📌
#داستانک
#یادداشت #گاهنوشتهها
📖 دو مرد در کنار دریاچه ای مشغول ماهیگیری بودند.
یکی از آنها ماهیگیر با تجربه و ماهری بود اما دیگری ماهیگیری نمی دانست.
هر بار که مرد با تجربه یک ماهی بزرگ می گرفت، آنرا در ظرف یخی که در کنار دستش بود می انداخت تا ماهی ها تازه بمانند، اما دیگری به محض گرفتن یک ماهی بزرگ آنرا به دریا پرتاب می کرد.
ماهیگیر با تجربه از اینکه می دید آن مرد چگونه ماهی را از دست می دهد بسیار متعجب بود.
لذا پس از مدتی از او پرسید: چرا ماهی های به این بزرگی را به دریا پرت می کنی؟
مرد جواب داد: آخر تابه من کوچک است!
گاهی ما نیز همانند همان مرد، فرصت های بزرگی را که خداوند به ما ارزانی می دارد را قبول نمی کنیم.
چون ایمانمان کم است و توانایی های خود را دست کم می گیریم.
به خدا #ایمان داشته باش
از او هدایت و حمایت بخواه
توانایی و استعدادت را با چشم باز ببین و با #اعتماد_به_نفس کامل از آنچه خداوند بر سر راهت قرار می دهد به درستی استفاده کن.
——————
📝 گاه نوشته های من
@RezaAhmadi_ir