روزنگار کاشان l نقد و نظر
«اهل کاشانم» نشانی اشتباه ندهد ادارۀ حفاظت محیط زیست کنار مردم است! 🔹مدیریت و مسئولیت/88🔹 🔸 «اللهی
رئیس محیط زیست کاشان
«اهل کاشانم» نشانی اشتباه ندهد
ادارۀ حفاظت از محیط زیست در کنار مردم است
🔹مدیریت و مسئولیت/88🔹
🔸«اللهیار دولتخواه» میگوید یکی از بزرگترین اشتباهاتش پذیرش مسئولیت اداۀ «حفاظت محیط زیست کاشان» است. این مسئولیت سه بار او را راهی بیمارستان کرده و از پای انداخته است ولی همچنان مانده؛ شاید کاری برای محیط زیست کاشان انجام شود.
🔸او که تجربۀ مدیریت حفاظت محیط زیست شهرستان آران و بیدگل را در کارنامۀ خود دارد میگوید: «هیج جا مثل کاشان نیست! مگر آران و بیدگل چقدر با کاشان فاصله دارد؟ اصلاً آنجا قابل قیاس با این جا نیست. اصحاب رسانۀ آران و بیدگل همۀ هم و غم خود را به کار گرفته تا محیط زیست خود را بالاتر از کاشان جلوه دهد ولی خبرنگاران کاشانی خودشان به دست خودشان همه چیز را به درست و نادرست، تیره و تار نشان میدهند تا اصفهان را سر خودشان زور کنند!
🔸دولتخواه قبول دارد که هوای کاشان آلوده است. هوای کجا آلوده نیست؟! مگر این آلودگی کار یکی دو سال است؟ سالها طول کشیده تا به اینجا رسیده ولی آیا انصاف است کمکاری همۀ سازمانهای مسئول طی سالیان گذشته را سر ادارۀ حفاظت محیط زیست کاشان خراب کنیم؟!
🔸خودمان میگوییم کاشان شهر صنعتی است! آنجا که به نفع ماست میگوییم صنعت کاشان از 14 یا 17 یا 21 مرکز استان پیشی گرفته است! خودمان پای صنعت را به منطقه باز کرده و بر کل کشور فخر فروختهایم! حالا هم تبعات آن وبال گردن ما شده است! کسانی که الان از هوای آلودۀ کاشان انتقاد میکنند آن موقع که فرش قرمز پیش پای صنایع پهن کرده و به اینجا آوردهاند کجا بودند؟! سهم ادارۀ صمت از آلودگی کاشان چقدر است؟!
🔸یک شهروندخبرنگار، شب هنگام از جادۀ نوشآباد گذشته و بخارات آب متصاعد شده از کارخانۀ «هدیه البرز» را فیلم گرفته و میگوید: «آقای اللهیار دولتخواه -رئیس ادارۀ حفاظت از محیط زیست- در خواب است!» و رسانۀ اهل کاشانم آن را بدون بررسی صحت و سقم منتشر میکند!
🔸یکی دیگر از شهروندان دوربین دست گرفته و از فاصلۀ دور، دود چاههای زغال مرق فیلمبرداری کرده و میگوید: «آهای مردم نگاه کنید انفجار یا فعالیت معادن با محیط زیست منطقه چه میکند؟ ادارۀ محیط زیست کاشان بیدار شوید!» و باز رسانۀ «اهل کاشانم» بدون بررسی صحت و سقم منتشر میکند.
🔸طرح همۀ این مباحث بدان معنی نیست که شهر و صنعت و هوای منطقه گل و بلبل است ولی رئیس و مدیران و کارکنان محیط زیست شبانهروزی در دسترس مردم و اهالی رسانه هستند! شهروندان هرجا آلودگی مشاهده کردند مأمور پایش محیط زیست با یک تماس در دسترس است. دوماً «مردم» و «رسانه» و «محیط زیست» مقابل همدیگر قرار ندارند؛ اگر در کنار یکدیگر قرار بگیرند میتوانند قدمی برای محیط زیست منطقه بردارند.
🔸اگر «مردم» و «رسانه» و «محیط زیست» در کنار هم قرار بگیرند آن وقت میتوانند از ادارۀ صمت بخواهند فکر و برنامهای برای خروج شهرکهای صنعتی که با گسترش شهرسازی به دل شهر آمدهاند بیاندیشد، دیگر اجازۀ استقرار صنایع آلاینده را ندهد، فکر به حال معادن شهر بکند که بدون هیچ استعلام از محیط زیست در شهرستان فعالیت کرده و فعالیتشان روز به روز رو به گسترش است.
🔸اگر «مردم» و «رسانه» و «محیط زیست» در کنار هم قرار بگیرند آن وقت میتوانند از شهرداری کاشان و ادارۀ راه و شهرسازی بخواهند فکری به حال کمربندی شهر کرده تا این تعداد خودروهای سنگین عبوری از داخل شهر نگذرد و به آلایندگی رو به فزون شهر دامن نزند! از شهرداری بخواهند سرانه فضای سبز کاشان را که به قول خودشان 5.5 متر است به استاندارد 15 متر است برساند؛ از شهرداری بخواهند فکری به حال حمل و نقل عمومی و همگانی بکند و شهر را از این دود و آشفتهبازاری خارج کند و ...
🔸«ادارۀ حفاظت از محیط زیست کاشان» شب و روز بیدار است و در کنار مردم و اصحاب رسانه قرار دارد مشروط بر این که به جای تفرق و انتشار اطلاعات نادرست و نشانی اشتباه، در کنار همدیگر قرار گرفته و ضمن فرهنگسازی محیط زیست مطالبهگری را به جایی هدایت کنیم که «منبع» و «منشأ» آلودگی است.
🌺 تاریخ انتشار در رسانه اهل کاشانم: چهاردم دیماه 1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
خانه کارگر؛ کارایی و اثرگذاری یا انفعال و رکود ✍️امضا محفوظبا مسئولیت مدیر مسئول 🔸امروزه سازمان ها
پاسخگویی فارغ از پیشداوری
🔹مدیریت و مسئولیت/89🔹
🔸ماشاءالله زهتابی دبیر اجرایی خانۀ کارگر کاشان است. میگوید یادداشت «خانه کارگر؛ کارایی و اثرگذاری یا انفعال و رکود» ناشی از عدم شناخت نویسنده از «خانۀ کارگر» و شرح وظایف این خانه است. از طرفی چند سوال مطرح کرده و میگوید: نقد نویسنده متوجه عملکرد خانۀ کارگر است یا صرفاً شخص دبیر اجرایی را نشانه رفته است؟ ناشی از ناراحتی یا توقعاتی است که برآورده نشده یا علت دیگری دارد؟
🔹با این وجود «دبیر اجرایی خانۀ کارگر کاشان» فارغ از هرگونه پیشداوری به بخشی از انتقادات مطرح شده در یادداشت، پاسخ گفته و آمادگی خود را برای پاسخگویی رودرو و حضوری اعلام میکند
🌸یادداشت «دبیر اجرایی خانۀ کارگر کاشان» را در کانال روزنگار بخوانید.
روزنگار کاشان l نقد و نظر
آیین یلدا در فرهنگ آریایی بخش دوم 🔹 فرهنگ و هنر/32🔹 ✍️سعید خیرخواه 🌺عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اس
آیین یلدا در فرهنگ آریایی
بخش سوم و پایانی
🔹 فرهنگ و هنر/32🔹
✍️سعید خیرخواه
🌺عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی -واحد کاشان
🔸اما روایات و مناسک مذهبی ما ریشه در سرزمینهای میان رودان (=بینالنهرین) یعنی در کنار بستر دجله و فرات دارد. این سرزمینها به جهت قرار گرفتن در خط گرمایی استوا، هیچگاه سرما و سوزش و تاریکی آن سرزمینهای قطبی را تجربه نکردهاند و بیشتر در این مناطق خشک آب و خشکی مطرح است که اسطورههای مربوط به آب و دیو خشکسالی در مناسک عاشورا و تاسوعا جلوهای خاص دارد.
🔸اما درامتداد آیین یلدا مراسمی دیگر هم در همین ارتباط برگزار میشود که میتوان به چهل روزگی تولد خورشید یعنی جشن «بهمنجه» اشاره نمود که مصادف با دهم بهمنماه یعنی پایان «چلۀ بزرگ» میباشد و این جشن و مراسم هم درواقع زمانی است که کودک (خورشید) میتواند در انظار ظاهر شود و به لحاظ طبیعی هم زمین کمی گرمتر شده است، چنانکه کشاورزان این تحول گرمایی را بانام «تبش» خوب میشناسند.
🔸پس از آن جشن«سده» میباشد که آیین و مناسکی همراه با آتشافروزی و سرور و شادی میباشد که در واقع پایان چلۀ کوچک خواهد بود. و مراسم بعدی آیین «پنجه» یا «خمسۀ مسترقه» میباشد که فاصلهایست تا آغاز سال نو و رسیدن به مراسم جشن نوروز یعنی جشن تاجگذاری خورشید یا جمشید که در شاهنمامۀ فردوسی هم بدان اشاره شده است:
به فر کیانی یکی تخت ساخت
چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت
که چون خواستی دیو برداشتی
زهامون به گردون برافراشتی
چو خورشید تابان میان هوا
نشسته برو شاه فرمانروا
(شاهنامه، ج1، ص 41)
🔸و سرانجام آن که برای اقوام کشاورز آریایی تابستان فصل برداشت محصول و گرفتن پاداش زحمات گذشته است یعنی دوران پادشاهی جمشید که سرانجام در پایان تابستان به شهریور یعنی پادشاهی خجسته میرسیم. پس از آن آیین مهرگان راداریم که جشن آغاز فصل دوم سال است. چنانکه ایرانیان در قدیم به دو فصل تابستان و زمستان قائل بودند.
🔹نتیجه
🔸آیینها و مراسم و مناسک باستانی، هرکدام گویایی ویژگیهای خاص از باورهای مردمان این مرز و بوم است که هرچند امروزه آنان ژرف ساخت یا شأن نزول آن را نمیدانند اما با برگزاری این مراسم به صورتی ناخودآگاه به آرامشی روحی و روانی میرسند که لازمۀ حیات معنوی انسان است.
🔸یلدا و مراسم مربوط به آن هم در همین راستا ارزیابی میشود و بهانهای زیبا و نیکو به دست ایرانیان میدهد تا شبی را به دور از غم و اندوه و با سلامتی و شادابی همدیگر را دریابند و برای هم فالی نیکو بگیرند. پس یلد به تعبیر حافظ شبی خوش است که باقصههای بیغصۀ ما درازتر خواهد شد.
معاشران گره از زلف یار باز کنید.
شبی خوش است بدین قصهاش دراز کنید
حضور خلوت انس است ودوستان جمعند
وان یکاد بخوانید و در فراز کنید
نخست موعظۀ پیر صحبت این حرف است
که از مصاحب ناجنس احتراز کنید.
🔸یلداتان خوش و خجسته باد.
⬅️ تاریخ انتشار: ششم دیماه 1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
شاهد بازاری نقدی بر نقد محمد مشهدی نوشآبادی 🔹دانشگاه /38🔹 🔸عصبانیت و از کوره در رفتن «محمد مشهدی
قلم تیز و چشم مثبتاندیش
✍️سخن مدیرمسئول
🔹دانشگاه /39🔹
🔸برای نگارنده که یک خبرنگار بیش نیست جای بسی شگفتی و تعجب است افرادی موسوم به استاد و فرهیخته که سالها در جایگاه استادی با علم و تحقیق و پژوهش سر و کار داشته و از مبانی آن آگاهند اکنون صرفاً از نام آن برای اثبات یک ادعا بهره گرفته و راه به خاکی زده و ازعدل و انصاف خارج میشوند و این نگرانی را به وجود میآورند که دانشگاه نه تنها نتوانست در جایگاه خود در تراز ملی و بینالمللی قرار گیرد بلکه بیشتر به دستاویزی برای صرف هزینههای هنگفت از بودجه عمومی و گمراه کردن جامعه بدل شده و شوربختانه نشانی اشتباه میدهد!
⬅️این یادداشت را در روزنگار بخوانید.
روزنگار کاشان l نقد و نظر
مسعود قرائتی و آقای خان 🔹 فرهنگ و هنر/36🔹 🔸«مسعود قرائتی» نامآشنای رسانههای محلی و اصحاب رسانۀ ک
آقای خان؛ نشان شجاعت و شهامت راوی
✍️ مسعود قرائتی - خبرنگار نشریۀ مردم سیلک
🔸زندگی نامه نویسی در ایران موضوعی است که با وجود سابقهای به اندازه عمر این کشور، هنوز در ابتدای راه خود مانده است. این عقب ماندگی گذشته از موانعی همچون مانوس نبودن با فرهنگ مکتوب، عدم اشراف صاحبان سرگذشت با رسانه و کتابت و نیز هزینه و مشکلات نشر ، به قید و بندهایی بازمی گردد که ما همواره با بهانهای به نام اخلاقمداری مایل به ریاکاری، به دست و پای خود پیچیدهایم.
🔸همه اینها باعث گردیده ما همواره دچار خودسانسوری باشیم و بخواهیم خوبیها و نکات مثبت گذشتهمان را شاخص نموده و زوایای تاریک و احیانا خطا آلودمان را زیر گذشت زمان حل کنیم حتی بدین قیمت که روحمان را در انزوا مانند خوره فرسایش دهد.
🔸بُعد دیگر این کم کاری به زندگی و نام بردن از دیگرانی باز میگردد که به گونهای اجتناب ناپذیر مجبور به ذکر نامشان هستیم. حقیقتی آشکار است که قسمت اعظمی از زندگی ما به دیوار همسایگان دوستان و آشنایان و بیش از همه خویشاوندان برخورد میکند و ما هر چقدر بخواهیم فرمان قلم را بچرخانیم تا از کنارشان بگذریم باز هم اسباب دلخوری گلایه و چه بسا شکایت آن دیگران را فراهم خواهیم ساخت. در اینجاست که دفتر را می بندیم و عطای کار را به لقایش می بخشیم و بسیاری از حقایق و تجربیات ارزنده را با خود به زیر خاک مدفون میسازیم.
🔸این مقدمه را چیدمان کردم تا بگویم اخیرا شخصی به نام آقای نصراللهخان نیک فرجام قدم پیش نهاده و با قلم آقای عبدالمجید رفیعی برزکی، زندگی نامه چندین دهه خود را در کتابی به نام «آقای خان» به رشته تحریر درآورده است. این کتاب که در واقع سرگذشت یک آبادی به نام استرک است از زبان سوم شخص روایت می شود.
🔸پیش از اینها آقای جابر تواضعی نویسنده و روزنامه نگار همشهریمان که اکنون در پایتخت ساکن است تاکنون زندگی نامه پنج تن از آدم های شاخص و سرشناس شهر را به رشته تحریر درآورده است و گویا قصد ادامه هم دارد.
🔸اولین آن زندگی نامه آقای حسین لاجوردی با عنوان قصه ناتمام است. سرگذشت شماره دوم متعلق به خانم انیس سادات فقه و همسرشان دکتر حسن تبریزی به نام پیوند مهربانان میباشد . کتاب سوم او متعلق به آقای جواد شعبانی با نام راه بی پایان و چهارمین عنوان کتاب آقای تواضعی به زندگی آقای جواد پیله وریان با نام آتش و ابریشم میپردازد. آخرین و تازه ترین اثر وی نیز شرحی ست بر زندگی دکتر عباس مازو چی که به آن بابا دکتر نام نهاده است.
🔸هرچه باشد شاید عده ای این کار را بر سبیل مطرح شدن آدم ها و حتی خودشیفتگی صاحب زندگی گذاشته و با بیخیالی از کنارش عبور کنند. با ضرس به یقین عدهای نیز همان طور که در ابتدا گفتیم از مطرح شدن نامشان در ارتباط با زندگینامه این افراد گلایهمند خواهند بود و چه بسا نحوه بیان بعضی وقایع کتاب را خلاف واقع بشمرند.
🔸همه این ها هست اما اگر ما فواید و مزایای زندگینامهنویسی را در یک کفه ترازو و ننوشتن و بی عملی و سکوت را در کفه دیگر بگذاریم به وضوح به سنگینی کفه اول رای خواهیم داد. زندگی نامه نویسی افراد در اولین نگاه نشانی از شجاعت و شهامت راوی است. چرا که خود نوعی نقب و نقد به عملکرد گذشته اوست.
🔸زندگینامهنویسی جمع بندی و سرکشی به کارنامهای که در پس یک عمر گذشته است. این که نباید از مستند کردن آن روی کاغذ ترسید. همان گونه که از قضاوت دیگران. قضاوت گران یا همان خوانندگان این آثار به این عدالت خواهند رسید که یک عملکرد را با شرایط و مقتضیات زمان خود بسنجند نه با شرایط و سازوکار امروز.
🔸دیگر اینکه هر برگی از این سرگذشت، شاهدی است بر شرایط عینی و ذهنی که در زمان و محلی خاص مستولی بوده. وقایعی که نباید زیر بار زمان بپوسد و فراموش شود. بدان امید که شاید صفحاتی از آن مرجع محققین و نویسندگان آینده نیز قرار بگیرد.
🔸از دیگر حسنات زندگی نامه نویسی کمک به صنعت نشر است. اگرچه تیراژ چنین کتابهایی محدود و اندک است و معمولا رایگان به آشنایان هدیه میشود اما در مجموع به اقتصاد و فرهنگ نشر کمک شایانی خواهد نمود.
🔸ادامه چنین انتشارات مکتوبی به صاحبان زندگی و مولفان آن، این جسارت را خواهد داد که هیچ کن فیکونی صورت نمیگیرد اگر ما بر عیبها،کم تجربگیها و تقصیرات خودمان در گذشته چشم پوشی نکنیم و آن را علناً بنویسیم و نقد کنیم و اجازه بدهیم نقدمان کنند. به شرطی که تمرین کنیم و همین کتابت یکی از تمرین هاست.
⬅️ تاریخ انتشار: هفتم دیماه 1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
غسل تعمید نایبیان 🔸روایتی مشهور ازحضرت علی علیهالسلام داریم که پایداری و استواری علم را وابسته به
غسل تعمید نایبیان
✍️سعید خیرخواه
🌺عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی -واحد کاشان
🔸روایتی مشهور ازحضرت علی علیهالسلام داریم که پایداری و استواری علم را وابسته به نقد می داند،حیات العلم بالنقد و الرد، بنابراین نقد و رد درباب مسائل علمی سبب اتقان واستواری موارد مطرح شده می شود.
🔸نگارنده دربعضی گفتارها ونوشتارها درتاریخ برزک به موضوع، نایبیان، اشاراتی داشتهام و از آنجا که پدر بزرگ من به همراه معتمدان برزکی در اواخر قاجاربه صورت مستقیم با این طایفه درگیر جنگ و گریز بودهاند و ضمناً درباب حفر قنات سرداری هم اطلاعات دقیقی بر اساس اسناد موجود دارم با نظر استاد بزرگوار، دکتر مشهدی، همراهم.
🔸من به سبب علاقهی ویژه به تاریخ برزک و نایبیان تقریباً تمام کتابها ومقالات چاپ شده و نقل قولهای مستقیم و غیر مستقیم را مورد توجه قراردادهام مجموعاً چیزی جز غارتگری و یاغیگری درکار و بار این طایفه ندیدم.
🔸نایب حسین و خاندانش از شورشیان تبعیدی طایفه ی بیرانوند لرستان بودهاند که در ، پشت مشهد کاشان، از طریق آهنگری و مشاغل دیگر آرام آرام با لوطیگری قدرتی به هم میزنند و خود نایب حسین مدتی در دربار قاجار، مورد توجه مادر ناصرالدین شاه واقع میشود و بعدها به جهت ضعف حکومت مرکزی و فساد دربار با همدستی و باجدهی به سردمداران حکومت در کاشان سر به شورش بر میدارد.
🔸اگر این شخص و دار و دستهاش اپوزیسیون حکومتی بودند مورد نکوهش بزگانی چون، میرزادهی عشقی و ملک الشعرای بهار واقع نمیشدند در تاریخ احزاب سیاسی بهار و در اشعار میرزاده این موضوع منعکس شده است.
🔸تقریبا تمام معمرین و معتمدان روستاهای اطراف کاشان و علمای مشهور و بیطرفی چون مرحوم عبدالرسول مدنی و ملا حبیبالله شریف بر غارتگری و آزار و اذیت این حضرات صحه گذاشتهاند
🔸درباب قنات سرداری هم باید خاطر نشان شود که این دار ودسته در پی تصرف اموال و املاک مردم درمانده بودهاند و چاههای باقیماندهی قنات و نقل قولهای معمرین برزکی و اسناد این را نشان می دهد. بعداز اعدام «ماشااله خان ونایب حسین» بلافاصله رعایا و کشاورزان اقدام به کور کردن مسیر قنات مینمایند و با احداث قنات فرعی کل آب استحصالی را میان همهی بهرهوران برزکی تقسیم میکنند.
🔸نامهای درمیان اسناد مجلس شورای ملی هست که بعضی از متنفذان حکومتی قصد تصرف این قنات را داشتهاند که با اقدام عمومی موفق نمیشوند.
🔸به هرجهت کسانی که در دهههای اخیر با خاطره نویسی وچاپ مقاله وکتاب کوشیدهاند مراسم «غسل تعمید» برای نایبیان فراهم سازند تقریباً «همه» به نوعی مورد نوازش آنان بودهاند و گرنه چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است.
⬅️ تاریخ انتشار: هشتم دیماه 1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
پاسخگویی فارغ از پیشداوری 🔹مدیریت و مسئولیت/89🔹 🔸ماشاءالله زهتابی دبیر اجرایی خانۀ کارگر کاشان ا
رویکرد ضد کارگری
و افول قدرت جامعۀ کارگری
با شروع به کار دولت محمود احمدینژاد
✍️ماشاالله زهتابی
🌺دبیراجرائی خانه کارگرکاشان
🔸یادداشت «خانۀ کارگر؛ کارایی و اثرگذاری یا انفعال و رکود» شخص نویسنده مشخص نیست! آیا انتقاد از خانۀ کارگر یا شخص دبیر اجرایی را نشانه رفته است؟ یا این که از روی احساس خاص یا ناراحتی یا توقعاتی است که برآورده نشده است ولی هرچه هست با دوستی که با مدیر مسئول «روزنگار کاشان» داشته آن را منتشر کرده و مدیر روزنگار مسئولیت آن را پذیرفته است.
🔸آنچه مشخص است نگارنده از شرح وظایف و سابقه و اقدامات تشکیلات کارگری بیاطلاع است و صرفاً از نام «خانۀ کارگر» این گونه استنباط کرده که همۀ خواستهها و کاستیهای حوزۀ کارگری مربوط به این خانه است و حل و رفع آن به عهدۀ وظیفۀ «خانۀ کارگر» است.
🔸اول این که خانۀ کارگر نهادی مستقل از تشکیلات دولتی است و تأسیس آن به پیش از انقلاب باز میگردد. «خانۀ کارگر» پس از انقلاب به محل تجمع تشکیلات سیاسی از گروهها و جریانات چپ و گروهکهای کمونیستی و توده و تمام کسانی که شعار نان و مسکن سر داده بودند تبدیل شد.
🔸پس از آن افرادی که در سندیکاهای قبل از انقلاب فعالیت داشتند و از طرف دیگر افرادی مانند مرحوم سرحدیزاده و کمالی و محجوب و ربیعی و ... که در تشکیلات انقلابی و اسلامی که نقش هدایت و رهبری کارگران را در اعتصابات ضد رژیم گذشته بر عهده داشتند وارد خانۀ کارگر شده و سعی کردند «خانۀ کارگر» را با حمایت کارگری در اختیار گرفته و پس از آن همکاری با شاخۀ کارگری حزب جمهوری اسلامی آغاز شد.
🔸از آن موقع همکاری خانۀ کارگر با حزب جمهوری اسلامی شروع شد تا این که حزب جمهوری منحل و شاخۀ کارگری از دهۀ شصت بنا به توصیه شهید مظلوم دکتر بهشتی فعالیت خود را به عنوان پایگاهی برای فعالیت علاقهمندان به جامعۀ کارگری ادامه داد.
🔸خانۀ کارگر با توجه به رویداد انقلاب و تفکر و روحیۀ جهادی به دنبال تحقق شعارهای انقلاب اسلامی و رهنمودهای امام و بزرگانی همچون شهید بهشتی و آیات موسوی اردبیلی و رهبر معظم و هاشمی رفسنجانی و دکتر باهنر برآمد.
🔸خانۀ کارگر در اولین اقدام درصدد اصلاح قانون کار برآمد و پیشنویس آن را که با مشورت تشکلهای کارگری خودجوش مانند شوراهای کارگری و انجمنهای اسلامی تهیه و پس از بحثهایی که بین دولت و مجلس و شورای نگهبان پیش آمده بود مرحوم سرحدیزاده وزیر کار وقت موفق شد قانون کار را با نظر مساعد حضرت امام «ره» در سال 1369 به تصویب مجمع تشخیص مصلحت برساند.
🔸همین روحیۀ انقلابی در تشکیلات کارگری باعث تحقق بسیاری از قوانین حوزۀ کار و کارگری شد که منافع کارگران را به دنبال داشته که میتوان از تصویب قانون بازنشستگی مشاغل سخت و زیانآور نام برد که به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و تصویب این قانون منافع کارگران را در کارخانجات بحرانزاده را تأمین کرد که که میتوان به حل و فصل مسائل کارگری در کارخانجات ریسندگی و بافندی و نساجی با بیش از 6 هزار کارگر و حریر و مخمل با بیش از 3 هزار کارگر و سایر کارخانجات که آنها نیز نزدیک به 3 هزار کارگر اشاره کرد.
🔸از همۀ این موارد گذشته خانۀ کارگر موفق شد طرح طبقهبندی مشاغل را در همان کارخانجات محقق نماید و خدمات بسیاری در بخش مسکن و آموزش و امور فرهنگی به ارمغان آورد. همۀ این خدمات تا قبل از دورۀ ریاست جمهوری محمود احمدینژاد ادامه داشت تا این که با آمدن دولت نهم و انتخاب آقای جهرمی به عنوان وزیر کار، فعالیت و عملکرد شوراها و انجمنهای کارگری در کارخانجات با رکود شدید مواجه شد. متأسفانه همچنان رویکرد ضد کارگری که از دولت احمدینژاد شروع شده ادامه داشته و افول قدرت جامعۀ کارگری را به دنبال داشته است.
🔸پس از آن خانۀ کارگر به ناچار مجبور شد از طریق جذب اعضا در جهت خدمات آموزشی و رفاهی و خدماتی گام بردارد. این کار با ایجاد مراکز آموزشی کوتاهمدت و درازمدت آموزش عالی علمی کاربردی به منظور ارتقا سطح علمی و فنی کارگران و خانوادههای آنان و سایر همشهریان عزیز در دو مقطع کاردانی و کارشناسی و مهندسی محقق شده و تا حدودی ارتقای مهارتهای فنی کارگران کارخانجات منطقه را به دنبال داشته است.
🔸از طرف دیگر ارائه خدمات رفاهی به جامعۀ کارگری بخش دیگری از خدمات «خانۀ کارگر» برای جامعۀ کارگری است و این هدف با وجود استراحتگاهها در اکثر استانهای زیارتی، توریستی و خوش آب و هوا محقق شده و خانۀ کارگر موفق شده خدمات مناسبی در اختیار بیش از 2 میلیون از اعضای خانۀ کارگر و خانواده ایشان قرار دهد.
🔸در پایان از تمام علاقهمندان و دلسوزان به حوزۀ کارگری دعوت به همکاری داشته و امیدوارم با حل مسائل جامعۀ کارگری کشور بیش از گذشته از برکات رونق تولید بهرهمند گردد.
⬅️ تاریخ انتشار: هشتم دیماه1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
قلم تیز و چشم مثبتاندیش ✍️سخن مدیرمسئول 🔹دانشگاه /39🔹 🔸برای نگارنده که یک خبرنگار بیش نیست جای ب
قلم تیز و چشم مثبتاندیش
✍️به قلم مدیرمسئول
🔹دانشگاه /39🔹
🔸برای نگارنده که یک خبرنگار بیش نیست جای بسی شگفتی و تعجب است افرادی موسوم به استاد و فرهیخته که سالها در جایگاه استادی با علم و تحقیق و پژوهش سر و کار داشته و از مبانی آن آگاهند اکنون صرفاً از نام آن برای اثبات یک ادعا بهره گرفته و راه به خاکی زده و ازعدل و انصاف خارج میشوند و این نگرانی را به وجود میآورند که دانشگاه نه تنها نتوانست در جایگاه خود در تراز ملی و بینالمللی قرار گیرد بلکه بیشتر به دستاویزی برای صرف هزینههای هنگفت از بودجه عمومی و گمراه کردن جامعه بدل شده و شوربختانه نشانی اشتباه میدهد!
🔸دکتر محمد مشهدی نوشآبادی که چنان با دقت و ظرافت از خاک ویگل و سیلک پاسداری کرده و از رها کردن سنگهای قبر زیارت استرک و اصلاح و بازسازی آبانبار نوشآباد آشفته میشود و مقالهها و کتابها در باب اسطورهشناسی قافلۀ جنیان و پریان مینویسد که موجب وهن دین و مراسم و عزاداری است اکنون به سادگی راجع به یک نقل قول تاریخ شفاهی معمری سالخورده عنان از کف بریده و نزدیکترین دوستان خود را با بدترین الفاظ میآزارد!
🔸گویا این روزها مردهپرستیِ تاریخی که در گوشت و پوست ما رخنه کرده است گامی پیش نهاده و به پرستش دیوارهای گلی و ابزار و الات صد سال و دویست سال پیش رسیده است؛ خاکها زیر و رو کرده و خانههای قدیمی را میپایند تا تکهای یا کهنهای بجویند و برای آن مقالهای ساز کرده و بر آن فخر بفروشند که تاریخ و فرهنگ این سرزمین را احیا کردهاند! خاک را زیر و کرده ولی چنگ در صورت انسانها میسایند!
🔸ناظران با خود میاندیشند که دنیا به کجا رسیده و چه شده است که پژوهشگران و جستجوگران تاریخی، اعماق سیلک و ویگل را میکاوند و میخواهند تا ذرات خاک را با فرچه و موچین جدا کرده تا با ظرافت از بین آن به لایههای تاریخ پی برند ولی زمانی که نوبت به انسانها و نقل قولهای تاریخ شفاهی میرسد جستجو در تپالههای گاوی را برای مردم یک خطه برای سد جوع بر سرشان کوفته تا دست از نقل قول و گفتههایی بردارند که سینه به سینه به ایشان رسیده و اکنون در میدان گفتوگو به میان آمده است!
🔸بروز استبداد، انحصارطلبی و دیکتاتوری صرفاً در عرصۀ سیاسی و اجتماعی بروز نمیکند بلکه حاکمان بر عرصۀ ادب و فرهنگ که با شمشیر نقد میتازند بسی خطرناکتر از عرصههای دیگر است که اینان راه را بر هر استبدادی گشوده و طنابِ خفقان را بر آزاداندیشی تنگ و تنگتر کرده تا «گفتوگو» را حلقآویز و قدرت و اثر کلام را خاموش نمایند.
🔸نویسندهای که مدعی است طاقت کلام -به زعم او دور از انصاف و حقیقت- از کف رفته و به ناچار فریاد برمیآورد چرا از قافلۀ جنینان که آتش بر سر گرفته و سال به سال بیشتر میشوند تا به بهانۀ نور، تاریکی را گسترش داده و بیش از پیش بر طبل جهل و خرافه کوفته و فرصت اندیشیدن را از مردم ضایع نمایند، سکوت کرده و دم برنمیآورد؟! نه تنها صدای اعتراضی شنیده نمیشود بلکه برای متقاعد کردن خود برای دم فروبستن، آن را به کارناوال شادی تعبیر کرده و دوستان را از دور و نزدیک برای تماشا دعوت کرده تا به اتفاق هم لذت و شعف خماری و خمودی را تقسیم کنند!
🔸بحث بر سر جانبداری از حرف و نظری نیست، بلکه نحوۀ مواجهه با مسائلی است که صرفاً در باب نظری بر اساس اسناد و مدارک و نقل قولهایی که به هر طریق به ما رسیده مطرح میشود. گفتوگو، همانطور که از نام و آوازۀ آن برمیآید گفتوگوست و قرار نیست کسی خود را به واسطۀ اطلاعات محدودی که فراهم آورده، حق مطلق و دانای کل به حساب آورده و در مقابل هرگونه تردیدی که بر آن وارد میشود برآشفته گردد و میز گفتوگو برهم زند!
🔸ماشاءالله کاشی بیش و پیش از آن که او را دزد و راهزن یا لوطی و مصلح خطاب کنیم در گسترۀ ادبی و جغرافیایی فراتر از منطقه و سرزمین به پسوند «کاشی» شناخته میشود و جای بسی تعجب است افراد که خود را از این منطقۀ میپندارند بیش از همه گیوه ورکشیده و آستین بالا زده تا چشم بر روی اقدامات مثبت او فروبسته و با قلم تیز، چشمان مثبتاندیشان را درآورند!
🔸اکنون کتاب «آقای خان» نقل قولی از تاریخ شفاهی مطرح کرده که خوشبختانه راوی آن فردی بااصالت، فرهیخته و صادق در قیدحیات است؛ او میگوید ماشاءاللهخان کاشی به میرزاابوالقاسمخان گمرکچی -دائی والده او- که کلید قورخانه حکومتی را در کف داشته مراجعه کرده و میخواهد دست به یکی کنند، در مقابل حکومت قیام کرده و از ثروتمندان و زراندوزان گرفته و بین فقرا تقسیم کنند.
🔸آیا این نقل قول تاریخ شفاهی برای محققان و پژوهشگران تاریخی قابل بحث و بررسی است یا صرفاً آنچه ایشان گرد آوردهاند برای این که طناب بر گردن واقعیت نایب حسین و ماشاءاللهخان -به مانند وثوقالدوله- انداخته و حلقآویز کنند کفایت میکند؟!
⬅️ تاریخ انتشار: نهم دیماه1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
رویکرد ضد کارگری و افول قدرت جامعۀ کارگری با شروع به کار دولت محمود احمدینژاد ✍️ماشاالله زهتابی 🌺
انتصاب 6 شهردار و سرپرست طی یک دوره 4 ساله
بررسی علل و عوامل بیثباتی مدیریت شهری کاشان
🔹مدیریت و مسئولیت/90🔹
▪️شورای اسلامی ششم شهر کاشان در آخرین سال شورایی خود به سر میبرد در حالی که یکی از بیثباتترین دوره شهری را پشت سر گذاشته است. مدیریت 6 شهردار و سرپرست شهرداری بر این سازمان خودگردان تاکنون پدیدهای نوظهور در تاریخ کاشان از روزهای پیدایش آن در دامان سیلک تاکنون به شما میرود که شایسته است فرهیختگان، نخبگان و دلسوزان منطقۀ کاشان علل آن برای درسآموزی و پیشگیری از تکرار آن واکاوی نمایند.
▪️این یادداشت را در ادامه بخوانید.
هدایت شده از اهل کاشانم
«اهل کاشانم» با همکاری «سازمان فنی و حرفهای شهید موسویان» برگزار میکند؛
🔴 دورۀ «خبرنگاری و مبانی تولید محتوای فضای مجازی»
▪️این دوره با همکاری رسانۀ «اهل کاشانم» و «سازمان فنی و حرفهای شهید موسویان کاشان» با عنوان «خبرنگاری» با کد ملی آموزش شغل به شماره 264240730020001 برگزار میشود.
▪️کارآموزان در این دوره با مبانی «خبرنگاری»، «نویسندگی»، «سناریونویسی» و «تولید محتوای مکتوب، صوتی و تصویری» آشنا شده و پس از گذراندن آزمون، مدرک آموزشهای فنی و حرفهای دریافت خواهند داشت.
🔹تعداد جلسات دوره مقدماتی: 15 جلسه 1.5 ساعت
🔹مدارک مورد نیاز: تصویر شناسنامه، کارت ملی و عکس
🔹مدرس: عبدالمجید رفیعی برزکی
🔹ظرفیت محدود
✅ برای ثبت نام لطفا مدارک خود را فقط برای شماره 09138614487 (فقط ایتا یا تلگرام) ارسال فرمایید.
@ahlekashanam
روزنگار کاشان l نقد و نظر
انتصاب 6 شهردار و سرپرست طی یک دوره 4 ساله بررسی علل و عوامل بیثباتی مدیریت شهری کاشان 🔹مدیریت و
انتصاب 6 شهردار و سرپرست طی یک دوره 4 ساله
بررسی علل و عوامل بیثباتی مدیریت شهری کاشان
🔹مدیریت و مسئولیت/90🔹
🔸شورای اسلامی ششم شهر کاشان در آخرین سال شورایی خود به سر میبرد در حالی که یکی از بیثباتترین دوره شهری را پشت سر گذاشته است. مدیریت 6 شهردار و سرپرست شهرداری بر این سازمان خودگردان تاکنون پدیدهای نوظهور در تاریخ کاشان از روزهای پیدایش آن در دامان سیلک تاکنون به شما میرود که شایسته است فرهیختگان، نخبگان و دلسوزان منطقۀ کاشان علل آن را برای درسآموزی و پیشگیری از تکرار آن واکاوی نمایند.
🔸سیدجواد ساداتینژاد در حالی که مست غرور در پیروزی بیرقیبِ قدر در انتخابات مجلس برای بار دوم در جایگاه نمایندگی مردم قرار گرفته بود تصمیم گرفت بیثباتی مدیریت شهری را ترمیم کرده و به سامان برساند؛ برنامۀ نانوشتۀ او که با تمام قدرت برای تحقق آن کوشید، یکدست شدن شورای شهر و به تبع آن یک دستشدن مدیریت شهری بود!
🔸برخی از صاحبنظران عرصه سیاسی معتقدند ساداتینژاد در گام نخست با دستاویز قرار دادن قانون و اتکا به هیئت نظارت انتخابات شوراها که در دستان نماینده مردم درمجلس قرار گرفته است از ورود برخی از چهرههای شاخص گروههای سیاسی به بهانههای مختلف در رقابتهای انتخاباتی جلوگیری کرد تا راه برای رفتن افراد همسو و مطیع به پارلمان شهری آسان نماید!
🔸او به همین هم بسند نکرد و نمایندۀ قانون در یک اقدام قانونشکنانه و عجیب مرزهای قانون را جابجا نمود و یک تنه پشت افراد مدنظر خود ایستاد! شبهنگام و ساعاتی قبل از پایان تبلیغات انتخاباتی روبروی مردم ایستاد و تکتک افراد مدنظر خود را که در لیست «ایران قوی، کاشان سربلند» جای داده بود یک به یک به مردم کاشان معرفی کرده و از رأیدهندگان خواست رأی خود را به این لیست واریز کنند!
🔸رأی دهندگان محدود شهر کاشان نیز به او اعتماد کرده و به امید آنکه مدیریت شهری از دعواهای معمول شورایی در سنوات گذشته دور مانده و رنگ ثبات، آرامش و آسایش را تجربه کند افراد مورد نظر «سیدجواد ساداتینژاد» - به غیر از یک نفر- راهی شورای ششم کردند؛ تا شورای متحدد به خدمت مردم درآیند!
🔸هرچند «علیرضا مفرح» نظر دیگری دارد و معتقد است هفت نفر از اعضای شورا -به غیر از حسین باغشیخی و مهدی نادعلی- در هر لیستی قرار میگرفتند از اقبال مردم برخوردار بودند و نمیتوان منت سید جواد ساداتینژاد را بر سر گرفت! ولی حتی اگر این قول را نیز بپذیریم چیزی از خرج آبرو و اعتباربخشی نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی به این افراد کم نمیکند. به همین خاطر یکی دیگر از طرفداران پر و پا قرص ساداتینژاد معتقد است اکثریت اعضای لیست «ایران متحد، کاشان سربلند»، «اخلاق» و «مرام» را زیر پا گذاشته و به حامی خود پشتِ پا زدند!
🔸«سید جواد ساداتینژاد» به یک دست شدن شورای شهر کاشان نیز اکتفا نکرد و در زمان نمایندگی تلاش کرد تا مدیریت شهری کاشان را یک دست نماید؛ «شهردار» -حسن بخشنده امینه-، «فرماندار» -علیاکبر مرتضایی ؛ محمد شریف زارعی-، «رئیس دانشگاه علوم پزشکی» -ابرهیم کوچکی ؛ کوروش ساکی- و «دانشگاه کاشان» -عباس کتابی-، «مدیر آموزش و پرورش کاشان» -حسین مقنی- و سایر روسای ادارات ریز و درشت دیگر با توصیه و تلاشهای مستقیم یا غیرمستقیم او در جایگاه مدیریت شهری قرار گرفتند!
🔸آشی که سیدجواد ساداتینژاد در حال پخت و پز آن برای کاشان بود آنچنان شور شد که صدای استاندار را نیز درآورد؛ «محمد قنبری» -داماد محمد صفایی دبیر حزب موتلفه در کاشان- بیخبر از همه جا در مسیر مشهد مقدس بود که خبر دادند شاهین اقبال در انتظار اوست تا در جلسه «تودیع و معارفه» بر دوش او نشسته و بر مسند ریاست آموزش و پرورش کاشان تکیه زند!
🔸استاندار وقت به محض این که اطلاع یافت با ابلاغ مدیرکل آموزش و پرورش اصفهان به توصیه «سیدجواد ساداتینژاد» بازی سیاست عنان اسب قدرت را از مسیر مشهد به سمت حکومت آموزش و پرورش کاشان برگردانده است بلافاصله مدیرکل را خواست تا حکم خود را پس گرفته و باطل کند؛ «محمد قنبری» از این جا مانده و از زیارت مشهد مقدس رانده به معاونت پرورشی و تربیت بدنی آموزش و پرورش رضایت داد.
🔸علیرضا مفروح -رئیس سال آخر شورای اسلامی شهر کاشان- چند پاره شدن گروههای سیاسی در کاشان و سیاستزدگی را منشأ بیثباتی مدیریت شهری میداند ولی دوستداران ساداتینژاد «بداخلاقی»، «عهدشکنی» و «بیمرامی» اعضای غیرقابل اعتماد گروههای سیاسی را عامل این آشفتگی بازار سیاست کاشان میپندارند
▪️ولی هرچه هست اکنون هیچ کس حاضر نیست مسئولیت حال و روز کاشان را عهدهدار شود! حتی همان کسانی که روزی وعد و وعید اصلاح امور داده یا اکنون در مصدر امورند!
⬅️ تاریخ انتشار: چهاردهم دیماه1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
انتصاب 6 شهردار و سرپرست طی یک دوره 4 ساله بررسی علل و عوامل بیثباتی مدیریت شهری کاشان 🔹مدیریت و
یک یادداشت و چند پرسش
🔹مدیریت و مسئولیت/91🔹
🔸در دل یادداشتی که امروز در رسانه «اهل کاشانم» با امضای محفوظ منتشر شد به دو نکته مهم اشاره دارد که شایسته است مسئولین بدان پاسخ گویند. فکر میکنم روی سخن با اعضای کمیتۀ کار شهرستان، اعضای هیئت امنای فاز دوم شهرک صنعتی امیرکبیر و اعضای کاشانی مادۀ پنج استان است.
🔸آیا بخشی از فاز دوم شهرک صنعتی جعفرآباد در محدوده و حریم شهر واقع بوده و برای استقرار صنایع از آن خارج شده است؟ آیا این کوچک کردن محدود و حریم و افزایش شهرک به طرف شهر، کارشناسی و مطلوب است؟ آیا با این تغییر محدوده و حریم راه برای استقرار واحدهای صنعتی آلاینده بیخ گوش شهر باز شده است؟ چه کسی یا کسانی برای این تغییرات نقش ایفا کرده و هدفشان چه بوده است؟!
🌺 نخست یادداشت «انفجار و آتشسوزی شرکت تولید منیزیم/دودی که فعالیت واحدهای آلاینده را برملا کرد» را بخوانید تا بیشتر به این پرسشها بپردازیم.