eitaa logo
روزنگار کاشان l نقد و نظر
602 دنبال‌کننده
280 عکس
18 ویدیو
0 فایل
کانال «روزنگار» برای پر کردن اوقات فراغت شما با نقل روایت، لطیفه و خاطره نیست، فرصتی برای تأمل‌ و تفکر پیرامون مسائل اجتماعی منطقه کاشان است. خبرنگار: عبدالمجید رفیعی برزکی کارت شناسایی صندوق هنر 19202723 09139992367 @MajidRafieeBarzoki
مشاهده در ایتا
دانلود
روزنگار کاشان l نقد و نظر
قاتق نان و قوت لایموت ماده مذاب و آتش انفجار 🔹مدیریت و مسئولیت/77🔹 🔸کمتر از ده روز از حادثۀ انفجار
قاتق نان و قوت لایموت ماده مذاب و آتش انفجار ▪️بخش اول 🔹مدیریت و مسئولیت/77🔹 ▪️کمتر از ده روز از حادثۀ انفجار کورۀ ذوب شرکت کربن‌سازان مشفق نمی‌گذرد که 5 نفر از همشهریان ما را دود کرد و به هوا برد و سه نفرشان همچنان در بخش مراقبت‌های ویژه بستری‌اند ولی شوربختانه به همین زودی گَرد فراموشی بر گداخته‌های آتش آن نشسته و شاید حتی مرور این حادثه برای‌مان خسته‌کننده و ملال‌آور باشد! ▪️گفت‌وگو با تعدادی از کارگران این کارخانه نشان از آن دارد انفجار کورۀ ذوب را نمی‌توان «حادثه» نامید چرا که مدیران آن بایستی از آشفتگی حاکم بر کارگاه و خط تولید آن را پیش‌بینی واز وقوع آن پیشگیری می‌کردند ولی انگشت اتهام قبل از هر کس مدیران این کارخانه را نشانه می‌رود که اگر از این اوضاع و احوال اطلاع داشته؛ چرا برای رفع آن اقدام نکرده است؟! ولی چنانچه از وضعیت کارخانه تحت مدیریت خود بی‌اطلاع بود عذر بدتر از گناه و نافی مسئولیت ایشان نمی‌شود!! ▪️همان موقع بود که کلنگ شرکت هامون‌نایزه در کاشان بر زمین زده شد تا این کارخانه در سال 1385 به عنوان بزرگ‌ترین کارخانۀ تولید لوله‌های چدن‌داکتیل در خاورمیانه قد علم کرده و پس از کمتر از دو دهه با اتکا به «تجربه»، «اطلاعات» و «ارتباطات» به سرعت رشد کرده و به گروه مشفق با 11 کارخانه و شرکت تولیدی و بازرگانی در داخل و خارج از کشور تبدیل شود. ▪️«کربن‌سازان مشفق» به صورت رسمی از یکم شهریورماه 1401 راه افتاد ولی به گفتۀ یکی از کارگران سابق این واحد تولیدی مدیران کارخانه از همان ابتدا -متفاوت با سایر واحدهای گروه مشفق- بنای ناسازگاری با کارگران را گذاشته و در پاسخ به اعتراضات کارگری خط و نشان کشیدند که اگر کار بهتری گیرتان آمد، بفرمایید بروید!! تا این که صبر کارگرِ آموزش دیده سرآمد و خردادماه سال جاری پس از این که حقوق‌ چهار ماه‌شان عقب افتاده بود از روشن کردن کورۀ ذوب امتناع و اعتصاب کردند!» ▪️یکی از کارگران اخراج شده گفت: «مدیرعامل کربن‌سازان همه را اخراج کرد و آگهی داد کارگر ساده می‌خواهد؛ همان‌هایی که قرار است زیر دست او در کارخانه‌ای که به قول خودشان نمونه آن در خاورمیانه نیست مشغول به کار شده ولی کورۀ آن بدون مسئولین واحدهای پیشگیری از حوادث و ایمنی کارگاه و کارگر PM و HSE روشن شود.» و بدین‌سان کارگر زبان‌بسته را در آتش بی‌تدبیری و بی‌توجهی انداخته و داغ‌شان را بر دل جامعۀ بی‌صدای کارگری بگذارند. ⬅️ ادامه دارد ⬅️تاریخ انتشار: دوازدهم آبان‌ماه 1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
معرکه‌گیری و فال‌گیری مجازی 🔹فرهنگ و هنر/17🔹 🔸دور از جناب شما حکایت ما -فعالین رسانه و مجازی- حکای
کولی‌های مدرن با رنگ و لعاب مجازی 🔹فرهنگ و هنر/17🔹 🔸دور از جناب شما حکایت ما -فعالین رسانه و مجازی- حکایت غربتی‌ها شده است. غربتی‌ها افراد کولی و دوره‌گرد بودندکه گویی جای ثابت نداشتند! از این جا به آن جا رفت و آمد کرده و به هر آبادی می‌رسیدند اتراق کرده و کالا و خدمات خودشان را عرضۀ می‌کردند! 🔸کارشان معامله چهارپایان بود. اسب، قاطر و خر معامله کرده؛ می‌خریدند یا می‌فروختند! ابزارآلات و تجهیزات کشاورزی و گله‌داری عرضه کرده و گاهی با هوچی‌بازی و معرکه‌گیری سعی در جلب توجه مردم داشتند! زنانشان هم سری به خانه‌های مردم زده تا از نزدیک فال گرفته؛ طلسم دختران خانه‌مانده را با سحر و جادو باطل کنند! 🔸الان فضای مجازی -دور از جان شما- کارکرد کولی‌ها و غربت‌ها را پیدا کرده است. یکی چادر به سر کرده و مردم را می‌خنداند. بالاخره در این اوضاع و احوالی که باید به حال خودمان صبح تا شب گریه کنیم دمی خندیدن غنیمت است. برخی هم کارشان معرکه‌گیری است. معرکه‌ گرفته و افرادی را دور خودشان جمع می‌کنند! 🔸برخی ادعا می‌کنند برای حل مسائل و مشکلات مردم دور هم جمع شده‌‌اند! قرار است با سحر و جادوی گفت‌وگوی مجازی طلسم رکود و انفعال را شکسته و گره‌ای از هزار مشکل مردم باز کرده و برای جامعه‌ای خوشبختی بیاورند! 🔸کار به اینجا ختم نمی‌شود. پس از چند روز کار و کاسبی غربتی‌ها کساد می‌شد و مردم پی بدبختی و بیچارگی‌شان می‌رفتند. در این حالت غربتی برای این که روحیه‌اش را نبازد به خرید و فروش درون گروهی پناه می‌برد؛ باهم معامله کرده و برای همدیگر فال باز می‌کردند؛ به قول امروزی‌ها خودشان با «فیک» می‌فروختند و با «فیک» می‌خریدند! 🔸این قدر معرکه بالا گرفته که خودمان هم باور کرده‌ایم. این در حالی است که قاطبۀ مردم اصلاً توجهی به این بگومگوها و جنگ‌های زرگری فضای مجازی ندارد. هرکس سر در لاک خود برده، مسئولیت‌های شیرین و ریز و درشت جامعه را به افرادی که برای آن سینه چاک کرده بخشیده و دنبال لقمه‌ای نان برای سیر کردن شکم خود و خانواده‌اند! داستان این روزهای فضای مجازی همان حکایت کولی‌ها و غربت‌ها ولی با ساز و کار مدرن و رنگ و لعاب مجازی است! ⬅️تاریخ انتشار: سیزدهم آبان‌ماه 1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
قاتق نان و قوت لایموت ماده مذاب و آتش انفجار ▪️بخش اول 🔹مدیریت و مسئولیت/77🔹 ▪️کمتر از ده روز از ح
حمایت و همدردی یا شعله‌ور کردن آتش کینه و نفرت 🔹نقد و نظر🔹 🔸نویسنده عزیز که به این راحتی قلم میزنید و انگشت اتهام به اشخاص میگذارید و بدون در نظر گرفتن تمامی اوضاع و احوال و بدون انجام هر گونه کارشناسی و صرفا بر حسب شنیده ها و یا اطلاعات غیرصحیح و بر حسب استنباط شخصی خودتان گزارش تهیه میفرمایید 🔸و یا به راحتی اسم اشخاصی که از وقت و هزینه و سرمایه خود برای صنعت این مملکت مایه گذاشته اند تا برای جوانان این مرز و بوم ایجاد اشتغال نمایند را نه تنها از آنانها حمایت نمیکنید بلکه برای آنها کیفرخواست صادر مینمایید 🔸بنده بجای شما بودم صبر میکردم تا مقامات ذیصلاح قانونی نظریات جامع و کامل و مستدل خود را ارئه نمایند و بعد متعاقبا اظهارنظر می‌نمودم 🔸بدیهی است در این اوضاع و احوال کارگری که فوت شود خانواده اش به عنوان داغدیده نیازمند همدردی است این گونه بیان جملات نه تنها از غم آنها نمی‌کاهد بلکه آتش کین و نفرت را دل آنها ایجاد مینماید. 🔸هیچ کس از اوضاع پیش آمده خوشحال نیست و هیچکس هم به دنبال مرور زمان نیست و توصیه بنده به حضرتعالی این است بجای اینکه فقط بنویسیم مرحمی بر دل این عزیزان باشیم 🔸سوال من از شما اینست که حضرتعالی به عنوان یک هموطن کوچکترین کمکی که به خانواده داغدار این عزیزان انجام دادید چه بوده؟؟! 🔸چون نوشتن بسیار آسان است و انتقاد بسیار راحت گاهی اوقات میبایست خودمان را در اوضاع و احوال قضیه ببینیم و لحاظ کنیم قطعا در این موارد قضاوت هایمان عدالت محورتر خواهد بود . 🔸بنده خود به عنوان شخصی که سالها در عرصه صنعتی مختلف از نزدیک شاهد مشکلات تولیدکنندگان بوده ام. کاملا مشکلات آنها را حس نمودم پس کمی عادلانه تر قضاوت نماییم و از شتابزدگی در قضاوت هایمان بکاهیم. با تشکر
روزنگار کاشان l نقد و نظر
پدر شهید زنده یاد سلطانعلی ابراهیم‌زاده 🔹 فرهنگ و هنر/16🔹 🔸خدا خیر به مجتبی صادقی -مدیر مسئول ماهن
نفس در تقلای حیات گزارش بازدید اعضای تحریریه ماهنامه بهشت پنهان از خانواده شهید محمود ابراهیم‌زاده 🔹 فرهنگ و هنر/16🔹 🌸بوی باروت و خاک و آتش همه جا را فراگرفته بود. گویا زوزۀ گلوله بنا داشت زمین و آسمان را بر هم بدوزد! 🌺اشک جلوی چشمانم را گرفته بود و بغضی عجیب گلویم را می فشرد ولی او آرام و بی صدا مشغول عبادت خدا بود. 🌸جوهرۀ وجودی او با سه ماه حضور در سه اعزام و شرکت در عملیات نصر 4 و مسئولیت‌های تک تیرانداز و امور تبلیغی با گذر از حوزه علمیه آیت الله یثربی و حوزه علمیه قمصر به خلوص رسید و عِطر آن فضای را آکنده بود. 🌺عطری که قرار است در محراب «بانه» به فضا پراکنده شود! شاید تلنگری شود برای آنانی که سرسوزنی فهمی برای شنیدن و درس گرفتن دارند. 🌸بچه‌های ساده‌دل نشریه فکر می‌کنند برای این که به خلوص و درک و فهم برسند بهتر است از یادگاران دوران گلوله و باروت شروع کرده و ماهی یک بار سراغ خانواده‌های ایشان را بگیرند. 🌺در حالی که گروه در تکاپوی تصویربرداری و استقرار دوربین و گرفتن گزارش بود؛ محمود دستانش را به سوی آسمان بالا برد تا کبوتر جانش با آسودگی در آن جای گیرد و نغمه‌های عارفانه و عاشقانه سردهد! گروه می پرسید و او با لبخند بر لب بی‌دغدغه محو خدای خود بود! 🌸«تا مدتی پیش از بنیاد و سپاه سالی یکی دوبار به دیدن ما می آمدند ولی چند سالی است که آنهم منتفی شده است.» پدر محمود گفت و ادامه داد؛ «پسرم به گونه‌ای بود که حتی من هم بطور کامل نمی شناختمش، وقتی باهم جبهه بودیم یک روز به سراغش رفتم، به من گفتند پیش نماز پادگان است و من از این موضوع اطلاعی نداشتم.» 🌺گروه در حال تنظیم دوربین و ضبط صدا بود تا عکسی بگیرد و محمود همچنان آرام به نماز عشق در راز و نیاز با معشوق. 🌸چشم، چشم را نمی دید و احساس، احساس را می جست و ندایی آسمانی لحظه به لحظه قلب محمود را فشرد و فشرد؛ در حدی که طاقت ماندن در سینه نداشت! قلم به دست گرفت و نوشت:«اگر طی این مدت اشتباهی از من دیدید مرا ببخشید و در نماز شب هایتان دعا کنید و مرا حلال کنید» 🌺«من پنج پسر دارم اگر هر کدام هم شهید می شدند نماز شکر می خواندم» مادر شهید گفت و ادامه داد؛ «بعضی حرفهای مردم برایم سخت است، همین مکه‌ای که با چه سختی رفتیم، می‌دانم بعضی ها گفتند که از طریق بنیاد اعزام شده‌اند!» 🌸گروه در تب و تاب تهیه عکس و گزارش و او محو در معشوق. گویا هزاران سال قبل و هزاران سال بعد وجود ندارد و او غرق در یک «آن» است! 🌺گروه پرسید: از مسئولین چه انتظاری دارید؟ 🌸«قبلاً جلساتی در این ارتباط گرفته می‌شد و پیشنهادهایی نیز مطرح می‌شد، از جمله اینکه نامگذاری خیابان ها با نام شهدا یا اینکه سالی یکبار مراسمی گرفته شود.» پدر محمود گفت و ادامه داد «ولی آنچنان کسی دنبال این را هم نگرفت.» 🌺و محمود لحظه به لحظه به خدا نزدیک‌تر شد و گروه همچنان محو در کار خود بود. 🌸شهرداری با حمایت بخشداری، فرمانداری و بنیاد شهید در حال بازسازی قبور شهدایند و شاید فرصتی نمانده است که به چیزی فراتر از این بیاندیشند ولی محمود نوشت: «هرکدام از بردارانم که توان دارند نگذارند کتاب های من روی زمین بماند و غبار آن را بگیرند.» 🌺آسمان آشفته شد! هراسناک بر سر زمین نعره کشید! آتش همه طرف بارید و محمود آرام و آرام سرگرم آسمان بود؛ گویی این قدر محو تماشا شده که از این همه هیاهو هیچ نمی‌شنود! برای یک «آن» دریاها و اقیانوس‌ها متلاطم شده و موج‌ها بر هم کوفتند! دریا، مکان، زمان، زمین و آسمان زمان به بی‌هویتی محض رسید تا هویت در این راز و نیاز عاشقانه آبرو پیدا کند. 🌸بانه تاریخ 31/1/1366 را هیچوقت فراموش نمی کند چون عقربه های ساعت ایستادند تا تماشگر پرواز محمود 18 ساله باشند که لبخند بر لب داشت در حالی که زمین و زمان غبطه می خورد بر لیاقت او و گریه می کرد بر بی‌کفایتی خود! 🌺مادر محمود سجدۀ شکر را 4/4/1366 به درگاه خدا بجای آورد زمانی که امانت الهی را به صاحبش برگرداند و از آن روز خاطر این چهره معصوم بر در و دیوار لحظه‌هایش ماندگار شد. ▪️گروه وسایل کار را جمع کرد و نفس در تقلای حیات برای .... 🔸برگزیده بخش گزارش جشنواره مطبوعات استان اصفهان - 1388 ⬅️ تاریخ انتشار: نشریه بهشت پنهان - بهار 1388 ⬅️ بازنشر: چهاردهم آبان ماه 1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
قاتق نان و قوت لایموت ماده مذاب و آتش انفجار ▪️بخش اول 🔹مدیریت و مسئولیت/77🔹 ▪️کمتر از ده روز از ح
قاتق نان و قوت لایموت ماده مذاب و آتش انفجار ▪️بخش دوم و پایانی 🔹مدیریت و مسئولیت/77🔹 ▪️یکی دیگر از کارگران کارخانه که در راه‌اندازی کورۀ ذوب حضور داشته است گفت: «مهندسان چینی پس از این که کورۀ ذوب راه افتاد کارگران را جمع کرده و گفتند اگر یک روز به هر علت برق کوره قطع شد یا سیستم خنک‌کننده از کار افتاد فقط سه دقیقه فرصت دارید که جان خود را برداشته و اینجا را ترک کنید ولی مدیر تولید بی‌توجه به این هشدار در روز حادثه شخصاً در محوطه کارگاه ایستاد و کارگران تازه به کار گرفته را به طبقۀ دوم فرستاد تا کوره را به صورت دستی مهار کرده و دمای آن را کاهش دهند!» ▪️وی ادامه داد: «این حادثه فقط ناشی از سهل‌انگاری است. اپراتور متخصص کوره را اخراج کرده و یک فرد بی‌اطلاع به کار می‌گیرند! کوره‌زن حرفه‌ای را اخراج کرده و یک فرد آماتور به کار می‌گیرند؟! چرا طبقۀ آزمایشگاه کوره را باز کرده‌اند. به خاطر همین آتش با هوا قاطی شد و حجم آتش را چند برابر کرده است! مواد در 900 درجه به دست می‌آید ولی دمای کوره بالا رفته و به 1200 رسیده است! باید اپراتور کوره را خاموش کند ولی باز حرارت بالا و بالاتر رفته و به 2000 درجه می‌رسد!» ▪️سه دقیقه گذشت! کورۀ پر از مواد به سختی خود را نگه داشت؛ کارگرانی را دید که با هزار امید و آرزو در تقلایند تا آتشی که به جانش افتاده فرونشانند! هر لحظه دما، هم‌پای ثانیه‌ها و دقیقه‌ها بالا تر و بالاتر رفت تا از حد مجاز آن هم گذشت! کاری از پمپ‌های سیستم خنُک‌کننده بر نیامد! کوره دست به دامان سیستم خنک‌کننده ثقلی شد تا جان کارگران را برهاند ولی کفاف نداد؛ دست آخر کارگران را با تمام وجود در آغوش کشید و به هوا برد تا پایشان به زمین پر از کثافت و الودگی نرسد! ▪️سرنوشت کارگر همین است؛ چه بسا دست کس که به پول آلوده شد همه چیز را در بند میله‌های چرتکه اندازه گرفته و زنجیر می‌کند؛ فرقی ندارد ارادۀ سرپرست کارگاه و مدیر خط تولید است که کارگران را بدون فراهم کردن ایمنی پای کوره می‌فرستد یا مسئولینی که بایستی به کارگاه و واحد تولیدی نظارت کرده ولی شوربختانه چشم روی الزامات یک واحدی تولید بسته و آن را به حال خود رها کرده‌اند! ▪️چه بسا دست که به پول آلوده شد حلال و حرام رنگ می‌بازد و حق‌الناس قربانی می‌شود. چه بسا کارفرمایی به جان کارگر پای کورۀ ذوب هم چوب حراج می‌زند؛ آن هم جان کارگر 22 ساله که برای لقمه‌ای نان از ملایر به کاشان آمده تا دست برادر 17 ساله‌اش را گرفته در دست داغ کورۀ کربن‌سازان مشفق بگذارد! ▪️چه بسا فرد که به هوس میز آلوده شد بر صندلی‌ای تکیه می‌زند که در مأموریت و رسالت ایمنی کارگاه فرو مانده و از عهدۀ آن برنمی‌آید؛ فرقی نمی‌کند ادارۀ کار است یا دانشگاه علوم پزشکی، سازمان تأمین اجتماعی است یا خانۀ کار و کارگر! ▪️دست که به پول آلوده شد مادۀ مذاب و آتش انفجار قاتق نان و قوت جان کارگری می‌شود که به خانه اجاره‌ای در شهر غریب و دور از خانواده پناه آورده تا با لقمه‌ای شکم خود را سیر کند جان به در برد ولی برخی همین اندک را هم بر او ندیدند و امید و آرزوهای او و خانواده‌ای که چشم انتظار پدر، فرزند و برادران خود بود در آتش بی‌مسئولیتی، منفعت‌طلبی، سهل‌انگاری، سنگدلی و نآگاهی سوزانده و خاکستر کردند! ⬅️تاریخ انتشار: چهاردهم آبان‌ماه 1403
کُرنش خصوصی و غرور دولتی تشکل‌های صنفی کجای کار صنعت است 🔹کسب و کار/1🔹 🔸جلسۀ هم‌اندیشی جوانان کارآفرین صنعت فرش ماشینی کاشان، آران و بیدگل در سالن جلسات اتحادیه تولیدکنندگان فرش ماشینی با همت و پیگیری «دوک» -رسانۀ تخصصی صنعت فرش ماشینی- برگزار شد و مدعوین به ارائه چالش‌های این صنعت پرداخته و راهکارهایی نیز برای برون رفت از مشکلات موجود ارائه شد. ⬅️این گزارش را در ادامه بخوانید ⬅️تاریخ انتشار: هجدهم آبان‌ماه 1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
قاتق نان و قوت لایموت ماده مذاب و آتش انفجار ▪️بخش دوم و پایانی 🔹مدیریت و مسئولیت/77🔹 ▪️یکی دیگر ا
چرایی حادثه شرکت کربن‌سازان بررسی ابعاد حقوقی، ایمنی و بهداشتی 🔹مدیریت و مسئولیت/78🔹 🔸حادثه‌ای در کارخانه کربن‌سازان مشفق اتفاق افتاده است؛ جان 5 جوان پرانرژی و باانگیزه را گرفته و ده‌ها میلیارد تومان خسارت بر منابع و سرمایۀ یک کارخانه تولیدی وارد کرده و خط تولید را از کار انداخته است! شاید خسارت مادی آن به 100 میلیارد تومان برسد ولی خسارت غیرمادی آن قابل محاسبه نیست ولی هنوز گروه تحقیق کلمه‌ای راجع به ابعاد و علل آن برزبان نیاورده و چرایی آن را تشریح نکرده است! 🔸گزارش «مماشات با کارفرما به قیمت جان کارگر» به ابعاد تازه‌ای از این حادثه پرداخته که در صورت تمایل در رسانه اهل کاشانم بخوانید. @ahlekashanam ⬅️تاریخ انتشار: بیست‌ویکم آبان‌ماه 1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
کُرنش خصوصی و غرور دولتی تشکل‌های صنفی کجای کار صنعت است 🔹کسب و کار/1🔹 🔸جلسۀ هم‌اندیشی جوانان کارآ
کُرنش خصوصی و غرور دولتی تشکل‌های صنفی کجای کار صنعت است 🔹کسب و کار/1🔹 🔸جلسۀ هم‌اندیشی جوانان کارآفرین صنعت فرش ماشینی کاشان، آران و بیدگل در سالن جلسات اتحادیه تولیدکنندگان فرش ماشینی با همت و پیگیری «دوک» -رسانۀ تخصصی صنعت فرش ماشینی- برگزار شد و مدعوین به ارائه چالش‌های این صنعت پرداخته و راهکارهایی نیز برای برون رفت از مشکلات موجود ارائه شد. 🔸شاید نکتۀ متمایز این جلسه صحبت‌های «علی فرهی» عضو انجمن نساجی، اتاق بازرگانی کاشان و اتحادیه تولیدکنندگان فرش ماشینی بود که تصریح کرد: دولت نقشی برای تشکل‌های صنفی قائل نیست و موانع ریز و درشت دولت پیش پای صنعت مایۀ یأس و ناامیدی است! فعالین بخش خصوصی بایستی واقعیات موجود این صنعت را پذیرفته تا در مسیر پرفراز و نشیب تولید دچار ناامیدی و سرخوردگی نشود! 🔸این که بخش خصوصی نتوانسته در یک رقابت نابرابر مچ بخش دولتی را تکان دهد بحثی نیست ولی آیا این قصۀ امروز صنعت است؟! آیا تشکل‌های صنفی از بدو تشکیل تا کنون توانسته در جایگاه واقعی خود قرار گرفته و درخواست‌های فعالین صنعتی را تا حصول نتیجه پیگیری کند؟! اگر نتوانسته چاره چیست و راهکار کدام است؟! بد نیست در این ارتباط خاطره‌ای از اکبر لاجوردیان در کتاب «110سال پیدایش و گسترش گروه صنعتی بهشهر» مرور شود. 🔸اکبر لاجوردیان نقل کرده است؛ «علی وکیلی» رئیس وقت اتاق بازرگانی تهران از دکتر علینقی عالیخانی، دکتر ضیائی و کیانپور -مشاورین اتاق- خواست نطق او را برای ارائه در مراسم افتتاحیه کنفرانس اقتصادی آماده کرده و تحویل دهند. این گروه متن سخنرانی را آماده کرده و تحویل آقای وکیلی دادند! 🔸«علی وکیلی» متن سخنرانی را به واسطۀ ملاحظات دولتی‌ها این قدر کم و زیاد کرد که خشم مشاورین درآمد و دکتر علیخانی با ناراحتی گفت: «متن ما که مورد تایید شما واقع نشد، حالا خودتان متن سخنرانی را بنویسید!» 🔸از عجایب روزگار، عالیخانی پس از دو روز به عنوان وزیر اقتصاد انتخاب شد. آقای وکیلی هماهنگ کرد برای عرض تبریک به دیدار آقای عالیخانی برویم! وکیلی در آن جلسه با لباس رسمی حاضر شد. یعنی لباس مشکی و پاپیون، تبریک گفت و تعظیم کرد و ... در فاصله دو روز به کسی که اشکال گرفته و تعرض کرده بود سر تعظیم فرود آورد! 🔸گویی تاریخ در این مرز و بوم همواره در حال تکرار است. برخی از مدیران تشکل‌های صنفی همواره در جایگاه مدیریتی این مجموعه‌ها قرار گرفته و داد سخن از عدم نقش و تأثیرگذاری آن سر می‌دهند! اگر قرار است افرادی در این جایگاه قرار گرفته و برای صنعت کاری انجام نشود بهتر نیست آن را در اختیار دیگران نیز قرار دهند تا توانمندی خود را در میدان عمل بیازمایند؟! 🔸اکنون جوانان پرانرژی صنعت فرش ماشینی آمادگی خود را برای حل مسائل و مشکلات صنعت در کنار بزرگان این عرصه با حضور خود در جلسۀ هم‌اندیشی اعلام کرده‌اند! 🔸بد نیست مدیران با تجربه اتاق بازرگانی و اتحادیه تولیدکنندگان فرش ماشینی نیز فضا را برای حضور نسل جدید کارآفرین وکارگروه جوان صنعت فرش ماشینی مهیا نموده و اجازه دهند ایشان نیز بخت خود را در عرصه زورآزمایی «بخش خصوصی» و «نهادهای دولتی» بیازمایند. اگر نتیجه‌ای حاصل شد که مفت چنگ صنعت و اقتصاد منطۀ کاشان است در غیر این صورت قطعاً چیزی از دست نرفته است!! ⬅️تاریخ انتشار: بیست و یکم آبان‌ماه 1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
چرایی حادثه شرکت کربن‌سازان بررسی ابعاد حقوقی، ایمنی و بهداشتی 🔹مدیریت و مسئولیت/78🔹 🔸حادثه‌ای در
جریمه 3 میلیون تومانی کربن‌سازان پرونده نواقص بهداشتی و حفاظتی کربن‌سازان یک ماه قبل از حادثه به دادگستری رفته است 🔹مدیریت و مسئولیت/78🔹 🔸وکیل مدافع شرکت کربن‌سازان مشفق در واکنش به گزارش‌های انفجار کوره و فوت پنج کارگر این کارخانه که در رسانه اهل کاشانم منتشر شد گفت: «چرا یک طرفه به قاضی رفته‌اید؟! خودتان بریده و دوخته‌اید!! چرا نگفته‌اید مشکلات مالی کارخانه برای چه بود که حقوق کارگر به تعویق افتاده است!؟ کارگر اعتصاب کرده و اخراج شده است! کارخانه ناچار شده مجدد کارگر ساده بگیرد!» 🔸وی ادامه داد: «چرا نگفته‌اید ابتدای سال 1403 حملۀ حوثی‌های یمنی به کشتی‌های باری مانع رسیدن مواد اولیه به بندرعباس شد؟! وقتی کشور با حوادثی مثل شهادت رئیس جمهور وقت، برگزاری دو دوره انتخابات و قطعی‌های مکرر برق مواجه است آیا امکان فعالیت‌ واحدهای تولیدی وجود دارد؟!» محمدعلی قیومی بیدهندی تصریح کرد: «بنده به جای شما بودم صبر می‌کردم تا نظرات جامع، کامل و مستدل مقامات ذیصلاح و قانونی ارئه شود! نباید به سادگی و بدون تحقیق انگشت اتهام خود را به طرف مدیران کارخانه نشانه برویم!» 🔸وکیل شرکت کربن‌سازان مشفق قائل به نظر مقامات ذیصلاح و قانونی است ولی مسئول واحد بهداشت حرفه‌ای دانشگاه علوم پزشکی کاشان حرف دیگری دارد. محمدرضا باغشیخی معتقد است پای قانون در این گونه موارد لنگ می‌زند: «قوانین قدرت بازدارندگی خود را از دست داده و نیازمند اصلاح و به روزرسانی است!» 🔸باغشیخی تصریح کرد: «کارخانه به واسطۀ نوع فعالیت «های‌ریسک» است. بنابراین نیازمند واحد HSE است ولی فاقد آن بوده است. کارگران آموزش ندیده‌اند و نسبت به تجهیزات و امکانات بهداشتی و ایمنی بی‌توجهی شده است! دانشگاه علوم پزشکی از زمانی که این واحد تولیدی شروع به کار کرده 6 نوبت کارخانه را بازدید کرده و برای رفع نواقص ایمنی و بهداشتی اخطار داده است ولی متأسفانه کارخانه نسبت به رفع آن اقدام نکرده و در نهایت پرونده کارخانه به خاطر بی‌توجهی به اخطارهای مکرر در 25 شهریورماه به دادگاه ارسال شده است.» 🔸در این صورت اقدامات دانشگاه علوم پزشکی شایستۀ تقدیر است! وظیفۀ خود را -فارغ از نتیجه- انجام داده و پیگیری کرده است! ولی ادارۀ کار کاشان از همین هم دل بریده و قطع امید کرده است! حسن اربابی -رئیس ادارۀ تعاون، کار و رفاه اجتماعی- معتقد است: «بازرسی‌های لازم انجام شده ولی وقتی قانون قدرت بازدارندگی خود را از دست داده چرا باید کارخانه را به دادگاه معرفی کنیم؟!» 🔸پرونده کارخانۀ کربن‌سازان مشفق حدود یک ماه قبل از حادثه به شعبه 105 دادگستری کاشان ارسال شده است؛ شاید اگر قانون درست و درمانی وجود داشت و قاضی بدون هرگونه ملاحظه کارخانه را تا رفع نواقص تعطیل کرده بود الان 5 کارگر جوان درکنار خانواده‌شان بودند ولی به پرونده رسیدگی نشد تا حادثه اتفاق افتاد. 🔸در حالی که پرونده به خاطر نقص ضوابط بهداشتی و حفاظتی به دادگاه ارجاع شده به موازات آن کارگران مشغول کار در کنار کورۀ سنگدل و بی‌رحم در رفت و آمد هستند؛ کارگرانی که آموزش ندیده و کارخانه‌ای که مسائل ایمنی کارگران را رعایت نکرده است! کوره روشن شد و پس از حادثه دنیا پیش چشم کارگران تیره و تار شد! 🔸بالاخره جلسه دادگاه برگزار شد. در حالی که کار از کار گذشته و حادثه اتفاق افتاده است! تاریخ حکم دادگاه نشان از آن دارد جلسۀ دادگاه چدن‌سازان پس از حادثه برگزار شده ولی مشخص نیست چرا سخنی از حادثه به میان نیامده است! 🔸به نظر می‌رسد وکیل مدافع پرونده شرکت کربن‌سازان مشفق بر خلاف توصیه‌ای که به اصحاب رسانه دارد خود یک طرفه پیش قاضی رفته و خواستار مماشات با مدیرعامل کارخانه شده است: «کشور نیازمند تولید است! در این شرایط سخت بایستی با تولیدکننده مماشات شود و نباید تولیدکننده را به هر بهانه‌ای به دادگاه کشید و موجبات دلسردی ایشان را فراهم نمود.» 🔸بر اساس حکم دادگاه -مرجع ذیصلاح- بزهکاری کارخانه کربن‌سازان مشفق را محرز دانسته و با لحاظ فقدان سابقه کیفری به پرداخت جزای نقدی سه میلیون تومان در حق صندوق دولت محکوم کرد. البته یادآوری کرده است این حکم ظرف بیست روز قابل تجدیدنظرخواهی در دادگاه تجدیدنظر استان است. ⬅️تاریخ انتشار: بیست‌ودوم آبان‌ماه 1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
جریمه 3 میلیون تومانی کربن‌سازان پرونده نواقص بهداشتی و حفاظتی کربن‌سازان یک ماه قبل از حادثه به دا
دود و آتش روایت انفجار کوره از دل حادثه 🔹مدیریت و مسئولیت/79🔹 🔸مثل هر روز دیگر دور کوره می‌گشتیم و کارهای معمول را انجام می‌دادیم که آتش محدودی دور کوره را گرفت! هیاهویی برپا شد. کارگران در طبقۀ دوم دور کوره را گرفتند! این قدر شور وفطور، رفت وآمد زیاد بود که گویی بنا دارند دور کورۀ مذاب بگردند! خوب که نگاه کردم هر کدام چیزی به دست گرفته تا آتش محدودی که کوره را فرا گرفته فرو بنشاند. 🔸یکی سطل آب دست گرفت و دیگری با کپسول آتش نشانی در حال خاموش کرده کوره‌ای بود که هر لحظه شعله‌ور تر می‌شد. آتش زیادی نبود ولی شعله می‌کشید و شاید کارگران با خود می‌اندیشیدند باید آن را خاموش کنند تا بیشتر نشود! صدای فریاد بچه‌های بیرون کارگاه رسید. از داخل دود و آتش دیدم که یکی از همکاران سطل آب شاید ده لیتری به دست دارد و به سمت ما می‌دود! 🔸یاد چند روز پیش افتادم که سر به سرش می‌گذاشتیم. آخر موهایش را پشت سر جمع کرده و می‌بست! دم اسبی صدایش می‌کردیم. دم اسبی را در محوطه دیدم که به سرعت باد می‌دوید در حالی که سطل آبی به دست داشت نزدیک در سوله رسیده و نرسیده صدایی آمد. صدایی گنگ و مبهم مثل «قلوپ» و همه جا را دود و آتش و مواد گرفت! 🔸همۀ بچه به سمت درهای خروجی دویدند. شدت آتش لباس همۀ بچه‌ها را سوزانده بود. مثل این که هیچ کدام لباس به تن نداشتند. چند نفر از در این طرف سوله و چند نفر از در آن طرف سوله خودشان را بیرون پرتاب کردند و روزی زمین افتادند. وضعیت وحشتناکی حاکم شده بود. لباس بر تن بچه‌ها نبود. گوشت بدن‌شان سوخته و نمی‌شد دست به آن گذاشت. چندتایی از کارگران روغن مایع آوردند و روی بدن سوخته بچه‌ها ریختند. 🔸دو برادر آبادانی یک طرف سوله افتاده بود. یکی یاحسین یاحسین زمزمه می‌کند. آن یکی می‌گفت یعنی ما می‌میریم؟! یکی از برادران ملایری صدای برادرش می‌زد: برادر، برادر کجایی؟! برادرش خودش را از آن طرف سوله به این طرف رساند تا برادر را از نگرانی درآورد. 🔸ماشین‌های آتش نشانی به سرعت آمدند. فاصله‌شان تا کارخانه زیاد نیست. بچه‌ها همه بیرون آمده بودند. یکی از بچه‌های آتش نشانی لباس ضد آتش به تن کرد و با کلاه و ماسک وارد محوطه شد ولی چشم جایی را نمی‌دید. 🔸باید خوب نگاه می‌کرد. گویی یک نفر در حالی که افتاده است ولی دست خود به سمت بالا آورده است. دستی با یک انگشت از پایین پیدا بود و مشخص بود که آتش آن را گرفته است. ولوله‌ای بین مأمورین آتش‌نشانی و کارگران درگرفت. یک نفر جامانده است! 🔸تو رو خدا یکی بره بالا! یکی اون بالا گیر افتاده! نه اشتباه می‌کنید. کسی نیست ولی مأمور آتش نشانی به طبقۀ بالا رفت. با کلاه و ماسک ایمنی چیزی پیدا نبود. ماسک خود را کنار زد و با دست به همکاران خود اشاره کرد که تمام کرده است! ⬅️تاریخ انتشار: بیست‌وسوم آبان‌ماه 1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
بده بستان‌های سیاسی و گوشت قربانی به نام منافع مردم استانداران/مرور گذشته ؛ تجسم آینده/4 🔹مدیریت و
طناب‌کشی گروه‌های سیاسی برای تصاحب جایگاه فرمانداری 🔹مدیریت و مسئولیت/80🔹 🔸فرمانداری کاشان طی دوره‌های اخیر نتوانسته در جایگاه واقعی خود قرار گرفته و امور شهرستان و منطقۀ کاشان را مدیریت نماید! متأسفانه تجربه‌های گذشته نشان از آن دارد فرقی بین جریان‌های موسوم به «اصول‌گرایی» یا «اصلاح‌طلبی» نیست و به نظر می‌رسد انتخاب فرماندار صرفاً به سنگ کم و زیاد گروه‌ها یا افراد سیاسی تبدیل شده و آنچه به کلی رنگ باخته منافع منطقه و مردم است. ⬅️این یادداشت را در رسانه اهل کاشانم بخوانید. @ahlekashanam ⬅️تاریخ انتشار: بیست‌وسوم آبان‌ماه 1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
طناب‌کشی گروه‌های سیاسی برای تصاحب جایگاه فرمانداری 🔹مدیریت و مسئولیت/80🔹 🔸فرمانداری کاشان طی د
نقش و جایگاه فرمانداری ویژه در مسائل و معادلات شهرستان کاشان 🔹مدیریت و مسئولیت/81🔹 یادداشت «طناب‌کشی گروه‌های سیاسی برای تصاحب جایگاه فرمانداری کاشان» به مذاق برخی از کارکنان فرمانداری ویژه کاشان خوش نیامده و بر ایشان گران تمام شده و پرسیده‌اند؛ «رسانه اهل کاشانم» از چه رو به این نتیجه رسیده که اکنون وضعیت «کارشناسی»، «مدیریتی» و «ستادی» فرمانداری کاشان به پایین‌ترین سطح خود در سال‌های اخیر تنزل پیدا کرده است؟! معیار و شاخص رسانه برای رسیدن به این نتیجه کدام است؟! ⬅️این یادداشت را در رسانه اهل کاشانم بخوانید. @ahlekashanam ⬅️تاریخ انتشار: بیست‌وششم آبان‌ماه 1403