eitaa logo
Ronesha | رُنِشا
1.8هزار دنبال‌کننده
673 عکس
64 ویدیو
17 فایل
"یادَلیلَ‌الْمُتَحَیِّرینَ" 💡رُنِشا: روشنگری نسبت‌‌ به شبهاتِ وارده‌ به اسلام - اینجا دیگه خبری از جوابای سخت برای سوالای دینی تو ذهنت نیست! 🕶 - ناشناس: https://daigo.ir/secret/26550851 - نشر مطالب با ذکر آیدی کانال مجازه‌
مشاهده در ایتا
دانلود
به یاد رنشا💚 + زیارت‌تون قبول رنشایی‌ها❤️‍🔥 آفتابِ پشت حرم رو فقط. به‌به!😄
08-Shabhaye_Pishavar.mp3
18.56M
شـب هشتــــم قسمت اول سـوالات 00:17|سوالات عالم شیعه از اهل سنت 03:44|ملاک انحصار ائمه شیعه به ۱۲ نفر 04:44|علمای اهل سنت، شاگردان ائمه بودند 05:14|لعنت فرستادن به عمر و عایشه! دشنام عمر به امیرالمومنین علی (سلام الله علیه). 10:38|«اصحاب من مانند ستارگانند. به هر کدام اقتدا کنید، هدایت مى‌شوید!» - صحابه گناه نمی‌کردند؟ شراب‌خواری و نقض پیمان صحابه درباره غدیر 18:30|معنی "مولا" در حدیث غدیر؛ آیه‌ی اکمال در روز غدیر نازل شد؟ 24:07|نهایت دشمنی اصحاب با امام علی (سلام الله علیه) 25:18|ثابت کنید که به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) ظلم شده! ماجرای فدک-انبیا ارث باقی نمی‌گذارند؟ هتاکی به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و شاهد خواستن از ایشان 36:23|وصی پیامبر (صلی الله علیه و آله) کیست؟ پیامبر در کنار عایشه از دنیا رفتند؟ 40:46|چرا پیامبر (صلی الله علیه و آله) وصیت نکردند؟ اولین فتنه مسلمین در حضور پیامبر 43:48|اجتهاد عمر در نجات دین 45:55|کتاب خدا ما را بس است؟ 47:47|از کجا معلوم که وصیت پیامبر درباره خلافت بود؟ 🆔 @Ronesha_ir | رُنـِشــا
Ronesha | رُنِشا
شـب هشتــــم قسمت اول سـوالات #شب‌های_پیشاور 00:17|سوالات عالم شیعه از اهل سنت 03:44|ملاک انحصار ا
شـب هشتــــم قسمت دوم سـوالات 49:19|تناقضات خلفای اهل سنت پرسش احکام از امیرالمومنین علی (سلام الله علیه) - ابوبکر، فدک را به حضرت زهرا (سلام الله علیها) برگرداند؟ 52:20|ادامه ماجرای فدک؛ نحله بود یا ارث؟ استثناء در آیه شهادت 57:50|ادامه‌ شهادت‌های مربوط به فدک 01:00:52|آیه تطهیر درباره کیست؟ 01:02:45|غصب فدک و حق اهل بیت برای مجتهد جایز است! 01:03:58|خداوند شهادت امام علی (سلام الله علیه) را پذیرفته؟ 01:06:04|حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از ابوبکر راضی شدند! 01:07:32| "هر که فاطمه را آزار دهد مرا آزار داده" خطاب به امیرالمومنین علی (سلام الله علیه) بود چون تقاضای ازدواج با دیگری را داشتند! 01:08:30|ابوبکر و عمر جزو مغضوبین؟ حضرت زهرا (سلام الله علیها) ابوبکر و عمر را بخشیدند؟ آزادی عمل امام علی (سلام الله علیه) به‌عنوان خلیفه چقدر بود؟ چرا حضرت زهرا (سلام الله علیها) شبانه به خاک سپرده شدند؟ 01:15:42|پایان مجلس 🆔 @Ronesha_ir | رُنـِشــا
خب سلام خدمت رفقای عزیز✨ گفتیم به بهانه‌ی ولادت آقا امام سجاد (سلام الله علیه) یه‌کم از مقام حضرت بگیم.🦋 - متأسفانه تنها چیزی که از این امام عزیز در ذهن‌ها نقش گرفته، ماجرای بیماری ایشونه.🥲 غافل از اینکه امام سجاد (سلام الله علیه) شاید قدرت‌مندترین و شجاع‌ترین امامی بودن که بعد از اون همه تخریب‌های وحشتناک، باز پرچم اسلام و تشیع رو بالا نگه داشتن!🌱 - یکی از کارهای مهم امام سجاد(سلام الله علیه) این بود که برده‌های زیادی رو خریداری می‌کردن و اون‌ها تحت تربیت ایشون با اسلام و روش زندگی درست و انسانی آشنا می‌شدن و بعد، امام اونارو آزاد می‌کردن.💕 نقل شده که امام سجاد(سلام الله علیه) هیچ‌وقت یه برده رو بیش‌تر از یک‌سال نگه نمی‌داشتن و روز عید فطر که می‌شد اونو همراه با هدیه‌های زیاد آزاد می‌کردن و برده‌ی دیگه‌ای رو جایگزین اون می‌کردن و این روش ادامه داشت. طوری که در تاریخ ثبت شده هزار برده به همین صورت آزاد شدن!👀 با این راهکار هم روح اون‌ها از انحرافات و آلودگی‌ها پاک می‌شد و با زندگی درست و انسانی آشنا می‌شدن و هم جسمشون از بردگی آزاد می‌شد. 😍 امام سجاد (سلام الله علیه) خیلی تلاش کردن تا این اختلاف طبقاتی از بین بره و برده‌ها با بقیه‌ی افراد جامعه برابر بشن. ✅ مثلاً ایشون کنیزشون رو آزاد کردن و بعد از اون باهاش ازدواج کردن. خب اون زمان یک کنیز خیلی سطح پایینی داشت و خیلی عجیب بود که پسر رسول خدا (صلوات الله علیه) با یه کنیز آزاد شده ازدواج کنن. واسه همین هم «عبدالملک مروان» به حضرت اعتراض کرد که باید از قبیله‌ی شناخته شده‌ای مثل قریش همسر می‌گرفتن نه اینکه با یه کنیز ازدواج کنن!🧐 ولی حضرت در جوابش فرمودن: «خداوند هر پستی را با اسلام از بین می‌برد»🌱 یعنی وقتی این کنیز، مسلمون شده دیگه شأن بالایی داره. فقط مسلمون بودن ملاک برتریه نه جایگاه اجتماعی. (برده و ارباب هیچ‌کدوم فرقی ندارن.) یا اینکه فرمودن: «هیچ‌کس بر دیگری فخر نورزد چرا که همه شما عبد و بنده هستید و مولای همگان یکی است.»😌 - یکی دیگه از کارهای حضرت این بود که آموزه‌های اسلام رو در قالب دعا به مردم یاد دادن. «صحیفه سجادیه» کتاب فوق خفنیه که به دست ما رسیده و به مردم یاد می‌ده چطوری با خدا نجوا کنن و جایگاهشون نسبت به خدا چیه و...🌻 (پیشنهاد می‌شه ترجمه‌ی دعاهاشو بخونین خیلی فوق العاده‌ست) یا رساله حقوق امام سجاد(سلام الله علیه) که حتی ما در قرن ۲۱ با ادعای این‌همه پیشرفت علمی، هنوز یه سری از حقوقی که در اون آورده شده رو آرمانی می‌دونیم و بهش نرسیدیم!🍃 - خلاصه، با این اقدامات، جامعه‌ی تباه اون زمان -که امام حسین (سلام الله علیه) رو به فجیع‌ترین شکل ممکن به شهادت رسونده بودن- دوباره برگشتن و ما می‌بینیم که در دوره‌ی امام باقر و امام صادق (سلام الله علیهما) چقدر اوضاع عوض می‌شه و هزاران شاگرد تربیت می‌شن!🔥 و همه‌ی اینا نتیجه‌ی تلاش های امام زین العابدین (سلام الله علیه) بود.💛 (ع) 🆔 @Ronesha_ir | رُنـِشــا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- خداوند نعمتش را از او دریغ کند! 🆔 @Ronesha_ir | رُنـِشــا
عه‌عه اینجا رو! آقا سلام و رحمت! 🌱 حال و احوال؟ باز ما اومدیم با متنای کیلومتریمون 🦧 ((: اما خب این آخر شبی، آماده‌‌ی خوندن یه روایت‌گری و آنچه گذشت از اون سه روز طلایی بین دانش‌آموزا (اعتکاف) هستین؟ 🦋 | https://daigo.ir/secret/26550851 | هر چند با تأخیر، اما به نظرم بازم می‌ارزه که اینجا ثبتش کنم و بره جزو های رنشا! 💛 و با هر بار خوندنش یه جون به جونام اضافه شه و یه سری چیزا برام مرور شه... هوم؟
پس بسم الله...
‌ می‌گفت: «امسال که اون سه روز طلایی بیاد، دیگه بچه‌های پارسال نمیان و تحویلتون نمی‌گیرن؛ شما الکی هوا برتون داشته. هه!»😏 با سکوت و لبخند از کنارش گذشتیم. سرگرم کارهای هماهنگی برنامه‌ها و لیست‌ ثبت‌نامی‌ها بودیم که یهو چشمم خورد به اسامی آشنا! سریع برگه رو از دوستم گرفتم و یه جیغ کوتاه از سر ذوق کشیدم و اشک شوقی که: «عه! واقعااااااا فلانی هم می‌خواد بیاد؟ عه عه اینام که هستن!!! وااااای اونا هم میاان؟ بابا ایولاا!»🤩 لیست‌ها رو یکی یکی گشتم و چندین آشنا دیدم؛ تو دلم به طعنه‌ی اون فرد که می‌گفت اوضاع خیلی خرابه، پوزخند زدم.😏 با مدیرمون داشتیم صحبت می‌کردیم و از اثرات فوق خفن پارسال می‌گفتن که خودمون خبر نداشتیم و خانواد‌ه‌ها یا معلم‌های مدرسه‌شون به مدیر اطلاع داده بودن؛ تو بهت و حیرت بودیم که واقعاً خدا به سه روز این‌همه اثر داد؟ و باز یاد اسکرین شات اون پیام می‌افتادم. :) ‌
‌ بگذریم..‌. کم‌کم رسیدیم به روز موعود.🗓 باید از شب پنج‌شنبه پذیرش تو همون مسجد گوگولیِ پارسال رو شروع می‌کردیم و تا سحر این کار ادامه داشت. ما از صبح چهارشنبه رفتیم برای دکور و آماده‌سازی فضای مسجد و عکاسی اولیه برای بخش رسانه و... . دل تو دلمون نبود که شب بشه و بچه‌ها بیان.💓 صبحانه و ناهار و شام و سحرمون شد یه وعده خیار و گوجه و پنیر؛ اونم عصر روز چهارشنبه!🥪 اذان مغرب رو که گفتن، دانش‌آموزای معتکف یکی یکی وارد مسجد شدن. دومین نفری که وارد مسجد شد، فقط بغلش کردم و گفتم: «خوش اومدی عزیزم! خیلی دلم برات تنگ شده بوداااا!» :) از بچه‌های پارسال بود، همون یهودشناس قوی که باهاش رفیق شده بودیم. کم‌کم گذشت و اکیپ "دخترِ مو هفت‌رنگ"🌈 پارسالی هم وارد شدن. و من سراسر شوقی وصف‌ناشدنی!🥰 کم‌کم رفقای پارسالمو دیدم و چقدرررر خوش‌حال شدیم از دیدن هم‌دیگه! مخصوصاً اون‌جایی که یکیشون حین زدن گوشی به شارژ، باهام چشم تو چشم شد و چند لحظه با شک به هم نگاه کردیم و بعد با جیغ همو بغل کردیم! (: ‌
‌ همه‌ی اینا راهنمایی و دبیرستان بودن. اما امسال، جایی که من وسایلمو گذاشته بودم و باید بیش‌تر پای لپ‌تاپ و پروژکتور می‌بودم، افتادم بین بچه‌های دبستانی!😶 راستش تا حالا زیاد با این قشر ارتباط نداشتم و نتونسته بودم ارتباط بگیرم. فکر می‌کردم بلد نیستم؛ یا نمی‌تونم حرف مشترکی پیدا کنم.🥲 اما کمی که گذشت، با تقریباً ده نفری که دورم بودن، رفیق شدم. جوری که وقتی به بچه‌های تیم رنشا ویس می‌دادم فقط صدای خنده و سر و صدا میومد!😂 اون‌قدر گفتیم و خندیدیم که دیگه باهام راحت شدن و از خانم-خانم گفتن، رسیدن به خاله گفتن! :) می‌گفتم: «بابا خـــالــه خیلی بزرگه! بگین زهرا بره.» ولی خب به گفتن خانم یا خاله عادت داشتن؛ منم گذاشتم راحت باشن.🫂 ‌
کم‌کم صحبت‌ها جدی شدن. یکیشون بهم گفت: «خاله تو الان می‌خوای چی کار کنی؟» گفتم: «خب قراره براتون یه سری کلیپ و مولودی و... پخش کنم.» (برنامه داشتم تحول افراد خارجی با قرآن و... رو براشون بذارم.) بعد گفت: «عههه! پس یعنی می‌شه فیلم هم برامون بذاری؟» گفتم: «خب چه فیلمی؟» گفت: «آممم... فیلم ترکی خب!😍» حالا من: 😐 -: «جان؟ فیلم ترکی تو مسجد؟» بعد گفت: «خببب آهنگ چی؟ می‌شه آهنگ محلی باشه که همه با هم برقصیم؟😍» آقا من این‌جا فقط پخش زمین شدم از خنده که این رفیقمون تو چه فضااااییه!🤣 کاملاً جدی و با شوق می‌گفت که من اجرایی کنم! قشنگ دستم اومد که با بچه‌های دبستانی که دورم بودن، واقعاً خیلی کار داریم تا فضاهامون یه مقدار شبیه شه و یه سری چیزای اولیه واسه‌شون جا بیوفته! درواقع متوجه شدم که نباید صحبت‌هامونو مثل بچه‌های راهنمایی و دبیرستان خیلی تو شبهات ببرم؛ بلکه بیارم تو ابتداییات!👣