#خاطرات‌شهدا 📚 #روزتون_شهدایی ☀️ در نجف تصمیم گرفت که سه روز آب و غذا کمتر بخوره یا اصلاً نخوره تا حال آقا اباعبدالله‌الحسین علیه السلام رو در روز عاشورا درک کنه، روز سوم وقتی خواست از خانه بیرون بیاد که چشماش سیاهی رفت، می‌گفت: مثل ارباب همه جا را مثل دود می‌دیدم، اینقدر حال من بد شد که نمی‌توانستم روی پای خودم بایستم، از آن روز بیشتر از قبل مفهوم کربلا و تشنگی و امام‌حسین علیه السلام را فهمید . . . . #شهیدمحمدهادۍذوالفقارے🧡 #یادش‌باصلوات💚 #روایت_عشق❤️ @Revayateeshg

‌از تو سهمم همه‌ی عمر پریشان حالی است.... آه.... ای آنکه خودت هستی و جایت خالی است....! 🌸#شهیدجهادمغنیه 🌺#یادش‌باصلوات 🌼#روایت_عشق ༺@Revayateeshg༻

جای شهید برونسی خالی که ... میگفت: اگر میدانستم با مرگ من، يک دختر در دامان حجاب می ‌رود، حاضربودم هزاران بار بميرم تا هزاران دختر در دامان حجاب بروند. #شهیدعبدالحسین_برونسی #روایت_عشق #یادش‌باصلوات @Revayateeshg ─•♡•──♥️──•♡•─

طرف داشت غیبت میکرد بهش گفت: شونه هاتو دیدی؟ گفت : مگه چی شده؟ گفت : یه کوله باری از گناهان اون بنده خدا رو شونه های توئه.... شادی روح شهدا #صلوات ٱللَّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَىٰ‌مُحَمَّدٍ‌وَآلِ مُحَمَّدٍ‌وَ‌عَجِّل‌فَرَجَهُم🌺 #شهیدمحمدرضادهقان‌امیری #یادش‌باصلوات #روایت_عشق @Revayateeshg