eitaa logo
روزی حلال
36.8هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
56 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vB1e.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 شهید دستغیب (ره) : ☘ در حدیث آمده که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) وارد مسجد شد ، دید کسی نماز می خواند. 🤲 در عرض میکند : " " 👌 حضرت فرمود : دعایش مستجاب است. به برکت این دو اسم شریف. 📚( بهشت جاودان ص 180) 💠 @RoozieHalal 💠
هدایت شده از قاصدک
مهارتهای زندگی....m4a
8.14M
💜 اگه می خوای آداب معاشرت و ارتباطات عالی بشه 💜 هم نظم منزل هم جذابیت و اعتماد به نفست عالی بشه 💜 این بهترین دوره در تمام ایتاست ❌ فقط همین امروز فرصت باقیه ✅ کافیه خودت وارد این کانال ۲۰۰ هزار نفری بشی و نتایج حیرت انگیز خانمای زیادی رو ببینی👇 https://eitaa.com/joinchat/1634271298C2b479acc30
مضحكه 🌱✨يكى از ظريفان نقل مى كرد كه : من به جهت مداواى مزاجم چندى شير الاغ مى خوردم ، بالاخره چنان در من آن شير اثر كرده بود كه اگر كسى الاغى داشت و به او هُش مى گفت ، من عوض الاغ مى ايستادم . پس اى جان برادر اگر خواستى اولادت را به دايه سپارى ، او را به مرضعه كامله اصيله ده تا شيرش دهد كه اينها همه از بود كه يادآور شديم . ✨در جامع النورين است كه وقتى معاويه قلاده جواهرى براى يزيد ساخته بود. هنگامى كه آوردند و به گردن يزيد انداختند، فرزدق شاعر حاضر بود. به يزيد گفت : اين قلاده را به من ببخش . 🔅 يزيد گفت : اين چه سخن است كه مى گويى ؟ اين قلاده به مبلغهاى گزافى تمام شده . چگونه او را به تو دهم ؟ فرزدق گفت : اگر ندهى قصيده اى انشاد مى كنم كه اين شعر در وسط آن باشد:  🗯و ربما لبن الدايات غيرها من طبع آبائه غر الميامينيعنى شيرهايى كه يزيد خورده او را بخيل و لئيم كرده و الا طبيعت پدران او و بخشش است . يزيد دانست كه براى هميشه فرزدق چه بلايى به سرش خواهد آورد. قلاده را از گردن بيرون آورده و در پيش فرزدق انداخت و گفت : از آن تو باشد. ♨️ابن ملجم چون يهوديه را خورده بود با اينكه هرگز به خود نمى ديد كه مرتكب چنين امر عظيمى شود. و چون پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) او را از اين عمل خبر داده بود، مكرر مى آمد خدمت مولا (عليه السلام ) عرض مى كرد: مرا بكش تا مرتكب چنين امرى نشوم . حضرت مى فرمود: از تو خطايى سر نزده كه موجب قتل تو باشد. با اين وصف ، آخر الامر شير يهوديه در مزاجش اثرى به سزا گذاشت و همان اثر او را به اميرالمومنين برگماشت . با آن همه محبتهاى خاصى كه حضرت نسبت به او مى فرمود كه به ديگران تا آن اندازه اظهار محبت نمى نمود. 📚گنجينه اخلاق «جامع الدرر» (جلد دوم، عارف سالك آيت الله حاج سيد حسين فاطمى (ره ) 💠 @RoozieHalal 💠
◀️برش هایی از جلسه ۱۶ 📖متن دعا «وَ أَغْنِنِي وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِكَ» «خدایا بی‌نیازم گردان و روزی‌ات را بر من بگستران.» 🔻 هرچند این دعا بیشتر ناظر به رزق مادی است، اما محدود به آن نمی‌شود؛ بلکه روزی های وجود دارد که از مال با ارزش تر هستند. 📌 روزی های با ارزشی مثل: 1️⃣ علم رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا (طه، ۱۱۴) «پروردگارا بر علم من بیفزا.» 2️⃣ باور های درست و مکارم اخلاقی. در دعای روز سه شنبه می‌خوانیم: ُ وَ ارْزُقْنَا اللَّهُمَّ ... شُكْراً دَائِماً وَ صَبْراً جَمِيلًا .... وَ ارْزُقْنَا عِلْماً وَ إِيمَاناً وَ هُدًى وَ إِسْلَاماً وَ إِخْلَاصاً وَ تَوَكُّلًا وَ رَغْبَةً إِلَيْكَ وَ رَهْبَةً مِنْكَ ... (مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏۲، ص ۴۶۷) 3️⃣ حج و زیارت قبور ائمه (ع) «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرَامِ ... و زِيَارَةِ قَبْرِ نَبِيِّكَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ.» (دعای ابوحمزه ثمالی) «خدايا زيارت خانه محرّمت را و زیارت قبر پیامبر را نصيبم كن.» 4️⃣ فرزند دعای شب ۲۳ ماه رمضان «... أَنْ تُوَسِّعَ لِي فِي رِزْقِي وَ ارْزُقْنِي وَلَداً بَار» 5️⃣ دغدغه‌ی آخرت داشتن. امام سجاد در دعای ۲۲ صحیفه می فرمایند: «وَ ارْزُقْنِی خَوْفَ غَمّ الْوَعِیدِ، وَ شَوْقَ ثَوَابِ الْمَوْعُودِ» «و ترس و وحشت اندوه عذاب، و شوق وعده ثواب را روزیم ساز.» 6️⃣ انگیزه و رغبت عمل برای آخرت چنانکه حضرت سحاد در دعای ۲۲ صحیفه فرمودند: «وَ ارْزُقْنِی الرّغْبَةَ فِی الْعَمَلِ لَکَ لِآخِرَتِی» «و رغبت و میلی روزى من کن که عمل براى تو را محض آخرتم انجام دهم» 7️⃣ دوری از گناه و مفاسد اخلاقی امام سجاد (ع) در دعای ۲۲ صحیفه می‌فرمایند: «وَ ارْزُقْنِی التّحَفّظَ مِنَ الْخَطَایَا، وَ الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزّلَلِ فِی الدّنْیَا وَ الْ‌آخِرَةِ فِی حَالِ الرّضَا وَ الْغَضَبِ.» «و مرا خوددارى از گناهان، و پرهیز از لغزشها در دنیا و آخرت، و در حال خشنودى و خشم روزى کن.» وهمینین در همان دعا فرمودند: «وَ ارْزُقْنِی سَلَامَةَ الصّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ حَتّى لَا أَحْسُدَ أَحَداً مِنْ خَلْقِکَ عَلَى شَیْ‌ءٍ مِنْ فَضْلِکَ.» «و سینه ام را از بیمارى حسد سلامت ده به طورى که بر هیچ کدام از آفریدگان تو بر نعمتى که به فضلت عنایت مى کنى حسد نبرم.» 🔷🔸💠🔸🔷 💠 @RoozieHalal 💠
پنج‌فایده‌سفر 💠 امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) فرمودند : ✍ مسافرت کنید که در آن پنج فایده است : 1⃣ اندوه زدایی 2⃣ درآمد زایی 3⃣ دانش افزایی 4⃣ ادب آموزی 5⃣ همراهی با نیکان 📚 (مفاتیح الحیاة ص۱۷۷) 💠 @RoozieHalal 💠
هدایت شده از قاصدک
🎁 ١٠ هدیه کربلا و مشهد و ده میلیون هدیه نقدی بمناسبت اعیاد شعبانیه کافیه به چندتا سوال تاریخی _ دینی درباره امام حسین(ع) و حضرت عباس و امام سجاد پاسخ بدی حسین دارابی تو کانالش ۳ تا مسابقه دینی طراحی کرده، برید خانوادگی جواب بدید، بین برنده ها قرعه کشی میکنه و هدیه کربلا و مشهد و چند میلیون هدیه نقدی میده. خیلی جذابه، هم هیجان مسابقه داره، هم هیجان برنده شدن،شاید توهم طلبیده شده باشی. هم کلی چیزم یاد میگیری تقلب هم آزاده😁 الانم مسابقه اولش رو گذاشته برید جواب بدید،👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0 مشاهده مسابقه اول
6.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بهترین راه برای و از بین رفتن چیست؟ 🎬 استاد فرحزاد 💠 @RoozieHalal 💠
🔆نتيجه كم خورى و پرخورى 🌼از قضاى روزگار دو نفر كه يكى ثروتمند و ديگرى فقير بود، همسفر شدند، فقير هر دو شب يك بار افطار ميكرد، ولى ثروتمند روزى سه بار غذا مى خورد، اتفاقاً در شهرى آنها را دستگير كرده و به عنوان جاسوس ، به زندان افكندند و در زندان را با گل گرفتند. 🌼بعد از دو هفته معلوم شد آنها جاسوس نبودند، در را گشودند، ديدند ثروتمند جان سپرده ولى فقير در كمال سلامتى است ، تعجب كردند كه چه طور آن فقير دو هفته بدون غذا سالم مانده است ؟! 🌼حكيمى از تعجب آنها آگاه شد، به آنها گفت : اگر غير از اين بود، مايه تعجب بود و روشن است كه آن پرخور، طاقت نياورد و هلاك شد، ولى ديگرى كه بر صبر، عادت كرده بود، جان بسلامت برد. چون كم خوردن طبيعت شد كسى را چو سختى پيشش آيد سهل گيرد و گر تن پرور است اندر فراخى چو تنگى بينداز سختى بميرد تنور شكم تن به تن تافتن مصيبت بود روز نايافتن 📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى 💠 @RoozieHalal 💠
مگر می شود، رحمة للعالمین رَحمی نکند؟ خانم اشرف سادات منتظری (مادر شهید بزرگوار محمد معماریان): «یک سال و پنج و شش ماهش بود که بچه زبان بسته حالش عوض شد. دست و پایش بر می گشت به عقب. موقع شیر خوردن نمی توانست سینه را بگیرد؛ شیر را با قاشق غذاخوری می ریختم گوشه دهانش، از گوشه دیگر شره می کرد بیرون و می ریخت کنار گردنش. محمدِ من یک هفته وضعش این بود. یک شب گفتم دیگر تمام شد؛ چشم های محمدم رفت. بچه بی رمق افتاد توی بغلم و نفس نکشید و تکان نخورد. شش- هفت بیمارستان بردیم، پذیرش نکردند ولی مادر مگر از بچه اش قطع امید می کند؟ بردم بیمارستانی نزدیک میدان امام حسین علیه السلام، بچه را در دستگاه گذاشتند و آزمایش گرفتند و بعد از آمدن جواب آزمایش ها گفتند: « بیماری بچه شما مننژیت مغزی است و برای زنده ماندنش فقط یک راه داریم؛ باید آب کمرش را بکشیم و به احتمال 95 درصد بچه بعد از آن فلج می شود. زنده می ماند ولی فلج»! گفتند باید رضایت نامه را امضاء کنید، گفتم: «اجازه نمیدم. شما بگو 95 درصد احتمال دارد بچه خوب شود و 5 درصد احتمال فلج شدن، محاله بذارم به کمر بچه ام دست بزنین. خدا خودش میدونه من نمی تونم از بچه فلج نگهداری کنم». دکتر گفت هر طور خودتان صلاح می دانید و دستور محمد را مرخص کنند و بچه را از دستگاه درآوردند و در بغلم گذاشتند! بچه عین یک تکه چوب خشک شده بود. بدنش یخ و صورتش مثل گچ دیوار سفید شده بود بدون اینکه قطره ای شیر بخورد فقط نصفه نیمه نفس می کشید. خدا نگهش داشته بود. پدرشوهرم خدا بیامرز یک تکه نور بود. اگر یک شب نماز شبش قضا می شد، صبح با چشم گریان قضایش را می خواند. نشد آب بخورد و موقع سلام به سیدالشهدا صلوات الله علیه، اشک از چشمش جاری نشود؛ آمد دستش را گذاشت رو پیشانی محمد و گفت: «باباجون! حمد مرده رو زنده می کنه، من میخونم شمام بخون. هر چه نباشه، تو مادری و نفست و سوزِ دلت توی این حال تا عرشِ خدا بالا میره، الهی دستِ خالی برت نگردونن». نشست و هفتاد تا حمد خواند و به صورت محمد فُوت کرد، پدر شوهرم «حمد» می خواند و من یکی یکی گره های دلم باز می شد. یکی از همسایه ها که حال و روزم را دید، حیرت زده نگاهم کرد و گفت: « این چه وضعیه برای خودت درست کردی؟ بچه ات رو دوباره ازشون بخواه؛ با یقین بخواه. مطمئن باش دست خالی ردت نمی کنن». بعد نمازی به نام نماز حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم یادم داد و رفت. چون میخواستم زیر سقف نباشم، رفتم پشتِ بام. آن دو رکعت نماز، زندگی مرا عوض کرد، چون دلم را عوض کرد! سلام نماز را که دادم تسبیح را به دستم گرفتم، شاید هزار بار گفتم «صَلَّى اللَّهُ عَلَیكَ یا رَسُولُ اللَّه» گریه ی آرامِ من شدت گرفت کارم از گریه گذشت و مویه می کردم و ضجه می زدم و می گفتم: «من بچه ام رو از شما میخوام، دکترا جوابم کردن، من بچه ام رو سالم میخوام» و ... . آرام آرام از پله ها آمدم پایین وضعیت بچه فرقی نکرده بود. یقین داشتم خدا و پیامبرش از دل شکستگیِ مادرانه ام نمی گذرند. دو ساعت طول کشید وهمان شد، کم کم بدنش گرم شد و دست و پایش به شکل طبیعی برگشت و محمد آمد سمت من و بعد از 15 روز شیر خورد! صبح بچه را بردم بیمارستان و دکتر را پیدا کردم، محمد را رو میز گذاشتم. بچه دست و پا زد و سرش را تکان داد, دکتر چشمهایش گرد شده بود. بچه را معاینه کرد و جواب آزمایش ها رو دید و گفت«این بچه سالمه» جواب دادم رسول الله شفاش داد و ما بی صاحب نیستیم، خواستم بگم شما وسیله اید و هیچ مادری را از زنده ماندن بچه اش نا امید نکنید»! تنها گریه کن، روایت زندگی اشرف سادات منتظری مادر شهید محمد معماریان، اکرم اسلامی، قم: حماسه یاران، چاپ هشتاد و هفتم، زمستان 1400، ص 50-60. (با تلخیص). 💠 @RoozieHalal 💠
✍امام صادق(ع)فرمودند: هرکس سه روز از را بگیرد بهشت بر او واجب میگردد و روز قیامت رسول خدا او را میفرمایند. 📚:فضایل‌ماه‌‌ شعبان‌ ص۵۶ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 💠 @RoozieHalal 💠