💢#یادداشت | هوافضای سپاه؛ پیشرو در تبدیل تهدید تحریم به فرصت
🔹پیشرفت صنعت موشکی ایران، روایتی است از عبور هوشمندانه از پیچوخمهای تاریخ معاصر؛ روایتی که نه با شتابزدگی، بلکه با گامهای حسابشده و چشمی باز به افقهای دوردست شکل گرفته است. این مسیر پرپیچوخم، از روزهای سخت دهه ۶۰ آغاز میشود؛ زمانی که ایران با وجود تحریمهای سنگین، تنها با چند فروند موشک غنیمتی، کلنگ ساخت صنعت دفاعی خود را بر زمین زد. انتخاب دشوارِ اختصاص معدودی از این موشکها به پژوهشهای مهندسی معکوس، نخستین جرقهای بود که آتش پیشرفتهای آینده را در حوزهٔ صنعت موشکی روشن میکرد. این روایتگری، از زبان سردار شهید امیرعلی حاجیزاده، فرمانده پیشین نیروی هوافضای سپاه، از روند توسعه و پیشرفت صنعت موشکی و پهپادی کشورمان است که بهتازگی در رسانهها منتشر شده و حاوی نکات مهمی است.
🔸اولین نکته این است که تنها مهندسی معکوس چند موشک وارداتی در آن سالها کافی نبود. دهه ۷۰ آزمونی سخت پیش پای کشور گذاشت؛ زمانی که فروپاشی شوروی، وسوسه خرید انبوه موشکهای ارزانقیمت روسی را به ذهن مدیران وقت آورد. در این میان، تنها صدای وزین حکیم فرزانه انقلاب بود که مانند نگهبانی آگاه، مسیر درست را نشان داد؛ اینکه خودکفایی، گرانتر اما ماندگارتر و بهتر است.
🔹این تصمیم سرنوشتساز، اگرچه در آن روزگار با مخالفتهایی همراه بود، اما امروز به سنگبنای شبکه توسعهیافته تولید محصولات بومی و داخلی در حوزه هوا و فضا تبدیل شده است؛ شبکهای که از سوختهای پیشرفته تا سیستمهای هدایت لیزری را در دل خود پرورش میدهد.از سوی دیگر، تأکید مستمر بر «دقت» موشکها توسط رهبر معظم انقلاب بسیار بااهمیت و جالب توجه است.
🔸زمانی که بسیاری، انفجار کلاهکهای یکتنی در شعاع ۲۰۰ متری هدف را کافی میپنداشتند، فرماندهی کل قوا با اصرار بر افزایش دقت و نقطهزنی، معادلات دفاعی منطقه را دگرگون کردند.
🔹این رویکرد، نهتنها در عملیاتهای ضدتروریستی مانند انهدام پایگاههای داعش به ثمر نشست، بلکه در جنگ اخیر ۱۲ روزه نیز دست نیروهای عملیاتکننده هوافضا را برای هدف قرار دادن اهداف استراتژیک نظامی و امنیتی—همانند ساختمان مرکزی موساد و همچنین مؤسسهٔ تحقیقاتی وایزمن—پر کرده و انگشت حیرت و تعجب جهانیان را بر دهان نگه داشت.
🔸بههرحال، امروز ایران با عبور از مرز هایپرسونیک، به قلمرویی پا گذاشته که کمتر کشوری جرأت رویارویی با آن را دارد. توسعه موشکهای هوشمندی که مسیر خود را در میانه پرواز اصلاح میکنند، تنها نمونهای از این جهش است. این پیشرفتها، در حالی رقم میخورد که تحریمها نهتنها متوقف نشده، بلکه به ابزاری برای تقویت اراده ملی تبدیل شده است؛ در همین باره، رهبر معظم انقلاب بارها فرمودند: «جوانان ما تهدید تحریم را به فرصت تبدیل کردند.»
✍🏻 رامین نصیری
#گزارشروز
#روشنگری
https://eitaa.com/Roshangry20
💢 #یادداشت | پهباد آمریکایی با اصالت ایرانی!
🔹رونمایی اخیر وزارت دفاع آمریکا از پهپاد جدید «لوکاس» (LUCAS) که به شدت شبیه پهپاد ایرانی شاهد-۱۳۶ است، تنها یک اتفاق تکنیکی ساده نیست بلکه نمادی آشکار از اعتراف واشنگتن به پیشرفتهای چشمگیر ایران در حوزه فناوری نظامی محسوب میشود. شاید بتوان گفت این حرکت، نشانهای برجسته از واقعگرایی استراتژیک آمریکاست؛ جایی که به جای اختراع دوباره چرخ، ترجیح دادهاند از دستاوردهای اثباتشده ایران الگوبرداری کنند.
🔸شاهد-۱۳۶، پهپادی دلتا شکل با موتور پیستونی، طول حدود سه متر و برد عملیاتی نزدیک به ۲۰۰۰ کیلومتر است که با سرعت حدود ۲۸۰ کیلومتر بر ساعت و وزن ۲۴۰ کیلوگرم، قابلیت حمل ۳۰ تا ۵۰ کیلوگرم مواد منفجره را دارد. اما نکته تعیینکننده، هزینه تولید فوقالعاده پایین آن است؛ فقط بین ۲۰ تا ۵۰ هزار دلار که در مقابل میلیونها دلار هزینه پهپادهای آمریکایی، شاهکار اقتصادی و عملیاتی محسوب میشود. افزون بر این، توانایی حمله گروهی (Swarm) این پهپاد، آن را به ابزاری بیرقیب در میدانهای نبرد غرب آسیا و حتی اوکراین بدل کرده است.
🔹اما سؤال اساسی این است که چرا کشوری با میلیاردها دلار بودجه نظامی، به جای توسعه پهپادهای پرهزینه و پیچیده، دست به تقلید از یک نمونه ایرانی زده است؟ پاسخ روشن است: کارآمدی، سادگی و مقرونبهصرفه بودن فناوری ایران که در میدان عمل اثبات شده، گزینهای جذاب برای آمریکا فراهم آورده است. پهپاد لوکاس،گرچه هنوز در مراحل آزمایشی است و تجربه میدان نبرد ندارد، اما تلاش واشنگتن برای جبران فاصله تکنولوژیک در عرصه نبردهای نامتقارن و مناطق حساس مانند هند-اقیانوس آرام را نشان میدهد.
🔸در این بین،جمهوری اسلامی هم متوقف نشده؛ بلکه با معرفی شاهد 136Bکه مجهز به موتور توربوجت و برد ۴۰۰۰ کیلومتری است، به روشنی اعلام کرده که نه تنها در بلوغ تکنولوژیک به سر میبرد، بلکه به نوآوری و پیشرفت مستمر ادامه میدهد. این پهپادها به نمادی از اقتدار و خودکفایی دفاعی ایران تبدیل شدهاند که معادلات قدرت در عرصه جهانی را به چالش کشیدهاند.
🔹اقدام آمریکا در این کپیبرداری، پیام روشنی دارد: ایران توانسته فناوری ارزان، مؤثر و میدانپسند تولید کند که حتی قدرتهای بزرگ را به الگوگیری واداشته است. در عین حال، این موضوع بیانگر تغییر رویکرد واشنگتن به واقعیتهای جدید جنگ مدرن است؛ جنگی که دیگر فقط عرصه تجهیزات گرانقیمت و پیچیده نیست، بلکه میدان چالاکی، کمهزینه بودن و بهرهگیری از فناوریهای نوین است.تا زمانی که پهپاد لوکاس وارد میدان نبرد نشود و آزمون سخت تجربه را پشت سر نگذارد، شاهد-۱۳۶ با سابقه درخشان عملیاتی، هزینه بسیار کمتر و ظرفیت تولید انبوه، همچنان برتر باقی خواهد ماند. این ماجرا نه تنها نشاندهنده توانایی خیرهکننده ایران در عرصه فناوری دفاعی است، بلکه نمایانگر تأثیر ژرف آن در بازتعریف قواعد بازی قدرت جهانی است.
🔸در واقع، پهپاد شاهد-۱۳۶ به روشنی نشان داده که فناوریهای بومی، ساده و هوشمندانه، قادرند جهان نظامی پیچیده و پرهزینه را دگرگون کنند و کشورهایی را که با تکیه بر دانش و ابتکار عمل میکنند، به جایگاه برتر دفاعی برسانند؛ درسی که امروز آمریکا به ناچار آن را پذیرفته است!
✍🏻 علیرضا سلیمانی نژاد
#گزارشروز
#روشنگری
💢#یادداشت | کریدور داوود یا توطئهای ژئوپلیتیکی علیه ایران؟
🔹کریدور داوود، همان زنگ خطری است که در پسِ حملات اخیر رژیم صهیونی به دمشق و تنشهای فزاینده در سویدای سوریه به گوش میرسد. این کریدور که از شمال شرق سرزمینهای اشغالی آغاز شده و از جنوب سوریه به مناطق تحت کنترل کردهای قسد در شمال شرق این کشور امتداد مییابد، ظاهراً هدفی فراتر از اقلیم کردستان عراق دارد. فرضیهای جسورانه اما نگرانکننده مطرح است و آن اینکه: آیا این کریدور میتواند از طریق ترکیه و زنگزور به کریدور لاجوردی در آسیای میانه متصل شود و به حیفا در سرزمینهای اشغالی ختم گردد؟ چنین طرحی، اگر محقق شود، رژیم صهیونی را به لولای اقتصادی و امنیتی منطقه تبدیل خواهد کرد؛ جایی که کالاهای چین و هند برای رسیدن به اروپا ناچار به عبور از حیفا هستند!
🔸از جمله شواهدی که در این فرضیه رخنمایی میکند، همکاریهای نزدیک رژیم صهیونی با آذربایجان، مذاکرات سطح بالای ترکیه و رژیم بر سر سوریه، و دیدارهای جولانی با طرفهای صهیونی در امارات و آذربایجان است که هرکدام از این موارد، نشانههایی از یک پازل پیچیدهاند. تحرکات نظامی آذربایجان در مثلث مرزی ایران–ارمنستان–آذربایجان نیز احتمال تلاش برای گشایش زنگزور را تقویت میکند. حتی در ترکیه، گمانهزنیهایی درباره همکاری با رژیم برای جلوگیری از تهدیدات بعدی مطرح شده است. آیا اردوغان حاضر است بخشی از نفوذ خود را به نفع این کریدور فدا کند؟
🔹اما چرا این کریدور برای رژیم صهیونی حیاتی است؟ پاسخ کاملاً روشن است: تسلط بر شریانهای اقتصادی منطقه. کریدور داوود در کنار کریدور آمریکایی (از هند به حیفا) و کریدور لاجوردی (از چین به حیفا)، رژیم را به دروازهبان تجارت جهانی تبدیل میکند. این یعنی قدرت چانهزنی بینظیر با قدرتهای شرق و غرب و تضعیف رقبایی چون ایران و روسیه. با این حال، این طرح چالشهای بزرگی نیز دارد: سوریه چندپاره، فاقد امنیت لازم برای یک کریدور اقتصادی است؛ زنگزور هنوز محقق نشده و ایران و روسیه با تمام قوا در برابر آن ایستادهاند؛ ترکیه نیز بعید است بهراحتی از مسیر بالکان خود به نفع حیفا صرفنظر کند.
🔸با این حال، این فرضیه برای ایران هشداری جدی است. کریدور داوود میتواند به محمل جدیدی برای تضعیف ژئوپلیتیکی و امنیتی ایران تبدیل شود. حملات اخیر رژیم به ایران، شاید بخشی از استراتژی تضعیف تهران برای جلوگیری از مداخله در مناقشات زنگزور باشد. اما ایران، با تکیه بر قدرت نظامی و مزیتهای ژئوپلیتیکی بینظیر خود، آمادهی خنثیسازی این توطئه است. گفتوگوهای جدی با ترکیه برای جلوگیری از همکاری این کشور با رژیم صهیونی، ضروری است. همچنین، ایران باید طرحی ایجابی و فراگیر ارائه دهد که با همکاری کشورهای قدرتمند، بر اساس واقعیتهای اقتصاد سیاسی منطقه، هر توطئهای را عقیم کند. لحظهای که ایران به چنین همکاری راهبردی دست یابد، جهشی تاریخی در انتظارش خواهد بود. هوشیاری و اقدام بهموقع، کلید پیروزی است!
✍🏻 حسن نوروزی
#گزارشروز
#روشنگری
💢#یادداشت | شمشیر دولبه!
🔹واژههایی چون «اتحاد» و «انسجام» گاه مانند شمشیری دولبهاند؛ اگر در مسیر درست به کار روند، قلوب را یکی میکنند و ملتی را به اوج عزت میرسانند، اما اگر بیمحابا و بدون دقت به کار بسته شوند، میتوانند به ابزاری برای تحریف و انحراف تبدیل شوند. در این یک سال که بحث «وفاق ملی» در فضای سیاسی کشور داغ شده، باید هوشیار بود که این مفاهیم ارزشمند، در چه مسیری و برای چه هدفی به کار میروند. آیا این دعوت به وحدت، در راستای آرمانهای انقلاب اسلامی و عزت ملت ایران است، یا بهانهای برای سفیدشویی گذشتهای پر از هزینه و خیانت؟
🔸اتحاد، آنگاه که برای دفاع از حق و مقابله با ظلم باشد، مایه مباهات است. نمونهاش را در جنگ ۱۲ روزه اخیر دیدیم؛ جایی که ملت ایران، از هر طیف و گروه، زیر پرچم اسلام و ولایت، یکپارچه در برابر تعرض آمریکا و رژیم صهیونی ایستاد. این انسجام، نه تنها دشمن را به عقب راند، بلکه بار دیگر نشان داد که ایران اسلامی، با تکیه بر «دین» و «دانش»، قدرتی بیبدیل در نظام چندقطبی جهان است. رهبر معظم انقلاب نیز در مراسم بزرگداشت شهدای جنگ تحمیلی اخیر فرمودند: «ایران اسلامی بر پایه دین و دانش بنا شده و همین دو عنصر، دشمن را در میدانهای مختلف وادار به عقبنشینی کرده است.» این کلام، نقشه راهی است که نشان میدهد اتحاد حقیقی، تنها در سایه قرآن و اسلام معنا پیدا میکند.
🔹اما این اتحاد، نباید به بهانهای برای نفوذ افکار انحرافی تبدیل شود. متأسفانه از زمان روی کار آمدن دولت چهاردهم، شاهدیم که برخی با سوءاستفاده از عنوان «وفاق»، در پی بازگرداندن افرادی هستند که بارها برای نظام و مردم هزینه ساختهاند. وفاق با فتنهگران و سکولارها، نه تنها اتحاد نیست، بلکه خیانتی است به آرمانهای انقلابی که خون شهدا برایش ریخته شده است. مگر میشود به نام وحدت، راه را برای کسانی باز کرد که در تقابل با ارزشهای اسلامی و انقلابی ایستادهاند؟ اینگونه وفاق، نه انسجام، که انحراف است!
🔸ایران پیش از انقلاب، حیاط خلوت سلطهگران بود، اما امروز، به برکت انقلاب اسلامی، قدرتی است که دشمنان را به زانو درآورده است. پیروزی در جنگ ۱۲ روزه، گواهی بر این مدعاست. این عزت، نتیجه ایستادگی بر اصول اسلامی و ولایی است. رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر با مسئولان قوه قضائیه فرمودند: «خدای متعال نصرت را برای ملت ایران زیر چتر قرآن و اسلام تضمین کرده است.» این کلام، خط بطلانی است بر تلاشهایی که به نام وحدت، میخواهند نظام را از مسیر اصلیاش منحرف کنند.
🔹دعوت به اتحاد و انسجام، زمانی ارزشمند است که حول محور عزت، ولایت و اسلام باشد. هر تلاشی برای تحمیل افکار سکولار یا بازگرداندن فتنهگران، نه تنها وحدت نمیآورد، بلکه تفرقه و عقبگرد به دنبال دارد. ملت ایران، با بصیرت و هوشیاری، این مسیر را بهخوبی میشناسد و اجازه نخواهد داد که عزت و آرمانهایش قربانی سیاسیبازیها شود. اتحاد ما، در سایه قرآن و ولایت، ضامن پیروزیهای آینده است!
✍🏻 حسن نوروزی
#گزارشروز
#روشنگری
💢#یادداشت | بازگشت به «جنگ ولرم»
🔹اردیبهشت ۱۳۵۸ مجلس سنای آمریکا در واکنش به اعدام سران حکومت پهلوی، بهویژه حبیبالله القانیان، رئیس انجمن یهودیان، نخستین قطعنامه غیرالزامآور خود را علیه دولت جوان ایران صادر کرد. پشتیبان اصلی این قطعنامه، جیکوب جاویتس، سناتور جمهوریخواه و یهودی نیویورک بود که یکی از برجستهترین حامیان صهیونیست در سپهر سیاست آمریکا به شمار میرفت. هرچند سناتورهای دیگر نیز در تأیید این قطعنامه مشارکت داشتند، اما به دلیل نقش کلیدی جاویتس، اولین قطعنامه سنای آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران به «قطعنامه جاویتس» شهرت یافت. این اقدام شروع خصومت جدیدی علیه دولت ایران بود که شاید بتوان آن را آغاز «جنگ ولرم» یا جنگ سرد علیه جمهوری اسلامی ایران دانست.
🔸برخی معتقدند اصطلاح جنگ سرد ریشه در عبارت «جنگ ولرم» در آثار ژان مانوئل دارد، اما به هر حال معنای آن نوعی درگیری میان ملتهاست که موجب فعالیت نظامی مستقیم نمیشود و عمدتاً فعالیتهای اقتصادی، سیاسی، تبلیغاتی و جاسوسی را در بر میگیرد.
🔹جنگ ولرم علیه جمهوری اسلامی ایران زمانی آغاز شد که غرب از نظام حکمرانی ایران قطع امید کرد و شاخ و برگ لابیهای رژیم صهیونی در ایران جدید برچیده شد. به همین دلیل، لابیهای صهیونی در آمریکا وارد عمل شدند. همانطور که لابی صهیونی حامی شاه، افرادی مانند راکفلر و کیسینجر، بستر لازم برای سفر شاه به آمریکا را فراهم کردند، این لابیها زمینه تصویب قطعنامه جاویتس را نیز فراهم کردند. نمونه آن، یادداشت سفارت رژیم صهیونی در اتاوا خطاب به دولت کانادا برای همراه کردن آن به محکومیت ایران است.
🔸پس از قطعنامه جاویتس، قطعنامهها و تحریمهای مختلفی علیه ملت مظلوم ایران به تصویب رسید. در ادامه مداخلات و خرابکاریهای دشمن در امور ایران، در سالهای اخیر دشمن خود را برای جسارتی بزرگ آماده کرد. قرار بود با عملیات غافلگیرانهای ضربات سختی به پیکر ایران وارد شود که جمهوری اسلامی را به نقطه فروپاشی برساند، اما دست قدرت الهی، اراده ملت شریف ایران و همت رزمندگان اسلام ورق را برگرداند.دشمن غربی که در تجاوزات خود به فلسطین، حزبالله و نقاط دیگر آتشبس را نمیپذیرد و همچنان به جنایات خود ادامه میدهد، این بار خود مجبور به درخواست آتشبس شد.اخیراً گزارش آسوشیتدپرس عنوان کرده است که یکی از بزرگترین و کلیدیترین موضوعات بحثبرانگیز در مذاکرات تجاری بین ایالات متحده و چین، امتناع پکن از اجرای درخواست واشنگتن برای توقف خرید نفت از ایران است که به معنای بازگشت به وضعیت پیشین است.
🔹بازگشت غرب به سناریوهای گذشته مانند فعالسازی مکانیسم ماشه، مذاکره و تحریم، در واقع عقبنشینی تاکتیکی از جنگ گرم به جنگ ولرم است که خود حکایت از زبونی آمریکا و اقتدار جمهوری اسلامی دارد.
✍🏻 محمد حکیمی
#گزارشروز
#روشنگری
💢#یادداشت | واکنش رسانهها به تحقیر ترامپ در آلاسکا
🔹نشست «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه و «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا در پایگاه «المندورف ـ ریچاردسون» در حومه «انکوریج» آلاسکا، بازتاب گستردهای در محافل رسانهای و سیاسی آمریکا داشته و با موجی از انتقاد و سرخوردگی نسبت به عملکرد ترامپ همراه شده است. رسانههای آمریکایی از هر دو حزب سیاسی، پوتین را پیروز بیچون و چرای این دیدار توصیف کردند و معتقدند ترامپ نتوانست دستاورد ملموسی از این نشست به دست آورد.
🔸حتی تلویزیون «فاکس نیوز» که همواره از حامیان اصلی ترامپ محسوب میشود، این دیدار را به شدت نقد کرد و نوشت: «فضای حاکم بر سالن بسیار غیرمعمول بود و اصلاً مطلوب نبود. پوتین وارد شد، فورا صحبت کرد، کنار رئیسجمهور آمریکا عکس گرفت و سپس صحنه را ترک کرد، جوری که انگار همه چیز طبق خواسته او پیش رفته باشد.» این نقد نشان میدهد که تصویر عمومی از نشست آلاسکا، برخلاف انتظار هواداران ترامپ، به سود رئیسجمهور روسیه رقم خورده است.
🔹روزنامه «نیویورک تایمز» نیز نوشت:« پوتین هنگام ورود به خاک آمریکا شاد و مشتاق به نظر میرسید، چرا که پس از سه سال انزوای دیپلماتیک و تحریمها، او توانست با استقبال گرم رئیسجمهور آمریکا مواجه شود.» این روزنامه تاکید کرد که این صحنه نمادی از دست بالای دیپلماسی روسیه در برابر آمریکا بود.«وال استریت ژورنال» نیز ضمن بررسی دستاوردهای نشست، نوشت: «ترامپ فرش قرمز را برای پوتین پهن کرد اما در عوض چیز زیادی به دست نیاورد. پوتین پیروزیهای نمادینی کسب کرد، از جمله اینکه در خاک آمریکا از موضع برابر رفتار شد و تحریمها را دور زد، بدون اینکه هیچ امتیازی بدهد.»«جان بولتون»مشاور سابق امنیت ملی آمریکا، نیز در ارزیابی خود گفت: «پوتین آشکارا پیروز شد، اما ترامپ دستاورد قابل توجهی نداشت و بسیار خسته به نظر میرسید. او فقط جلسات بعدی با پوتین را در پیش داشت و هیچ توافق عملیاتی مشخصی به دست نیامد.»
🔸به طور کلی بررسی نظرات رسانهها و تحلیلهای سیاسی محافل غربی و غیر غربی نشان میدهد که نشست آلاسکا، تصویری روشن از سردرگمی و ضعف آمریکا حتی در خاک خود ارائه کرد. واقعیت آن است که این نشستها و جلسات نمیتواند سیاستهای شکستخورده ترامپ را ترمیم کند و حتی فرش قرمز و نمایشهای دیپلماتیک نیز نمیتواند خلأ کمبود دستاوردهای واقعی واشنگتن را پنهان سازد. تجربه آلاسکا بار دیگر نشان داد که ادعاهای بزرگ و ژستهای ظاهری آمریکا، توانی برای جبران ناکامیهای راهبردی و ضعف در سیاست خارجی ندارند و باید به دنبال راهکارهای واقعی و عملی برای حل مسائل بینالمللی بود.
✍🏻 علیرضا سلیمانی نژاد
#گزارشروز
┄┅https://eitaa.com/joinchat/1983643659C6c8346e4d1
💢«اسرائیل بزرگ» یا اشغال کشورهای منطقه؟!
🔹نتانیاهو اخیراً در یکی از سخنان خود به این گزاره اشاره کرد که به دنبال تشکیل «اسرائیل بزرگ» است. مطرح کردن این گزاره برای اولین بار بهصورت علنی توسط مقامات این رژیم انجام شده و پیشتر صرفاً در سطح تئوریک مطرح بود.
🔸این مسأله نشان میدهد که این رژیم با اقدامات هدفمند و آگاهانه، روندها و تحرکات خود را در سطح منطقه پیش میبرد. در رابطه با طرح «اسرائیل بزرگ»، موارد زیر قابل بیان است:
🔹1. «اسرائیل بزرگ» شامل تمام فلسطین، لبنان، اردن، همچنین هفتاد درصد از سوریه، نیمی از عراق، یکسوم عربستان، یکچهارم مصر و بخشی از کویت است. البته بسیاری معتقدند که ترکیه فعلی و حتی بخشهایی از اروپا نیز در منظومه «اسرائیل بزرگ» صهیونیستها وجود دارد و عدم اشاره به آنها به دلایل سیاسی و جلوگیری از تحریک کشورهاست.
🔸بنابراین، مطرح کردن مصر و اردن بهصورت محدود صحیح نیست؛ شاید نتانیاهو به این کشورها اشاره کرده باشد، اما منظور او تنها مناطقی از این کشورها نیست و ابعاد «اسرائیل بزرگ» فراتر از چند کشور خاص است. حتی میتوان آن را فراتر از محدوده «نیل تا فرات» تصور کرد، زیرا در اندیشههای صهیونی، ترکیه نیز جزئی از «اسرائیل بزرگ» است. بهعبارت دیگر، قلمرو مکانی «اسرائیل بزرگ» فراتر از مرزهای کنونی است.
🔹2. اکنون این سؤال مطرح میشود که نتانیاهو در این مقطع زمانی چرا این بحث را مطرح کرده است؟
🔸علت اول، وضعیت موجود در منطقه است. صهیونیستها معتقدند شرایط کنونی و اقدامات آنها طی دو سال گذشته منجر به برتریشان در سطح منطقه شده و اکنون بهترین زمان برای ابراز ایدههایشان است.
🔹طرحهایی همچون «خاورمیانه نوین» یا «نظم منطقهای جدید» نشان از مقدمهچینی این رژیم برای اجرای طرحهای اشغالگرایانه دارد.
🔸علت دوم، وضعیت موجود در آمریکا است. بارها نتانیاهو و اخیراً اسموتریچ تأکید کردهاند که ترامپ بهترین رئیسجمهور آمریکا در همراهی با این رژیم بوده است. این شرایط باعث میشود رژیم صهیونیستی بدون ملاحظه، اقدامات و ابتکارات خود را انجام دهد و حتی همراهی آمریکا را نیز داشته باشد، همانطور که در زمان ریاستجمهوری اول ترامپ، اقدامات وی مانند الحاق جولان، اعلام بیتالمقدس بهعنوان پایتخت رژیم صهیونی و طرح ابراهیم صورت گرفت.
🔹در نتیجه، این مسائل نشان میدهد که طرح «اسرائیل بزرگ» یک پروژه آمریکایی-صهیونی برای اشغال کشورهای منطقه است که در چارچوب سیاست خارجی این رژیم تدوین شده و با توان و تلاش گسترده در حال پیگیری است.
✍🏻 محمدرضا فرهادی
#گزارشروز
💢#یادداشت | شلیک به انسجام داخلی؛ یک خطای راهبردی
🔹رهبر معظم انقلاب در آستانه چهلمین روز شهادت شهدای جنگ تحمیلی رژیم صهیونی علیه ایران پیامی صادر کردند که از آن تحت عنوان «تکالیف راهبردی ملت ایران» یاد شد. در بخشی از این پیام به «شکوهِ پایداریِ معجزهآسای ملت ایران در اتحاد و استحکام روحی و عزم راسخ آنان بر ایستادگیِ یکپارچه در میدان» اشاره شده است. از این رو، رهبر معظم انقلاب در میان تکالیف ترسیمی برای آینده، حفظ اتحاد ملی و شور و شوق و شعور انقلابی را بهعنوان باطلالسحر دشمنان ایران، وظیفهای همگانی دانستهاند. به همین خاطر تصریح نمودند که «حفظ عزت و آبروی کشور و ملت، تکلیف بیاغماض گویندگان و قلمزنان است.» دیگر هیچ صاحب تریبون و قلمی حق ندارد بر خلاف جهتی که ملت ترسیم و عمل کرده است سخنی بگوید یا بنویسد؛ در غیر اینصورت همین ملت آن را خطای راهبردی انگاشته و بیاغماض با آن برخورد خواهد کرد.
🔸آنچه واضح است این است که دشمن از پا ننشسته و طرحهای خبیثانه خود را دنبال میکند. چند هفته پس از توقف جنگ ۱۲ روزه، یک اندیشکده آمریکایی در تحلیلی آشکارا از راهاندازی «کمپین تأثیرگذاری چندرسانهای آرام» در داخل ایران سخن گفت؛ کمپینی که مأموریتش شکلدهی به بحث داخلی علیه فعالیتهای هستهای ایران و القای این گزاره بود که «بلندپروازی هستهای منبع ناامنی است، نه امنیت.»
🔹بلند کردن صداهایی برخلاف واقعیت درباره مباحث حساس از جمله فعالیت هستهای و غنیسازی، آن هم با تکرار همان فهرست دیکتهشده آمریکا، در این وضعیت جنگی توقف آتش، در خدمت دشمن است و او را نسبت به رسیدن به اهداف خود امیدوار میکند.
🔸صحبتهای نتانیاهو با مردم ایران، آن هم بعد از خلق جنایتی آشکار علیه مردمان بیدفاع، بیانگر این است که بوی کباب به مشامشان خورده است. به قول آن ضربالمثل، مگس همیشه روی زخم مینشیند. چالشهای داخلی -که البته در هر کشوری وجود دارد- دشمن را حریص میکند که به سمت تحرکات بعدی گام بردارد. شکلگیری همکاری اخیر داعش با تروریستهای تجزیهطلب کرد در شمالغرب، بیارتباط با این تحرکات نیست.
🔹از این رو، توجه و بازخوانی پیام رهبر معظم انقلاب که مبین تکالیف راهبردی ملت بود، اهمیت ویژهای پیدا میکند. طیف خودفروخته غربگرا، با وجود تجربیات مکرر از خباثتهای دشمن، هیچگاه در رابطه با دیدگاه خود در مواجهه با غرب تغییر موضع نداده و حتی پس از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه نیز همچنان به دنبال تغییر پارادایم است. «بیانیه تسلیمخواهی» از سوی جبهه اصلاحات، بوی همان کبابی است که دشمن را حریص میکند. برجستهسازی اختلافات، آن هم در شرایط فعلی، آوردهای جز التهابآفرینی اجتماعی ندارد؛ این به معنای یک خطای راهبردی است.
🔸در حقیقت، عمال داخلی دشمن پس از طی کردن مراحل مختلف براندازی، اکنون در شرایط جنگی که یک مسأله ملی، آن هم در سطح کلان مطرح است، به دنبال پیش کشیدن اختلافات داخلی هستند که جز برای دشمن نفعی برای هیچ گروه سیاسی ندارد. بنابراین باید به عبارت «واعتصموا بحبل الله و لا تفرقوا» متمسک شویم و هر اقدام وحدتشکن را قویاً نفی کنیم تا انشاءالله شاهد هرچه بیشتر زبونی دشمن باشیم.
✍🏻 محمد حکیمی
#گزارشروز
┄┅┅┅┅
💢هفت جبهه، صفر پیروزی!
🔹در دو سال گذشته، رژیم صهیونی تحت هدایت «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر این رژیم، درگیر جنگی چندجبههای در غرب آسیا بوده است؛ جنگی که با ادعای «ماموریت تاریخی و معنوی» وی پیش برده میشود اما تاکنون هیچ دستاورد راهبردی پایدار برای تلآویو به همراه نداشته است. این جنگ شامل هفت جبهه اصلی است: غزه، لبنان، سوریه، عراق، یمن، کرانه باختری اشغالی و ایران. با وجود فشار نظامی و تلاشهای گسترده، رژیم صهیونی نتوانسته حماس را در غزه از میان بردارد، حزبالله را در لبنان خلع سلاح کند، یا مانع حمایت ایران از مقاومت شود. این وضعیت نشان میدهد که دستاوردهای کوتاهمدت نظامی رژیم صهیونی در عمل به شکست راهبردی تبدیل شده است.
🔸اخیرا نتانیاهو در مصاحبهای اعلام کرده بود که این جنگ «به چشمانداز سرزمین موعود و اسرائیل بزرگ پیوند خورده است» و انگیزههای مذهبی و سیاسی در هدایت این عملیات نقش اساسی دارند. به گزارش «کرادل»، راستگرایان افراطی صهیونیست به دنبال ایجاد جنگی بزرگ برای تحقق پیشزمینههای آخرالزمانی هستند؛ دیدگاهی که ادامه خشونت از غزه تا ایران را توجیه میکند و خطر ایدئولوژیک آن برای منطقه قابل توجه است.
🔹پس از عملیات «طوفان الاقصی»، رژیم صهیونی رسماً جنگ چندجبههای خود را آغاز کرد و هدف اصلی آن ایجاد نظم منطقهای به نفع تلآویو اعلام شد. این جنگ دو مسیر اصلی دارد: نخست، تضعیف دشمنان با حملات مستقیم و دوم، تحمیل تبعیت از طریق زور حتی بر کشورهایی مانند سوریه و قطر، که جایگاههای ویژه نظامی و سیاسی دارند. حمله اخیر به قطر نمونهای از ارسال پیام به رهبران حماس و دولتهای منطقه است که نشان میدهد رژیم صهیونی سیاست خود را بر پایه ترس و اجبار پایهریزی کرده است.با این حال، رژیم صهیونی تاکنون موفق به دستیابی به دستاورد راهبردی نشده است. عملیلت های تاکتیکی این رژیم در غزه و لبنان نتوانسته وضعیت موجود را تغییر دهد و ایران و یمن همچنان از مقاومت حمایت میکنند. به عبارت دیگر، توان نظامی تلآویو حداکثر قدرت خود را برای تحمیل واقعیتی موقتی به کار گرفته است، اما این برتری در میانمدت و بلندمدت شکننده است.علاوه بر این، اقدامات رژیم صهیونی موجب افزایش انزوا و از دست رفتن حمایت افکار عمومی جهانی شده است. نظرسنجیهای بینالمللی نشان میدهند که اکثریت مردم در آمریکا و اروپا، رژیم صهیونی را مسئول قربانیان غیرنظامی در غزه میدانند و نگرانیها درباره نسلکشی و آپارتاید افزایش یافته است. این روند، شناسایی فلسطین توسط کشورهای مختلف و حتی اعضای گروه هفت را تسریع کرده و تلآویو را در انزوای دیپلماتیک قرار داده است.در سطح داخلی نیز، تغییر دکترین رزمی رژیم صهیونی پس از طوفان الاقصی،از کنار گذاشتن رویکرد بنگوریون تا افزایش آستانه تحمل رژیم نسبت به تلفات انسانی و مادی، نشان میدهد که تلآویو در حال بازتنظیم راهبرد امنیتی خود است. این تغییر میتواند کشورهای منطقه را ناگزیر کند راهبردهای دفاعی و امنیتی خود را بازتعریف کنند، اما همچنان یک پرسش اساسی باقی میماند: آیا نتانیاهو قادر خواهد بود کارآمدی این دکترین جدید را ثابت کند یا این تغییر آغازگر پایان راهبردی رژیم صهیونی خواهد بود؟
🔸در مجموع، دو سال جنگ چندجبههای رژیم صهیونی با وجود به کارگیری تاکتیک های مختلف، نشان میدهد که سیاستهای نتانیاهو هزینههای انسانی، سیاسی و دیپلماتیک سنگینی برای تلآویو به همراه داشته است؛ هزینههایی که قطعا در بلندمدت موقعیت رژیم صهیونی را در منطقه و جهان بیش از پیش تضعیف میکند.
✍🏻 عبدالحسین آزاد
#گزارشروز
💢ایران مقتدر؛ نگاهی نو در اندیشکدههای خارجی
🔹اخیراً نشریه تخصصی نشنال اینترست با انتشار تحلیلی درباره محاسبات دولت آمریکا در مواجهه با ایران نوشته است:«تنش مجدد بین آمریکا و ایران میتواند بازارهای جهانی انرژی را بههم بریزد، قیمت نفت را افزایش دهد و به امنیت انرژی در جهان ضربه بزند. این عوامل فشارهای داخلی در آمریکا علیه مشارکت در یک عملیات نظامی را افزایش میدهد. برای رژیم صهیونی هم درگیری مجدد با ایران خطرناک است. ضمناً تغییر نظام ایران از راه نظامی نیز بعید بهنظر میرسد. در واقع، صحبت از تغییر نظام این کشور، چه از خارج و چه از داخل، واقعبینانه نیست. حوادث سال ۲۰۲۲ [۱۴۰۱] ثابت کرد که مخالفان نظام چشماندازی برای جایگزینی حکومت ندارند. در این شرایط، ارزش یک توافق جایگزین هر روز افزایش مییابد و هنر ترامپ این خواهد بود که بتواند با ایران به توافق دست یابد.»
🔸مطالعه تحلیلهای اندیشکدههای خارجی بهخوبی نشان میدهد که ایران اکنون در سطح یک قدرت منطقهای و حتی فراملی ارزیابی میشود و این نگاهی نو به ایران است. چنین نگاهی پنجاه سال پیش وجود نداشت و پس از انقلاب به تدریج در اندیشکدههای خارجی تقویت شد. بنابراین باید به این مسئله بهعنوان یک دستاورد نگاه کرد.
🔹یکی از علتهای شکلگیری ایران مقتدر، استقلال و جهاد علمی و عملی است؛ عاملی که قبل از انقلاب وجود نداشت. چنانکه کاپوشینسکی، نویسنده لهستانی، در کتاب «شاهنشاه» خود ذکر میکند، پس از ملی شدن صنعت نفت تحریمهای مختلفی علیه ایران وضع شد، اما پس از عزل مصدق به تدریج تحریمها کنار گذاشته شد. به عبارتی، رفع تحریمها به معنای پیروزی یا موفقیت ایران نبود، بلکه در قالب بازگشت شرکتهای خارجی و کاهش کنترل ملی بر صنعت نفت رخ داد. با این حال، شاه توانست نفت فراوانی بفروشد و ثروت قابل توجهی روانه ایران شود.شاه تصمیم گرفت با این ثروت ایران را به یک کشور صنعتی تبدیل کند و لذا واردات گستردهای را آغاز کرد؛ از تجهیزات صنعتی گرفته تا مواد خوراکی.
🔸کاپوشینسکی سوالی جدی مطرح میکند: «به راستی چه کسی قرار است صنعتی شدن ایران را تحقق ببخشد؟ کدام نیروی متخصص و ورزیده قرار است پیچ و مهرههای صنعت را محکم کند؟ آیا دانشجوهایی که شاه برای دور ماندن از آنها روانه خارج کرده بود؟» شاه حتی به فکر ساخت یک اسکله مناسب برای انبار مواد وارداتی هم نبود، لذا بخش عمدهای از مواد خوراکی وارداتی در بنادر از بین رفت. او تدبیری برای انتقال تجهیزات صنعتی به نقاط هدف نیز نکرد و مجبور شد کامیون و راننده آن را از خارج اجاره کند. این وضعیت مربوط به کشوری است که میخواست با کشورهای صنعتی جهان رقابت کند.در دنیایی که هژمون قدرتها وجود دارد، کشورهای وابسته در بهترین حالت باید منتظر باشند تا بخشی از سرریز پیشرفت کشورهای صنعتی پس از سالها نصیبشان شود.
🔹این تفاوت ملموس بین وضعیت ایران قبل و بعد از انقلاب است. به برکت اندیشه انقلابی، پرورش متخصصان و پیشرفت تجهیزات به گونهای رخ داد که در جنگ ۱۲ روزه، بخشی از آن در صنعت موشکی به نمایش گذاشته شد. ضربات مهلک ایران بر هیمنه رژیم صهیونیستی برگ زرینی را در صفحات قدرتنمایی ایران افزود، و تحلیلگران غربی آنچه را که در اتاق فکرها تحلیل میکردند، در میدان عمل مشاهده کردند؛ نتیجهای که مستقیماً از استقلال و اتکا به توان داخلی نشأت گرفته است.
✍🏻 محمد حکیمی
#گزارشروز
┄┅┅┅┅
💢همدلی اقتصادی در برابر ماشه
🔹آنچه اقتصاد ایران در سالهای اخیر تجربه کرده، این است که فشارهای تحریمی تنها به تصمیمات رسمی غرب محدود نمیشود؛ بلکه اثر روانی آنها بر جامعه و فعالان اقتصادی میتواند گاه از خود تحریمها سنگینتر باشد. بازگشت احتمالی تحریمها در قالب «مکانیسم ماشه» نیز از همین جنس است؛ حتی پیش از فعال شدن، سایه آن بر ذهنیت مردم و بازارها میافتد. در چنین شرایطی، عبور از بحران تنها با همافزایی و همدلی میان دولت و مردم امکانپذیر است و هر کدام وظایفی دارند.
🔸وظایف دولت:برای عبور موفق از این مرحله، مجموعهای از راهبردها از سوی دولت ضرورت دارد. نخست، اجرای دقیق و واقعی قانون مالیات بر عایدی سرمایه (CGT) میتواند انگیزه ورود نقدینگی به بازارهای غیرمولد مانند طلا و ارز را کاهش دهد. دوم، کنترل و شفافسازی فعالیت صرافیهای دیجیتال و رمزارزها اهمیت دارد؛ زیرا این بازارها در شرایط بحرانی به یکی از اصلیترین کانالهای خروج سرمایه تبدیل میشوند. سوم، اعمال محدودیتهای کوتاهمدت بر خروج سرمایه و کنترل جریانهای ارزی، بهویژه در معاملات دلاری، میتواند جلوی تشدید نوسانات را بگیرد. چهارم، اجرای پیمانسپاری ارزی و واداشتن صادرکنندگان به بازگرداندن ارز حاصل از صادرات به چرخه رسمی، هرچند با دشواریهای ساختاری مواجه است، اما نقشی کلیدی در مدیریت بازار ارز دارد. از سوی دیگر، تمرکز بر حمایت از بخش تولید و تقویت درآمدهای غیرنفتی باید بهعنوان یک سیاست بلندمدت دنبال شود. همزمان، استفاده از ظرفیتهای مردمی و توجه به سرمایه اجتماعی در عرصه اقتصادی میتواند پشتوانهای مهم در برابر فشارهای خارجی ایجاد کند. همچنین، دیپلماسی اقتصادی فعال ضرورت دارد. ایران نمیتواند در فضای پس از مکانیسم ماشه به انتظار لغو یا کاهش تحریمها بنشیند؛ توسعه روابط با همسایگان، همکاری با اقتصادهای نوظهور و استفاده از سازوکارهای مالی غیردلاری، از راههای خنثیسازی فشار خارجی است.
🔹وظایف مردم:مردم نیز نقشی تعیینکننده دارند. نخستین وظیفه، مصرف هوشمند است؛ پرهیز از خریدهای هیجانی، احتکار و رفتارهایی که فشار روانی را تشدید میکند. دوم، حمایت از تولید داخلی اهمیت دارد؛ زیرا هر ریال که به جای واردات به چرخه تولید ملی برگردد، گامی در کاهش وابستگی به خارج محسوب میشود. همچنین، سرمایههای خرد به جای ورود به بازارهای سفتهبازانه مانند ارز و طلا، میتوانند به سمت تعاونیها، بورس کالا یا کسبوکارهای کوچک حرکت کنند. این امر هم به ایجاد اشتغال کمک میکند و هم از تشدید نوسانات ارزی جلوگیری خواهد کرد. همبستگی اجتماعی نیز اهمیتی حیاتی دارد؛ تجربه نشان داده در زمانهایی که مردم با اعتماد و همکاری بیشتری کنار هم قرار گرفتهاند، آثار واقعی تحریمها بسیار کمتر بوده است.به نظر میرسد فضای پس از مکانیسم ماشه، میدان آزمون مشترک دولت و مردم است. اگر این دو در کنار هم قرار گیرند، حتی سختترین فشارها نیز میتواند به فرصتی برای بازآفرینی اقتصاد ملی تبدیل شود.
✍🏻 علی محمدی
#گزارشروز
┄┅┅┅┅♦️#کبوتران_بصیر ♦️┅┅┅┅┄
🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/1983643659C6c8346e4d1
💢دکترین فروپاشیده رژیم صهیونی
🔹رژیم صهیونی پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، با حمله به هفت کشور در غرب آسیا، یک جنگ چندجبههای را در قلب جهان عرب به راه انداخته است. این تهاجم که دیگر به «محور مقاومت» محدود نشده و متحدان آمریکا را نیز دربرگرفته، نشاندهنده افسارگسیختگی خطرناک تلآویو است. تهدید به ترور چهرههایی چون جولانی پس از دیدارش با ترامپ و نجیب میقاتیِ نزدیک به عربستان، حکایت از آن دارد که رژیم صهیونی در حال به چالش کشیدن تمامی طرفهای منطقهای و حتی قدرتهای جهانی است.
🔸این وضعیت، محصول فروپاشی «دکترین اتحاد پیرامونی» رژیم صهیونی است. این دکترین که ابتدا بر اتحاد با کشورهای غیرعربی (ایران پیش از انقلاب و ترکیه) برای مقابله با اعراب استوار بود، پس از انقلاب اسلامی ایران معکوس شد. امروز، این دکترین نه تنها کشورهای عربی، بلکه غیرعربها را نیز هدف قرار داده و رژیم صهیونی را در برابر ائتلافهای قدرتمندی چون محور مقاومت، به شدت آسیبپذیر کرده است. در این میان، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با وجود اینکه بزرگترین واردکنندگان سلاح در جهان هستند، به دلیل وابستگی مطلق به سیستمهای امنیتی غربی، به امنیت واقعی دست نیافتهاند. حمله به قطر به وضوح نشان داد که این امنیت کاذب نه برآمده از توان داخلی، بلکه تابعی از تصمیمات واشنگتن و تلآویو است و هزینههای استراتژیک سنگینی برای ملتهای منطقه در پی خواهد داشت.
🔹در میدان نبرد، عملیاتهای اطلاعاتی و تاکتیکی رژیم صهیونی در غزه و لبنان نتوانسته وضعیت موجود را تغییر دهد و به اهداف اعلامی دست یابد. حمایت ایران و یمن از مقاومت همچنان ادامه دارد و حملات پهپادی یمن، قدرت بازدارندگی رژیم صهیونی را به چالش کشیده است. همزمان، در سطح داخلی نیز تغییر دکترین رزمی رژیم صهیونی پس از طوفان الأقصی – از کنار گذاشتن رویکرد بنگوریون تا افزایش آستانه تحمل نسبت به تلفات – نشان میدهد که تلآویو در حال بازتنظیم اضطراری راهبرد امنیتی خود است؛ تحولی که دیگر کشورهای منطقه را ناگزیر به بازتعریفی بنیادین در راهبردهای دفاعی و امنیتی خود خواهد کرد.
🔸نتیجه راهبردی:«جنگ دو ساله و چندجبههای» رژیم صهیونی که با ادعای «مأموریت تاریخی» و «اسرائیل بزرگ» نتانیاهو به پیش میرود، در عمل به یک شکست راهبردی قریبالوقوع تبدیل شده است. این جنگ با از دست دادن حمایت بینالمللی و تقویت روند به رسمیت شناخته شدن فلسطین، دستاوردهای تاکتیکی و کوتاهمدت نظامی را بیاثر کرده است. وضعیت کنونی نشان میدهد که رژیم صهیونیستی در هفت جبهه درگیر، هیچ دستاورد راهبردی نداشته و در حال تبدیل شدن به تهدیدی غیرقابل کنترل حتی برای حامیان و متحدان منطقهای خود است.
✍🏻 مرتضی امیرینژاد
#گزارشروز
┄https://eitaa.com/joinchat/1983643659C6c8346e4d1