eitaa logo
『شھدای‌ِظھور🇵🇸🇮🇷』
8.3هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
5.4هزار ویدیو
24 فایل
〖مامدعیان‌صف‌اول‌بودیم . . ازآخرمجلــس‌شھــدا راچیدنــد :)💔〗 -- ارتباط با خادم : @HOSEIN_561 💛کپــے: صدقه‌جاریست . . . (: 🔴ناشناس : https://eitaa.com/joinchat/876019840C60f081def8
مشاهده در ایتا
دانلود
📸تصاویر 🔺نیروهای ویژه دریایی سپاه و ارتش در جریان رزمایش مرکب دریایی سه کشور ایران ، روسیه و چین در دریای عمان و شمال اقیانوس هند 🌹 ‌‌شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️🔸️ویدیویی از برنامه آموزش شرایط سخت در طبیعت نیروهای ورودی جدید ... 🔰گروه آموزشی شهیدان آبشناسان_کاوه 🌹 ‌‌شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
♻️سرباز ولایت ✌️ 🔰گروه آموزشی شهیدان آبشناسان_کاوه 🌹 ‌‌شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
33.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عملیات نیروهای مخصوص تکاوران یگان صابرین سپاه 🇮🇷✌️ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🌷 رمضان عجب ماهیست ... 👈 خوابیدن مان عبادت حساب مے شود... 👈 نفس کشیدن مان تسبیح خداست... 👈 یک آیه ثواب یک ختم قرآن دارد... 👈 افطاری دادن به یک نفر ثواب آزاد کردن یک اسیر دارد... 👈 و تمام گناهان را به عبادت و توبه تو مے بخشند... ✨ وقتے خـــدا میزبانِ مهمانے شود معلوم است سنگ تمام مے گذارد...✨ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
اگر مجاهـدت فداکارانه جـوانان این مرز و بوم که به این شهادتهـا منتهی شده است نمی بود، همه روزهائ این ملـت، در زیـرِ چتر سیاه ظلم و تجاوز و دخالت دشمنان اسلـام و ایران، به شبهای تار بدل می گشت.. 🌱 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
ما سینه زدیم و بی صدا باریدند از هرچه که دم زدیم آنها دیدند ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس ؛ شهدا را چیدند💔 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🍃 مرور می‌کنیم زندگینامه و خاطرات شه‍ـید مـدافع وطن، شهید❤️ متولد: ۱۳۶۳/همدان🌸 سن: ۲۷ سال🌸 شه‍ـادت: ۱۳۹۰🌹 💥درگیری با گروه‍ك تروریستی پژاك،در ارتـفاعات جاسوسـان ✨دست‌نوشته رهبر انقلاب بر روی عکس شهید بسمه تعالی سلام خدا بر شهید عزیز✨ 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔴محمد اولین فرزند مابود . سی ام دی ماه ۱۳۶۳ همزمان با اذان صبح دیده به جهان گشود ، تقارن جالب اینجا بود که عروج محمد هم دقیقا همزمان با نماز صبح بود . محمد گرما بخش زندگی ما بود یادم هست که تازه می خواست به حرف بیفتد ، معمولا بچه ها اول اسم پدر و مادر را یاد میگیرند . اما محمد میگفت ، الله اکبر خمینی رهبر! 🎙راوی: مادر شهید 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
💠محمد خیلی به حضرت علی اکبر(علیه السلام) علاقه❤️ داشت و به من می گفت: حضرت علی اکبر خیلی غریب و ناشناخته است محمد در عین اینکه ظاهر بسیار جدی ای داشت، در رابطه برقرار کردن با دیگران بسیار مصمم و پیشقدم تر بود. همیشه در هر محیطی وارد میشد سریعا با افراد آن جمع دوست میشد وخودش را در دل آنها جا میکرد. محمد از حرف زدن با دیگران لذت می برد . به همه کودکان توجه خاصی داشت . بعد از شهادت محمد، خیلی از بچه ها برایش گریه می کردند. پنج سالش بود که از طرف محل کارم به جمکران رفتیم. وقتی داشتیم از اتوبوس پیاده می شدیم‌محمد جلوتر رفت و افتاد توی جوی آب و سرش شکست. من هم نگران محمد بودم و هم نگران اینکه نکند محمد گریه کند و حواس مردم را در حین خواندن دعای کمیل پرت کند. محمد را بردم در کنار حسینه کاشانی ها که درمانگاه بود. در تمام این مدت که محمد را بردم و آوردم و سرش را بخیه کردند گریه نمی کرد، ترسیدم، پیش خودم گفتم : چرا بچه گریه نمی کند، نکند اتفاقی برایش افتاده است. رفتیم نشستیم و محمد را خواباندم در کنار خودم. گفت : بابا خوشت آمد که من گریه نکردم.😊 🎙راوی :پدر شهید 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
💠چند سال مانده بود مکلف شود که به مشهد رفتیم❣ 💚از همان جا نمازش را شروع کرد. حتی به برادر کوچکش هم نماز را یاد داد. تو مسجد امام حسن(ع) اذان و تکبیر می گفت. دوران راهنمائی که بود هیئت می رفت. این هیئت روزهای جمعه منازل اعضای هیئت برنامه داشت. شهید مصطفی احمدی روشن هم توی این هیئت بود. حتی یکبار همراه شهید احمدی روشن به منزل آمده بود. 🔻محمد رشته تجربی درس می خواند با اینکه در بسیج و هیئت بسیار مشغول بود اما از شاگردهای ممتاز بود در کنکور شرکت کرد کارشناسی تغذیه دانشگاه خرم آباد قبول شد اما نرفت؛ ♦️برای پسر درس خوانی مثل محمد رشته پایینی بود . خیلی تلاش کرد کنکور سال بعد شرکت کرد محمد رشته دندان پزشکی دانشگاه شیراز قبول شد همه بهش میگفتند آقای دکتر اما پاسدار شدن را به دکتر بودن ترجیح داد . عاشق سپاه بود. 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔶محمد برای شرکت در آزمون به منظور ورود به دانشکده افسری ثبت‌نام کرد. روز امتحان بر روی کارت ورود به جلسه‌اش به جای نامش «مهر غفاری» چاپ شده بود. به او گفتم این موضوع بعدا برایت مشکل‌ساز می‌شود که پاسخ داد سر جلسه می‌گویم تا درستش کنند. بالاخره رفته بود جلسه و به مراقبان گفته بود و آنها با خودکار نامش را اصلاح کرده بودند. زمان اعلام نتایج مشخص شد که او قبول نشده است. پس از بازگشت به خانه خیلی ناراحت بود وقتی علت را پرسیدم گفت قبول نشدم که گفتم ایرادی ندارد اما در پاسخ گفت خیلی برای شرکت در این آزمون تلاش کرده و مطمئن بودم که خیلی خوب سوالات را جواب دادم. 🔷او را دلداری داده و گفتم شاید خیر بر این بوده و هنوز برای ورودت به سپاه زود است. 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🌷حکمت قبول نشدن محمد در‌ آزمون🌷 🔷مدتی از خبر قبول نشدنش در دانشکده افسری گذشت و محمد فرصتی چند ماهه به دست آورد. آن زمان برای ۸۰۰۰ شهید همدان قرار بود شناسنامه‌ای همچون مجلات تهیه کنند. پرکردن مجلات بسیار سخت بود چرا که باید کل زندگی شهدا از ابتدای تولد تا زمان شهادتشان در آن درج می‌شد 🔷محمد هم برای انجام این کار به سپاه رفته و پر کردن اطلاعات ۴۰ پرونده شهدا را به تنهایی بر عهده گرفته بود و کل وقتش صرف این کار کرد و هر جا لازم بود با خانواده شهدا به منظور تکمیل این شناسنامه‌ها هم‌صحبت شود به همراه مادرش می‌رفت. ♦️محمد ۶-۵ ماه بی‌وقفه به دنبال پر کردن شناسنامه شهدا بود و پرونده‌ها را پیگیری می‌کرد و ما روز به روز تغییرات به وجود آمده در اخلاق و رفتارش را مشاهده می‌کردیم. 🍃 گاهی می‌دیدم محمد به اتاقش می‌رفت و وصیت‌نامه شهدا را می‌خواند و گریه می‌کرد. در واقع حکمت قبول نشدن محمد در آزمون را فرصتی برای خودسازی محمد تلقی کردیم 🎙راوی :پدر شهید 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
چند ماه بعد از تلاشهای مداوم محمد برای کامل کردن پرونده های شهدا ، اتفاقی در رابطه با پرونده شهدا به سپاه رفته و یکی از دوستانش که در بایگانی بود را ملاقات می‌کند. دوستش می‌گوید محمد، شما دانشکده افسری قبول شدی اما محمد انکار می‌کند و می‌گوید نه قبول نشدم. دوستش گفته بود مگر می‌شود خودم اسمت را دیدم اما برای اطمینان آخر وقت پرونده‌ات را چک و نتیجه را دقیقا اعلام می‌کنم. 🔻پایان وقت اداری دوستش پس از نگاه کردن پرونده‌ها به محمد می‌گوید قبول شده‌ای. اسمت در سیستم به اشتباه همان «مهر غفاری» ثبت و اصلاحیه اعمال نشده بود. با نمره خوبی هم پذیرفته شده‌ای. به این ترتیب محمد وارد دانشکده افسری شد... 🎙راوی :پدر شهید 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🎙امام خمینی ره 🔻مرگ سرخ به مراتب بهتر از زندگی سیاه است. چه غافلند دنیا پرستان و بی خبران ، که ارزش شهادت را در صحیفه های طبیعت جستجو میکنندو وصف آن را در سروده ها و حماسه ها و شعرها می جویند ، و در کشف آن از هنر تخیل و کتاب تعقل مدد میخواهند ، وحاشا که حل این معما جز به عشق❤️ میسر نگردد 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔷محمد دندانپزشکی قبول شده بود و امروز می‌توانست بهترین حقوق را داشته باشد اما دندانپزشکی را رها کرد و وارد سپاه شد. اولین حقوقش ۴۰۰ هزار تومان بود. در تهران مستأجر هم بود و در عین حال خمس هم می‌داد به طوریکه اولین خمس زندگیش ۲۰ هزار تومان شد. او راهش را درست و از راه حلال آغاز کرد. تمام حساب و کتابش را در دفترش یادداشت کرده و دارم. گفتم محمد چرا رفتی سپاه آن هم با ۴۰۰تومان حقوق و مستأجری در تهران، مگر کار نبود؟ در جواب گفت : بابا تو سپاه هم کار است هم عبادت! 🎙راوی: پدر شهید 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
‌ 🔹یکی از ده فرمانده سطح کشور✨ دانشگاه امام حسین(ع) درس خواند، با همکاری یکی از فرمانده هان در زمینه مسائل نظامی کتاب نوشت. اعتقاد داشت که باید اطلاعات و سطح آگاهی اش بالا برود 🔶 محمد انتخابش را کرد و برایش تلاش کرد به طوریکه طی سه سال دانشجویی و سه سال خدمتش در سپاه آنقدر خوش درخشید که یکی از فرماندهانش می‌گفت محمد آنقدر استعداد داشت که اگر می‌ماند یکی از 10 فرمانده سطح کشور بود. درخشش او در حدی بود که طی سه سال خدمت در سپاه توانست کتاب نظامی بنویسد. 🎙راوی:پدر شهید 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
📝دلنوشته ای با قلم 🌱 به نام خدایی که عشق به خودش,اهل بیت(علیه السلام)وشهدا را در درون ما قرار داد. 💠با درود وسلام به پیشگاه حضرت بقیة الله(روحی وارواحنا فداه)منجی عالم بشریت ونایب برحقش حضرت امام خامنه ای(حفظه الله). ای زمان شاهد باش وتاریخ بنویس که فقط برای رضای خدا آماده ام وبس. 🍃هنگامی که این نوشته ها را می نویسم؛مورخ13/12/1383هجری شمسی مصادف با 21/1/1426هجری قمری؛هنگام غروب؛ که آسمان آبی، جای خود را به ابرهای سیاه داد. با خودم گفتم بیرون بروم وکمی قدم بزنم تا کمی حال وهوایم عوض شود.وقتی بیرون رفتم ودرحین قدم زدن ناگاه به پاهایم توجه کردم. چیزی در ابتدا متوجه نشدم.ابتدای خیابان بود که🍃 آیه ای از قرآن کریم به ذهنم آمد که خداوند فرموده است: ✨بر روی زمین با غرور وتکبر راه نروید.✨ با خودم گفتم محمد مواظب باش در هنگام راه رفتن ناگاه غرور، تو را برندارد که خیلی خطرناک است. بعد از این حرف ها مردم را دیدم که همگی برای دنیا از یکدیگر سبقت می گیرند. البته سه هفته تا عید نوروز باقیمانده اما نمیدانم مردم چرا برای چند روز خوشی وچند وقت باقیمانده این قدر به حول و ولا افتاده بودند. با خودم گفتم: آیا این ها برای آخرت خودشان هم اینقدر عجله می کنند؛تا توشه ای داشته باشند یا نه؟! 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR