#خاطراتشهدا
#شهیدعلیناظمپور
#روایت_عشق
حسیـن ایرلو، بچه تهران بود
از اون داش مشتیهــا...😊
شدهبودفرماندهتخریبلشکرالمهدیﷺ
میگفت: دوست دارم جوری شهید بشم که یک وجـبم از من هم نمـونه!
گلولهمستقیمتانک خورد به سینهش،
تکه تکه شد .. 😔
🔹بعداز حسیــن، کاکاعلے شـد فرمانده تخریـب؛دیدم همیشــه یه لباس منـدرس و کهنه به تن داره!
+گفتـم:
کاکاعلے اینچـیهپوشیدے؟ زشتـه!
گفـت:
لباس شهیـد ایرلوئه♡
+گفتم:
حسین هیکلش دو برابر تو بود!
گفت:
دادم خیاط بـرام اندازش کـرده :)
رویآسـتین جاے یه پارگے بود!
+گفـتم: اینچـیه، چرا اینو ندوختـی؟
گفت:
جاےترکـشیه که به بازوے ایرلو رفته💔 هروقت خسـته میشـم، دلم مےگـیره، سرمو مےذارم رو این پارگے .. آروم میشم ..🌱
شهیدعلیناظمپور (کاکاعلی)
فرماندهگردانتخریبلشکر۳۳المهدیﷺ
@Revayateeshg