eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
20.2هزار عکس
7.9هزار ویدیو
300 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین https://eitaa.com/harfhamon کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
 می‌گوید: «محمد در جریان ، 5 روز در قرار گرفت و در « » گیر کرد. وقتی نجات پیدا کرد، بعد از سه ماه حضور در به خانه آمد. در هم وقتی از بین هزار نفر نیاز به 300 نفر بود، او کرد و باز بعد از سه ماه جنگ، 5 روز به خانه آمد. وقتی برگشت، بود. در را که باز کردم، گفتم: آمدنت را نداشتم محمد! خندید. 😁 توقع چنین حرفی را از من نداشت. من هم خندیدم. گفتم: هر خونی ندارد. انگار بهش برخورد که وقتی می‌خواست برای به برود، هی می‌رفت جلوی در و می‌آمد تو. بود. را در می‌دیدم. جایی در خانه تنها شدیم. پرسیدم: چیزی می‌خواهی بگویی که این دست و آن دست می‌کنی. من مادرم و این چیزها را می‌فهمم. چشم‌هایش برقی زد و شد. دست انداخت گردنم و گفت: آره مادر حرف‌های زیادی دارم که با شما بزنم. گفتم: شب همه دور هم می‌نشینیم و حرف می‌زنیم. قبول نکرد و گفت: ندارد. فقط با خودت باید صحبت کنم. شب، همه خوابیدند و من و محمد، تنها شدیم. نشستیم به حرف زدن تا صبح.» .... http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
یه دستش قطع شده بود اما دست بردار #جبهه نبود بهش گفتند: با یک دست که نمی تونی بجنگی برو عقب... می گفت: مگه #حضرت_ابوالفضل با یک دست نجنگید؟  مگه نفرمود: «وَاللهِ اِن قَطَعتُموا یَمینی، اِنّی اُحامی اَبَداً عَن دینی» #عملیات #والفجر_۴ مسئول #محور بود #حمید_باکری بهش #مأموریت داده بود #گردان حضرت ابوالفضل رو از #محاصره #دشمن #نجات بده ... با عده ای از نیروهاش رفت به سمت #منطقه مأموریت.... لحظه‌ی آخر #قمقمه را آوردن نزدیک #لب های خشکش ... گفت: مگه مولایمان #حسین (ع) در لحظه #شهادت #آب نوشید ؟! 🌷ـشهید که شد ... هم ـتشنهـ بود هم ـبـی دستـ ... #رفیق_شهیدم #قهرمان #سردار_سپاه_عاشورا #شهید_شاپور_برزگر🌷 #خدا #عاشقانه #ایثار #عشق #کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_هدیه_نثار_شهدا_آزاد http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
☘ سلام بر ابراهیم 💥 قسمت‌ پانزدهم : ایام انقلاب ✔️راوی : امير ربيعي 🔸ابراهيم از دوران کودکي عشق
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت شانزدهم : ۱۷ شهریور ✔️ راوی : امیر منجر 🔸صبح روز هفدهم بود. رفتم دنبال . با موتور به همان جلسه رفتيم. اطراف ميدان ژاله ( شهدا ).جلسه تمام شد. سر و صداي زيادي از بيرون مي آمد. 🔸نيمه هاي شب حكومت نظامي اعلام شده بود. بسياري از مردم هيچ خبري نداشتند. سربازان و مأموران زيادي در اطراف ميدان مستقر بودند. جمعيت زيادي هم به سمت ميدان در حركت بود. مأمورها با بلندگو اعلام ميكردند كه: متفرق شويد. ابراهيم سريع از جلسه خارج شد. بلافاصله برگشت و گفت: امير، بيا ببين چه خبره؟! 🔸آمدم بيرون. تا چشم کار ميکرد از همه طرف جمعيت به سمت ميدان مي آمد. شعارها از درود بر خميني به سمت شاه رفته بود. فرياد بر شاه طنين انداز شده بود. جمعيت به سمت ميدان هجوم مي آورد. بعضيها ميگفتند: ساواکيها از چهار طرف ميدان را کرده اند و... 🔸لحظاتي بعد اتفاقي افتاد که کمتر کسي باور ميکرد! از همه طرف صداي تيراندازي مي آمد. حتي از هليکوپتري که در آسمان بود و دورتر از ميدان تيراندازي مي آمد. حتي از هليکوپتري که در آسمان بود و دورتر از ميدان قرار داشت. سريع رفتم و موتور را آوردم. از يک کوچه راه خروجي پيدا کردم. مأموري در آنجا نبود. ابراهيم سريع يکي از مجروحها را آورد. با هم رفتيم سمت سوم شعبان و سريع برگشتيم. تا نزديک ظهر حدود هشت بار رفتيم بيمارستان. مجروحها را ميرسانديم و برميگشتيم. تقريباً تمام بدن ابراهيم غرق خون شده بود. 🔸يکي از مجروحين نزديك پمپ بنزين افتاده بود. مأمورها از دور نگاه ميکردند. هيچکس جرأت برداشتن را نداشت. ابراهيم ميخواست به سمت مجروح حرکت کند. جلويش را گرفتم. گفتم: آنها مجروح رو تله کرده اند. اگه حركت كني با تير ميزنند. ابراهيم نگاهي به من کرد و گفت: اگه برادر خودت بود، همين رو ميگفتي!؟ 🔸نميدانستم چه بگويم. فقط گفتم: خيلي مواظب باش. صداي تيراندازي کمتر شده بود. مأمورها کمي عقبتر رفته بودند. ابراهيم خيلي سريع به حالت سينه خيز رفت داخل خيابان، خوابيد کنار مجروح، بعد هم دست مجروح را گرفت و آن را انداخت روي کمرش. بعد هم به حالت سينه خيز برگشت. ابراهيم شجاعت عجيبي از خودش نشان داد.بعد هم آن مجروح را به همراه يک نفر ديگر سوار موتور من کرد و حرکت کردم. در راه برگشت، مأمورها کوچه را بستند. حکومت نظامي شديدتر شد. من هم ابراهيم را گم کردم! هر طوري بود برگشتم به خانه. 🔸عصر رفتم منزل ابراهيم. مادرش نگران بود. هيچكس خبري از او نداشت. خيلي ناراحت بوديم. آخر شب خبر دادند ابراهيم برگشته. خيلي خوشحال شدم. با آن بدن قوي توانسته بود از دست مأمورها فرار کند. روز بعد رفتيم بهشت زهرا در مراسم تشييع و تدفين کمک کرديم. بعد از هفدهم شهريور هر شب خانه يکي از بچه ها جلسه داشتيم. براي هماهنگي در برنامه ها. مدتي محل تشکيل جلسه پشت بام خانه ابراهيم بود. مدتي منزل مهدي و... 🔸در اين جلسات از همه چيز خصوصاً مسائل اعتقادي و مسائل روز بحث ميشد. تا اينکه خبر آمد حضرت امام به باز ميگردند. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم جهت تعجیل در فرج آقا و شادی روح شهدا 🥀 صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰❄️➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
✅ ((مهدویت قسمت نود)) 🔻چه نگاهی به جنگ اسرائیل داشته باشیم؟ ✍️... دوستان! ما فقط چند سال کوتاه تا
✅ ((مهدویت قسمت نود ویک)) 🔹جهان تحتِ سلطه‌ی مطلقِ خدا به واسطه‌ی رسول‌الله صلی‌الله علیه وآله ✍️... این روزها برخی از مؤمنین می‌گویند که ما نگران سلطنت و چیرگی یهودیان بر جهان هستیم ✌️به این دسته از دوستان باید گفت: مگر نخواندید که خدا به رسول‌‏الله (ص) فرمود: وَ أُمِرْتُ لأَعْدِلَ بَیْنَکُم، 📣 بگو من امر شده‌ام که بینِ شما یهودیان برقرار کنم. وقتی این جمله در سوره شورا گفته شده، چرا شما نگران هستید؟ البته نه اینکه ما اقدام نکنیم! بلکه بسیار باید اقدام کنیم؛ ✌️ همان‌طور که رهبر معظم انقلاب هم فرمودند و مَشی ایشان هست که 📌 اسرائیلیان از چند طرف شدند و مدام دارد به آنها فشار وارد می‏شود، 🔍این‌کار باید کامل انجام شود؛ ✂️🔗 اینکه برخی می‌گویند ایران باید مستقیم درگیرِ جنگ بشود؛ این عقلانی نیست. 📌 اتفاقاً الآن خیلی خوب داریم می‌جنگیم؛ و از چند جنبه داریم اسرائیلیان را می‌زنیم. 👌همین رفتاری که ما داریم انجام می‌دهیم؛ ⚠️☑️مثلاً داریم از چند جبهه جوابِ نظامی می‌دهیم یا با این موشک‌ها که می‌زنیم؛ امنیت اسرائیل از بین رفته است؛ 🌪مردمِ اسرائیل این روزها میل به طغیانِ مهاجرت دارند. ✔️پس این‌طور هم نیست که ما سکوت کردیم؛ ☑️ بلکه ما در خلال و در خلال داریم جواب می‌دهیم. 🔻با تمام اینها، اگر جبهه‌ی حق را برتر از جبهه‌ی مقاومت بدانیم؛ پس باید قبول کنیم که ما در خدا هستیم و از جانب خداوند، جبهه‌ی ما ✌️ یعنی رسول‏‌الله (ص) مأمور شده‌اند که یهودیان را عقوبت کنند، 📖 لذا می‏‌فرمایند که: وَ أُمِرْتُ لأَعْدِلَ بَیْنَکُم؛ 🟢 یعنی من امر شده‌ام که عدالت را بر یهود اعمال کنم؛ 🔘 آن‌ها از حد گذرانده‌اند؛ و زمان آن رسیده که به جایگاه‏شان برگردانده شوند. 🏇 ادامه دارد👆〰〰 اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️ جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°☘🥀☘°•-꧂❁•