eitaa logo
طرح رشد علمی 🇮🇷🇵🇸
487 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.8هزار ویدیو
1هزار فایل
تلاش، معرفی آخرین رویدادها و اخبار علمی روز کشور؛ نشستها و پژوهشهای مرتبط با اخلاق؛ تربیت و مشاوره اسلامی است به جامعه علمی مشتاق به امید رشد و پویایی بالنده‌تر و مؤثرتر.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب یک عالم دین ✨امیرالمؤمنین علی علیه السلام: ✳️إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ✅ هرگاه عالمی بمیرد رخنه ای جبران ناپذیر در اسلام ایجاد می شود كه تا روز قيامت هيچ چيز آن را فرو نمى ‏پوشد. یک نکته مهم در 👌 ✨امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام: 1⃣ کسی که زبانش شیرین باشد، برادرانش زیاد شوند. 2⃣ کسی که زبان خود را زندانی کند، از پشیمانی دور می ماند. "من سجن لسانه امن من ندمه" 📗غررالحکم، ۷۷۶۱ زبان 3⃣ زبان عاقل در پشت ❤ اوست و... 📗 ق ۴۰ 4⃣ همانا زبان مانند سگ درنده ای است که اگر رها شود، می درد.  "فَإنَّ اللِّسَانَ کلْبٌ عَقُورٌ فَإنْ أنْتَ خَلَّیتَهُ عَقَرَ" 📗وسائل الشيعه، ج 8، ص 53 5⃣ کسی است که مردم از دست و زبان او آسوده باشند. "المُسلِمُ الَّذی یَسلَمُ المُسلِمونَ مِن لِسانِهِ و یَدِهُ" 📗 عیون أخبار الرّضا(علیه السلام)، ج ۱، ص ۲۴. 6⃣ مرحوم استـــاد فــاطمـــےنيــا : مشـڪل ڪارهاي ما از ڪجـاست. مشکل اکثر ما از ناحیه‌زبان است! وقتی‌درخانه، سرِیک‌موضوع‌ساده دل فرزند يا همسرت را می‌شکنـی و با او تندی می‌ڪنی، آیا متوجـہ هستی که خودت را از برکات‌الهـی محــروم می‌ڪنی؟! پناه به خدا از این ! 🤲 🌷🇮🇷🌷
بندگان و رهیدگان و پرستاران در نخستین برگردان‌های قرآن در سده‌های ۵ و ۶ دست کم سه ترجمه برای واژه‌ی «عبد» یافته‌ام. از کهنه به نو:«پرستار» در قرآن قدس و «بنده» در برگردان طبری و «راهی» در کشف الاسرار میبدی. دو واژه‌ی «راهی» و «پرستار» گرچه هنوز در فارسیِ جان زنده‌اند اما دیگر برای برگردان «عبد» به کار نمی‌روند. بی سخنِ پیش، می‌روم سراغ واژه‌ها و در پایان، چند گزاره‌ی کوتاه خواهم نوشت: ۱- بندگان بند ریشه‌ی «بنده» بستن است. ماندنی مقدس. بندی بودن، وارون رهایی و آزادی و آزادگی است. بندگی بر استعاره‌ی زندان بنا شده. نخواستن یا خواستن و نورزیدن. ندانستن یا دانستن و نادیده‌انگاشتن. نداشتن یا داشتن و قربانی کردن. همواره در بند بودن. در بند کسی یا چیزی یا انگاره‌ای. چیزی سخت که بتوانیم افسار بندگی را به آن ببندیم. شاهی یا بتی یا آموزه‌ای تاریخی که ما را از آزادی آزاد کند. از پرسش‌مندی و پاسخ‌گویی به جهان و جهانیان برهاند. بندگی در فرا-زمان است. در این‌جا نبودن. بنده هم‌واره تنها بسته در یک زمان است و به دیگر زمان‌ها نمی‌نگرد. آن روی سکه‌ی بندگی، پادشاهی است. پادشاه بدون بندگان و بنده‌ی بدون فرمان‌روا بی‌معناست. فرمانی باید که زندان باشد و افسار. گرم یا سخت. نرم یا دش‌خوار. ۲- راهیان راه ریشه‌ی «رَهی» رهیدن است. رهایی و راه‌گشایی. رفتن. نماندنی مقدس. گشودگیِ سوی‌مند. «راهی» بر استعاره‌ی راه بنا شده. به دوردست دست‌نیافتی چشم امید دوختن. گرچه با پای پر آبله اما هم‌واره رفتن. از ماندگی ننگ داشتن. آسودگی را رها کردن. به اکنون تنها برای فردا دل بستن. آن روی سکه‌ی روندگی، خواستن است. مقصد بدون رفتن و راهی شدن بدون جُستن بی‌معناست. خواهشی باید تا رهی را سوی خود بکشاند. دور یا نزدیک. کوچک یا بزرگ. راستین یا دروغین. ۳- پرستاران پرستیده ریشه‌ی «پرستار» پرستیدن است. دل‌سپردن. «پرستاری» بر استعاره‌ی نگرانی بنا شده است. ناز خریدن. بار از روی دوش پرستیده برداشتن. از آزار دیدن دوست هراسیدن. تیمارداری کردن. دل سوزاندن برای هر چشم بر هم زدنی که دردآلوده باشد. آن روی سکه‌ی پرستاری، شکنندگی است. شکنندگی بدون پرستاری و پرستاری بدون شکنندگی بی‌معناست. نازک‌دلی باید که پرستاری را به نگرانی خود بخواند. چیزهایی هم هست که در هر سه‌ی این‌ها هست. یکی‌اش «دیگری» است. در همه‌شان من دارد خود را برای دیگری، چه شاه باشد و چه آن خواسته و چه آن نازک‌دل، به آب و آتش می‌زند. گمان نمی‌کنم نمره‌ی دو برگردان دیگر برای «عبد» از «بنده» کم‌تر باشد، ولی می‌خواهم عامدانه نروم سراغ سنجش اندازه‌ی هم‌پوشانی معنای هر یک از این واژه‌ها با دامنه‌ی معنای «عبد». نمی‌خواهم گرفتار درست و نادرست و کم و بیش بشوم. تنها می‌خواستم بگویم ما چند سده است زندانی برگردان نخست هستیم. زندانی استعاره‌ی زندان. بندی الگوی بند. جهان دین‌داری فارسی‌زبان که به دست مترجمان ناشناس تفسیر طبری آفریده شد هم‌چنان بر زندگی و اندیشه‌ی ما سایه انداخته است و نتوانسته‌ایم واژگان را با همه‌ی چندگانگی و زایندگی و راه‌گشایی و بازی‌گوشی‌شان زیست کنیم. چرا می‌گویم جهان؟ فرض کنید در این هزار سال، همه‌ی کسانی که گفته‌اند «بنده‌ی خدا»، جای آن می‌گفتند «راهی خدا» یا «پرستار خدا». آیا آن روز ما در جهان دیگری نبودیم؟ پس همان گزاره‌ای را بازگو می‌کنم که پایان یادداشتی دیگر از همین خانواده (این‌جا) نوشته بودم: نواندیشی دینی از بن با بازاندیشی زبان فارسی پیوند دارد. باید به سرچشمه‌های آفرینش این جهان باز گردیم و خودآگاه شویم و آن‌گاه آن را دوباره و زیباتر بیافرینیم.    
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آداب گفتگو با ديگران 🔸 ، به عنوان يکی از کم هزينه ترين امور، گرچه در بدو نظر بسيار آسان و بی مؤونه تلقی ميگردد، اما بايد گفت به کارگیری اين نعمت بی بديل که از امتيازات انسان است، و موازینی دارد که بدون آن، نه تنها بهره لازم حاصل نمی‌گردد، بلکه گاه مشکلات غير قابل حل و ضايعات جبران ناپذيری نيز به بار خواهد آمد. بخشی از اين آداب که زمينه تفاهم بهتر را فراهم و ما را از لغزش های احتمالی ايمن خواهد ساخت، به شرح زير عرضه ميگردد: 🔹 ۱) سخن حق بگوييد و با سخن خود حق را بر ملا سازيد. ۲) از روی علم و آگاهی سخن گفته و هيچ گاه بدون تأمل کافی حرف نزنيد؛ به آثار و پيامدهای حرف های خود توجه کنيد. ۳) شمرده، بدون عجله و با صدای ملايم حرف بزنيد. ۴) سنجيده و بجا سخن گوييد (سنجيده گويی) و حرف بيهوده (لغو) نزنيد. ۵) سعی کنيد تنها به هنگام ضرورت صحبت کنيد. (کم گويی) ۶) مختصر و مفيد سخن گوييد. (آفه الکلام الاطاله) ۷) در نقل سخنان، امانت را رعايت کنيد. ۸) در مورد امورى که به شما مربوط نيست، حرفی نزنيد. ۹) هرگز به گناه تکلم نکنيد؛ (دروغ، غيبت، تهمت، تمسخر، شايعه، افشای سر، هتک حرمت، عيب جويی، دشنام، تحقير، سخنان نيش دار و اختلاف افکنی). ۱۰) در وقت خشم و هيجان، در امور مهم سخن نگوييد. ۱۱) هرگز الفاظ و جملات زشت و ناپسند بر زبان جاری نکنيد. ۱۲) در سخن گفتن حيا را رعايت کنيد. ۱۳) سطح درک مخاطبان را رعايت کنيد. 🔹 ۱۴) در بين صحبت ديگران، حرف نزنيد؛ (شنونده خوبی باشيد). ۱۵) بکوشيد تا سخنان شما همراه با تشويق ديگران باشد. ۱۶) با سخنان خود، خوبی ها را به اطرافيان تلقين کنيد. ۱۷) نکات مثبت شخصيت افراد را يادآوری کنيد. ۱۸) در نقل لطيفه ها و سخنان خنده دار افراط نکنيد، و اگر قصد شوخی داريد، مخاطب را از جدی نبودن سخن خود آگاه کنيد. ۱۹) بهتر است در وقت صحبت، چهره ای متبسم داشته باشيد. ۲۰) بهتر است در بيان نقاط ضعف ديگران از کنايه استفاده کنيد. ۲۱) هيچ گاه بی دليل کسی را با حرفهايتان نترسانيد. ۲۲) در محاورات، فرهنگ مخاطبين خود را در نظر بگيريد. [۱] ۲۳) صادقانه و از روی محبت صحبت کنيد. ۲۴) در وقت سخن گفتن، به حرکات فک و لب خود دقت کنيد. [۲] ۲۵) حرکت دست و حالات چهره خود را با سخنانتان هماهنگ کنيد. ۲۶) وقتی با افراد بزرگتر از خود سخن می گوييد، صدای خود را از صدای آنان بالاتر نبريد. 🔹 ۲۷) اشتياق و آمادگی شنوندگان را برای شنيدن سخنانتان در نظر بگيريد. ۲۸) شايسته است بدون آن که اظهار بزرگی کنيد، سخنانتان موجب هشدار و موعظه برای ديگران باشد. ۲۹) سعی کنيد سخنان شما، ياد خدا را در دل شنوندگان زنده کند و نيز سخنان خود را با نام خدا آغاز کنيد. ۳۰) از کلمات محترمانه بهره بگيريد. (عرض می کنم، خواهش می کنم، اختيار داريد و ضميرهای جمع مانند شما، ايشان، و...) ۳۱) حتی المقدور از سخنی که بار منفی دارد، خودداری کنيد. (جملات تنفرآميز، يأس آور، حاکی از شکايت و گله، انتقاد آميز و سرزنش زا). ۳۲) در غير موارد لازم، از تکرار اظهارات خود بپرهيزيد و در صورت نياز، حرفتان را با بيانی رساتر تکرار کنيد. ۳۳) سعی کنيد از جملات امری، کمتر استفاده کنيد و از زياد به کار بردن ضمير «من» بپرهيزيد. 🔹 ۳۴) از آميختن سخنان خود با اغراق و قسم زياد خودداری کنيد. در صورت نياز، همراه با دليل و برهان سخن گوييد. ۳۵) از به کارگيری کلمات و عبارات غير مأنوس و ثقيل بپرهيزيد. ۳۶) سزاوار است سخنان شما، هميشه همراه با نقل کلام بزرگان دين و حکمت و حاوی نکات پندآموز باشد، تا به رشد مخاطبان منجر شود. ۳۷) دستور زبان فارسی را به خوبی فرا گيريد و از به کار بردن الفاظ غربی بپرهيزيد. [۳] ۳۸) در استفاده از کلمات با معانی مشترک، فهم شنونده را در نظر داشته باشيد. ۳۹) تکيه کلام های زائد را با تمرين از سخنانتان حذف کنيد. (بله ـ راستش ـ خوب ـ و...). ۴۰) از پرخاشگری بپرهيزيد و با سخن نرم با ديگران گفتگو کنيد. و پيوسته در نظر داشته باشيد که سخنان شما، حاکی از شخصيت و ميزان عقل شماست. «اللسان ميزان الانسان». [۴] پی نوشت‌ها؛ [۱] فرهنگ عمومی جملات و عبارات خاصی برای بيان شادی، غم، تبريک، تسليت و... دارد که بهتر است اين موارد را آموخته و رعايت کنيم. [۲] می توانيد در مقابل آيينه تمرين و حرکات نامناسب را اصلاح کنيد. [۳] صاحب نظرات فرهنگی، برای بسيارى از الفاظ نامأنوس واراداتی، معادل‌های فارسی مناسب انتخاب کرده اند. شايسته است طالب محترم اين موارد را شناخته و در به کارگیری و ترويج آن بکوشند. [۴] غرر الحکم، ۱۲۸۲ 📕آيين گفتگو در فرهنگ دین، ص ۱ - ۵ منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel