روزنگار کاشان l نقد و نظر
پاسخگویی فارغ از پیشداوری 🔹مدیریت و مسئولیت/89🔹 🔸ماشاءالله زهتابی دبیر اجرایی خانۀ کارگر کاشان ا
رویکرد ضد کارگری
و افول قدرت جامعۀ کارگری
با شروع به کار دولت محمود احمدینژاد
✍️ماشاالله زهتابی
🌺دبیراجرائی خانه کارگرکاشان
🔸یادداشت «خانۀ کارگر؛ کارایی و اثرگذاری یا انفعال و رکود» شخص نویسنده مشخص نیست! آیا انتقاد از خانۀ کارگر یا شخص دبیر اجرایی را نشانه رفته است؟ یا این که از روی احساس خاص یا ناراحتی یا توقعاتی است که برآورده نشده است ولی هرچه هست با دوستی که با مدیر مسئول «روزنگار کاشان» داشته آن را منتشر کرده و مدیر روزنگار مسئولیت آن را پذیرفته است.
🔸آنچه مشخص است نگارنده از شرح وظایف و سابقه و اقدامات تشکیلات کارگری بیاطلاع است و صرفاً از نام «خانۀ کارگر» این گونه استنباط کرده که همۀ خواستهها و کاستیهای حوزۀ کارگری مربوط به این خانه است و حل و رفع آن به عهدۀ وظیفۀ «خانۀ کارگر» است.
🔸اول این که خانۀ کارگر نهادی مستقل از تشکیلات دولتی است و تأسیس آن به پیش از انقلاب باز میگردد. «خانۀ کارگر» پس از انقلاب به محل تجمع تشکیلات سیاسی از گروهها و جریانات چپ و گروهکهای کمونیستی و توده و تمام کسانی که شعار نان و مسکن سر داده بودند تبدیل شد.
🔸پس از آن افرادی که در سندیکاهای قبل از انقلاب فعالیت داشتند و از طرف دیگر افرادی مانند مرحوم سرحدیزاده و کمالی و محجوب و ربیعی و ... که در تشکیلات انقلابی و اسلامی که نقش هدایت و رهبری کارگران را در اعتصابات ضد رژیم گذشته بر عهده داشتند وارد خانۀ کارگر شده و سعی کردند «خانۀ کارگر» را با حمایت کارگری در اختیار گرفته و پس از آن همکاری با شاخۀ کارگری حزب جمهوری اسلامی آغاز شد.
🔸از آن موقع همکاری خانۀ کارگر با حزب جمهوری اسلامی شروع شد تا این که حزب جمهوری منحل و شاخۀ کارگری از دهۀ شصت بنا به توصیه شهید مظلوم دکتر بهشتی فعالیت خود را به عنوان پایگاهی برای فعالیت علاقهمندان به جامعۀ کارگری ادامه داد.
🔸خانۀ کارگر با توجه به رویداد انقلاب و تفکر و روحیۀ جهادی به دنبال تحقق شعارهای انقلاب اسلامی و رهنمودهای امام و بزرگانی همچون شهید بهشتی و آیات موسوی اردبیلی و رهبر معظم و هاشمی رفسنجانی و دکتر باهنر برآمد.
🔸خانۀ کارگر در اولین اقدام درصدد اصلاح قانون کار برآمد و پیشنویس آن را که با مشورت تشکلهای کارگری خودجوش مانند شوراهای کارگری و انجمنهای اسلامی تهیه و پس از بحثهایی که بین دولت و مجلس و شورای نگهبان پیش آمده بود مرحوم سرحدیزاده وزیر کار وقت موفق شد قانون کار را با نظر مساعد حضرت امام «ره» در سال 1369 به تصویب مجمع تشخیص مصلحت برساند.
🔸همین روحیۀ انقلابی در تشکیلات کارگری باعث تحقق بسیاری از قوانین حوزۀ کار و کارگری شد که منافع کارگران را به دنبال داشته که میتوان از تصویب قانون بازنشستگی مشاغل سخت و زیانآور نام برد که به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و تصویب این قانون منافع کارگران را در کارخانجات بحرانزاده را تأمین کرد که که میتوان به حل و فصل مسائل کارگری در کارخانجات ریسندگی و بافندی و نساجی با بیش از 6 هزار کارگر و حریر و مخمل با بیش از 3 هزار کارگر و سایر کارخانجات که آنها نیز نزدیک به 3 هزار کارگر اشاره کرد.
🔸از همۀ این موارد گذشته خانۀ کارگر موفق شد طرح طبقهبندی مشاغل را در همان کارخانجات محقق نماید و خدمات بسیاری در بخش مسکن و آموزش و امور فرهنگی به ارمغان آورد. همۀ این خدمات تا قبل از دورۀ ریاست جمهوری محمود احمدینژاد ادامه داشت تا این که با آمدن دولت نهم و انتخاب آقای جهرمی به عنوان وزیر کار، فعالیت و عملکرد شوراها و انجمنهای کارگری در کارخانجات با رکود شدید مواجه شد. متأسفانه همچنان رویکرد ضد کارگری که از دولت احمدینژاد شروع شده ادامه داشته و افول قدرت جامعۀ کارگری را به دنبال داشته است.
🔸پس از آن خانۀ کارگر به ناچار مجبور شد از طریق جذب اعضا در جهت خدمات آموزشی و رفاهی و خدماتی گام بردارد. این کار با ایجاد مراکز آموزشی کوتاهمدت و درازمدت آموزش عالی علمی کاربردی به منظور ارتقا سطح علمی و فنی کارگران و خانوادههای آنان و سایر همشهریان عزیز در دو مقطع کاردانی و کارشناسی و مهندسی محقق شده و تا حدودی ارتقای مهارتهای فنی کارگران کارخانجات منطقه را به دنبال داشته است.
🔸از طرف دیگر ارائه خدمات رفاهی به جامعۀ کارگری بخش دیگری از خدمات «خانۀ کارگر» برای جامعۀ کارگری است و این هدف با وجود استراحتگاهها در اکثر استانهای زیارتی، توریستی و خوش آب و هوا محقق شده و خانۀ کارگر موفق شده خدمات مناسبی در اختیار بیش از 2 میلیون از اعضای خانۀ کارگر و خانواده ایشان قرار دهد.
🔸در پایان از تمام علاقهمندان و دلسوزان به حوزۀ کارگری دعوت به همکاری داشته و امیدوارم با حل مسائل جامعۀ کارگری کشور بیش از گذشته از برکات رونق تولید بهرهمند گردد.
⬅️ تاریخ انتشار: هشتم دیماه1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
قلم تیز و چشم مثبتاندیش ✍️سخن مدیرمسئول 🔹دانشگاه /39🔹 🔸برای نگارنده که یک خبرنگار بیش نیست جای ب
قلم تیز و چشم مثبتاندیش
✍️به قلم مدیرمسئول
🔹دانشگاه /39🔹
🔸برای نگارنده که یک خبرنگار بیش نیست جای بسی شگفتی و تعجب است افرادی موسوم به استاد و فرهیخته که سالها در جایگاه استادی با علم و تحقیق و پژوهش سر و کار داشته و از مبانی آن آگاهند اکنون صرفاً از نام آن برای اثبات یک ادعا بهره گرفته و راه به خاکی زده و ازعدل و انصاف خارج میشوند و این نگرانی را به وجود میآورند که دانشگاه نه تنها نتوانست در جایگاه خود در تراز ملی و بینالمللی قرار گیرد بلکه بیشتر به دستاویزی برای صرف هزینههای هنگفت از بودجه عمومی و گمراه کردن جامعه بدل شده و شوربختانه نشانی اشتباه میدهد!
🔸دکتر محمد مشهدی نوشآبادی که چنان با دقت و ظرافت از خاک ویگل و سیلک پاسداری کرده و از رها کردن سنگهای قبر زیارت استرک و اصلاح و بازسازی آبانبار نوشآباد آشفته میشود و مقالهها و کتابها در باب اسطورهشناسی قافلۀ جنیان و پریان مینویسد که موجب وهن دین و مراسم و عزاداری است اکنون به سادگی راجع به یک نقل قول تاریخ شفاهی معمری سالخورده عنان از کف بریده و نزدیکترین دوستان خود را با بدترین الفاظ میآزارد!
🔸گویا این روزها مردهپرستیِ تاریخی که در گوشت و پوست ما رخنه کرده است گامی پیش نهاده و به پرستش دیوارهای گلی و ابزار و الات صد سال و دویست سال پیش رسیده است؛ خاکها زیر و رو کرده و خانههای قدیمی را میپایند تا تکهای یا کهنهای بجویند و برای آن مقالهای ساز کرده و بر آن فخر بفروشند که تاریخ و فرهنگ این سرزمین را احیا کردهاند! خاک را زیر و کرده ولی چنگ در صورت انسانها میسایند!
🔸ناظران با خود میاندیشند که دنیا به کجا رسیده و چه شده است که پژوهشگران و جستجوگران تاریخی، اعماق سیلک و ویگل را میکاوند و میخواهند تا ذرات خاک را با فرچه و موچین جدا کرده تا با ظرافت از بین آن به لایههای تاریخ پی برند ولی زمانی که نوبت به انسانها و نقل قولهای تاریخ شفاهی میرسد جستجو در تپالههای گاوی را برای مردم یک خطه برای سد جوع بر سرشان کوفته تا دست از نقل قول و گفتههایی بردارند که سینه به سینه به ایشان رسیده و اکنون در میدان گفتوگو به میان آمده است!
🔸بروز استبداد، انحصارطلبی و دیکتاتوری صرفاً در عرصۀ سیاسی و اجتماعی بروز نمیکند بلکه حاکمان بر عرصۀ ادب و فرهنگ که با شمشیر نقد میتازند بسی خطرناکتر از عرصههای دیگر است که اینان راه را بر هر استبدادی گشوده و طنابِ خفقان را بر آزاداندیشی تنگ و تنگتر کرده تا «گفتوگو» را حلقآویز و قدرت و اثر کلام را خاموش نمایند.
🔸نویسندهای که مدعی است طاقت کلام -به زعم او دور از انصاف و حقیقت- از کف رفته و به ناچار فریاد برمیآورد چرا از قافلۀ جنینان که آتش بر سر گرفته و سال به سال بیشتر میشوند تا به بهانۀ نور، تاریکی را گسترش داده و بیش از پیش بر طبل جهل و خرافه کوفته و فرصت اندیشیدن را از مردم ضایع نمایند، سکوت کرده و دم برنمیآورد؟! نه تنها صدای اعتراضی شنیده نمیشود بلکه برای متقاعد کردن خود برای دم فروبستن، آن را به کارناوال شادی تعبیر کرده و دوستان را از دور و نزدیک برای تماشا دعوت کرده تا به اتفاق هم لذت و شعف خماری و خمودی را تقسیم کنند!
🔸بحث بر سر جانبداری از حرف و نظری نیست، بلکه نحوۀ مواجهه با مسائلی است که صرفاً در باب نظری بر اساس اسناد و مدارک و نقل قولهایی که به هر طریق به ما رسیده مطرح میشود. گفتوگو، همانطور که از نام و آوازۀ آن برمیآید گفتوگوست و قرار نیست کسی خود را به واسطۀ اطلاعات محدودی که فراهم آورده، حق مطلق و دانای کل به حساب آورده و در مقابل هرگونه تردیدی که بر آن وارد میشود برآشفته گردد و میز گفتوگو برهم زند!
🔸ماشاءالله کاشی بیش و پیش از آن که او را دزد و راهزن یا لوطی و مصلح خطاب کنیم در گسترۀ ادبی و جغرافیایی فراتر از منطقه و سرزمین به پسوند «کاشی» شناخته میشود و جای بسی تعجب است افراد که خود را از این منطقۀ میپندارند بیش از همه گیوه ورکشیده و آستین بالا زده تا چشم بر روی اقدامات مثبت او فروبسته و با قلم تیز، چشمان مثبتاندیشان را درآورند!
🔸اکنون کتاب «آقای خان» نقل قولی از تاریخ شفاهی مطرح کرده که خوشبختانه راوی آن فردی بااصالت، فرهیخته و صادق در قیدحیات است؛ او میگوید ماشاءاللهخان کاشی به میرزاابوالقاسمخان گمرکچی -دائی والده او- که کلید قورخانه حکومتی را در کف داشته مراجعه کرده و میخواهد دست به یکی کنند، در مقابل حکومت قیام کرده و از ثروتمندان و زراندوزان گرفته و بین فقرا تقسیم کنند.
🔸آیا این نقل قول تاریخ شفاهی برای محققان و پژوهشگران تاریخی قابل بحث و بررسی است یا صرفاً آنچه ایشان گرد آوردهاند برای این که طناب بر گردن واقعیت نایب حسین و ماشاءاللهخان -به مانند وثوقالدوله- انداخته و حلقآویز کنند کفایت میکند؟!
⬅️ تاریخ انتشار: نهم دیماه1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
رویکرد ضد کارگری و افول قدرت جامعۀ کارگری با شروع به کار دولت محمود احمدینژاد ✍️ماشاالله زهتابی 🌺
انتصاب 6 شهردار و سرپرست طی یک دوره 4 ساله
بررسی علل و عوامل بیثباتی مدیریت شهری کاشان
🔹مدیریت و مسئولیت/90🔹
▪️شورای اسلامی ششم شهر کاشان در آخرین سال شورایی خود به سر میبرد در حالی که یکی از بیثباتترین دوره شهری را پشت سر گذاشته است. مدیریت 6 شهردار و سرپرست شهرداری بر این سازمان خودگردان تاکنون پدیدهای نوظهور در تاریخ کاشان از روزهای پیدایش آن در دامان سیلک تاکنون به شما میرود که شایسته است فرهیختگان، نخبگان و دلسوزان منطقۀ کاشان علل آن برای درسآموزی و پیشگیری از تکرار آن واکاوی نمایند.
▪️این یادداشت را در ادامه بخوانید.
هدایت شده از اهل کاشانم
«اهل کاشانم» با همکاری «سازمان فنی و حرفهای شهید موسویان» برگزار میکند؛
🔴 دورۀ «خبرنگاری و مبانی تولید محتوای فضای مجازی»
▪️این دوره با همکاری رسانۀ «اهل کاشانم» و «سازمان فنی و حرفهای شهید موسویان کاشان» با عنوان «خبرنگاری» با کد ملی آموزش شغل به شماره 264240730020001 برگزار میشود.
▪️کارآموزان در این دوره با مبانی «خبرنگاری»، «نویسندگی»، «سناریونویسی» و «تولید محتوای مکتوب، صوتی و تصویری» آشنا شده و پس از گذراندن آزمون، مدرک آموزشهای فنی و حرفهای دریافت خواهند داشت.
🔹تعداد جلسات دوره مقدماتی: 15 جلسه 1.5 ساعت
🔹مدارک مورد نیاز: تصویر شناسنامه، کارت ملی و عکس
🔹مدرس: عبدالمجید رفیعی برزکی
🔹ظرفیت محدود
✅ برای ثبت نام لطفا مدارک خود را فقط برای شماره 09138614487 (فقط ایتا یا تلگرام) ارسال فرمایید.
@ahlekashanam
روزنگار کاشان l نقد و نظر
انتصاب 6 شهردار و سرپرست طی یک دوره 4 ساله بررسی علل و عوامل بیثباتی مدیریت شهری کاشان 🔹مدیریت و
انتصاب 6 شهردار و سرپرست طی یک دوره 4 ساله
بررسی علل و عوامل بیثباتی مدیریت شهری کاشان
🔹مدیریت و مسئولیت/90🔹
🔸شورای اسلامی ششم شهر کاشان در آخرین سال شورایی خود به سر میبرد در حالی که یکی از بیثباتترین دوره شهری را پشت سر گذاشته است. مدیریت 6 شهردار و سرپرست شهرداری بر این سازمان خودگردان تاکنون پدیدهای نوظهور در تاریخ کاشان از روزهای پیدایش آن در دامان سیلک تاکنون به شما میرود که شایسته است فرهیختگان، نخبگان و دلسوزان منطقۀ کاشان علل آن را برای درسآموزی و پیشگیری از تکرار آن واکاوی نمایند.
🔸سیدجواد ساداتینژاد در حالی که مست غرور در پیروزی بیرقیبِ قدر در انتخابات مجلس برای بار دوم در جایگاه نمایندگی مردم قرار گرفته بود تصمیم گرفت بیثباتی مدیریت شهری را ترمیم کرده و به سامان برساند؛ برنامۀ نانوشتۀ او که با تمام قدرت برای تحقق آن کوشید، یکدست شدن شورای شهر و به تبع آن یک دستشدن مدیریت شهری بود!
🔸برخی از صاحبنظران عرصه سیاسی معتقدند ساداتینژاد در گام نخست با دستاویز قرار دادن قانون و اتکا به هیئت نظارت انتخابات شوراها که در دستان نماینده مردم درمجلس قرار گرفته است از ورود برخی از چهرههای شاخص گروههای سیاسی به بهانههای مختلف در رقابتهای انتخاباتی جلوگیری کرد تا راه برای رفتن افراد همسو و مطیع به پارلمان شهری آسان نماید!
🔸او به همین هم بسند نکرد و نمایندۀ قانون در یک اقدام قانونشکنانه و عجیب مرزهای قانون را جابجا نمود و یک تنه پشت افراد مدنظر خود ایستاد! شبهنگام و ساعاتی قبل از پایان تبلیغات انتخاباتی روبروی مردم ایستاد و تکتک افراد مدنظر خود را که در لیست «ایران قوی، کاشان سربلند» جای داده بود یک به یک به مردم کاشان معرفی کرده و از رأیدهندگان خواست رأی خود را به این لیست واریز کنند!
🔸رأی دهندگان محدود شهر کاشان نیز به او اعتماد کرده و به امید آنکه مدیریت شهری از دعواهای معمول شورایی در سنوات گذشته دور مانده و رنگ ثبات، آرامش و آسایش را تجربه کند افراد مورد نظر «سیدجواد ساداتینژاد» - به غیر از یک نفر- راهی شورای ششم کردند؛ تا شورای متحدد به خدمت مردم درآیند!
🔸هرچند «علیرضا مفرح» نظر دیگری دارد و معتقد است هفت نفر از اعضای شورا -به غیر از حسین باغشیخی و مهدی نادعلی- در هر لیستی قرار میگرفتند از اقبال مردم برخوردار بودند و نمیتوان منت سید جواد ساداتینژاد را بر سر گرفت! ولی حتی اگر این قول را نیز بپذیریم چیزی از خرج آبرو و اعتباربخشی نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی به این افراد کم نمیکند. به همین خاطر یکی دیگر از طرفداران پر و پا قرص ساداتینژاد معتقد است اکثریت اعضای لیست «ایران متحد، کاشان سربلند»، «اخلاق» و «مرام» را زیر پا گذاشته و به حامی خود پشتِ پا زدند!
🔸«سید جواد ساداتینژاد» به یک دست شدن شورای شهر کاشان نیز اکتفا نکرد و در زمان نمایندگی تلاش کرد تا مدیریت شهری کاشان را یک دست نماید؛ «شهردار» -حسن بخشنده امینه-، «فرماندار» -علیاکبر مرتضایی ؛ محمد شریف زارعی-، «رئیس دانشگاه علوم پزشکی» -ابرهیم کوچکی ؛ کوروش ساکی- و «دانشگاه کاشان» -عباس کتابی-، «مدیر آموزش و پرورش کاشان» -حسین مقنی- و سایر روسای ادارات ریز و درشت دیگر با توصیه و تلاشهای مستقیم یا غیرمستقیم او در جایگاه مدیریت شهری قرار گرفتند!
🔸آشی که سیدجواد ساداتینژاد در حال پخت و پز آن برای کاشان بود آنچنان شور شد که صدای استاندار را نیز درآورد؛ «محمد قنبری» -داماد محمد صفایی دبیر حزب موتلفه در کاشان- بیخبر از همه جا در مسیر مشهد مقدس بود که خبر دادند شاهین اقبال در انتظار اوست تا در جلسه «تودیع و معارفه» بر دوش او نشسته و بر مسند ریاست آموزش و پرورش کاشان تکیه زند!
🔸استاندار وقت به محض این که اطلاع یافت با ابلاغ مدیرکل آموزش و پرورش اصفهان به توصیه «سیدجواد ساداتینژاد» بازی سیاست عنان اسب قدرت را از مسیر مشهد به سمت حکومت آموزش و پرورش کاشان برگردانده است بلافاصله مدیرکل را خواست تا حکم خود را پس گرفته و باطل کند؛ «محمد قنبری» از این جا مانده و از زیارت مشهد مقدس رانده به معاونت پرورشی و تربیت بدنی آموزش و پرورش رضایت داد.
🔸علیرضا مفروح -رئیس سال آخر شورای اسلامی شهر کاشان- چند پاره شدن گروههای سیاسی در کاشان و سیاستزدگی را منشأ بیثباتی مدیریت شهری میداند ولی دوستداران ساداتینژاد «بداخلاقی»، «عهدشکنی» و «بیمرامی» اعضای غیرقابل اعتماد گروههای سیاسی را عامل این آشفتگی بازار سیاست کاشان میپندارند
▪️ولی هرچه هست اکنون هیچ کس حاضر نیست مسئولیت حال و روز کاشان را عهدهدار شود! حتی همان کسانی که روزی وعد و وعید اصلاح امور داده یا اکنون در مصدر امورند!
⬅️ تاریخ انتشار: چهاردهم دیماه1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
انتصاب 6 شهردار و سرپرست طی یک دوره 4 ساله بررسی علل و عوامل بیثباتی مدیریت شهری کاشان 🔹مدیریت و
یک یادداشت و چند پرسش
🔹مدیریت و مسئولیت/91🔹
🔸در دل یادداشتی که امروز در رسانه «اهل کاشانم» با امضای محفوظ منتشر شد به دو نکته مهم اشاره دارد که شایسته است مسئولین بدان پاسخ گویند. فکر میکنم روی سخن با اعضای کمیتۀ کار شهرستان، اعضای هیئت امنای فاز دوم شهرک صنعتی امیرکبیر و اعضای کاشانی مادۀ پنج استان است.
🔸آیا بخشی از فاز دوم شهرک صنعتی جعفرآباد در محدوده و حریم شهر واقع بوده و برای استقرار صنایع از آن خارج شده است؟ آیا این کوچک کردن محدود و حریم و افزایش شهرک به طرف شهر، کارشناسی و مطلوب است؟ آیا با این تغییر محدوده و حریم راه برای استقرار واحدهای صنعتی آلاینده بیخ گوش شهر باز شده است؟ چه کسی یا کسانی برای این تغییرات نقش ایفا کرده و هدفشان چه بوده است؟!
🌺 نخست یادداشت «انفجار و آتشسوزی شرکت تولید منیزیم/دودی که فعالیت واحدهای آلاینده را برملا کرد» را بخوانید تا بیشتر به این پرسشها بپردازیم.
روزنگار کاشان l نقد و نظر
یک یادداشت و چند پرسش 🔹مدیریت و مسئولیت/91🔹 🔸در دل یادداشتی که امروز در رسانه «اهل کاشانم» با امضا
انفجار و آتشسوزی شرکت تولید منیزیم
دودی که فعالیت واحدهای آلاینده را برملا کرد
🔹مدیریت و مسئولیت/91🔹
🔸فاز دوم شهرک صنعتی جعفرآباد یا همان شهرک صنعتی امیرکبیر فاز 2 تا چندی پیش در محدوده و حریم شهری به حساب آمده و راه بر هر گونه مجوز فعالیت برای واحدهای صنعتی به خصوص واحدهای صنعتی آلاینده مسدود بود.
🔸شاید کسانی که با اتکا به قانون قرار گرفتن بخشی از فاز دوم شهرک صنعتی جعفرآباد در محدود و حریم شهری کاشان مانع استقرار واحدهای صنعتی -به خصوص آلاینده- در این شهرک شده بودند به آیندهای نزدیک میاندیشیدند که تا چند سال دیگر با توسعۀ شهری فعالیتی که قرار است قاتق نان جامعۀ کارگری شود با انواع و اقسام دود و مواد مذاب و آلایندگی به قاتل جان تبدیل شود!
🔸دور زمانی است که کاشان و کاشانیان داعیه استان شدن دارند ولی باید از داعیهداران توسعه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منطقۀ کاشان پرسید این بخش از فاز دوم شهرک بر اساس چه منطق و استدلالی از محدود و حریم شهر خارج شد تا به قلمرو صنایعی درآید که صدای دود و خاکستر و آلایندگی آن یکی یکی در آمده و بدین طریق زد و بندهای پشت و پرده را برای استقرار چنین صنایعی برملا میسازد.
🔸چه کسی یا کسانی در حل و فصل این به اصطلاح مشکل -خارج کردن بخشی از فاز دوم شهرک صنعتی جعفرآباد از محدوده و حریم شهری- برآمده و راه را بر تنفس کاشان تنگ کرده و شهر را به محاصرۀ آلودگی واحدهای ریز و درشت درآوردهاند؟! آیا تحقق استان کاشان با چنین افرادی و با چنین تفکراتی میسر است؟!
🔸به نظر میرسد با خارج کردن بخشی از فاز دوم شهرک صنعتی جعفرآباد از محدوده و حریم شهری راه برای استقرار شرکتهای دارای کورۀ ذوب همواره شده است. در صورتی که پیش از این سر و کلهشان حتی در نزدیکی کاشان پیدا نمیشد و در فاصلهای بسیار دورتر از شهرک صنعتی جعفرآباد -در مسیر کاشان، بادرود- فعالیت داشتند.
🔸اکنون مردم کاشان ظرف کمتر از سه ماه شاهد دو حادثه وحشتناک و خطرناک در همین شهرک صنعتی کاشان بودهاند که آلایندگی انفجار آن نیز تا ساعتها هوای اطراف شهر را تیره و تار کرده به گونهای که آلایندگی ناشی از این آتشسوزی تا پاسی از شب به راحتی از حوالی راوند قابل مشاهده بود.
🔸دودی که از انفجار کارخانۀ چدن سازان در چند ماه قبل و تولید منیزیم در چند روز قبل به هوا خاست جدای از آن که آتش بر سرمایههای شهر و کشور زد واقعیتی را بر ملا ساخت که قابل تأمل است؛ واحدهایی بیسروصدا در شهرکهای صنعتی اجازۀ فعالیت گرفتهاند که فعالیتهای مخرب زیست محیطی آن در هالهای از ابهام است!
🔸آیا همچنان سازمانهایی چون ادارۀ صمت چون سابق سکوت پیشه خواهد کرد یا افکار عمومی را محترم شمرده و پاسخ خواهد داد چگونه بخشی از شهرک صنعتی فاز دوم از محدوده و حریم شهری خارج شده و چه واحدهای آلایندهای در آن مستقر شده و در حالت فعالیت است و مجوزشان از سوی چه فرد، ارگان یا سازمانی صادر شده است؟
🔸اگر امروز متولیان واحدهای صنعتی و سازمانها مسئول به راحتی مشکل شهرک صنعتی راوند را گردن مردم و توسعه شهری انداخته و میگویند ما پیش از بافت شهری به اینجا پا گذاشتهایم و اکنون بایستی با آلایندگی ناشی از شرکتهای لنتسازی و مفتول مسی و بخارات آلومینوم و .... به قیمت از دست رفتن سلامت شهروندان کنار بیایید ولی قطعاً برای پیشگیری از استقرار واحدهای آلاینده در شهرکهای صنعتی جعفرآباد بهانهای وجود ندارد؛ تا دیر نشده است باید جلو استقرار واحدهای آلاینده در شهرکهای صنعتی جعفرآباد را گرفت.
🌺 تاریخ انتشار در رسانۀ اهل کاشانم شانزدهم دیماه 1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
قلم تیز و چشم مثبتاندیش ✍️به قلم مدیرمسئول 🔹دانشگاه /39🔹 🔸برای نگارنده که یک خبرنگار بیش نیست جا
37.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقای خان و خانۀ کاج
🔹 فرهنگ و هنر/37🔹
🔸«نایب حسین» و «ماشاءاللهخان کاشی» خوشمان بیاید یا نیاید، بیش و پیش از هر چیز به «کاشان» شناخته میشود و جفاست که برای تبری جستن از او و اقداماتش، رد او را گرفته و به این طرف و آن طرف کشور دست یازیم که اگر چنین باشد «سهراب سپهری» که همه بدان میبالیم و فخر میفروشیم میگوید: «نسبم شاید برسد. به گیاهی در هند ، به سفالینهای از خاك «سیلك». نسبم شاید، به زنی ... در شهر بخارا برسد
🔸«نایبحسین» و «ماشاءاللهخان» بخشی از تاریخ کاشان ماست که شایسته است محققان و تاریخپژوهان فارغ از حب و بغض همانگونه که هست دریابند و برای دیگران نقل کرده و روایت کنند و مسیر او را با سلیقه و نظر شخصی به بیراهه نبرند!
🔸کتاب «آقای خان» در 131 بخش و 386 صفحه با محوریت «نصراللهخان نیکفرجام» به زبان قصه و داستان به بخشی از تاریخ صد ساله گذشته پرداخته و سه چهار فصل آن نایبی است ولی گویا حرف و حدیث آن کل محتوا را تحت تاثیر قرار داده است.
⬅️ تاریخ انتشار: هجدهم دیماه1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
آقای خان و خانۀ کاج 🔹 فرهنگ و هنر/37🔹 🔸«نایب حسین» و «ماشاءاللهخان کاشی» خوشمان بیاید یا نیاید،
ارائه سند و مدرک
🔹باسلام وعرض ارادت
🔸 باعنایت به اینکه جنابعالی وهمه پژوهشگران وتاریخ نویسان مستحضرند، معمولا مناطقی مورد هجوم طاغیان قرار می گیرد که آباد وغنی بوده و مردمانش با سختکوشی زندگی عزتمندانه وشرافتمندانه ای داشته اند و حتی نیازهای شهرها ی اطراف خود را تا حدودی برآورده می ساختند و در مقابل هجمهی غارتگران می ایستادند و برزک نمونه بارز این گونه مناطق بوده و هست.
🔸 اما استاد مشهدی نوشآبادی درسخنان خود درمورد چگونگی امرار معاش مردم شریف برزک در آن زمان شیوه انصاف و حرمت را رعایت نکردهاند چه خوب است استاد عزیز برای اثبات این سخنان خود سند معتبری ارائه کرده یا چنانچه در خصوص ادعای مطرح شده سند و مدرکی وجود ندارد شایسته است از مردم برزک عذرخواهی نمایند.
🔹 باتشکر سیدمحمدرضا مصطفوی
روزنگار کاشان l نقد و نظر
شفافتر از شیشه 🔹 فرهنگ و هنر/35🔹 🌸علی مصلحی را خیلی وقت است می شناسم. آدم، سالم تر از این بشر تا
سرنخ اتفاقات قطار گردشگری
و چوب حراج بر آبروی شهر و اعتماد عمومی
🔹 فرهنگ و هنر/38🔹
🔸اظهار نظر فرماندار کاشان در خصوص رفتار اعضای ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان در مواجهه با مهمانان قطار گردشگری و انتشار آن در «رسانۀ اهل کاشانم» با هجمهای از انتقادات کاربران فضای مجازی مواجه شد.
▪️مرور نظرات کاربران در «کامنت»های صحبتهای فرماندار به وضوح بیانگر متوسط افکار عمومی نسبت به متولیان امر است ولی واقعیت ماجرا چیست و مشکل کدام است؟! آیا آن طور که فرماندار میگوید لجاجتی در کار است؟ آیا اعضای تور قطار گردشگری، فرهنگ شهر میزبان را رعایت نکردهاند یا رفتار اعضای ستاد «امر به معروف و نهی از منکر» محل اشکال و خارج از عرف بوده است؟ یا هیچکدام از اینها نیست و موضوع چیز دیگری است؟!
🌺 این یادداشت را در رسانۀ اهل کاشانم بخوانید.
روزنگار کاشان l نقد و نظر
سرنخ اتفاقات قطار گردشگری و چوب حراج بر آبروی شهر و اعتماد عمومی 🔹 فرهنگ و هنر/38🔹 🔸اظهار نظر فرما
سرنخ اتفاقات قطار گردشگری
و چوب حراج بر آبروی شهر و اعتماد عمومی
🔹 فرهنگ و هنر/38🔹
🔸اظهار نظر فرماندار کاشان در خصوص رفتار اعضای ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان در مواجهه با مهمانان قطار گردشگری و انتشار آن در «رسانۀ اهل کاشانم» با هجمهای از انتقادات کاربران فضای مجازی مواجه شد.
🔸مرور نظرات کاربران در «کامنت»های صحبتهای فرماندار به وضوح بیانگر متوسط افکار عمومی نسبت به متولیان امر است ولی واقعیت ماجرا چیست و مشکل کدام است؟! آیا آن طور که فرماندار میگوید لجاجتی در کار است؟ آیا اعضای تور قطار گردشگری، فرهنگ شهر میزبان را رعایت نکردهاند یا رفتار اعضای ستاد «امر به معروف و نهی از منکر» محل اشکال و خارج از عرف بوده است؟ یا هیچکدام از اینها نیست و موضوع چیز دیگری است؟!
🔸مواردی از این دست در کاشان برای نخستین بار نیست و شوربختانه تجربه نشان داده است آخرین بار نیز نخواهد بود و کاملاً مسبوق به سابقه است. همین چند وقت پیش «کاشان» در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری صدر اخبار ایران و جهان قرار گرفت؛ همانجا که محمد جواد ظریف در مواجهه با تعدادی محدود که قصد برهم زدن جلسه تبلیغاتی و انتخاباتی داشتند کُت از تن بیرون کرد و حرفهای زد که دستاویز رسانههای داخلی و خارجی شد تا چهرۀ کاشان و مردم این شهر را در اخلال و قانونشکنی در منظر دوست و دشمن سیاه کرده و تیره و تار جلوه دهد.
🔸باز کمی قبلتر «منصور فرجی» مدیر وقت حوزههای علمیه کاشان بر سر منبر فریاد برآورد و «کاشان» را در صدر اخبار ایران و جهان نشاند که در برخی از خانههای سنتی کاشان -دور از جان شما- «شراب» سرو میشود و به همین سادگی آبروی دارالمومنین کاشان را بر باد داد.
🔸باز کمی قبلتر جنجال بر سر ویدیویی تبلیغاتی یک شرکت دارای مجوز در یکی از خانههای سنتی کاشان که درآمد آن در جهت نگهداری کودکان بیسرپرست صرف میشود کاشان را سر زبانها انداخت که ایهاالناس چه نشستهاید که فسق و فجور -دور از جان شما- سراسر شهر دارالمومنین کاشان را فرا گرفته است.
🔸آیا بیان مصادیقی از این دست کفایت میکند یا باز با مثالهای دیگر وضعیت آشفته شهر را مرور کنیم؟ حتماً به خاطر دارید نحوۀ مواجهه تعدادی محدود به حضور یک بازیگر خانم در کاشان چه قدر در داخل و خارج سر و صدا راه انداخت و هنرمندان را در دفاع از این خانم به موضعگیری واداشت و باز کاشان را سر خط خبرها کرد!
🔸سادهانگارانه است چنین اتفاقاتی را ناشی از اقدامات افرادی معدود بدانیم که صرفاً به واسطۀ اعتقادات مذهبی و داوطلبانه در مجموعهای به نام «ستاد امر به معروف و نهی از منکر» گرد آمدهاند تا بر اساس مبانی اعتقادی خود ادای تکلیف نمایند؛ که البته در جای خود ضروری و زحمات ایشان قابل تقدیر است.
🔸بدون تردید سرنخ این دست از اقدامات به اتاقهای فکری میرسد که شناسایی و توقف آن توسط مسئولین ارشد شهرستان کار سختی نیست ولی قطعاً مطالبۀ اصلی مردم شهر و شهرستان شناسایی این گونه افراد نیست؛ افرادی که آگاهانه یا از روی ناآگاهی به سادگی بر اعتبار مردم دارالمومنین کاشان در فضای رسانهای و مجازی چوب حراج زده و آبروی شهر و مردم شهر را در منظر داخلی و خارجی به بازی گرفته و اعتبار و اعتماد عمومی را قربانی میکنند.
🔸مردم میپرسند چرا گرهای که به آسانی با سرانگشت تدبیر باز میشود بایستی با دندان لجاجت گشود ولی اگر لجاجتی اتفاق افتاده کجاست و در کدام سطح است؟! آیا بهتر نیست «اجرا» یا «عدم اجرای برنامهای» و «حضور» یا «عدم حضور فرد یا افرادی» در شهرستان در همان سطح ارشد و مدیریتی شهرستان به جمعبندی و نتیجه رسیده تا ناچار نشوند این گونه مسائل را به کف جامعه برده و هزینهای هنگفت بر جامعه تحمیل نمایند؟!
🌺تاریخ انتشار در رسانۀ اهل کاشانم 18 دیماه 1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
آقای خان و خانۀ کاج 🔹 فرهنگ و هنر/37🔹 🔸«نایب حسین» و «ماشاءاللهخان کاشی» خوشمان بیاید یا نیاید،
باز کردن باب گفتوگو پیرامون نایبیان
بر اساس مستندات با رعایت صداقت و بیطرفی
✍️سعید خیرخواه
🌺عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی -واحد کاشان
🔹باسلام وارادت
🔹ظاهرا این رشته سر دراز دارد!
🔸شایسته است درباب تاریخ معاصر منطقهی کاشان، باب گفتگو و تحقیق براساس مستندات تاریخی ونه الزاماً شفاهی، باز شود تا زوایا و ویژگیهای تاریخی با رعایت صداقت و بیطرفی کامل مورد ارزیابی وکاوش قرار گیرد.
🔸دراین راستا و در بررسی تاریخ نایبیان کمتر به علتها و زمینههای ظهور و بروزاین «واقعه» پرداخته شده است.
🌸این یادداشت را در ادامه بخوانید.