#دست_خط
#دست_نوشته #شهید_علیرضا_شمسی_پور
بسمه تعالی
گفتم کجا...؟
گفتا به خون
گفتم چرا...؟
گفتا جنون
گفتم که کی...؟
گفتا کنون...
گفتم مرو...
خندید و رفت خندید و رفت...
#خون
#جنون
#مرگ
#کپی_مطالب_با_هدیه_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
#رمان_واقعے
#به_سوی_او
#بہسوےاو ✨
🌹#قسمت_یازدهم
بقیه جاها و مناطق که رفتیم ما ۱۵ نفر ساکت بودیم.
فقط اسم #فتح_المبین تو ذهنم مونده.
🍃تو راه برگشت میان #لرستان و #همدان یه جا برای ناهار نگه داشتن؛
رفتم یه قواره #چادر_مشکی خریدم.
هر چقدر به #تهران نزدیک میشیدیم حس کلافگی من هم بیشتر میشد.
😞😞😞
😔وای خدایا یه هفته است میام مدرسه،
دارم #جنون پیدا میکنم نمیدونم چه مرگمه.
🥺🥺🥺
👌منتظرم این #دیپلم کوفتی بگیرم بعد برم #دبی خدا کنه از دست این حس مزخرف خلاصی پیدا کنم...
آخیش بالاخره تموم شد. فردا میرم دبی.
👜✈️راهی دبی شدم تا از این حس بیخود و بیقراری که داشت منو تا مرز جنون میبرد راحت بشم.
#ادامه_دارد...
✅تمام اسامی بجز #شهید #ابراهیم_همت مستعار هست و کل داستان #واقعی
#رمان #یادشهداباصلوات+وعجل_فرجهم
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@Refighe_Shahidam313