📌پسرک فلافل فروش
#قسمت_هفتاد_و_هشتم
چاپ کرد و از آنها سربندهای قشنگی درآورد. همه ی آن سربندها را با خودش به نجف برد.
در آخرين حضورش در تهران، حدودهشتاد نفر از بچه های کانون مسجد به مشهد رفتند.
در آن سفر هادی هم حضور داشت،زحمات زیادی کشيد. او يکی از بهترين نيروهای اجرایی بود.
اين مشهد آخرين خاطره ی رفقای مسجدی با هادی رقم زده شد.
هادی وقتی در نجف مشغول درس و کار بود، مانند ديگر جوانان اين توانایی را در خودش ديد که تشکيل خانواده دهد و مسئوليت خانواده ی
جديدی را به دوش بگيرد.
به اطرافيان گفته بود اگر مورد خوبی سراغ دارند به او معرفی کنند.هادی هم مثل همه ملاک هایی برای انتخاب همسر در ذهنش داشت.
ملاک های او بر خلاف برخی جوانان نسل جديد، مالکهای خاص و خدایی بود. ديدگاهش دنيوی نبود.
او به فراتر از اين چيزها مي انديشيد.هادی دلش می خواست همسرش حجاب کامل داشته باشد.
ميگفت دوست ندارم همسرم به شبکه های اجتماعی و تلويزيون و...وابستگی غلط داشته باشد.
هادی اخبار را پيگيری می كرد، اما به راديو و تلويزيون وابستگی و علاقه نداشت.
وقتش را پای سريالها و فيلمها تلف نمي كرد. می گفت خيلی از اين برنامه ها وقت انسان را هدر می دهد.
از نظر او زندگي بدون اينها زيباتر بود چندجایی هم در نجف برای خواستگاری رفته بود اما.....
🔰 ادامه دارد ...🔰
#یا علی
#کپی شخصی حلال👍
#کپی برای کانال خودتون حلال 🙂
#به کانال ما بپیوند 💚
#شهید ابراهیم هادی
🆔@SHIDAEBRAHIHADi