#زیارتنامهشهدا🌷
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم.
@Revayateeshg
امیرالمومنین علیه السلام: به احترام پدر و معلّمت از جای برخیز هرچند که فرمان روا باشی.
📚غررالحکم، ص136
#امامعلیعلیهالسلام
#روایت_عشق
#حدیث
@Revayateeshg
بیعت میکنم.mp3
3.86M
سربازات آماده ند ....
بیا ببین پای عهدشون ایستادند😍
[🦋🌸]#روایت_عشق
[❤️🌱]#آغاز_ولایت_امام_زمان
@Revayateeshg
روزی که می خواست به سوریه برود گفتم:
من جواب بچه هایت را نمی توانم بدهم
رضا گفت:
مادر! من اگر نروم از حرم دفاع کنم، شما فردا میتوانی سرت را مقابل جدت حضرت زهرا (س) بالا بگیری؟
به حرم بی بی (س) جسارت می کنند، من چطور آرام بنشینم؟
حالا هم در عجبم که چرا اینقدر آرامم و صبور...
مطمئنم در حقم دعا کرده وگرنه مگر می شود خار به پای فرزندی برود و مادرش آرام بنشیند؟
به خدا رضا برایم دعا کرده است...
راوی:
مادر شهید🌸
تاریخ شهادت: ۹۶/۷/۱
#شهیدمحمدرضاسنجرانی
#خاطرات_شهدا
#روایت_عشق
@Revayateeshg
enc_16931716681309496743172.mp3
1.94M
حسیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن
[🎤❤️🩹]#محمدالجنامی
[🖤💔]#روایت_عشق
[✨🌱]#امام_حسین
@Revayateeshg
روایت عشق🖤
حسیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن [🎤❤️🩹]#محمدالجنامی [🖤💔]#روایت_عشق [✨🌱]#امام_حس
.
.
.
این مداحی رو همهمون شنیدیم
کاری که خیلی محبوب شد....
نه شعر داشت نه قافیه
فقط یک اسم بود
حسیــــــــــــن❤️
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
#امام_حسین
#روایت_عشق
@Revayateeshg
202030_2026973628.mp3
2.75M
#قرارصبحگاهی ☀️🌈
#روایت_عشق ❤️🌷
#امام_زمان 🦋
#دعایفرج 🤲🏻🍃
🌼بسم الله الرحمن الرحيم🌼
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ،
وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ،
اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً
كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ
اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ،
وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني
السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ،بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ.
⊰@Revayateeshg⊱
#زیارتنامهشهدا🌷
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم.
@Revayateeshg
🙌 دستهای کبودش را پشتش پنهان کرد
و آمد پیش مادر.
از او خواست که فردا به مدرسه بیاد.
مادر هم با عصبانیت او را فرستاد پیش پدر و گفت:
«این دفعه با پدرت برو! چقدر من بیام ضمانتت رو بکنم؟»
پدر دست های قرمز مهدی را تو دستش گرفت و گفت: « دوباره به معلمات گیر دادی؟
مگه نگفتم کاری به کارشون نداشته باش،
بی حجابند که باشند،
تو درس ات رو بخون.
ببین چطوری کتکت زدند.»
مهدی که هشت سال بیشتر نداشت گفت:« برای چی باید چیزی نگم!
مگه اونها مسلمان نیستند؟
مگه تو قرآن نیومده باید حجاب داشته باشند!؟»
📙 روزهای نبردسخت، ص ۱۵
#شهیدمحمدمهدیکازرونی
#خاطرات_شهدا
#روایت_عشق
@Revayateeshg
شهیدی که سر بی تنش سخن گفت
در جاده بصره خرمشهر شهید "علی اکبر دهقان" همین طور که می دوید از پشت از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و سرش از پیکر پاکش جدا شد.🌷
در همان حال که تنش داشت می دوید، سرش روی زمین غلتید.
سر مبارک این شهید حدود پنج دقیقه فریاد " یاحسین، یا_حسین" سر می داد.🍃
همه رزمندگان با مشاهده این صحنه، گریه می کردند...
چند دقیقه بعد از توی کوله پشتی اش وصیتنامه اش را برداشتند، نوشته بود:
ألسلام علی الرأس المرفوع🥺
خدایا من شنیده ام که امام حسین (ع) با لب تشنه شهید شده است، من هم دوست دارم اینگونه شهید بشوم…
خدایا شنیده ام که سر امام حسین (ع) را از پشت بریده اند، من هم دوست دارم سرم از پشت بریده بشود.
خدایا شنیده ام سر امام حسین (ع) بالای نیزه قرآن خوانده، من که مثل امام اسرار قرآن را نمی دانم، ولی به امام حسین (ع) خیلی عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید میشوم سر بریده ام به ذکر " یا_حسین" باشد...
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است💔
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است💔
#شهیدعلیاکبردهقان
#خاطراتشهدا
#روایت_عشق
@Revayateeshg
💓دختر شهید احمدی در محضر رهبر انقلاب: چرا سر مزار پدرم نرفتید؟!
🌱پس از دیدار جمعی از پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس با رهبر انقلاب برخی حاضران از جمله بعضی خانوادههای شهدا این فرصت را پیدا کردند که خدمت رهبر برسند و از نزدیک با ایشان گفتوگو کنند.
🌱فضهسادات حسینی میگوید: آقا با دختر شهید مدافع امنیت پوریا احمدی صحبت کردند. دختر شهید به حضرت آقا گفت: «شما رفتید بهشت زهرا اما سر مزار پدر من نرفتید!» آقا هم بالبخند به او گفتند حتما توفیق نداشتم و انشالله اگر دوباره به آنجا رفتم میروم.❤️😍
#شهیدپوریااحمدی
#روایت_عشق
#رهبرانه
@Revayateeshg