eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
20.2هزار عکس
7.9هزار ویدیو
300 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین https://eitaa.com/harfhamon کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
✌️همیشہ می‌گفت: در زندگی، آدمی موفق تر است ڪه ⇜در برابر عصبانیت دیگران"صبور"باشد. ⇜و ڪار بی‌منطق انجام ندهد. و این رمز موفقیت او در برخوردهایش بود.. :)!✌️ شهید_ابراهیم_هادی♥️ 🕊🌷شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🇮🇷 ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ قهرمان من برادر شهیدم رفیق آسمانی من سرباز آقا امام زمان اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°☘🥀☘°•-꧂❁•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫خانه_مادر_مهربان 💫 آداب خانه ی مادر مهربان.س. 📒شخصّی در مجلسی به آیت الله بهاءالدینی توهین و جسارت کرده بود؛ 📝یکی از علما و ارادتمندان ایشان می گوید: من در کنار ایشان بودم؛ عرض کردم: اجازه می دهید که من جوابش را بدهم و با آن شخصّ برخورد کنم؟ 🔎 ایشان در حال تغیر فرمودند: ساکت باش؛ نمی ترسی برکاتت از بین برود؟ ❌علّت از بین رفتن برکات چیست❓ ✅علّتش این است که ما ترازو نداریم؛ ما که به کسی پرخاش می کنیم؛ حتّی در موردی که حق با ماست؛ چون ترازو نداریم ممکن است بیش از حقّ او به او پرخاش نماییم؛ ✅چون ترازو نداریم و میزان دقیق در دست نداریم باید احتیاط کنیم؛ 🔆💠🔆💠🔆💠 💚حضرت امام جعفر صادق"علیه السلام" در خیمه ای نشسته بودند؛ یکی از زنادقه آمد برای بحث کردن؛ 🌀یکی از شاگردان حضرت که در آنجا حضور داشت با اجازه حضرت رفت و با او سخن گفت؛ ⭕️بعد از اتمام بحث و محکوم کردن آن زندیق و رفتنش؛ شاگرد به خدمت حضرت بازگشت و از حضرت در مورد کیفیّت بحثش سوال کرد؛ 💟 حضرت فرمودند: بحثت خوب بود ولی در بعضی موارد حقِّ او را زیر پا گذاشتی؛ ❇️ ببین چقدر دقیق است؛ با یک ملحد و بی دین هم که بحث می شود؛ باید مواظب بود؛ ممکن است مطلب حقّی و حرف صحیحی هم در سخنان او باشد؛ چه رسد به یک مومن مسلمان. اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°☘🥀☘°•-꧂❁•
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهمهر روز با قرآن به نیت یک شهید شهید امروز سید علی اندرزگو 📖 صفحه123 شهیدی که ۱۸ شناسنامه با اسامی و چهره‌های مختلف داشت و عضو جمعیت هیئت‌های موتلفه اسلامی و از روحانیون مبارز و مسلح علیه رژیم پهلوی بود. 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼 اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°☘🥀☘°•-꧂❁•
Quran-page-123.mp3
2.68M
بسم الله الرحمن الرحیم هر روز با قرآن به نیت یک شهید 📖 صفحه۱۲۳ شرکت در ختم قرآن برای فرج 🔹 امروز؛صفحه صد و بیست و سه قرآن کریم 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼 اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°☘🥀☘°•-꧂❁•
💛ولادت ۱۳۱۸ 🖤شهادت ۱۳۵۷ در یکی از روز‌های ماه رمضان در تهران متولد شد🦋 دوران ابتدایی را در مدرسه فرخی تهران گذراند ۱۲ ساله که شد در یک نجاری مشغول کار شد و هم زمان،تحصیلات طلبگی‌اش را در مدرسه «هرندی» آغاز کرد🦋 عضو جمعیت هیئت‌های موتلفه اسلامی و از روحانیون مبارز و مسلح علیه رژیم پهلوی که در ترور حسنعلی منصور نقش بسزایی داشت.دروس حوزوی را در تهران و در مسجد محل نزد استادانی چون حجة الاسلام بروجردی و میرزا علی‌اصغر مرندی تلمذ کرد👳🏻‍♂ در نوجوانی در بازار تهران به کار اشتغال داشت و با ورود به شاخه نظامی هیئت‌های مؤتلفه از شغل خود دست کشید و تا پایان عمر، مهم‌ترین اشتغال او مبارزه و فعالیت برای سرنگونی رژیم ستم‌شاهی بود و به همین علت با نام مستعار و به صورت مخفیانه زندگی می‌کرد و با سفر به شهرهای مختلف و جابه‌جایی منزل از دست نیروهای ساواک فرار می‌کرد🍂 ﷼ساواک که ۱۵ سال در جستجوی اندرزگو بود سرانجام در ۱۹ رمضان برابر با ۲ شهریور سال ۱۳۵۷ توانست او را در خیابانی محاصره و به شهادت برساند.🥀 بخشی از 📜 شهید اندرزگو در آخرین دیداری که با همسرش داشته به او می گوید : من میروم و ممکن است دیگر مرا نبینی اما دوست دارم فرزندانم را به گونه ای بزرگ کنی که جز به انجام رسالت و مسئولیت مکتبی به هیچ چیز دیگر فکر نکنند تا شایستگی ادامه راه را پیدا کنند📎 اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°☘🥀☘°•-꧂❁•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
مولاجان! 💔 تشنگی ما طولانی شد ... 🌹😭تمام این فاصله‌ها را بر ما ببخش، مولای مهربانم! فرازی از #دعای
یعنی.... جمعه یعنی عطر نرگس در هوا سر میکشد جمعه یعنی قلب عاشـق سـوی او پر میکشد جمعه یعنی روشن از رویش‌بگردد این جهان جمعه یعنی انـتـظار مـهـــدی صـاحـب زمـان 🥺🤲🥺 السلام علیک یااباصالح المهدی اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°☘🥀☘°•-꧂❁•
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
📕⚫️📕⚫️📕 ⚫️📕⚫️📕 📕⚫️ ⚫️ 🔹همه آسمان چشم به اين نماز و اين حماسه دارند. نماز تما
ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ ـ▪️◾️💠▪️◾️ـ ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ 🌿﷽🌿 ☆ با کــاروان عــشـق☆ ● برنامه سی و هفتم 💠 فرزندم! تو بايد راه پدر را ادامه دهى. مى بينى كه امام حسين(ع) تنها مانده است. ــ مادر! من آماده ام تا جان خود را فداى امام نمايم. مادر پيشانى نوجوانش را مى بوسد و پيراهن سفيدى بر تنش مى كند. شمشير به دستش مى دهد و بند كفش هايش را مى بندد. اكنون نوجوان او آماده رزم است. مادر براى بار آخر نوجوانش را در آغوش مى گيرد و مى گويد: "پسرم، خدا به همراهت!". 🔸سپس او را تا آستانه خيمه بدرقه مى كند. مادر در آستانه خيمه ايستاده است و شكوه رفتن پسر را مى نگرد. او در دل خويش با امام خود سخن مى گويد: "اى مولاى من! اكنون كه نمى توانم خودم تو را يارى كنم، نوجوانم را تقديمت مى كنم، باشد كه قبول كنى". همه نگاه ها متوجّه اين نوجوان است. او مى آيد و خدمت امام مى رسد. امام حسين(ع) مى بيند كه عَمْرو بن جُنادَه در مقابلش ايستاده است. پدرش جناده در حمله صبح، شربت شهادت نوشيد. 💥 او به امام سلام مى كند و پاسخ مى شنود. امام مى فرمايد: ــ اى عمرو، مادر تو عزادار و سوگوار پدرت است. تو بايد كنار او باشى، شايد او به ميدان آمدن تو را خوش نداشته باشد. ــ نه، مولاى من! مادرم، مرا نزد شما فرستاده است. امام سر به زير مى اندازد. عَمْرو منتظر شنيدن پاسخ امام است. 📌امام مى گويد: "فرزندم، داغ سنگين پدر كافى است. مادرت چگونه داغى تازه را طاقت مى آورد. مادرت را تنها نگذار"، امّا عَمْرو همچنان اصرار مى كند. آنجا را نگاه كن! مادر كنار خيمه ايستاده است و با نگاهش تمنّا مى كند. سرانجام امام اجازه مى دهد و عَمْرو به سوى ميدان مى رود. او شمشير مى كشد و به سوى ميدان مى تازد. در آغاز حمله خود چند نفر را به خاك و خون مى كشد، امّا دشمنان او را محاصره مى كنند. گرد و غبار است، نمى دانم چه خبر شده است؟ آن چيست كه به سوى خيمه ها پرتاب مى شود؟ 🍃خداى من! اين سر عَمْرو است. مادر مى دود و سر نوجوانش را به سينه مى گيرد و بر پيشانى معصوم او بوسه اى مى زند و با او سخن مى گويد: "آفرين بر تو اى فرزندم! اى آرامش قلبم". ◾️اى زنان دنيا! اى مادران! نگاه كنيد كه چه حماسه اى در حال شكل گيرى است. به خدا هيچ مردى در دنيا نمى تواند عمق اين حماسه را درك كند. فقط بايد مادر باشى تا بتوانى عظمت اين صحنه را درك كنى. سرِ جوان در آغوش مادر است او آن را مى بويد و مى بوسد، امّا اين مادر پس از اهداى گل زندگيش به امام، يك كار عجيب ديگر هم انجام مى دهد. او رو به دشمن مى كند و سر فرزندش را به سوى آنها پرتاب مى كند. او با صداى رسا فرياد مى زند: "ما چيزى را كه در راه خدا داديم پس نمى گيريم!" 💫آسمان مى لرزد و فرشتگان همه، متعجّب مى شوند. نگاه كنيد كه چگونه يك مادر قهرمان، ايثار و عشق واقعى را نمايش مى دهد. ما كربلا را خوب نشناختيم و آن را در گريه و زارى خلاصه كرده ايم. كربلا هم گريه دارد و هم گريه نكردن. به نظر من يكى از عظمت هاى كربلا در گريه نكردن اين مادر است. او داغ جوان ديده و دست هايش از خون سر جوانش رنگين شده است، امّا با اين وجود گريه نمى كند. شايد به زبان آوردن اين وقايع كار آسانى باشد، امّا به خدا تا انسان مادر نباشد، به اوج اين حماسه ها پى نمى برد. اين شير زن كربلا، چنان كارى كرد كه تاريخ تا ابد مبهوت او ماند. 🌴امام حسين(ع) به ياران خود كه در خاك و خون غلطيده اند نگاهى مى كند و اشك ماتم مى ريزد. همه آنها با هم عهد بسته بودند كه تا يكى از آنها زنده اند، نگذارند هيچ يك از جوانان بنى هاشم به ميدان بيايند. بيش از پنجاه يار وفادار، جان خود را فداى امام نمودند و اكنون نوبت هجده جوان بنى هاشم است. امام در ميدان ايستاده است و نگاهش به سوى سپاه كوفه خيره مانده است و به نادانى مردم كوفه فكر مى كند. آنهايى كه امام را دعوت كرده اند، امّا اكنون در مقابل او ايستاده اند. 🔰صدايى به گوش امام حسين(ع) مى رسد: "بابا به من اجازه ميدان مى دهى؟". امام برمى گردد و على اكبر، جوان خود را مى بيند كه آماده رفتن شده است. اشك در چشمان او حلقه مى زند و به پسرش اجازه ميدان مى دهد. در خيمه ها چه غوغايى بر پا شده است. خواهر، عمّه و هر كه در اطراف خيمه است، اين منظره را تماشا مى كند. على اكبر به ميدان مى رود. او آن قدر شبيه پيامبر بود كه هر كس دلش براى پيامبر تنگ مى شد او را نگاه مى كرد. ⚜اكنون او سوار اسب مى شود و مهار آن را در دست مى گيرد. نگاه حسين(ع) به سوى او خيره مانده است. از پس پرده اشك، جوانش را نظاره مى كند. تمام لشكر كوفه، منتظر آمدن على اكبراند، آنها مى خواهند دل حسين را با ريختن خون على اكبر به درد آورند. ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ ـ▪️◾️💠▪️◾️ـ ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ ـ▪️◾️💠▪️◾️ـ ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ
ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ ـ▪️◾️💠▪️◾️ـ ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ 🔰نگاه كن! امام دست خود را به سوى آسمان مى گيرد و دعا مى كند: "بار خدايا! خودت شاهد باش من جوانى را به سوى اين سپاه مى فرستم كه هرگاه دلتنگ پيامبرمى شديم، او را نگاه مى كرديم". على اكبر به سوى ميدان مى تازد، سپاه كوفه نيز، به دستور عمرسعد، به جنگ با او مى روند. على اكبر شمشير مى زند و دشمنان را به خاك سياه مى نشاند. در ميدان مى چرخد و رَجَز مى خواند: "من على پسر حسين ام. من از خاندان پيامبر هستم". 🌴او به هر سو كه مى رود لشكر كوفه فرار مى كند و در هر حمله، عده زيادى از شجاعان سپاه كوفه را نيز، به قتل مى رساند. در دل پدر چه مى گذرد؟ او مى خواهد يك بار ديگر جوانش را ببيند. على اكبر مى رزمد و مى جنگد. آفتاب گرم كربلا غوغا مى كند. تشنگى بر او غلبه كرده است. على اكبر باز مى گردد. چقدر پيكرش زخم برداشته است! 💠اكنون او مقابل پدر مى ايستد و مى گويد: "تشنگى مرا كُشت بابا! سنگينى اسلحه توانم را بريده است. آيا آبى هست تا بنوشم و بر دشمنان حمله ببرم". چشمان امام حسين(ع) پر از اشك مى شود. آخر پاره جگرش از او آب مى طلبد. صدا مى زند: "اى محبوب من! صبر داشته باش!" ◾️آرى! امام، همه علاقه خود به پسرش را در اين عبارت خلاصه مى كند: "اى محبوب من". نگاه كن! اشك در چشم امام حلقه مى زند و مى فرمايد: "پسرم! به زودى از دست جدّ خود، رسول خدا سيراب خواهى شد". 💥على اكبر به ميدان برمى گردد. شمشير او در هوا مى چرخد و پى درپى دشمنان را به تباهى مى كشاند. همه از ترس او فرار مى كنند. نيزه ها و تيرها همچنان پرتاب مى شود و سرانجام نيزه اى به كمر على اكبر اصابت مى كند. اكنون نامردان كوفه فرصت مى يابند و بر فرق سرش شمشير مى زنند. خون فوران مى كند و او سر خود را روى گردن اسب مى نهد. خون چشم اسب را مى پوشاند و اسب به سوى قلب دشمن مى رود. دشمنان شادى و هلهله مى كنند و هر كسى با شمشير ضربه اى به على اكبر مى زند. اسب سرگردان به ميدان باز مى گردد و على اكبر روى زمين مى افتد و فرياد مى زند: "بابا! خداحافظ!" 🔻امام حسين(ع) به سرعت مى آيد و پيكرِ پاره پاره جوانش را در آغوش مى كشد. نگاه كن! حسين، سر على اكبر را به سينه گرفته است. على اكبر چشم خود را باز مى كند و چهره پدر را مى بيند. او به ياد مى آورد كه دل پدر براى تشنگى او سوخته بود. او مى خواهد با پدر سخن بگويد: "بابا! اين جدّم، رسول خداست كه مرا از آب كوثر سيراب مى نمايد". ✨آرى! اى حسين! ديگر غصه تشنگى پسر را نخور! در اين دنيا هيچ چيز براى انسان سخت تر از اين نيست كه فرزندش روى دستانش جان بدهد. به خدا سختى آن لحظه را نمى توان بيان كرد. على اكبر روى دست بابا در حال جان دادن است. امام او را به سينه مى گيرد، امّا رنگِ او زردِ زرد شده، خون از بدنش رفته و در حال پر كشيدن به اوج آسمان ها است. ناگهان، ناله اى مى زند و جان مى دهد. پدر فرياد مى زند: "پسرم!"، امّا ديگر صدايى به گوشش نمى رسد. پدر صورت به صورت جوانش مى گذارد و مى گويد: "بعد از تو، ديگر، زندگى دنيا را نمى خواهم". 📌خدايا! چه صحنه اى است. حسين كنار جسم بى جان پسر گريه مى كند. زينب(س)شتابان به سوى ميدان مى آيد. و نگران است كه اگر دير برسد، حسين(ع) از داغ جوانش، جان بدهد. او گريه مى كند و مى گويد: "واى برادرم! واى پسر برادرم!". آرى! او مى آيد تا جان برادر را نجات دهد. زينب(س)، پيكر بى جان على اكبر را در آغوش مى گيرد و صداى گريه اش بلند مى شود. 💫امام توان برداشتن پيكر جوانش را ندارد. سپس جوانان بنى هاشم را به يارى مى طلبد و مى فرمايد: "پيكر برادرتان را به خيمه ها ببريد". آن گاه همراه زينب(س) به سوى خيمه ها باز مى گردد. ⚜ عَوْن، نگاه كن! على اكبر نيز، شهيد شد. حالا نوبت توست و بايد جانت را فداى دايى ات حسين كنى. ــ چشم، مادر! من آماده ام. زينب (س)، صورت فرزند خويش را مى بوسد و او را تا كنار خيمه بدرقه مى كند. آرى! زينب يك دسته گل براى برادر دارد، يك جوان رشيد! زينب آنجاست، در آستانه خيمه ايستاده و به جوانش نگاه مى كند. عَون خدمت دايى مى آيد و اجازه ميدان مى گيرد و به پيش مى تازد. گوش كن! اين صداى عَون است كه در صحراى كربلا مى پيچد: "اگر مرا نمى شناسيد، من از نسل جعفر طيّارم! همان كه خدا در بهشت دو بال به او عنايت فرموده است". ● ادامه دارد... ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ ـ▪️◾️💠▪️◾️ـ ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°☘🥀☘°•-꧂❁•
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ ـ▪️◾️💠▪️◾️ـ ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ 🔰نگاه كن! امام دست خود را به سوى آسمان مى گ
چقدر مادرهامون شبیه مادران کربلاست؟! چقدر فرزندانمون رو شبیه فرزندانی زینب و مادرانی که و در کربلا تربیت کردن تربیت کردیم ؟! 😔 چقدر حواسمون بوده که فرزندانمون رو برای سربازی امام زمان تربیت کنیم ؟! آیا بچه هامون سرباز آقا جانمون هستن ؟! 🥺 کاش ما هم سرباز تو باشیم 😔 تون کربلایی
💔 یعنی درد... دردے شیرین... یعنے با عشق یڪے شدن... یعنے اثبات اینکه از همه چیزت براے معشوقت گذشتے... یعنی فقط خدا را دیدی و رضای او را خواستی نه تعریف و تمجید‌مردم را گمنامی یعنی ....... اے کاش همه ے ما گمنام باشیم 🕊🕊🕊 قهرمان من برادر شهیدم رفیق آسمانی من سرباز آقا امام زمان اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°🌸°•-꧂❁•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📣 ترور رئیس اداره آگاهی خاش در مقابل منزلش پلیس سیستان و بلوچستان اعلام کرد: 🔸 حسین پیری، رئیس اداره آگاهی شهرستان خاش، امروز جمعه ۲ شهریور ماه ۱۴۰۳، به ضرب گلوله در مقابل منزلش به قتل رسید. 🔸حادثه در حوالی بلوار بهداشت، نزدیک به منطقه هفتادمتری خاش رخ داده است.  🔸وی هدف تعداد زیادی گلوله قرار گرفته است و در اثر شدت جراحات جان خود را از دست داده است. 📣 کانال بزرگ استان سیستان‌وبلوچستان👆 اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°☘🥀☘°•-꧂❁•
آروم آروم داره مرگم میرسه ولی من هنوز یه بار ندیدمت جمعه ها قرار گذاشتیم که میای یه دفعه سر قرار ندیدمت 🥀🥀🥀 یه موقع اگه ندیده بمیرم به نگاهت نرسیده بمیرم وای وای وای 😔😔😔 های انتظار و دلتنگی
🤚سلام خدمت هم سنگری های عزیز اهالی باصفای رفیق شهیدم💕 از اینکه در محضر شهدا بخصوص داداش ابراهیم و در معیت دوستداران و عاشقان شهادت 🦋خادمی میکنم و انجام وظیفه به خود میبالم ✌️😊خیلی خیلی بابت این موضوع خوشحالم وبابتش باید شاکر و حامد باشم ✅ این ماجرا رو باید با بهتر شدن و با کیفیت تر شدن مطالب و پستهای رفیق شهیدم به جا بیارم 👌بخصوص مطالب در باب 💫🌸💫🌸💫🌸 اهالی عزیز بعضی مطالب ادامه دار هستند 〰 امـــــا اکثر مطالب تک هستند اما مهم⏹ 📝هر مطلب با هر عنوانی که گذاشته میشه 🔹چه از باب خانه و خانواده 🔹ایمانیات 🔹اخلاقیات 🔹تقوائیات 🔺صفاتی 🔺گفتاری, 🔺کلامی, 🔶مطالبی در خصوص وقایع روز جامعه 🔶و بهتر بگیم وقایع روز دنیا 📖مطالبی با عنوان های قرآنی و سور قرآنی ومشابه آن 🗒و هر مطلبی با هر عنوان ✌️همه و همه ختم به یک ماجرا میشه و اون هم هست ✌️پس اگه ظاهر مطالب جمله ای یا کلامی از واژه یا در آن لحاظ نشده ❌نشان از این که بی مربوط به مهدویت هست 💠 از اینکه صبورید و همراه و همدل و 💟 📝با پیامهای از سر محبتتون ما رو در این امر مصمم تر میفرمائید سپاسگزاریم 🤲🏻ان شاءالله باعنایت اهل بیت.ع. و دعای خیر شهدا بخصوص داداش 🤝و دست در دست هم ✌️بتونیم به سمت و برنامه ای که خداوند براساس مهدویت نظام بندی کرده بتازیم و سربازی کنیم🤲🏻 ✌️پس در ادامه ی مباحث مهدویت 👇👇👇👇👇
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
🌥 در قبال امر_ظهور چگونه رفتار کنیم؟! ✅((مهدویت قسمت چهل و سه)) ✍🏻... چرا ما در قبال حکم خدا صبر ن
نور_اربعین فرهنگ_مانع ✅((مهدویت قسمت چهل و چهار)) 💫‏نور اربعین، نوری ست که؛ همه جا هست اما دیده نمی‏شود، این نور مادی نیست.❌ خیلی بزرگ است، ⚠️بزرگ‏تر از آن است که بگوئیم منشأ بشری دارد. ✅با محوریت ساطع می‏شود. 🔆هر سال از یک زمانی زیاد می‏شود، زیاد می‏شود، تا ، 〽️بعد با سرعت زیادی نور کم می‏شود. ❔چه کسی این نور را فرستاده است؟ ❔چرا این نور را فرستاده و چه منظوری داشته است؟ ❔از ما چه می خواهد؟ ☑️ آدم ها، ملت ها و مذاهب مختلف نسبت به سؤالات مطرح شده پیرامون نور اربعین، به حسب فرهنگشان پاسخ می‌دهند. ⚫️ عمده اشکالی که انسان‏ها دارند، فرهنگ مانع است. ✔️چون در وجود انسان نشسته و نهادینه شده است. 👹 یک شیطان بیاید یک وسوسه‏ای کند، ✖️وسوسه توی فرهنگ شما می‏آید؛ 🔛فرهنگ شما اگر هم سو با آن باشد فوری می‏گیرید؛ 🔲 اگر هم سو نباشد، آن وسوسه را پس می‏زنید. ▪️رسوب همان وسوسه‏ها، ▪️رسوب افکار و صحبت‏ها و رفتارهای عامیانه جامعه، ▪️رسوب صادره‏های جاهلان و عوام، 👆 اینها تبدیل به فرهنگ مانع در وجود انسان‏ها می‏شود. 👌پس آن چیزی که در انسان‏ها حاکمیت_دارد_فرهنگ‏شان است و ✔️❌فرهنگ خیلی از آدم‏ها فرهنگ مانع است. ⛔️ اربعین هم که پیش می‏آید آدم‏ها به این فرهنگ مانع برخورد می‏کنند. 📗این فرهنگ را اگر خواستید دنبال کنید، 📖 رفتارهای نوجوانی حضرت ابراهیم (ع) را بیشتر بخوانید؛ در مواجه با مقولات مختلف، ابراهیم (ع) چگونه فکر می‏کند❓ چگونه عکس‏العمل نشان می‏دهد❓ قومش چگونه فکر می‏کنند❓ چگونه عکس‏العمل نشان می‏دهند.❓ ♻️در قبال انبیاء (ع)، حتی در قبال آقا رسول‏الله (ص) هم، فرهنگ مانع آدم‏ها خیلی مطرح بوده است. ❌ رفتار ما در قبال نور اربعین همان رفتار در قبال نور خورشید است. 🌞 نور خورشید نوری ست که اثر وضعی هم دارد. 👌ما هم بیائیم استفاده‏های روزمره خودمان را از خورشید بگیریم. ❌ عین این رفتار را در قبال اربعین داریم دنبال می‏کنیم، حالا با یک‏ذره کم و زیاد.👌 ⁉️ در اربعین چه؟ نوری هست! ما چکار کنیم❓ ☑️ بیائیم استفاده بگیریم. ⁉️ به منشأ این نور، به چرایی این نور، چه کسی برقرار کرده؟ چرا برقرار کرده؟ منظور او چیست؟ برنامه او چیست؟ ‼️به این چیزها کاری نداریم. ⁉️ ما در قبال اربعین چکار می‏کنیم؟ هر سال به اربعین می‏رویم، کیف می‏کنیم، برمی‏گردیم. ⁉️ یاران آقا رسول‏الله (ص) چکار می‏کنند؟ ✨ قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ✨ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ✨ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ (١٠٨ یوسف) یا رسول‏الله! بفرما که اصلاً مسیر من این است، من و تابعانم شگردمان این است، با توجه به آیات مسیرمان را پیدا کنیم، جلو برویم! ❌ نه اینکه برویم تا اربعین به آیات برسیم، بگوییم خب رسیدیم، برگردیم. ❔خب اسم این رفتار ما چیست؟ ❔کجای قرآن از آن صحبت شده؟ ✨ وَكَأَيِّن مِّنْ آيَةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ (١٠٥ یوسف) این آیات درباره آخرالزمان و ظهور است، ⁉️ لذا در آیه بعد خداوند می‏فرماید: شما ایمن‏اید از عذاب آخرالزمان یا ماجرای ساعت ظهور؟ ✨ أَفَأَمِنُوا أَن تَأْتِيَهُمْ غَاشِيَةٌ مِّنْ عَذَابِ اللَّهِ أَوْ تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ (١٠٧ یوسف) ✔️جواب چیست؟؟؟؟؟ نه خدایا! ایمن نیستیم، چکار کنیم ایمن باشیم؟ یا رسول‏الله! شما بفرما که من مسیرم این است که با توجه به آیات مسیر را پیدا کنم و جلو بروم، تابعانم هم اینگونه رفتار می‏کنند. 🟣خب این چقدر در وجود ما هست؟ در تفکر ما و در فرهنگ ما چقدر این موضوع جریان دارد؟ ⚠️توجه به علامات برای رانندگی در جاده برای‏مان کاملاً عقلانی است ⭕️ اما ‼️در زندگی‏مان اینگونه رفتار نمی‏کنیم، ✅چون با آیات الهی مواجه می‏شویم، بدون اعتنا رد می‏شویم. اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️ جهت تعجیل در فرج آقا امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°☘🥀☘°•-꧂❁•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
إلهی عظم البلاء... تا نیایی گره از کار بشر وا نشود ... 😭😭😭 🥀🥀🥀 غزه و کودکان حسین و کودکان غزه ... تشنگی تشنگی تشنگی های بیقرار
بدان که هرچیزی را کاری‌ست از اعضای بدن آدمی دیده را دیدن و گوش را شنیدن. کارِ دل عشق است، تا عشق نَبُوَد بی‌کار بُوَد... 🤍 های مهدوی ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ
🙃🍃 به روایت همسر هنوز یڪ دختر بچه بودم‌.. یڪ روز از ڪنار بانکے در میدان احمد آباد رد می‌شدم.. ڪه داخل ڪوچه ڪناربانڪ ماشین ساواک ایستاده بود.. در همان حال، چند پسر جوان آمدند و شیشه‌های بانک را شکستند و‌ آتش زدند و می‌خواستند به سمت همان کوچه فرار کنند.. من جلو رفتم و به یکی‌شان گفتم که داخل کوچه ساواکی‌ها منتظرند‌.. بعدها فهمیدم آن پسری که لنگه کفشش را حین فرار در میدان جا گذاشت اسمش غلامرضاست غلامرضا! پسری که حالا اسمش ‌ را در شناسنامه من جا گذاشته بود..🙃❤️ اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°☘🥀☘°•-꧂❁•
هدایت شده از رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
پیام اعضاء 📨 سلام . دعا کن برام 💌💌💌💌💌 پاسخ رفیق شهیدم 🌷 علیکم السلام هم‌سنگر داداش ابراهیم دعا گو و شهدا آمین گوی دعاهاتون باشن
... دا ... ۱۱.mp3
9.02M
🥀هو الشهید🥀 📔🌹      ❇️ خاطرات سیده زهرا حسینی   🌹 🖌 به اهتمام  : سیده اعظم حسینی 🌹 قسمت :  🌹