(روایت خاله شهید 🌱🌹)
هرسال دو روز مونده به محرم تو مسجد فاطمیه، مراسم تشت گذاری برگزار میشه...
امسال هم مثل سالهای قبل بچه ها داشتن مسجد رو آماده میکردن..که دقیقا دو روز مونده به مراسم خوابی دیدم.
تو خواب دیدم حامد اومده محله و به سمت مسجد میره....
منو که دید مثل همیشه دستشو بالا آورد و بلند گفت:
سلام خاله..
منم جواب دادم و پرسیدم: مادرت چطوره؟
گفت: خاله اومدم بنرهای محرم رو نصب کنیم.
قراره مامانمم بیاد مراسم.
حامد جان!
امسال دومین سال حضورت درمحضر سید الشهداست.
حامد جان در این چند سال معرفت خود را ثابت کردی به دوستدارانت، زین پس نیز تنهایمان نگذار و در سختی ها و مشکلات زندگی دستمان را بگیر و کمک حالمان باش.
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
ماجرای پیگیری های زیاد شهید حامد جوانی برای اعزام👤👆🏻
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شوخی های شهید حامد جوانی سوار موتور 😄
ببینید👌🏻👌🏻👌🏻
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
⭕️مدام از کمک آمریکا به داعش میگفت
✅پدر شهید جوانی با بیان اینکه فرزندش پس از بازگشت از اولین مأموریت خود، خاطراتی را تعریف کرده بود، اظهار داشت: پس از اولین اعزام پسرم به منطقه و بازگشتش در اسفندماه، وی مدام از حال هوای منطقه و شرایط سخت جنگ در سوریه تعریف میکرد و با اشاره به حوادث آن روزهای جنگ سوریه، میگفت: «من در آنجا به عینیت میبینم که چگونه هواپیماهای آمریکایی به بهانه بمباران داعشیهایی که در محاصره نیروهای جبهه مقاومت بودند برای آنها با چتر اسلحه و مهمات و مواد غذایی میرسانند و به جای داعشیها نیروهای سوری و مردمی را بمباران میکنند تا راه فراری برای داعشیها باز کنند».
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
وقت رانندگی گوشیت رو بذار زمین!» و حامد به خاطر اینکه حرف پدر زمین نیفتد، گوشی را می چپاند توی جیب شلوارش و با گوشی توی جیب، پیامک می نوشت و می فرستاد. جعفر می ماند که این بچه جای حروف را روی گوشی لمسی چطوری حفظ کرده که پیامک هایش درست نوشته و فرستاده می شوند و حرص می خورد ولی ته دلش حامدش را بابت همه این کارهای عجیب و غریبش دوست داشت و تحسینش می کرد.
▶️خاطره مادر شهید🎤🎬
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
❤️بار اولی که عازم سوریه شد اواخر دی ماه ۹۳ بود و حضورش در سوریه مصادف با حضور شهید عباس عبداللهی بود.
حامد وقتی از سوریه برگشت جدای از اتفاقات و سختی های سوریه خیلی تحت تأثیر شهادت حاج عباس قرار گرفته بود.
تعریف میکرد؛ دو، سه روز قبل شهادت شهید عبداللهی، حاج عباس پیش ما بود و دورهم بودیم و صحبت می کردیم. حاج عباس یه موتوری هم داشتن که همیشه هرجا میرفتن همراهشون بود.
موقع عملیات تو شرایط سختی قرار گرفته بودن و دشمن محاصره کرده بود برای این که رزمنده ها از معرکه دشمن دور بشن حاج عباس و دوستشون اونجا می مونن تا تیراندازی کنن تا رزمنده ها عقب نشینی بکنن. به قدری مقاومت می کنن که در نهایت به شهادت میرسن.
حامد میگفت: همیشه خدا رو شکر می کنم که حاج عباس و دوستشون زنده دست داعشی ها نیوفتادن.
حامد به حاج عباس خیلی علاقه داشت و شهادت حاج عباس به قدری رو روحیه حامد تأثیر گذاشته بود که شور و شوقش به شهادت بیشتر شده بود که در نهایت بعد چند ماه از شهادتشون آسمانی شد.
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
🔰میدانست شهید میشود❤️🕊
پدر شهید جوانی در ادامه گفت: با وجود تعیین زمان عقد در روز اول فروردین، حامد به من گفت که «بابا من اکنون شرایط ازدواج ندارم. من در این دختر و خانواده ایشان هیچگونه ایرادی نمیبینم، هر ایرادی هست از من است. من نمیخواهم نام کسی در شناسنامهام ثبت شود و بعدا از آنها شرمسار شوم، چرا که اگر اینبار خدا بخواهد و من عازم سوریه شوم مدت زیادی زنده نخواهم بود».
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با شجاعت شهید بیشتر آشنا شوید....
يڪی از فرماندهان در سوریه:
هرچند حامد جوانی ۲۵ ساله بود اما بسیار شجاع و نترس و تنها نیرویی بود ڪه می توانست مثل #آچار_فرانسه عمل ڪند؛ یعنی هم می توانست در توپخانه فعالیت ڪند و هم به صورت زمینی.
ڪامیون را پر از #مهمات می ڪرد و راه می افتاد، وقتی هم می گفتیم داعش در یڪ ڪیلومتری ماست، می گفت داعش چه ڪار می تواند بڪند! فرماندهان رده بالا گفته اند حامد نیرویی بود ڪه داعش از دستش در امان نبود.
همرزمانش این طور می گفتند ڪه اگر شنیدید هزار نفر داعش در #لاذقیه به درڪ واصل شده اند، بدانید ڪه پانصد نفر آنها را حامد ڪشته است.
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
بخشی از وصیت نامه شهید✍🏻❤️
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله یاحسین تا آخرین قطرهی خون نمیگذاریم دوباره خواهرت به اسارت برود. تنها دلخوشی من برادر زادهام علی است که وقتی او بزرگ شد بگوید که عمویت برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) رفته و شهید شده است، بگذارید علی افتخار کند.
شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ زیبای شهید حامد جوانی🕊🌹❤️
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
گفتم: به کجا؟ گفت:صدایم کردند
#گل بودم و از شاخه جدایم کردند
گفتم: که #فرشتگان چه کردندت؟
گفت: روزی خور سفره خدایم کردند
#شهدا_عند_ربهم_یرزقون_هستند
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
⭕️داعشیها برایش نقشه ترور کشیده بودند
جعفر جوانی در ادامه افزود: من از همرزمان حامد شنیدم که در منطقه «لاذقیه» یک روستای شیعه نشین در محاصره تکفیریها بود و آنقدر اوضاع وخیمی داشت که حتی نظامیهای سوری برای آزادی آن پیشقدم نمیشدند. اما حامد با تخصصی که در مورد مسائل توپخانه و موشکی داشت، با برنامهریزیها و مهندسی دقیق توپخانهای و دیدهبانی، ضربههای مهلکی بر داعشیها وارد آورده و چنان وحشتی در دل آنها ایجاد کرده بود که برای ترور حامد نقشههایی کشیده بودند.
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
با موشک ضدتانک حامد را هدف قرار دادند
ضربات مهلک حامد جوانی به پیکره داعش به طوری بود که بسیاری از تکفیریها از دست او آواره شده بودند و زمانی که با موشک ضدتانک «تاو» مورد هدف قرار میگیرد، از چهار زاویه فیلمبرداری میشود و تا دو ماه این فیلم سر فصل خبر سایتها و شبکههای ماهوارهای داعشیها بود.
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
زندگی حامد جوانی اما افسانه نیست، قصه نیست؛ عین حقیقت است. همه آنهایی که حامد را میشناسند، شهادت میدهند به قهرمان بودنش، به قهرمان رفتنش... بگذار ماجرای رفتنش را اینطور برایت بگویم: «یک روزِ گرم اردیبهشتی، 1400 کیلومتر آن طرفتر از خاک کشورمان ، یک جوان رعنای ایرانی بود و دهها نیروی تکفیری، یک جوان رعنای ایرانی بود و دهها داعشی تا دندان مسلح که از چهار طرف محاصرهاش کردند و ناغافل به سمتش آتش گشودند...آتش باران تکفیریها که تمام شد، باز هم این جوان ایرانی بود، همانجای قبلی، روی خاک لاذقیه...اما بدون دست، بدون چشم... با یک تن پر از ترکش... اسم این جوان حامد بود ؛ حامد جوانی»
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
« حامد جانباز شده... اسیر شده... شهید شده..چون قابل شناسایی نیست شما را میبرند سوریه.» خبر ماجرا اینطوری به خانواده حامد رسید؛همینقدر متفاوت...همینقدر سردرگم...همین شد که از همان ابتدا ته دلشان لرزید. حرفو حدیث ها درباره حامد زیاد بود، تا اینکه به آنها اطلاع دادند برای رسیدگی به وضعیت حامد ، باید به سوریه بروند و این شد اولین دیدار پدر و پسر بعد از حمله تکفیریها به او:« وقتی به من گفتند که باید خودت به سوریه بروی، فهمیدم که وضع حامد خیلی حاد است، حس پدریام میگفت که شرایط خوبی ندارد اما جزئیاتش را نمیدانستم.»
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
#کتاب_ارزشمند ✨✨✨
درباره کتاب «شبیه خودش»؛ روایت زندگی شهید «حامد جوانی»
کتاب حامد کوتاه است. به کوتاهی عمرش! ۲۵سال عمر کمی است اما وقتی خرج محبوب و فدای معشوق شود، روز به روز و ساعت به ساعتش غنیمت و برکت است و درس آموز و الگو گرفتنی.
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
بخشی از وصیتنامه 🔰🏴
مادر عزیزم اگر بنده توفیق شهادت پیدا کردم و برای من مجلس یادبود گرفتید در عزای من گریه نکنید چرا که دشمنان اسلام شاد و خرم میشوند و اگر گریه کنی در روز قیامت حلال نمیکنم و نیز مادرم بنده انشاالله در این سفر که به سوریه میروم عمودی میروم و افقی به ایران بازمیگردم و نیز به گروه موزیک لشکر بگویید چون من با شما سابقه دوستی و همکاری داشتم موقع ورود پیکر من به تبریز بصورت عالی و منظم به نواختن موزیک بپردازید. پدر عزیزم به دلم افتاده که این آخرین سفر من به سوریه میباشد و میدانم که شهید خواهم شد لذا از صمیم قلب مرا حلال کنید.
شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه حمله دشمن به شهید حامد جوانی 🌹🌹🌹
کانال شهدای ظهور🏴👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/whjhtgh