت مي‌خواند. هميشه با وضو بود. به من و پدرش بسيار احترام مي‌گذاشت با اينكه آخرين فرزندم بود ولي از همه فرزندانم بزرگتر بود. يعني كارهايي مي‌كرد كه از سنش بیشتر بود ماجرای شفا یافتن شهید مادر شهید مسلمی بیان داشت: نزدیک بود، تصمیم داشتم برای پخت نان به روستا برگردم، با خود گفتم اگر خدا بخواهد سعیدم خوب می‌شود، در مسیر بازگشت از تهران به (ع) رفته، سپس بعد از زیارت به روستا برگشتم، شب خواب دو بانویی را دیدم که صورتشان پوشیده بود، سعید را در آغوشم دادند و گفتند بفرما حاجیه‌خانم این هم پسرت، بعد از آن سعید کاملاً بهبودیافته و هیچ دارویی مصرف نکرد. @Refighe_Shahidam313
سعید به روایت برادرم متولد 19 فروردين 1370 بود و 9 آبان 1394 به شهادت رسيد. من دو خواهر و چهار برادر داشتم كه آقا سعيد فرزند آخرخانواده بود. من از برادرم 12 سال بزرگترم. كودكي مان در روستا گذشت. آقا سعيد اراك به دنيا آمد و در اراك بزرگ شد. از ابتدا به دنبال و رفت. بعدها عضو شد و براي دفاع از اسلام مرز نمي‌شناخت. مي‌گفت هر سرزمين اسلامي كه احتياج به دفاع دارد من عازم مي‌شوم و اگر مسلماني صداي مظلومي را در عالم بشنود و به دفاع برنخيزد بويي از مسلماني نبرده است. برادرم روحيه داشت. هميشه صبور بود. لبخند به لب داشت و در كارهاي خانه به مادرم كمك مي‌كرد. باشگاه ورزشي داشت و بود. بچه‌ها و جوان‌ها را از كوچه پس كوچه‌ها جمع مي‌كرد و به سمت ورزش سوق مي‌داد. @Refighe_Shahidam313
سعيد بود. كه همشهري‌مان بود همزمان با برادرم به رسيد. سعيد چون تيربارچي بود نمي‌توانستند او را بزنند. همرزمانش مي‌گفتند تك تيراندازها تند و تند به طرفش شليك مي‌كردند. فرماندهشان تعريف مي‌كرد ظهر كه شروع شد، تا شب وهابي‌ها به طرف ما شليك مي‌كردند. موقع اذان كه شد سعيد گفت حاجي بيا نمازمان را نوبتي بخوانيم. فرمانده‌شان مي‌گفت به خودمان گفتيم اين جوان 24 ساله وسط آتش جنگ فكر نماز است. آخر آتش زياد بود. نماز را نوبتي خوانديم. فرمانده‌اش مي‌گفت از نحوه دقيق شهادت برادرم اطلاع نداريم اما همرزمش مي‌گفت سعيد 200 متر از ما جلوتر بود. همان جا به شهادت رسيد و پيكرش مدتي در منطقه ماند و بعد از آزادسازي آن منطقه پيكرش را براي ما آوردند. سعيد كه شهيد شد ما سه ماه خبري از او نداشتيم. يك شب خواب ديدم جمعيت زيادي به سمت مي‌روند. سعيد روي دوش جمعيت بود. تيشرت مشكي تنش بود و روي آن نوشته شده بود. به من گفت به خدا من مي‌آيم و با وعده‌اي كه در خواب به من داده بود بعد از سه ماه پيكرش برگشت. @Refighe_Shahidam313
به روایت يكي  از شاگردان شهيد شيفته اخلاق استاد بوديم شهيد سعيد مسلمي دوست و استادم در رشته بود. از سال 91 به باشگاه آقا سعيد مي‌رفتم. تأثير اخلاقي كه اين شهيد روي جوان‌ها مي‌گذاشت خيلي زياد بود. اخلاقش خيلي خوب بود. به ما سفارش مي‌كرد به پدر و مادرمان احترام بگذاريم. سعي مي‌كرد همه را به گفتار خوب راهنمايي كند. شهيد مسلمي خرج بي‌بضاعت‌ها را مي‌داد. جوان‌ها را به ورزش جذب مي‌كرد و بچه‌ها و جوان‌ها را با هزينه خودش بيرون مي‌برد. با بچه‌ها دوست بود. همه شاگردانش شيفته اخلاقش شده بودند. حتي با بچه‌هاي كوچك در پارك مي‌كرد. آقا سعيد پيش از آنكه باشد مربي اخلاق بود.  بعد از شهادتش جوانان زيادي براي رفتن به داوطلب شدند و همه تصميم گرفتند راه او را ادامه دهند. حرف آقا سعيد اين بود كه (س) يك بار به اسارت رفت و ديگر نبايد به اسارت برود. من هم دوست دارم و بايد براي دفاع از حرم بي‌بي بروم. الان جوانان زيادي به مزارش مي‌روند و با شهيد درد دل مي‌كنند. دوست داريم راهش را ادامه دهيم. خوب يادم است يك شب قبل از اينكه اعزام شود همه بچه‌ها را جمع و خداحافظي كرد. @Refighe_Shahidam313
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
وصیت نامه شهید: با سلام و درود به روح (ره) و آرزوی صحت و سلامتی برای ادامه دهنده راه ایشان امروز که شما این نامه را مطالعه می‌کنید شاید دیگر در بین شما عزیزان نباشم و انشالله خداوند توفیق نبرد با دشمنان امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام و شهادت در راه ایشان نصیب اینجانب کرده باشد.  در ابتدا از پدر و مادر عزیزم به خاطر تمامی سختی‌ها و زحماتی که برای بزرگ کردن اینجانب کشیده‌اند تشکر می‌کنم. از شما عذرخواهی می‌کنم که نتوانستم حتی گوشه‌ای از زحمات شما را در این دنیا جبران کنم و امیدوارم در آن دنیا به لطف حضرت زهرا(س) دستگیر شما باشم.  پدر و مادرم، حرفی که با شما دارم این است که در نبود من صبور باشید و خدایی نکرده حرف یا عملی انجام ندهید که باعث رنجش دل امام زمان و رهبر عزیزتر از جانم و خوشحالی دشمنان اسلام شود و بدانید که فرزند شما در مقابل عزیزان امام حسین(ع) هیچ ارزشی ندارد و اگر خواستید برای نبود فرزندتان اشک بریزید برای مظلومیت (ع) و فرزندانش گریه کنید.  همیشه راضی باشید به رضای خداوند و خداوند باشید که فرزندتان در راه امام حسین(ع) قربانی شد. و بدانید که من با اراده خودم این راه را انتخاب کردم و همیشه شکرگزار خداوند هستم که مرا لایق این راه دانست. توصیه‌ای که به خواهران و برادرانم دارم داشتن و و نگه داشتن احترام به پدر و مادرم در همه‌ی  شرایط است.  صحبتی که با عزیزان دارم ادامه راه شهیدان و گوش به فرمان بودن در برابر دستورات رهبری حضرت امام خامنه‌ای است و همیشه به یاد داشته باشید که در محضر خداوند و (عج) هستید.  از شما عزیزان می‌خواهم همواره احترام به پدر و مادر و تلاش برای بالا بردن سطح علمی و رعایت و و ورزش کردن برای دفاع از را فراموش نکنید و بدانید روزی نوبت شما هم خواهد رسید و باید برای آن روز خود را آماده کنید تا بتوانید برای دفاع از اسلام و شادی دل (س) از همه چیزتان بگذرید و هیات را حفظ کنید و مراسمات به یاد ما هم باشید و روضه حضرت زهرا(س) را به یاد ما باهم بخوانید.  امیدوارم عملکردم در مقابل دشمنان اسلام باعث شادی دل آقا امام زمان(عج) و نایب بر حق ایشان حضرت امام خامنه‌ای گردیده باشد؛ ان‌شاءالله. جهت سلامتی آقا امام زمان عج الله فرجه صلوات @Refighe_Shahidam313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپی کوتاه از شهید چن روز قبل از شهادت . | ‏اگر اینـ سر بہ سرِ راه تو افتد زیباستـ | |بہ ‎شهادت بنما ختمـ سر انجام مرا. . .| . @Refighe_Shahidam313
👆👆👆 🤚سلام° و عرض ادب خدمت همراهان سنگر ما جمعه ها معرفی شهید داریم ان شاءالله که رضایت ❤️ـخدا و 🤝ـدستگیری 🌷ـشهدا شامل حال همه ما باشه در دنیا و آخرت... دوستان تازه وارد ما روزهای جمعه معرفی شهید داریم امروز با معرفی خدمت بزرگواران بودم شادی روح شهدا بخصوص شهید عزیز فاتحه+صلوات+وعجل فرجهم ان شاءالله ک این دنیا و آخرت شفیع همه مون باشن با ارسال پیامهای معرفی شهدا در ثوابش شریک باشید که زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست اجرتون با 🌷ـشهدا در صورت داشتن انتقاد و پیشنهاد پذیرای شما بزرگواران هستم 👇👇👇 @zahra_mab_62 با تشکر خادم_نوشت زهرابانو 🌷🌷رفیق شهیدم🌷🌷 @Refighe_Shahidam313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• جمعه‌ هايي كھ نبوديد بھ تفريح زديم ما فقط در غم هجران تو تسبيح زديم...! السلام‌علیک‌یاصـاحب‌الزمان 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و اخلاص✋🏻 به‌دلیل‌توهین‌مکرر‌به‌پیامبر مهربانی‌ها؛توسط‌‌کشور‌فرانسه وساخت‌وپخش‌کلیپ‌‌اهانت‌به حضرت‌محمدصلوات الله علیه به‌دست‌گوگل؛مامسلمونا‌تصمیم گرفتیم‌به‌مدت‌سه‌روز‌ازگوگل‌استفاده نکنیم‌وهمین‌کار‌باعث‌زدن‌حدود۲۱۰ میلیون‌دلار‌خسارت‌به‌‌‌شرکت‌گوگل میشه ! خلاصه‌که...‌حیدریاش‌یاعلی _ - امام‌میگفت‌هرکسی‌یه‌لیوان آب‌بریزه‌رو‌سراسرائیل؛اسرائیل روآب‌میبره😎 _ من‌حضرت محمد‌(ص)را‌دوست‌دارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
⚜خدایا من گمشده ام در هزار راه های بیراهه در بازیچه های دنیا ⚡️تا کی سرگردانی...؟ ⚡️تا کی غفلت!؟
محبت خدا رو بہ چے مے خواے بفروشے!!! خدا عاشقتہ❤️😊 تواز خودمے چیکار دارے مے کنے؟! اښتادرائفےپور
حتما‌_بخوانید...👇🏻 چند بار دِلـ❤️ همسر شهید...؛ دختر شهید...؛ مادر شهید...؛ رو شکستیم...💔! کسی که جگر گوششو واسه‌ امنیت الان ما‌ فرستاد‌‌🚶🏻‍♂ تا امنیت الان منُ تو رو تأ‌مین‌ کنه...! یادتون‌رفته...💁🏻‍♂ ما سه تا شهید دادیم...⚡️ تا جنازه برهنه دخترمون تو تیر‌رس قرار نگیره... سه‌شهید‌دادیم...! ‌‌میخواستن غیرت💪🏻مردان‌ ما رو‌...؛🧔🏻 به سخره بگیرن.. الان‌کو‌...؟ اون‌غیرت‌...؟🙎🏻‍♂ کار به جایـے کشیده کِ...؛ الان آقا پسرا‌ی خودمون‌...🧑🏻 دارن‌‌ به ناموس خودشون دست درازی میکنند..! اون‌غیرت‌ها‌کو...؟؟ مُرد‌..! مُرد اون غیرت ها‌...!🚶🏻‍♂ حیا‌‌‌کو‌..! ما شهیده کم نداشتیماااا...☝️🏻 شهیده‌سهام‌خیام🧕🏻 شهیده‌مرضیه‌‌دباغ...🧕🏻 شهیده‌زینب‌کمایـے...!🧕🏻 میدونے زینب چند سالش بود..! همش‌۱۷"۱۸سال داشت... که شهیده شد...⚡️ توسط منافقین...🙎🏻‍♂ با چادر خودش کشتنش... ‌سه روز مفقود بود... الان دخترا ی ‌۱۷"۱۸ساله‌..!👱🏻‍♀ چجورین...؛ هنوز‌‌فک‌میکنند‌بچه‌ان.. تیپ زدناشون...👀 روسری هاشون روز به روز عقب‌تر.. مانتو‌ها روز به روز به بلوز تبدیل شد...👚 و‌آرایش کردن های بیرون...💄 روز به روز‌ غلیظ تر میشن...!✋🏻 اون حیا کجا رفته..؟؟! 👣 ظهور‌نزدیکِ.. به خودمون بیایم رفیق... تموم کنیم این کارا‌رو..؛☝️🏻 دعا‌مےکنم‌براتون‌صبرتون‌در‌محبت‌آقا‌صاحب‌الزمان‌کم‌بشه...✌️🏻 @Refighe_Shahidam313
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
سلام رفقای شهدا✋ پاییزتون بخیر به محفل شهدا خوش اومدین✌️🌺✌️ سالروز ازدواج حضرت خدیجه و حضرت محمد رو
سلام علیکم با کمک بزگواران ختم به پایان رسید ان شاءالله که همگی حاجتروابخیر و کرونا نابود شه و هیچ عزیزی عزیزش دچار نشه ان شاءالله شهدا آمین گوی دعاهاتون... 😊✌️🍂🤲🍂✌️😊
👇👇👇👇👇👇👇👇 کپی با ذکر نام نویسنده و آدرس👇 Instagram:leilysoltani آزاد @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
❤️ ❤️(قسمت19) روے پلہ ها نشستم،چند دقیقہ بعد بنیامین عصبے اومد بیرون،بدون اینڪہ نگاهم ڪنہ رفت سمت در خروجے! سهیلے هم اومد بیرون،اطرافش رو نگاہ میڪرد،انگار دنبال من بود! از روے پلہ ها بلند شدم. _آقاے سهیلے! با شنیدن صدام،برگشت سمتم،سر بہ زیر اومد ڪنارم _بہ حراست دانشگاہ گزارش دادم تو دانشگاہ نمیتونہ ڪارے ڪنہ اما خارج از دانشگاہ.... مڪثے ڪرد و گفت:موبایلشو براے اطمینان گرفتم! خجالت ڪشیدم،احساس میڪردم دارم آب میشم! سرم رو انداختم پایین،مِن مِن ڪنان گفتم:هے...هیچے نیست... چے مے گفتم بہ یہ پسرہ غریبہ؟! تازہ داشتم معنے شرم رو مے فهمیدم! نفسے تازہ ڪردم:چیز خاصے بین مون نبود میخواست بہ بچہ هاے ڪلاس و خانوادم بگہ! بہ چهرہ ش نگاہ ڪردم،آروم و متفڪر! وقتے دید چیزے نمیگم گفت:از پدرتون اجازہ گرفتید؟ با تعجب نگاهش ڪردم! _بابت چے؟! _اینڪہ دوست پسر داشتہ باشید؟! خواستم بگم پسر احمق و بے شرم برم چہ اجازہ اے بگیرم ڪہ با لبخند گفت:هرچے تو دلتون گفتید بہ دیوار! بند ڪیفش رو انداخت روے دوشش و گفت:وقتے انقدر براتون شرم آورہ ڪہ پدرتون در جریان باشہ پس چرا انجامش دادید؟!گفتم اجازہ گرفتید سریع میخواستید فحشم بدید ڪہ بے حیا این چہ حرفیہ؟!پس چرا از پشت خنجر میزنید؟ با شنیدن حرف هاش لبم رو گزیدم،حرف حساب جواب نداشت! با یاد پدر و برادرم قلبم ایستاد،داشتم از خجالت مے مردم! زل زد بہ پلہ هاے دانشگاہ و گفت:من شناختے از شما ندارم اما یا چیزے تو زندگے تون گم ڪردید یا ڪم دارید ڪہ رفتید سراغ چیزے ڪہ جاش رو براتون پر ڪنہ اگہ اینطور نیست پس یہ دلیل بدتر دارہ! نفسے ڪشید و ادامہ داد:من ڪہ ڪارہ اے نیستم اما چندتا استاد خوب هستن معرفے ڪنم؟ نفس بلندے ڪشیدم،فڪر ڪنم معنے نفسم رو فهمید! _هیچڪس بہ اندازہ خودم نمیتونہ ڪمڪم ڪنہ! لبخندے زد. _دقیقا!یہ سوال بپرسم؟ آروم گفتم:بفرمایید! _معنویات چقدر تو زندگے تون نقش دارہ؟ چیزے نگفتم،هیچ نقشے نداشتن! اگر هم قبلا بود با خواست خودم نبود ظاهر بود براے رسیدن بہ امین!مثل امین بودن!براے خودم هیچے! سڪوت رو شڪست:گمشدہ تون پیدا شد،برید دنبالش!خدانگهدار! از فڪر اومدم بیرون،تازہ یادم افتاد ڪہ از مشهد برگشتہ خواستم چیزے بگم ڪہ دیدم باهام فاصلہ دارہ! با دست زدم بہ پیشونیم،ادبت رو قربون هانیہ! جملہ آخرش پیچید تو گوشم:گمشدہ تون پیدا شد،برید دنبالش! نگاهے بہ آسمون ڪردم. _هستے؟ بہ سهیلے ڪہ داشت میرفت اشارہ ڪردم و ادامہ دادم:اینم از اون بندہ خوباتہ ڪہ وسیلہ میشن؟ انگار ڪسے ڪنارم بود،سرم رو برگردوندم اما هیچڪس نبود! بے اختیار گفتم:از رگ گردن نزدیڪتر! ✍ 👇👇👇👇👇👇👇👇 کپی با ذکر نام نویسنده و آدرس👇 Instagram:leilysoltani آزاد @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
❤️ ❤️(قسمت20) مشغول تماشا ڪردن تلویزیون بودم شهریار اومد ڪنارم،حرف هاے مادرم یادم افتاد زل زدم تو چشم هاش و گفتم:داداشے! سرش رو گذاشت روے دستہ ے مبل،مثل بچہ ها گفت:جونہ داداسے! با خندہ گفتم:اہ لوس!داداسے! دستش رو گرفتم. _شهریار ما فقط همدیگہ رو داریم درستہ؟ سرش رو بہ نشونہ مثبت تڪون داد _همیشہ باید هواے همدیگہ رو داشتہ باشیم،درستہ هفت سال ازم بزرگترے اما از بچگے پا بہ پام اومدے!حالا نمیخوام خواهر بدے باشم! سرش رو بلند ڪرد و جدے نگاهم ڪرد. با زبون لبم رو تر ڪردم و ادامہ دادم:چرا نمیرے خواستگارے عاطفہ؟ با تعجب نگاهم ڪرد! _این چیزا رو ڪے بہ تو گفتہ؟! _بذار حرفمو بزنم!من مشڪلے ندارم نہ با امین نہ با مریم نہ با عاطفہ نہ با خانوادشون! شما دارید بزرگش میڪنید! ڪمتر جلو چشمشون باشیم! ڪمتر رفت و آمد داشتہ باشیم! وقتے دعوتشون ڪنیم ڪہ هانیہ خونہ نباشہ! حتے میخواستید خونہ رو بفروشید! بہ افسردگے و حال بدم دامن زدید! فڪر ڪردید ڪہ چے؟! سم میریزم تو غذاشون یا تو بگے میخواے برے خواستگارے عاطفہ،ترورش میڪنم؟! تو رو خدا بس ڪنید!خستہ شدم! انگار جذام دارم! نمیگم ڪامل فراموش ڪردم اما برام مهم نیست،نمیتونم مثل سابق باهاشون صمیمے باشم همین! شهریار دستم رو فشار داد با لبخند گفت:میبینم گندہ گندہ حرف میزنے فسقل!احسنت! حرف هاتو قبول دارم،هانے مامان و بابا تو رو حساس بار آوردن بعد از اون ماجرا ڪہ میتونست براے هر دخترے عادے باشہ و یہ مدت بعد فراموش ڪنہ بزرگترش ڪردن!بیشترین ڪمڪ رو خودت بہ خودت میتونے ڪنے فسقل خانم! دستش رو برد لاے موهام و شروع ڪرد بہ ڪشیدنشون! با جیغ از روے مبل بلند شدم. _شهریار خیلے بے جنبہ اے محبت بهت نیومدہ! خواست بیاد سمتم ڪہ با جیغ دوییدم،پدرم وارد خونہ شد،سریع پشتش پناہ گرفتم! شهریار صاف ایستاد و دستش رو گذاشت روے سینہ ش. _سلام آقاے پدر! پدرم جواب سلامش رو داد و رو بہ من گفت:دختر بابا سلامش ڪو؟ موهام رو از جلوے چشم هام ڪنار زدم و بلند گفتم:سلام! حرف هاے سهیلے پیچید تو سرم،سرم رو انداختم پایین،آب دهنم رو قورت دادم،پدرم خواست برہ ڪہ زود بغلش ڪردم! متعجب ڪارے نڪرد،چند لحظہ بعد بہ خودش اومد و دست هاش رو همراہ بوسہ اے روے موهام دور شونہ هام گرہ زد! با خجالت گفتم:بابا ببخشید! و تو دلم ادامہ دادم ببخش روے غیرت و اعتمادت پا گذاشتم! میدونستم با ایما و اشارہ با شهریار حرف میزد! با مهربونے گفت:واسہ چے بابا؟ سرم رو بہ قلبش چسبوندم و با بغض گفتم:براے همہ چے! چندوقت بود طعم آغوش مهربون و پاڪش رو نچشیدہ بودم؟! تصمیم گرفتم،بزرگ بشم! ✍ 👇👇👇👇👇👇👇👇 کپی با ذکر نام نویسنده و آدرس👇 Instagram:leilysoltani آزاد @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
❤️ ❤️(قسمت21) وارد حیاط دانشگاہ شدم،بهار رو از دور دیدم،برام دست تڪون داد. لبخندے زدم و رفتم بہ سمتش،محڪم بغلش ڪردم و گفتم:سلام مشهدے خانم!زیارت قبول! گونہ م رو بوسید و گفت:سلام شما نباید یہ سر اومدے خونہ دوستت زیارت قبول بگے؟! ازش جدا شدم،لبم رو بہ دندون گرفتم. _ببخشید! دستم رو گرفت و ڪشید. _حالا وقت براے تنبیہ هست!بدو بریم سخنرانے دارن! با تعجب گفتم:سخنرانے؟! با آب و تاب شروع ڪرد بہ توضیح دادن:اوهوم!سهیلے یڪے از این استاد خفن ها رو آوردہ! همونطور ڪہ راہ میرفتیم گفتم:چرا من خبر ندارم؟! _اوہ خواهر من دنیا رو آب ببرہ تو رو خواب میبرہ! وارد سالن شدیم،روے صندلے ها نشستیم. ڪم ڪم همہ ے بچہ ها اومدن،یڪے شروع ڪرد بہ خوندن قرآن و طبق معمول همهمہ بود! سهیلے رفت تو جایگاہ سخنرانے در گوش قارے چیزے گفت،قارے آیہ رو تموم ڪرد و صدق اللہ العلے العظیم گفت! میڪروفن رو گرفت و شروع ڪرد بہ صحبت:سلام بدون مقدمہ بچہ ها یہ سوال؟ همہ ساڪت شدن! ادامہ داد:ما براے چے اینجا جمع شدیم؟ همہ با هم گفتن سخنرانے دیگہ! سهیلے بہ بنر معرفے سخنرانے اشارہ ڪرد و گفت:روش نوشتہ موضوع سخنرانی:من و خدا! شما بہ ڪلام خدا گوش نمیدید اونوقت میخواید بہ حرف هاے بندہ ے خدا گوش بدید؟! بہ استاد میگم تشریف ببرن منو شرمندہ ڪردید! فقط یاد بگیریم اسم مسلمون رومونہ بہ ڪتابے ڪہ برامون مقدسہ احترام بذاریم! ڪسے هم عقیدہ ندارہ حداقل بہ احترام قارے ڪہ دارہ انگار دارہ صحبت میڪنہ ساڪت باشہ! حالا بفرمایید سر ڪلاس هاتون! دوبارہ صداے همهمہ بلند شد! چندنفر رفتن بہ سمت سهیلے و مشغول صحبت ڪردن شدن! بے حوصلہ دستم رو گذاشتم زیر چونہ م و زل زدم بہ سڪوے سخنرانے! چند دقیقہ بعد سهیلے رفت و با آقاے مسنے برگشت! همہ شروع ڪردن بہ ڪف زدن! مرد شروع ڪرد بہ سلام و معرفے ڪردن خودش،بعداز چند دقیقہ صحبت گفت:قرارہ سہ روز در خدمتتون باشم،با موضوع من و خدا! خب اول میخواستم ڪلے صحبت ڪنم وجود خدا و اونایے ڪہ بہ خدا اعتقاد ندارن،اما دیدم باید پارتے بازے ڪنم! اول چندتا جملہ بگم بہ اونایے ڪہ خدا رو دوست دارن،خدا دوستشون دارہ اما شدن یار بے وفا،معشوق رو فراموش ڪردن! چقدر شدہ باهاش حرف بزنید؟! دستش رو برد بالا،با تاڪید ادامہ داد:نہ شب امتحان و وقتے ڪہ فلانے مریضہ نہ! نہ وقتے میخواید ببختتون باز بشہ! همہ زدن زیر خندہ،با لبخند گفت:وقت هایے ڪہ حالتون خوبہ،هیچ مشڪلے نیست،شدہ سرتون رو بگیرید سمت آسمون بگید خدایا شڪرت ڪہ خوبم! خدایا شڪرت ڪہ دارمت! باهاش عشق بازے ڪنید ببینید حال و هواتون چطور میشہ! میخواید نماز بخونید عزا نگیرید با ڪلہ بدویید،موقعے ڪہ دارید نیت مے ڪنید تو دلتون بگید براے عاشقے با تو اومدم ڪمڪم ڪن! وقتے ذڪرهاے نماز رو میگید هم زمان معنیش رو تو ذهن تون بگید! مثلا میگے اللہ اڪبر اینطورے معنے ڪن:تو بزرگے! خدا بزرگ است رو بذار براے امید و تعریف پیش بقیہ الان دارے با خودش حرف میزنے! اصلا اینا بہ ڪنار شدہ تا حالا بے دلیل سجادہ تو باز ڪنے برے سجدہ آے بزنے زیر گریہ!بگے دلم گرفتہ اومدم فقط با تو درد و دل ڪنم!هیچڪس محرم تر از تو نیست!تو حال و صلاحمو میدونے! برید امتحان ڪنید ببینید تو روحیہ تون تاثیر دارہ یانہ؟! اینا براے اونایے ڪہ خدا رو دارن اما بے وفا شدن ولے هنوز پاڪن! با شنیدن حرف هاش حال خاصے بهم دست داد،بهار هم ساڪت زل زدہ بود بہ استاد! دوبارہ گفت:برید امتحان ڪنید ضرر ندارہ اما خواهش میڪنم امتحان ڪنید مفت و مجانیہ! نفس عمیقے ڪشیدم،تو وجودم چیزے ڪم داشتم!امتحانش ضرر داشت؟! ✍🏻نویسنده:لیلے سلطانے 👇👇👇👇👇👇👇👇 کپی با ذکر نام نویسنده و آدرس👇 Instagram:leilysoltani آزاد @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ (بلد ۴) همانا ما انسان را در رنج و زحمت آفریدیم.» 🥀🍂🥀🍂🥀 روایت است که این آیه، دلدارے‌ خداوند اسـت، براے پیامبـر صلی‌الله‌علیه‌وآله از آزار و سختی‌هایی که از اهل مکّه به ایشان رسیده بود...🌱 خود ایشان فرمودند: این‌جا خانه‌ے غم است؛ نه خانه سرور! و خانه دشوارے است؛ نه سراے آسودگی! پس هرکس آن را شناخت، در خوشی‌ها سرمست نمی‌شود، و در ناخوشی‌ها افسرده نمی‌گردد!🍃 و باز فرمودند: اگر می‌دانستید؛ که بابت سختی‌هایتان، چه پاداش بزرگی براے شما ذخیره شده است، هرگز محزون نمی‌شدید!❣ جانم بفداےتان مولاے مـهربانم عابـر کوچه‌هاے دلدارے آمـدے جهـل را بردارے یاد دادے که زندگی کنیـم تا به امروز بندگی کنیـم...
🌼🌼:🌼🌼 صفر عاشقی مرا هزار امید است و هر هزار تویی...
✨به توکل نام اعظمت✨ "بسم الله الرّحمن الرّحیم" 🌅روز خود را با سلام به چهارده معصــوم علیهم السلام شروع کنیم..🌅 بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّحمنِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ علی اِبن ابی طالب🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿن بن ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ🌹ِ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ🌹َ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍﺍﻟﻬﺎﺩﯼ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺑﻘﯿﺔَ ﺍﻟﻠﻪِ، ﯾﺎ ﺻﺎﺣﺐَ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ سلام بر تو ای بهتریـ🌺 بندهـ🌹 خــ❤️ــدا ❤️ــمــهــــدی جان منجی عالم بشریت ظهور کن... 🏳 زیارتنامه "شهــــــداء" 🌺بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم🌺 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم... یادشهداباصلوات+وعجل‌فرجهم 🍂🌧🍂🌧🍂🌧 🔶رفیق شهیدم🔶 🕊🥀 رفیق شهیدم 🆔 @Refighe_Shahidam313 -┄┅═✼ 🍂🍃🍂 ✼═┅┄-