💠 نامهای به سیدِ میزبان
بسمه تعالی
سیدجان، سلام
این نامه را الآن که از میان ما رفتهای برایت مینویسم. الآن، که دیگر نیازی به کتمان نیست.
بیمقدمه عرض کنم، از زمانی که مهمانت شدم تا پیش از آن روز، در آن حریم حسینی که با عشق و اخلاص، خود سنگ بنایش را گذاشته بودی، اتفاقاتی را پشت سر گذاشتم که هنوز از بیانشان معذورم. بعضی وقایع سرّ است و ناگفتنی. باشد برای آن زمان که بار دیگر ملاقاتت میکنم و بإذن خدا دیگر منعی برای افشاء نیست. اما وقتی یاد نگاه متحیرت در آن زمان میافتم، دینی بردوش خود حس میکنم که نمیتوانم نسبت به آن بیتفاوت باشم. پاسخ یک سوال بیجواب که هیچوقت از چشمانت بر زبانت جاری نشد. حال میخواهم سوال چشمانت را پاسخ گویم.
حتما بهخاطر داری از کدام روز و کدام اتفاق سخن میگویم. صبح #عاشورا که اهالی روستا جمع شدند و دستهی عزا برپا شد، بر سر مزار عزیزانتان رفتید تا از آنجا به حسینیه بیایید و تا ظهر به اقامهی عزا بپردازید. من هم در حسینیه و خلوت خود زیارت عاشورا و روضهای خواندم و با توجه، به #حضرت_زهرا سلاماللهعلیها متوسل شدم. با دلی شکسته عرض کردم «خانم جان میدانم مصیبت واقعه کربلا بسیار عظیم و دردناک است. اما گمان میکنم بعد از سالها نوکری هنوز حتی ذرهای از واقعیت عاشورا را به درستی ادراک نکردهام. سالیان سال است که بر من منت نهادهاید و اسم این کمترین را در لیست خدمتگزارانتان ثبت کردهاید. این نوکر هم همیشه از جان و دل و با افتخار انجام وظیفه کرده است. امروز و در این لحظه حاجتی دارم که امید است برآورده بفرمایید. خانم جان میخواهم ولو برای چند لحظه غم امام زمانم را به جان بخرم و ذرهای از حزن عاشورا را آنچنان که هست ادراک کنم. آیا این حاجت نوکر خود را برآورده میکنید؟»
ناگهان پرده از برابر چشمانم کنار رفت. لحظاتی خود را در صحرای کربلا یافتم. عصر عاشورا بود. همه چیز تمام شده بود. حزن و ماتم بود و خون. التهاب بود و جنون. آتش بود و دود. اضطرار بود و استیصال. غم عالم بود و من و آسمانی که رنگ عذاب داشت. آتش گرفتم. سوختم. جامه غمی بیکران بر پیکرم نشست و اندوهی وصف ناشدنی بر کالبدم مستولی شد. چشمانم متلاطم شد و امواج اشک بیوقفه دیدگانم را درنوردید. چشمانم سیاهی رفت و خود را دوباره در حسینیه یافتم. صدای هقهق و لرزش تنم بیاختیار بود. حال خود را نمیفهمیدم. در همین حین دستهیعزای شما وارد صحن حسینیه شد. نوحه میخواندید و سینه میزدید و من در خلوت خودم بیتاب و بیقرار و غرقجنون. وارد حسینیه شدی تا از سینه زنان برای ورود دعوت کنی که نگاهت متوجه من شد. آن قدر غیر عادی میلرزیدم و بلند گریه میکردم که لحظاتی مقابل در ایستادی و متعجب نگاهم کردی. در آن ده شبانهروز که مهمانت بودم هیچ وقت مرا به چنین حالی ندیده بودی. همیشه بیصدا، آرام و سر به زیر اشک میریختم. حتی زمانی که روضه میخواندم کسی صدای گریهی مرا نمیشنید. اما اینبار فرق داشت. نمیدانستی چه کنی. دستهی عزا منتظر اذن ورود بود و حال من غیرعادی و عجیب. هیچ نگفتی و برگشتی به جمع عزاداران. نوحهخوانی را دست گرفتی و با صدای حزینت بر آتشم افزودی « شیرین شمامه ی نوبرم روله لای علی لای - خاک عالم بی و سرم روله لای علی لای - روله تو هلس وی خاوه بنوره و حالم - له بعد تو روله علی نمنیه جلالم». ادامه... 👇
کنار رفتن پرده و تماشای آن صحنه لحظهای بیش نبود اما من دیگر اختیار از کف داده بودم. نزدیک بود از آن اندوه جانکاه در دم جان دهم که دوباره وارد شدی و باز مرا به آن حال زار و نزار یافتی. چشمانت پر از حیرت و سوال بود اما چیزی نپرسیدی. آمدی نزدیک و گفتی:« حاج آقا قبول باشه. میدانم منقلب شدی. درک میکنم. اما هیئت میخواد وارد حسینیه بشه. من بیشتر از این نمیتانم بیرون نگهشان دارم. بلند شو آبی به صورتت بزن کمی آرام بشی.» زبانم بند آمده بود. نگاهت کردم. دست لرزانم را آهسته به دستت دادم. همانطور که بلند گریه میکردم خود را به تو سپردم. زیر بغلم را گرفتی آهسته بلندم کردی و از بین جمعیت عبورم دادی تا آبی به صورتم بزنم و من همچنان ... . از وقفه در عزاداری و سکوت یک بارهای که در فضا حاکم شد متوجه شدم که همه حیرت زده نگاهم میکنند و از خود میپرسند چه شده که شیخ به این حال و روز افتاده. سعی کردم حرمت میزبان را نگه دارم و خود را جمع کنم.
عزاداران را به داخل حسینیه دعوت کردی. چند مشت آب به صورتم زدم و تلاش کردم ذهنم را به چیزی غیر از آنچه لحظهای با تمام وجود حسش کردم مشغول کنم. دستهی عزا وارد حسینیه شد و من در گوشهای از صحن به حال خود نشستم تا آرام شوم. داغی که آن لحظه بر جانم نشسته بود تا مدتها رهایم نکرد و مرا از درون چون آهنی گداخته میسوزاند و مذاب میکرد. آمدی کنار در و با نگاه نگرانت دنبالم کردی. وقتی دیدی آرام شدم لبخند زدی و به داخل دعوتم کردی. بعد از آن هرگز سوالی نکردی. اگرچه نگاه پرسشگرت تا آخرین لحظه دنبال جواب بود و من نمیتوانستم چیزی بگویم. اما حال که از میان ما رفتهای بیان ماوَقَع را برای خویش عاری از مفسده دیدم و به رسم قدردانی از میزبانی خالصانهات و شاید برای سبک شدن خود لازم دیدم این مرقومه را در شرححال آن روز تقدیم کنم. میدانم الآن که این نامه را مینویسم میهمان جدت سیدالشهدا شدهای. بر این حقیر منت بگذار و سلام این نوکر را به مولایش برسان.
ارادتمند، شیخ عبدالزهرا
✍️#شیخ_رضا_احمدی
#داستان_کوتاه #داستانک #گاهنوشتهها
——————
📝 گاه نوشته های من را 👈 دنبال کنید 🌹
❌در پی انتشار سخنان یک چهره مشهور که در حوزههای مختلف دینی، علمی، سیاسی، نظامی، تربیتی، فرهنگی و… سخنرانی میکند!❌
آیتالله علیدوست:
🔻برخی تریبون داران مطالبی میگویند که ضربه به دین میزند
🔍 بخوانید👇
🌐 iict.ac.ir/zdin
——————
📝«گاهنوشتههای من» را 👈 دنبال کنید🌹
پاسخ استاد علوی تهرانی .pdf
حجم:
1.31M
👈پاسخی مستند از استاد علوی تهرانی در خصوص نسبت دادن شوخی هاي رکیک به اهل بیت (علیهم السلام) توسط آقای رائفی پور.
✅ آیا اهل بیت علیهم السلام شوخی هاي غیر قابل بیان داشته اند؟
——————
📝«گاهنوشتههای من» را 👈 دنبال کنید🌹
📌
#داستانک
#گاهنوشتهها
- دفعهی قبل که رفتیم سفر، برق رفته بود و وقتی برگشتیم همه چیزهای تو فریزر فاسد شده بود. از اون موقع دیگه چشممون ترسیده شده. ببخشید دیگه به شما زحمت دادیم.
بستههای منجمد گوشت، مرغ، ماهی، میگو و سبزیجات را تحویل میدهد و میرود.
مرد با لبخند به همسرش میگوید: «بلکه با گوشت و مرغ دیگران این فریزر احساس سیری کنه و الا همیشه گرسنه است بینوا.»
زن پاسخ میدهد: «حالا چه فایده داره فریزرت رو از مواد غذایی پر کنی بعد از ترس فاسد شدنشون حواله اش بدی به این و اون. همون بهتر که آدم به اندازه مصرف روزانهاش خرید کنه. راستی نمیخوای بگی یکی بیاد این فریزر رو درست کنه؟ انقدر برفک زده که میترسم از کار بیفته، شرمندهی مردم بشیم.»
مرد فورا با تعمیرکار تماس میگیرد.
تعمیرکار که میآید با همان نگاه اول متوجه میشود مشکل از نوار در است و با یک سشوار درست میشود. اما وقتی نگاهش به کشوهای پر از گوشت و مرغ و ماهی و میگو میافتد، کمی با داخل فریزر ور می رود و نگاهی به پشت یخچال میکند. میگوید: «دیفراستش از کار افتاده. برات عوضش میکنم یه دیجیتالش رو میذارم که دیگه خیالت راحت باشه.»
- هزینهاش چقدر میشه؟
- یک میلیون و دویست
✍️ #شیخ_رضا_احمدی
#طمع #سوء_استفاده #قضاوت #ظاهربینی
#شرافت #نان_حلال #انصاف
——————
📝«گاهنوشتههای من» را 👈 دنبال کنید🌹
📌
#پرسش_و_پاسخ
#اضلال_الهی
✳️ سوال ۱ :
می دانیم که خدای عادل ممکن است کسی را به خاطر گناه مجازات کند، اما زمینهی گمراهی کسی را فراهم نمیکند. پس چطور است که قرآن در بسیاری از آیات، گمراهی انسانها را به خدا نسبت داده است؟
پ.ن: مواردی از آیات مورد اشاره:
کهف ۱۷: « مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِدا ».
اعراف ۱۸۶: « مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلا هادِيَ لَه ».
زمر ۳۶و۳۷: « مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ - وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِل ».
نحل ۹۳: « يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ ».
🔻پاسخ:
مقصود از هدایت و اضلال در این آیات، هدایت و اضلال ابتدایی نیست، بلکه مجازاتی است؛ زیرا همانطور که در برخی آیات آمده: « إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا». انسان ۳
همۀ انسانها از هدایت ابتدایی بهرهمند هستند و کسی که هدایت فطری خود را از دست نداده، و بر آن اساس زندگی میکند (یا همواره در طاعت است و یا اگر گناهی از وی سر زد توبه میکند و از راه گناه به صراط مستقیم بر میگردد) از هدایت پاداشی خداوند بهرهمند میشود و آنکسی که طبق آیات، خداوند گمراهیاش را اراده کرده، همان کسی است که خودش با انتخاب و ارادهی خویش از هدایت ابتدائی الهی رویگردان شده، راه ضلالت را پیموده و پشیمان هم نمیشود.
بنابراین گمراهی انسانها نتیجه هواپرستی، عناد، لجاجت، غفلت، گناه، نفاق، سرکشی ، پیمان شکنی، طعنه در آیین خدا و... است؛ و محروم شدن چنین اشخاصی از نعمت هدایت نه منافاتی با اختیارشان دارد و نه به معنای ظلمی از سوی خداوند در حق آنهاست. زیرا خداوند هیچ دخالت مستقیمی در اینکه چه کسی در کدامین راه صواب یا خطا قدم بگذارد نمیکند. این خودِ شخص است که با حسنِ انتخاب یا سوءِ انتخاب خود، زمینه هدایتها یا گمراهی های بعدی را برای خود فراهم می آورد.
✍️ #شیخ_رضا_احمدی
——————
📝«گاهنوشتههای من» را 👈 دنبال کنید🌹
📌
#پرسش_و_پاسخ
#اضلال_الهی
✳️ سوال ۲ :
گمراهی انسان از ناحیه ی خداوند به چه صورت است؟
🔻پاسخ:
خداوند، عالَم و انسان را به گونهای خلق کرده است که انسان در هر مسیری گام بردارد و پیش برود به مراتب بالاتری از آن دست یابد. خواه مسیر هدایت باشد و خواه گمراهی. مانند کسی که خود را در مسیر صعود یا سقوط قرار میدهد و هرچه پیش میرود در مرتبهی اعلی یا نازلتری قرار میگیرد. به همین دلیل است که خداوند میفرماید: «فی قُلوبِهِم مَرَض فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً». یعنی خداوند بر بيمارى آنها مىافزايد. (بقره ۱۰)
به بیان دیگر پذیرش هدایتهاى نخستین الهی، بهطور طبیعی شرایط و قابلیتهاى راهیابى به مراتب و مدارج بالاترى را در انسان ایجاد مىکند،و مخالفت و سرپیچى در برابر حقایق الهى و هدایتهاى او رفتهرفته، قابلیت هدایت، درستی و پذیرش حق را در شخص از بین میبرد و او را به گمراهی مطلق و تباهی سوق میدهد. بهطوری که اندک اندک در برابر حق و نورافشانىهاى الهى، کر و کور و لال مىشود.
بنابراین خداوند کسی را که بر حقستیزی و گناه اصرار ورزد:
۱. از هدایت خود محروم میکند.
۲. به حال خود رها میکند و مانع نفوذ وسوسههای شیاطین انس و جن در او نمیشود.
۳. به او مهلت میدهد: «وَلاَ یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهْمُ عَذَابٌ مُّهِینٌ؛» و البته نباید کسانى که کافر شدهاند تصور کنند اینکه به ایشان مهلت مىدهیم براى آنان نیکوست ما فقط به ایشان مهلت مىدهیم تا بر گناه خود بیفزایند و آنگاه عذابى خفتآور خواهند داشت» (آل عمران/۱۷۸). این اضلال و مجازات خداوند است. انسان ظالم هر چه زودتر بمیرد به نفعش است چون کمتر گناه میکند و کمتر عذاب میشود. هر قدر بیشتر بماند بیشتر دچار وسوسه شیطان شده و فساد میکند و سرنوشت ابدی خود را بیشتر خراب میکند .
۴. امکاناتی را که می خواهد برایش فراهم میکند. امکاناتی که برای اهل هدایت نعمت و رحمت است و برای اهل گمراهی فقط زمینه گناه بیشتر را تدارک میکند.
۵. به عذابی دردناک دچار میکند.
✍️ #شیخ_رضا_احمدی
——————
📝«گاهنوشتههای من» را 👈 دنبال کنید🌹
📌
دوش حمام رو ببین!
آب از بالا میاد؛ اما از پایین تنظیم میشه.
اینکه اصلا آب بیاد یا نه؛
کم باشه یا زیاد؛
سرد باشه یا گرم یا حتی داغ؛
به تو مربوط میشه؛
تا کدوم شیر رو بچرخونی؛
تا کدوم طرف بچرخونی؛
کم بچرخونی یا زیاد؛
اصلا بچرخونی یا نه؛
همه به خودت ربط داره.
میخوام بگم ماجرای آنچه که از ناحیه ی خدا بهت می رسه یک همچنین ماجراییه
#رزق_و_روزی، #هدایت_الهی یا #اضلال_الهی همه به عملکرد خودت بستگی داره، پس حواست رو بیشتر جمع کن.
——————
📝«گاهنوشتههای من» را 👈 دنبال کنید🌹
📌
#پرسش_و_پاسخ
#اضلال_الهی
✳️ سوال ۳ :
انسان در مسیر گمراهی چه مراحلی را طی میکند؟
🔻پاسخ:
شخص خطاکار در ابتدای تخطی از حق و فرامین الهی هنوز از هدایت الهی محروم نیست. بلکه فرصت و مهلت دارد تا توبه کند و به مسیر درست بازگردد. در مرحله بعد، اگر به فسق و فجور خودش ادامه داد، تدریجا قبح و زشتی آن کار در نظرش کاسته مىشود و به آن عادت مىکند. پس از مدّتى که به آن خو گرفت، توجیهاتى براى آن مىتراشد. کمکم به صورت زیبا و حتى به عنوان یک وظیفه در نظرش جلوه مىکند و حتی به آن افتخار مىکند. در مرحله نهایى که با لجاجت و تعمد، بر حقستیزى و گناه اصرار بورزد، در گمراهى غرق میشود و شیاطین جن و انس بر او مسلط مىشوند.
پ.ن:
🔹نزدیک شدن به کارهای ناپسند مساویست با آغاز سقوط تدریجی:
«وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ» انعام ۱۵۱
🔸از گامها و اغوای شیطان پیروی نکنید اما اگر هم کردید نا امید نشوید و بازگردید چرا که خداوند از روی فضل و رحمتش شما را پاک میکند:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ وَمَنْ يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ ۚ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَىٰ مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» نور ۲۱
🔹 اصرار بر گناه مساویست با گمراهیای که از آن گریزی نیست:
« مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلا هادِيَ لَه » اعراف ۱۸۶
✍️ #شیخ_رضا_احمدی
——————
📝«گاهنوشتههای من» را 👈 دنبال کنید🌹
📌
#پرسش_و_پاسخ
#اضلال_الهی
✳️ سوال ۴ :
ضلالت کیفری از ناحیهی خداوند شامل حال چه کسانی میشود؟
🔻پاسخ:
۱. کافرین: « يُضِلُّ اللَّهُ الْكافِرين »؛ غافر ۷۴
کافران بر چند گروهاند: خدا ناباور، مشرک، اهلکتاب، منافق و مرتد.
۲. فاسقین: «وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِین»؛ بقره ۲۶
فاسِقْ کسی است که از دستورات خداوند نافرمانی میکند و از مسیر حق خارج میشود.
قرآن وسيله آزمايش بندگان است. هر کس به آن ايمان آورد هدايت شده و هر کس از آن روي گرداند، گمراه ميگردد. پس ريشه گمراهي، سرپیچی از حق است، اما وسيله اين آزمايش که به گمراهي آنان منجر شده، قرآن است. اما این گمراهي ابتدايي نيست، بلکه نتيجه خروج از مسیر حق است.
۳. ظالمین: « يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمينَ »؛ ابراهیم ۲۷
فرقی نمیکند که شخص در حق خود ظلم کند مثل اینکه مرتکب گناه شود یا اینکه در حق غیر خود ظلم کند.
۴. مسرفین تردید کننده: « يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتاب »؛ غافر ۳۴
کسانی که با جدال و اشکالهای بیاساس در آیات الهی، خود را از پذیرش حق محروم میکنند.
۵. کسانی که با دروغ حقایق را می پوشانند: «إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ»؛ زمر۳
۶. کسانی که به آیات الهی ایمان ندارند: «إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ لَا يَهْدِيهِمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ»؛ نحل۱۰۴
✍️ #شیخ_رضا_احمدی
——————
📝«گاهنوشتههای من» را 👈 دنبال کنید🌹
📌
#پرسش_و_پاسخ
#هدایت_الهی
✳️ سؤال ۵ :
با توجه به آیاتی که میگوید خداوند هرکس را بخواهد هدایت میکند -«يَهْدي مَنْ يَشاءُ» نحل ۹۳-، آیا خداوند در هدایت بندگانش تبعیض قائل میشود؟
🔻پاسخ:
هدایت الهی دو گونه است:
۱. هدایت عام ابتدایی که همهی انسانها را در بر میگیرد:
« إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا». انسان ۳
۲. هدایت خاص جزائی که شامل حال کسانی میشود که خود را اختیاراً از مسیر هدایت خارج نکردهاند. آنان که از هدایت ابتدائی الهی پیروی کنند هرچه در این مسیر پیش میروند بیشتر از هدایت الهی بهرهمند میشوند:
«وَالَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا ۚ وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنينَ» عنکبوت۶۹
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ» انفال ۲۹
پس تبعیضی در کار نیست بلکه این خود انسانها هستند که با افکار و گفتار و رفتارشان انتخاب میکنند که میخواهند بیشتر از هدایت الهی بهرهمند شوند یا خیر.
✍️ #شیخ_رضا_احمدی
——————
📝«گاهنوشتههای من» را 👈 دنبال کنید🌹