** #دموکرات ها از در و دیوار وارد خانه شدند
شهید «#باکری» در یکی از #عملیات ها به یوسف مرخصی تشویقی داده و او به #ارومیه آمده بود اما ما به زمین #زراعی در یکی از شهرستان های استان رفته بودیم؛ یوسف هم پس از کسب اطلاع با همان لباس #رزم و #چفیه بر گردن نزد ما آمد. با دیدنش نگران شدم و گفتم مگر نمی دانی اینجا پر از دموکرات و کومله است! چرا آمدی؟ #جاسوس ها تو را شناسایی و حضورت را گزارش می کنند!
یوسف من آن روز ماند. او عادت داشت نماز شب بخواند به من گفت #مادر من می خوابم اگر خواب ماندم برای #نماز بیدارم کن؛ از نگرانی خوابم نبرد و در تاریکی شب دیدم یوسف خودش برای نماز بلند شد.
آمدن عده ای از دامنه کوه به سمت پایین و طرف منزل ما را دیدم. اندکی نگذشته بود که از در و دیوار وارد منزل شدند و #اسلحه را به طرف من نشانه گرفتند. به یوسف که در حال نماز بود، گفتند «برای #خمینی نماز می خوانی؟» یوسف پس از نماز گفت «طرف شما من هستم؛ اسلحه را از طرف مادرم کنار بکشید. اولا خمینی نه امام خمینی و دیگر اینکه ما برای خدا نماز می خوانیم و به کسی اقتدا می کنیم که ایشان نیز به خدا اقتدا کند».
دموکرات ها سپس با قنداق اسلحه یوسف را کتک زدند و به 2 روستای بالاتر بردند؛ وقتی دموکرات ها او را می بردند، گفت «مرا از وسط روستا نبرید چون نمی خواهم ترس و وحشت به دل زنان روستا بیافتد». فردای آن روز مقداری طلا که داشتم برداشتم و به هر زحمتی که بود خود را بین دموکرات ها رساندم و با سختی زیاد توانستم یوسف را ببینم. گفتم: پسرم این طلاها را به اینها بدهم تا آزادت کنند ولی یوسف گفت «مادر تو با این کار آنان را تجهیز می کنی. آنان نه تنها مرا آزاد نمی کنند بلکه این طلاها هر کدام گلوله ای می شود که جان رزمندگان دیگر را نشانه می گیرند». سپس پرسیدم: به سپاه مستقر در شهرستان بگویم؟ ولی اجازه نداد و گفت «الان در تمامی راه ها کمین کرده اند و با گفتن شما چندین نفر شهید می شوند و این درست نیست که به خاطر یک نفر چند نفر جان خود را از دست بدهند».
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
بوی #عطر عجیبی داشت!
نام عطر را که می پرسیدم جواب سربالا میداد،
#شهید که شد،
تو وصیت نامه اش نوشته بود:
به خدا قسم هیچگاه عطر نزدم؛
هرگاه خواستم معطر شوم، از ته دل میگفتم:
#السلام_علیک_یااباعبداللهع
#کپی_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
شبتون شهدایی🌹
#التماس_دعای_فرج 🙏
#شهید_حسینعلی_اکبری
#عملیات #کربلای5
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
آغاز #عمليات #غرورآفرين " #مرصاد " در منطقه اسلامآباد #غرب (1367 ش)
#گروهك #منافقين در پي حملات #عراق به خاك ميهن اسلامي و عقب نشيني هاي موقت #رزمندگان اسلام، با تصور اينكه پذيرش #قطعنامه 598 ناشي از جدايي ملت و دولت است، به خيال واهي، فرصت را غنيمت شمرده و سعي در رسيدن به اهداف پليد خود نمود. منافقين با جمعآوري ديگر #ضد_انقلابيون سرخورده، از كشورهاي مختلف اروپايي، نيرويي به استعداد تقريبي 15 هزار نفر فراهم كرده و با بهره گيري از جنگ افزارهاي اهدايي صدام و ديگر اربابان خود، حمله خود را از غرب كشور به خاك جمهوري اسلامي ايران آغاز كردند. #نيروی_هوایی عراق با حمايت مقدماتي، آنها را براي ورود به عمق خاك #ايران و در نهايت، فتح تهران، ترغيب ميكند. با اين اتحاد شوم، قسمتهايي از اراضي ميهن اسلامي مورد تجاوز قرار ميگيرد. ملت #سلحشور و مسلمان ايران، پس از اطلاع از تجاوز منافقين به ميهن اسلامي، به خروش آمده و به جبهه هاي جنگ اعزام ميشوند. سرانجام عمليات مرصاد در پنجم مرداد ماه 1367، با رمز مبارك يا علي(ع) و به منظور مقابله با منافقين در منطقه اسلامآباد و كرند غرب در استان كرمانشاه، آغاز گرديد. منافقين خلق، خوشحال از پيروزيهاي مقدماتي و در يك اقدام عجولانه، راهي باختران (كرمانشاه) شده و به خيال باطل خود، قصد حركت به سمت #تهران و سرنگوني نظام جمهوري اسلامي ايران را نمودند. راديو منافقين، با ارسال پيام به مردم باختران، از آنها ميخواهد كه زمينه را براي ورود ارتش به اصطلاح آزاديبخش مهيا سازند و آماده جذب در گردانها و لشكرها باشند. از آن طرف رزمندگان اسلام در 34 كيلومتري باختران، ناگهان راه را بر ستونهاي منافقين ميبندند و واحدهاي زرهي رزمندگان، در يك اقدام متهورانه، تعداد زيادي از #ادوات_سنگين_زرهی منافقين را هدف قرار داده و به آتش ميكشند. جاده باختران - #اسلام_آباد در همان لحظات اوليه، انباشته از ادوات سوخته شده ميشود و عكس العمل سريع رزمندگان، منافقين را به فراري مفتضحانه وادار ميسازد. اين عمليات در روز بعد نيز با حمله هوانيروز ارتش جمهوري اسلامي ايران با سركوبي شديد منافقان ادامه يافت و دشمن را دچار شكست سخت و سنگيني نمود. بدين ترتيب، منافقان شكست خورده، در اين تجاوز نابخردانه، متحمل #تلفات و خسارات عظيمي شدند كه بيش از 120 دستگاه تانك، 400 دستگاه نفربر، 90 قبضه خمپاره انداز 80 ميليمتري، 150 قبضه #خمپاره انداز 60 ميليمتري و 30 قبضه توپ 106 ميلي متري منهدم شد. علاوه بر آن دهها دستگاه تانك، نفربر، خودرو و نيز صدها #قبضه_سلاح سبك و نيز مقاديري تجهيزات پيشرفته الكترونيكي و مخابراتي به غنيمت نيروهاي اسلامي درآمد. در اين عمليات، 4800 نفر از منافقان نيز كشته و زخمي شدند.
#عملیات_مرصاد
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
#معرفی_نامه
#اطلاعات_شخصی_شهید
نام:حبیب
نام خانوادگی:عباسپوراردکانی
نام پدر: محمد
تاریخ تولد: ۱۳۴۴/۰۵/۰۱
محل تولد: اردکان
میزان تحصیلات: #اوّل_هنرستان #رشته_صنایع_فلز
محل تحصیل: #هنرستان_شهید_مطهری (ره)اردکان
وضعیت تاهل: مجرّد
شغل: محصّل
نام #عملیات : #پدافندی
تاریخ #شهادت : ۱۳۶۳/۰۴/۱۴
محل شهادت: کوشک
نحوه شهادت: اصابتترکشبهشکم
محل خاکسپاری: بهشتشهدایاردکان
سن: ۱۹سال
سمت در #جبهه : #آرپی_جی_زن #تک_تیر_انداز #فرمانده دسته
نام #یگان: #تیپ_الغدیر&یزد
تعداد دفعات شرکت در جبهه: ۵دفعه به مدت ۱۲ماه
#اردکان
#یزد
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
#شهید #شمسی_پور #شخصیت #باهوشی داشت و #همزمان با #حضور در #جبهه ها، #تحصیلات_عالیه خود را نیز می گذراند،
در #عملیات_کربلای_۴ #معاون #دسته می شود و پس از #شهادت #داریوش_ساکی،
#عهده دار #مسئولیت #دسته_غواصی،
مدتی نیز #فرمانده یکی از #گروهان_های_غواصی شده و سپس به #اطلاعات و #عملیات نزد #شهید_بزرگوار #علی_چیت_سازیان رفته و او را #الگوی #تمام_عیار خود قرار می دهد.
بعد از آنکه #مسئول #دسته_شناسایی می شود، همراه با علی چیت سازیان و #علی_میرزایی در یکی از #گشت_های_شناسایی می رود،
در این #مأموریت و در زمان #شهادت #حاج_علی_چیت_سازیان، شمسی پور به همراه علی میرزاییان که در کنار #شهید چیت سازیان هستند #مجروح می شوند.
#اواخر #جنگ که می شود فرماندهی گردان را عهدار شده تا اینکه جنگ پایان می یابد و او همچنان #آرام و #قرار ندارد،
گاهی همراه با #کاروان !راهیان_نور
برای #روایتگری می رود و گاهی دیگر به عنوان #جستجو_گر_نور در #تفحص_شهدا حضور می یابد و گاهی هم در #سوریه به عنوان #مدافع_حرم #آل_الله
...
❤️❤️🌺🌺🌺❤️❤️
#همدان
گلزار_شهدا
#طهوری عنوان کرد:
با آنکه خود #شهید #شمسی_پور در هنگام #تفحص_شهدا در #عملیات #برون_مرزی در #عراق #پیکر #مطهر شهدا را !جستجو می کردند،
اما در #لحظه #تشییع #شهدای_تفحص شده در شهر حضور یافته و برایشان #اشک می ریخت،
آنچنان حال وهوای عجیبی هنگام تشییع شهدا به او دست می داد
که گویا با او حرف می زدند. وی از #حسن_خلق شهید شمسی پور نیز بارها سخن به میان آورد و گفت:
برای شهید شمسی پور، #دارا و #ندار یکی بود، همان احترامی را که برای #فرمانده اش می گرفت برای یک #کارگر و یا یک #سرباز هم همین گونه بود، #ورزشکاران نیز #ارادت #ویژه ی به او داشتند چرا که همیشه #خنده بر #لبشان جاری بود و #دلسوز برای همه،
#شخصیتی #زیرک و #دانایی که #تمام_قد دوست داشت جا پای شهید چیت سازیان بگذارد و تک تک برنامه های خود را با او #هماهنگ می کرد و در آخر هم به مانند شهید چیت سازیان به شهادت رسید.
طهوری عنوان کرد: شمسی پور را به #مهربانی #متانت و #خلوص_نیت می شناسند، در #فوتبال #دوچرخه سواری، #تیراندازی #شنا و #غواصی و #شمشیربازی نیز #مهارت داشت،
هر جا که قدم می گذاشت با #ارتباط_قوی که در این شهید بزرگوار موج می زد همه را جذب خود می کرد، .
❤️❤️🌺🌺🌺❤️❤️
#همدان
گلزار_شهدا
در#عملیات #والفجر۴ #ارتفاعات_کانی_مانگا که از #موقعیت حساسی برخوردار بود به عنوان محدوده !عملیات #لشکر۲۷ #محمد_رسول_الله(ص) تایید شد تا نتایج مهمی همچون خارج کردن #مریوان از دید #دشمن و #تسلط بر ۱۳ #شهر و #روستای_عراق را به همراه داشته باشد.
حالا این عملیات ۳۳ روزه که تبدیل به #میعاد_گاه #عاشقان و#دانشگاه #ایثار شده بود بعد از ۳۳ سال باز هم راوی دوران #دفاع_مقدس شد.
صحبت از #سردار #شهید_علیرضا_شمسی_پور است که در !اواخر #جنگ به #فرماندهی #گردان میرسد و در۸ سال دفاع مقدس بارها #مجروح و ۳ بار نیز #شیمیایی میشود.
پس از پایان جنگ تحمیلی برای حفظ خاطرات و ارزشهای دفاع مقدس راوی و از سوی دیگر جستجوگر نور می شود و سالها در #مناطق_جنگی به #تفحص #پیکر #شهدا میپردازد برای بازگرداندن پیکر پاک شهیدانی که دور از #وطن مانده بودند به جمع خانواده هایشان.
با #تولد #داعش داغ مردم بی پناه #سوریه و #زجر و #رنج #کودکان_سوری دلش را سوزانده بود و وقت #دفاع از حرم #عقیله_بنی_هاشم می رسد.
#همدان
گلزار_شهدا
یه دستش
قطع شده بود
اما دست بردار
#جبهه نبود
بهش گفتند:
با یک دست که نمی تونی بجنگی برو عقب...
می گفت:
مگه #حضرت_ابوالفضل
با یک دست نجنگید؟
مگه نفرمود:
«وَاللهِ اِن قَطَعتُموا یَمینی، اِنّی اُحامی اَبَداً عَن دینی»
#عملیات #والفجر_۴ مسئول #محور بود
#حمید_باکری بهش #مأموریت داده بود
#گردان حضرت ابوالفضل رو از #محاصره #دشمن #نجات بده ...
با عده ای از نیروهاش رفت به سمت #منطقه مأموریت....
لحظهی آخر #قمقمه را آوردن نزدیک #لب های خشکش ...
گفت:
مگه مولایمان #حسین (ع) در لحظه #شهادت #آب نوشید ؟!
🌷ـشهید که شد ...
هم ـتشنهـ بود
هم ـبـی دستـ ...
#رفیق_شهیدم
#قهرمان
#سردار_سپاه_عاشورا
#شهید_شاپور_برزگر🌷
#خدا
#عاشقانه
#ایثار
#عشق
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_هدیه_نثار_شهدا_آزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
🍁🍃🍂🍁🍃🍂
🍃🍂🍁🍃🍂
🍂🍁🍃🍂
🍁🍃🍂
🍃🍂
🍂
#تلنگر
#تلنگرانه
#حاجحسینآقایڪتا:
شهدا🌷🕊 وسطعمليات
ولایتپذيرۍ رو تمرينڪردند !
وماالانوسطمعبريم ؛
دريڪ پيچمهـــمتاريخی !
هرڪسازحضرتزهــراء
سلاماللهعلیهاطلبکمک ڪنه ؛
خانـــمدستشروخواهدگرفت !
وسطاينهمهانحــرافو
شبههوحرفوحديث...
نبايدڪُپڪنيم ؛
درستتوســـلڪنيد ؛
سيلوطوفانیڪهاومدههمهرومیبره !
مگراينڪهخــدابهڪسینظرڪنه ...
شھــدا وسط معبــرڪم نیوردن
واقتدابهاربابـــ♥️ ڪردند !
#راستگفتندبهامامزماندوستتداریم
وعملڪردندبهحرفشون ...
نڪنهماڪمبیاریمتوعملیـات !
سـوختوساز و دودنمیخرن !
حرف،سروصدانمیخرن !
#عمـــــل میخـــــــــرن !
••⚜••
#شهادت
#حضرت_زهرا
#عملیات
#امام_زمان
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_هدیه_نثار_شهدا_آزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
خاطره ای از دست نوشته های شهید درباره #خان_طومان و#شهید #علی_آقا_عبداللهی
روز #عملیات آزاد سازی ارتفاعات مشرف به خان طومان علی که تو مخابرات کار میکرد تحمل نکرده بود و به قول خودش با #سلاح و تجهیزاتش فرار کرده بود اومده بود تو روستای حمره
روز پر تلاطمی بود
ما جلو بودیم
به دستور مسلم برگشتم یه تعداد نیرو ببرم تزریق کنم روی تپه ای که روبروی قراصی بود.
اون تپه مشرف به خان طومان بود و ما به سختی تونستیم تصرفش کنیم و بمونیم.
وقتی برگشتم (به همراه یه ماشین دیگه و یکی دیگه از دوستان) دیدم علی وایساده سر دوراهی.
تا مارو دید گفت کجا میری داداش؟
گفتم میریم سمت خان طومان
گفت میشه منم ببرید؟
گفتم بچه ی کجایی؟گفت من #عملیاتی ام.گذاشتنم مهابرات.
فهمیدم عملیاته و بچه ها دارن اون جلو عرق میریزن و خون میدن نتونستم بمونم اونجا و فرار کردم اومدم. بهش گفتم مسئولتون اذیتت نکنه.
گفت مهم نیست حالا شما منو ببرید یه کمکی بهتون کنم
گفتیم پس بشین تو ماشین
عقب #تویوتا هم نزدیک ده تا سوری نشستن و رفتیم
تو راه تیراندازی زیادی بود
رسیدیم نیروها رو از تپه کشوندیم بالا و به علی گفتم نیروها رو از فلان جا بچین تک تک پشت یه موضع مناسب آماده باشن.واقعا با دل و جرأت بود و ترسی نداشت از گوله
تیراندازی خیلی زیاد بود. به نحوی که نمیشد تکون بخوریم.
تو اون شرایط با فریاد گفتم داداش اسمت چیه؟ گفت علی.گفتم بچه هم داری؟ گفت إره اسمش امیره. گفتم پس ابوامیر صدات میکنیم.خیلی هم خوشحال شد
#ظهر شد و وقت #نماز
زیر #گلوله #خمپاره و #قناصه و #تیربار دشمن یه نماز با #پوتین و #تیمم و نشسته ی مشتی خوندیم هممون
تا عصر درگیری ادامه داشت و یکی از بچه هامون بصورت معجزه آسا تیر خورد از پشت سر و از زیر گونه ش اومد بیرون و الانم سالمه.ولی خداروشکر تلفات دیگه ای ندادیم
شب که شد هوا خیلی سرد بود.
روی اون تپه غیر از یک اتاقک خرابه چیزی نبود برای استراحت.
مه همه جارو گرفته بود
یه ماشین داشتیم تویوتای تک کابین که جای دونفر بود.
سید و من و علی ایرانی بودیم و چهل تا سوری حدودا
سید قبلا مجروح شده بود و سرما براش زجراور بود
گفتیم نشست تو ماشین
به علی گفتم تو هم برو هر دوساعت جابجا میکنیم . هرکاری کردم قبول نکرد. یه بخاری بنزینی جیبی داشت و کیسه خوابم ازم گرفت و رفت زیر ماشین خوابید تا صبح. دیگه دوسه روز دیگه موندیم اونجا و مقاومت کردیم تا خان طومان بطور کامل آزاد شد و وارد خان طومان شدیم.
اونجا هم خط تحویلمون دادن و نیرو گذاشتیم و هر شب سرکشی میکردیم با علی
چند شب علی رفت توی اتاق دوربین
از اونجا آتیش رو هدایت میکرد
بعد چند شب اومد گفت إقا من از یجا موندن تنفر دارم
نمیرم دیگه تو اتاق دوربین و دوست دارم برم تو خط کار کنم
با صحبت حلش کرد خلاصه و دوباره با هم میرفتیم تو خط
یه بار بهش گفتم تو هم داغون دنبال شهادتیا
گفت نه.
من برا شهادت نیومدم.اومدم خدمت کنم تا جایی که میتونم
یه بار به خونه زنگ زد گفتم به امیر سلام برسون ابوامیر
گفت خیلی دلم براش تنگ شده
تازه زبون باز کرده
دوسه بار مشت و مالم داد تمام خستگی از تنم رفت بیرون.بچه ی ایثارگر و فدا کاری بود. دم از خستگی نمیزد
یه بار بهم گفت فلانی چرا انقد لباسات کثیفه.
گفتم کثیف بهتره و اصلا وقت نکردم لباس بشورم
به زور لباسامو دراورد انداخت تو لباسشویی دستی و برام شستشون
خیلی شرمنده ش شدم اون روز
تا یه مدت هم باهم بودیم تا اینکه بچه های اطلاعات شناسایی میگشتن دنبال نیروی جوون
ما دوتا رو درخواست دادن که بریم برای کار گشتی شناسایی
خوشحال بودیم جفتمون
که مسئول لشگر اومد و با رفتن جفتمون مخالفت کرد
بار دوم که درخواستمون اومد علی رو موافقت کرد ولی منو نذاشت برم و اون روز جدایی خیلی بد بود.
یه شب اومد پیشمون دیدم لباساش تا کمر گلی شده
فهمیدم شب قبل رفته بود شناسایی
پوتینشم داغون شده بود
بهم گفت هروقت رفتی شهر یه پوتین خوب برام بخر پولشو میدم
بعد دوروز رفتیم برای نیروها وسیله بگیریم و رفتم مغازه نظامی فروش ئ پوتیناش همه چینی بود و نگرفتم
خلاصه مجبور شد از پشتیبانی پوتین بگیره و بپوشه(ناگفته نماند که از قیافه پوتینای پشتیبانی بدش میومد. هم علی و هم من. جفتمونم از تهران پوتین خودمونو برده بودیم)
#خاطره
#دستنوشته
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_هدیه_نثار_شهدا_آزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
آقاسيد مجتبی
#كاسب و #مغازه_دار بود
و از قديم درميان مغازه داران #اعتبار خاصی داشت....
شهيد هاشمی گونی گونی #پول به #جبهه می آورد تا نيازهای #رزمنده ها را از اين طريق برطرف كند....
#آقا_سيد_مجتبی به جنگ های نامنظم اعتقاد داشت
و هميشه بر اين باور بود كه نبايد بين اجرای يک #عمليات تا عمليات بعدی هشت ماه فاصله باشد
و هميشه می گفت:
«ما آن قدر بايد حمله كنيم تا نيروهای #دشمن خسته شوند نبايد به آنها فرصت بدهيم تا جان بگيرند و تجديد قوا كنند»....
#نيروهای_فدائيان_اسلام تحت #فرماندهی #شهيد_هاشمی دائما در حال جنگيدن با دشمن بودند و بعضی مواقع در يک شب در سه #محور به عمليات می رفتيم به طوركلی ما هر هفته حداقل پنج بار #شبيخون مي زديم
تا نيروهای عراقی را با حملات پی در پی خسته كنيم،
به همين دليل آقا سيد مجتبي را #ممنوع_الجبهه كرده بودند...
#شهید_سیدمجتبی_هاشمی
#سالروزولادت
#یادش_باصلوات +وعجل فرجهم
#کپی_مطالب_کانال_باذکرصلوات_هدیه_نثارشهداآزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
چند روز بعد از #عملیات بود...
یه نفرو دیدم که 🗒ـکاغذ و ✏️ـقلم دستش بود...
هر جا می رفت همراه خودش می برد...
🤔🤔🤔
از یکی پرسیدم...
این بچه چشه...
😳😳😳
گفت...
آر پی جی زن بوده...
توی عملیات اون قدر آر پی جی زده که دیگه نمی شنوه...
😔😔
باید براش ✍ـبنویسی تا بفهمه...
😢😢
👂ـگوش هاش رو داد تا 👁ـچشم و 👂ـگوشمون باز بشه...
#چشم و #گوش مون که باز نشد هیچ...
😞😞😞
بماند...
😭😭😭
#شهدا_شرمنده_ایم
#شهادت
#شهدا
#عاشقانه
#کپی_مطالب_باذکرصلوات_هدیه_نثارشهداآزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
✅ او هم #منتظر برگشت #ابراهیم_هادی بود
🌷با ابراهیم هادی دوست صمیمی بودند،
دوستیشان به قبل از #انقلاب برمیگشت،
در #دریاچه_لار با هم #ماهیگیری میکردند.
از صد تا #ماهی که میگرفتند ، تعداد کمی از ماهیها را برمی داشتند و بقیه را به نیازمندان میبخشیدند
🌷 در سال 1361 که خبر #شهادت ابراهیم آمد، محمدرضا باور نمیکرد و میگفت:
ابراهیم قویتر این حرفهاست که عراقیها بتوانند او را شهید کنند او زنده است .
می گفت: اگر من شهید شدم، تمام وسایلم را به ابراهیم هادی بدهید
🌷قبل از #عملیات #کربلای10 با نیروهای مهندسی رزمی در منطقه بود و برای آماده کردن منطقه و ساخت خاکریز فرماندهی میکرد.
بر اثر حملات دشمن، تعدادی از راننده لودرها به شهادت رسیدند؛
وقتی که احساس کرد، راننده لودر اضطراب دارد، لودر را از راننده تحویل گرفت و خودش مشغول به کار شد؛
او خاکریزها را درست کرد و پس از تکمیل، موقع برگشت مورد هدف گلوله توپ قرار گرفت؛ سرش قطع شد و به شهادت رسید.
#شهید #شهیدانه #رفیق_شهیدم #قهرمان_من #محمدرضا_علیاوسط
#شهید_ابراهیم_هادی
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
پنج هزار فرشته
بعداز #عملیات #فتح_المبین بااو صحبت کردم.
ابراهیم می گفت:رزمندگان ما،
کوچک و بزرگ، با تقوا و ایمان مثال زدنی به جنگ دشمن رفتند. خداوند هم با امداد غیبی، به گونه ای ما را یاری کرد که در تمام مدت عملیات،شاهد بودیم که دشمن یا اسیر می شد،یا کشته می شد ویا فرار می کرد!
یکی از فرماندهان دشمن اسیر شد. می گفت: من وقتی به سمت ایرانی ها نگاه کردم،دیدم تمام صحرا پر از رزمنده است! وقتی همراه با نیروهایم اسیر شدیم،با تعجب دیدم که فقط چند رزمنده نوجوان ایرانی بالای سرما هستند!!
📚 #کتاب #خدای_خوب_ابراهیم
صفحه33
🔻 #سخن_ناب👌
🎙 #حـاج_حسین_یکتـــا :
🌾شهدا وسط عملیات
#ولایت_پذیری رو تمرین کردند
🍂و ما الان #وسط معبریم
در یک پیچ مهـــم تاریخی🗓 !
🌾هر کس از #حضرت_زهــرا(س)
طلب کمک کنه؛ خانــــم دستش رو
خواهد گرفت👌 !
🍂وسط این همه #انحــراف و شبهه و
حرف و حدیث نباید کُپـی کنیم❌
درست #توســـل📿 کنید ؛ سیل و
طوفانے🌪 که اومده همه رو میبره !
🌾مگر اینکه #خــدا به کسی نظر کنه.
#شھــدا وسط معبر کم نیاوردند
و اقتدا به #ارباب کردند !
راست گفتند: به #امام_زمان دوستت
داریم❤️ و عمل کردند به حرفشون
🍂 نکنه ما کم بیاریم تو #عملیـات !
حرف ، سر و صدا نمیخرن❌ !
#عمـــــل میخـــــــــرن !
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
"صفحه پنجم(۵)"
#عملیات
#سه_دقیقه_در_قیامت
•------••••*•🌿🌺🌿•*•••--------•
@Refighe_shahidam313
•------••••*•🌿🌺🌿•*•••--------•
🔴واقعه #طبس، تجلی نصرت الهی✌️
♦️پنجم ارديبهشت 1359 يكي از روزهاي حساس و سرنوشت ساز و به يادماندني در تاريخ ايران اسلامي است. در اين روز بزرگ يك بار ديگر خداوند قهار به ياري امت انقلابی آمد و از عالم غیب ؛ جنودِ رحمانی که بادها و شن ها بودند برای نصرت نظام اسلامی برانگیخته شدند و مُهر ذلت و خذلان را بر سر شیطان بزرگ تا ابد کوبیدند..
🦋چرا كه خود در قرآن شريفاش فرموده: «ان تنصرواالله ينصركم ويثبت اقدامكم» و وعده او تخلف ناپذير است.
🔴شرح #عملیات
♦️در ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹(۲۴آوریل ۱۹۸۰)
۶ هواپیما و ۸ بالگرد #آمریکایی برای آزادی ۵۳ گروگان در تهران وارد فضای پروازی #ایران شدند.
♦️ در هنگام اجرای عملیات با ورود به حریم هوایی #ایران یکی از بالگردها در ۱۲۰ کیلومتری راور #کرمان دچار نقص فنی شده و به اجبار فرود میآید و سرنشینان آن به بالگردی دیگر منتقل میشوند و همان بالگرد نیز دچار نقص فنی شده و به ناچار به ناو هواپیما بر بازمیگردد.
♦️۶ هواپیما و ۶ بالگرد دیگر خود را به #طبس رسانده و در تاریکی شب در منطقهای دور افتاده بدون متوجه شدن نیروهای نظامی ایرانی فرود میآیند.
♦️در حین سوختگیری یکی دیگر از بالگردها دچار نقص فنی شده و در مجموع در حالیکه هنوز عملیات آغاز نشده، ۳ فروند بالگرد از دست رفته بود.
♦️ پس از تماس با مرکز عملیات، #کارتر دستور بازگشت نیروها را میدهد؛ ولی هنگام برخاستن هواپیماها و بالگردها طوفانِشن آغاز شد و یک هواپیمای سی۱۳۰ویک بالگرد سیاچ-۵۳ به هم خورده و هر دو آتش میگیرند که در این حادثه ۸ نفر از نیروهای #آمریکایی در #آتش سوخته و ۴ بالگرد ناتوان از پرواز پس روی زمین باقی میمانند، نیروها با ۵ هواپیما خود را به ناو هواپیمابر ناو نیمیتز میرسانند و بدین ترتیب عملیات بطور کامل شکست میخورد.✌️
♦️جالب است بدانید که شبی که عملیات در آن به وقوع پیوست #مهتابی بود و معمولاً در این شب ها از طوفان و بادهای تند خبری نیست و افزون بر این، براساس پیشبینیهای علمی ادارهی هواشناسی امریکا، در #شب عملیات،
هوای کویر طوفانی نبوده است❗️
♦️برژینسكى مشاور امنيت ملي رئيس جمهور #آمريکا حالت كارتر را پس از صدور دستور توقف عملیات و عقبنشینى و آتش گرفتن هواپیما و هلیكوپتر آمریكایى چنین توصیف كرده است:
♦️«وى بعداً سرش را میان دو دستش گرفت و به مدت چند ثانیه روى میز گذاشت...
با شنیدن این خبر، به مانند مار زخمى به خود پیچید و آثار درد و نگرانى بر تمامى صورت او آشكار شد و به اطرافیانش بدوبیراه میگفت».
🔴دوباره #خیانت داخلی:❌
♦️پس از فرار امریکاییها و
صدور اعلامیه توسط کاخ سفید مبنی بر شکست عملیات و این که اسنادی سری و مهمی در درون هلی کوپترها به جای مانده است.
به دستور مستقیم #بنی_صدر که در آن زمان سمت فرماندهی کل قوا را داشت، هلی کوپترهای به جا مانده بمباران شدند❗️ و اسناد سری و مهم باقی مانده در آتش سوختند و محمد منتظر قائم فرمانده #سپاه پاسداران یزد که از هلی کوپترها حفاظت میکرد،
به #شهادت رسید..
🌹امام خمینی(ره) در پیامی در تاریخ ۵ اردیبهشت ماه ۱۳۵۹ گفت:
♦️آیا جز این بود که یک دست غیبی در کار است؟
چه کسی هلی کوپترهای آقای کارتر را ساقط کرد؟
ما ساقط کردیم؟
#شنها ساقط کردند.
شنها مأمور خدا بودند،
#باد مأمور خداست..💚
#اسلام ناب محمدی(ص)_رمزینه نصرت الهی
#اسلام آمریکائی_ذلت ابدی
#طبس
#5اردیبهشت
🔻 #سخن_ناب👌
🎙 #حـاج_حسین_یکتـــا :
🌾شهدا وسط عملیات
#ولایت_پذیری رو تمرین کردند
🍂و ما الان #وسط معبریم
در یک پیچ مهـــم تاریخی🗓 !
🌾هر کس از #حضرت_زهــرا(س)
طلب کمک کنه؛ خانــــم دستش رو
خواهد گرفت👌 !
🍂وسط این همه #انحــراف و شبهه و
حرف و حدیث نباید کُپـی کنیم❌
درست #توســـل📿 کنید ؛ سیل و
طوفانے🌪 که اومده همه رو میبره !
🌾مگر اینکه #خــدا به کسی نظر کنه.
#شھــدا وسط معبر کم نیاوردند
و اقتدا به #ارباب کردند !
راست گفتند: به #امام_زمان دوستت
داریم و عمل کردند به حرفشون
🍂 نکنه ما کم بیاریم تو #عملیـات !
حرف ، سر و صدا نمیخرن❌ !
#عمـــــل میخـــــــــرن !
#یادشهداباصلوات+وعجل_فرجهم
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
@Refighe_Shahidam313
✅ عارفنامه شهید محمود رضا استادنظری
🔺شهیدی است
به نام
محمود رضا استاد نظری.
او و برادرش که دو برادر #دوقلو بودند،
در خانواده ای #ثروتمند به دنیا آمده بودند،
پدرشان می خواست که آنها را در زمان #جنگ به #سوئد بفرستد
ولی آنها از دست پدر خود فرار کردند و به #جبهه آمدند...
🔺این #شهید برای خودش #عارفی به تمام معنا بود،
از همانهایی که #حضرت_امام(ره) فرمودند ره صد ساله را یک شبه پیمودهاند...
🔺یکی از این دو برادر در یکی از #عملیاتها زخمی شد و محمود رضا در #دسته_یک #گردان_حمزه لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) بود که شهید شد.
این بچه ۱۶ ساله در #وصیتنامه خود نوشته بود:
«خدایا شیطون با آدم نقد معامله میکنه میگه تو گناه کن و من همین الآن مزش رو بهت میچشونم ولی تو نسیه معامله می کنی میگی الآن گناه نکن و پاداشش رو بعداً بهت میدم.
خدایا بیا و این دفعه با من نقد معامله کن.»
که البته این اتفاق هم افتاد و در عملیات بعدی که #عملیات #والفجر۸ بود در #فاو شهید شد.
#کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا
#ناصرکاوه #شهیدمحمودرضااستادنظری
#یادشهداباصلوات+وعجل_فرجهم
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#ما_ملت_امام_حسینیم #من_حسینی_ام
#رفیق_شهیدم
👇🥀👇🥀👇🥀👇
@Refighe_Shahidam313
#نحوه_شهادت
سعيد #تيربارچی بود.
#شهيد_زهره_وند كه همشهريمان بود همزمان با برادرم به #شهادت رسيد. سعيد چون تيربارچي بود نميتوانستند او را بزنند. همرزمانش ميگفتند تك تيراندازها تند و تند به طرفش شليك ميكردند. فرماندهشان تعريف ميكرد ظهر كه #عمليات شروع شد، تا شب وهابيها به طرف ما #خمپاره شليك ميكردند. موقع اذان كه شد سعيد گفت حاجي بيا نمازمان را نوبتي بخوانيم.
فرماندهشان ميگفت به خودمان گفتيم اين جوان 24 ساله وسط آتش جنگ فكر نماز است.
آخر آتش زياد بود.
نماز را نوبتي خوانديم. فرماندهاش ميگفت از نحوه دقيق شهادت برادرم اطلاع نداريم اما همرزمش ميگفت سعيد 200 متر از ما جلوتر بود.
همان جا به شهادت رسيد و پيكرش مدتي در منطقه ماند و بعد از آزادسازي آن منطقه پيكرش را براي ما آوردند. سعيد كه شهيد شد ما سه ماه خبري از او نداشتيم. يك شب خواب ديدم جمعيت زيادي به سمت #بهشت_زهرا ميروند. سعيد روي دوش جمعيت بود. تيشرت مشكي تنش بود و #يازهرا روي آن نوشته شده بود.
به من گفت به خدا من ميآيم و با وعدهاي كه در خواب به من داده بود بعد از سه ماه پيكرش برگشت.
@Refighe_Shahidam313
#مسئول_اعزام در نگاه اول متوجه دستکاری شناسنامهها نشد.
نیم نگاهی به قامت بچهها کرد و باز به شناسنامه توی دستش دقیق شد.
در یک لحظه تفاوت تاریخ بالا و پایین سهجلد را متوجه شد. انعکاس نور روی چسب شیشه ای کار خودش را کرد. با ناخن چسب را از جایش کند. تاریخ تولد ۱۳۴۴ تبدیل شد به ۱۳۴۶٫ مسئول اعزام سپاه میبد، به چشمان دو نوجوانی که رنگ باخته بودند، خیره شد …
مسئول اعزام #سپاه میبد گفت: « این کاری که شما کرده اید، قانونی نیست» بچه ها التماس کردند. زیاد هم التماس کردند تا مسئول اعزام گفت: « فعلا بروید. برای #عملیات بعدی اگر خدا بخواهد شما را اعزام می کنیم»
@Refighe_Shahidam313
تلنگر📌
خبر دارید...
هنوز که هنوز است #حمید_باکری از #عملیات فاتحانه خیبر بر نگشته... .
..
خبر دارید که #غلامحسین_توسلی آن دلیرمرد
خطه جنوب مهمان نهنگ های خلیج فارس شد و برنگشت...
.
..از #ابراهیم_هادی خبری دارید... .
..
بعد از اینکه یارانش را از #کانال_کمیل به عقب بازگرداند
دیگر کسی او را ندید...
.
از جوانانی که خوراک کوسه های اروند شدند خبری دارید... .
.
.هنوز از شلمچه صدای اذان بچه ها می آید... .
.
.هنوز صدای مناجات رزمندگان از حسینیه
#حاج_همت به گوش می رسد... .
.
.هنوز وصیت نامه شهدا خشک نشده؛
خواهرم #حجاب.... برادرم نگاه....
..
هنوز که هنوز است شهدا می ترسند
از اینکه رهبر رو تنها بگذاریم... .
..
و هنوز که هنوز است شهدا بند پوتینهایشان را باز نکرده اند
و منتظر منتقم #امام_حسین علیه السلام هستند تا دوباره در رکابش شهید شوند.....
قهرمان من
برادر شهیدم
رفیق آسمانی من
سرباز آقا امام زمان
#شهید_ابراهیم_هادی
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💙⃞💠
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°🔹🦋🔹°•-꧂❁•