eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.5هزار دنبال‌کننده
24.5هزار عکس
10.4هزار ویدیو
327 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین @harfaton1 کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
خواب مهدی (عج) رو ببینید شب به خیر 🌚⭐️🌙🌚 بوسه از پاهاش بچینید شب به خیر 🌚⭐️🌙🌚 خواب زهرا رو ببینید شب به خیر 🌚⭐️🌙🌚 هدیه از مادر بگیرید شب به خیر 🌚⭐️🌙🌚 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
✅ #خوشگل_ترین_شهادت... 🌸 اواسط #بهمن رفتیم خونه یکی از بچه ها. ابراهیم #خواب رفت اما یکدفعه از جا پرید و به صورتم نگاه کرد و بی مقدمه گفت: حاج علی، جان من راست بگو! تو چهره من #شهادت می بینی؟! ابراهیم بلند شد گفت و سریع حرکت کنیم بریم. نیمه شب آمدیم #مسجد ابراهیم با بچه ها خداحافظی کرد رفت خانه، از مادر و خانواده اش هم #خداحافظی کرد و از مادر خواست برای شهادتش #دعا کند. 🌸 #صبح روز بعد هم راهی منطقه شد همه آماده حرکت به سمت #فکه شدند. با دیدن چهره ابراهیم دلم لرزید. #جمال زیبای او #ملکوتی شده بود رفتم بهش گفتم داش ابرام خیلی نورانی شدی. نفس عمیقی کشید و گفت روزی که #بهشتی شهید شد خیلی ناراحت بودم. اما با خودم گفتم: خوش بحالش که با شهادت رفت، حیف بود با #مرگ طبیعی از دنیا بره 🌸 بعد نفس عمیقی کشید و گفت #خوشکل_ترین شهادت را از #خدا می خوام. قطرات #اشک از گونه اش جاری شد. ابراهیم ادامه داد: اگه جایی بمونی که دست احدی به تو نرسه، کسی هم تو رو نشناسه، خودت باشی و آقا، #مولا هم بیاد سرت را به دامن بگیره، این #خوشگل_ترین_شهادت است #قهرمان_من ؛ #رفیق_شهید_من #ابا_عبدالله #شهید_ابراهیم‌_هادی #شبتون_شهدایی ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
#هیس! آرام #گناه کنید... او #خواب است... مبادا با گناه بیدارش کنید از این خواب خوش... مبادا بفهمد چه میگذرد... نه...نه... او طاقت ندارد...نمیتواند به کمکمان بیاید... مگر نمیبینید #زخمی شده... مگر نمیبینید چقدر #خسته است... چگونه از پس این همه گناه ما برآید... دلش تاب نمی آورد... آخر او دید ک چگونه یکی یکی بچه ها تکه تکه شدند... ای به فدای #تن رنجیده ات... ای به فدای لباس های #خاکی ات... جان من بیدارنشو... مارا دراین حال مالامال #خراب نبین... مارا دراین همه بی خیالی نبین... حالمان عجیب خراب است... میدانیم ب این راحتی ها خوب نمیشویم... برو ب #فرمانده ات #بیسیم بزن بگو تا نیروهایش را اعزام کند... هوای روزگارمان از حد #هشدار گذشته... وضعیت #قرمز است... آلودگی همه جارا گرفته... نیاز ب حال #پاک داریم...اما... اما جان من نگو وقتی بیدارشدی چه دیدی... آبروی نداشته مان جلوی فرمانده ات میرود... فقط بگو حالشان خوب نیست... #الله_اڪبر #شهیدانه #شهادت #خواب #آرامش #شهدا_شرمنده_ایم ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
مولا و ببینید 💫💫❤️❤️🌚❤️❤️💫💫
از دوران #بچه‌گی #خوابهای #عجیبی می‌دید. در #چهار یا #پنج سالگی #خواب دید که همه #ستاره‌ها در #آسمان به یک #ستاره #تعظیم می‌کنند. وقتی از خواب بیدار شد به من گفت: من فهمیدم که آن ستاره #پرنور که همه به او تعظیم می‌کردند کی بود؟ و آن #حضرت_فاطمه (س) بود.
#عاشق_شهادت #خواب #رویا دخترم زیاد خواب می‌دید، خواب‌های خیلی قشنگ، خواب در زندگی او نقش عجیبی داشت، انگار به یک جایی وصل بود. خواب‌هایی را که از #اهل_‌بیت(ع) می‌دید همه را در دفترش می‌نوشت. زینب علاقه زیادی به شهدا داشت، هر بار برای #تشییع آنها به #گلزار_شهیدان_اصفهان می‌رفت. همیشه می‌گفت: «شهادت فقط در جبهه‌های جنگ نیست؛ اگر انسان برای #خدا کار کند و به یاد او باشد و بمیرد، شهید است.» ای به فدای تو...
بی خوابی شبهایم .. را به چه تعبیر کنم،،!! که آرامش نگاه شما را ، برایم زمزمه می کند آرام بخوابید ، که من بیقرارم #شبتون_شهدایی🌙 #شب #شبانه #خواب http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
     می‌گوید: «محمد، 8 سال داشت. یک روز از شده بود و می‌کرد. تعجب کردم. فکر کردم خواب بدی دیده یا جایی از بدنش درد می‌کند. کنارش رفتم و نوازشش کردم. گفتم: چرا گریه می‌کنی؟ گفت: هوا روشن شده و من نمازم را نخوانده‌ام. انگار خواب رفته‌ام که شد. در حالی که محمد فقط 8 سال داشت، اما نمازش هیچ‌ وقت قضا نمی‌شد.» وای به حال ما که کوچیکترین گناهمون قضا کردن هامونه 😔😔😔 اسمش را در نمی‌نوشتند ادامه می‌دهد: «خودم مدت‌ها در را داشتم و  سلام‌الله علیها در  را مدیریت می‌کردم. ولی اسم را در بسج نمی‌نوشتند و می‌گفتند سن‌اش کم است. خودم دستش را گرفتم و به پایگاه بسیج رفتم. گفتم: حالا یک بچه‌ای هم می‌خواهد شود، شما نگذارید. ⁉️ دوست دارید ما مادرها بچه‌هایمان را توی بگیریم؟ پس چه کسی از این کند؟ اصرار کردم. قبول نمی‌کردند. گفتم: علیه‌السلام هم زن و بچه‌اش را به برد و کرد. حالا شما این پسر را قبول نمی‌کنید، روز جواب علیه‌السلام را چه خواهید داد؟ به هر زحمت و زوری بود، اسم او را در پایگاه نوشتند. تقریبا 13 ساله بود که پایش به جبهه باز شد. در حالی که پدرش هم از پنج سال قبل در جبهه خدمت می‌کرد.» http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
🌹شهید مدافع حرم حسین معز غلامی🌹 هروقت حسین به می رفت دست به دامن یک شهید می شدم. بار اول به شدم که سالم بیاد. بار دوم متوسل به شدم و حسین سالم بیاد و در هر بار می کردم. بار آخر رو انتخاب کردم که حسین سالم برگرده بپزم و به نیت ایشان پخش کنم. چندشب قبل از شهادت حسین دیدم شهید سجاد زبرجدی در به من گفت: نذرت شده کن. من قبول نشد چون حسین از من تر بود و شهید سجاد زبرجدی در اصل شهادت حسین رو داده بود. : http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4