eitaa logo
『شھدای‌ِظھور🇵🇸🇮🇷』
8هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
5.4هزار ویدیو
24 فایل
〖مامدعیان‌صف‌اول‌بودیم . . ازآخرمجلــس‌شھــدا راچیدنــد :)💔〗 -- ارتباط با خادم : @HOSEIN_561 💛کپــے: صدقه‌جاریست . . . (: 🔴ناشناس : https://eitaa.com/joinchat/876019840C60f081def8
مشاهده در ایتا
دانلود
غاده همسر و لبنانی میگوید:مصطفی درست مثل یک بچه دست مرا گرفت و قدم قدم مرا به اسلام آورد... برخورد مصطفی طوری بود که او چادری و شد! غاده میگوید وقتی مصطفی به من آمد مادرم به او گفت:شما نمیتوانید با او کنید او دختری است که وقتی از خواب بیدار شده،تا برود و مسواک بزند تختش مرتب و لیوان حاضر بوده...شماهم که نمیتوانید برایش مستخدم بگیرید وقتی که مصطفی این‌ها شنید گفت:درست است که نمیتوانم برایش مستخدم بگیرم اما قول میدهم تا زنده ام تختش را مرتب و قهوه‌اش را آماده کنم و تا قبل از شهادت اینطور بود!!! ظرفیت وجودی شهید چمران آنقدر بزرگ بود که خود را لحظه‌ای برتر از غاده ندید 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
گام برداشتن در عشق هزینہ میخواهد! هزینہ هایے ڪہ انسان را عاشق... و بعد.. میڪند.. 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
يه استاد داشتيم که گير داده بود همه دانشجوها بايد کراوات بزنن! کلي هم تهديد کرده بود که اگه سر امتحان کراوات نزده باشين ازتون نمره کم مي کنم. ولي مصطفي اصلا براش مهم نبود. واسه همين خيلي راحت بدون کراوات اومد سر جلسه.استاد هم تهديدشو عملي کرد و ازش 2 نمره کم کرد. شد 18؛ بالاترين نمره! *خاطره اي از شهيد مصطفي چمران/ يادگاران، ج1، ص۷ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
خدايا از بد کردن آدمهايت شکايت داشتم به درگاهت... اما شکايتم را پس ميگيرم. من نفهميدم... فراموش کرده بودم که بدي را خلق کردي تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهايت، نگاهم به تو باشد. گاهي فراموش ميکنم که وقتی کسی کنارمن نيست، معنايش اين نيست که تنهايم... معنايش اينست که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت.... با تو تنهايي معنا ندارد. مانده ام تو را نداشتم چه ميکردم. دوستت دارم، خدای من...♥️ نیایش های عارفانه‌ . 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
؛ بیزارم از چیزهایی که دیگران صبح تا شب بخاطر آن می دوند!… وقتی سقف تلاش و طلب آدم ها می شود، بزک کردن قیافه و لباس و خانه و ماشین شان. وقتی بازی دنیا را آنقدر جدی گرفته اند که به خاطرش آرامش ندارند و در راهش دروغ می گویند و سر هم کلاه می گذارند… جایی که فکر به آسمان نشود، پرواز هم معنا ندارد… و من دلم نمی خواهد دنیا “اکبرُ هَمِّنا” باشد… خدا نکند دنیا بزرگترین هم و غم ما قرار گیرد. می خواهم عاشق باشم و بسوزم و نور دهم و بزرگترین نعمتم خدمت در راه خدا باشد.🍃 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
مصطفی چمران💔 اگر جهان سوم جایےست که مغز زندگی مرفهش در امریکا را به خاطر ، رها مےڪند من 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
•°{🍃🌻💞}°• ❤️ 🥀 با شُهدا صحبَت کُنید آنها صِدای شُما را به خوبی می‌شِنوند و بَرایتان دُعا میکُنند.. دوستی با شُهدا دو طَرفه است..:) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••🌱•• وقتی‌میگی‌: ـ پس‌اون‌صدایی‌که‌ته‌‌دلت‌میگه: ـ نکنه‌فلان‌اتفاق‌بیفته...✨ ـ چی‌میگه⁉️ ـ اینکه‌بتونی‌جلوی‌این‌صداروبگیری خودش‌یه‌پا ...✨ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
••[♥️🌱] - میگفت:قبل‌ازشوخے نیتِ‌تقرب‌ڪن‌وتودلت‌بگو: دل‌یہ‌مؤمن‌ُشادمیڪنم،قربة‌الےالله این‌شوخیاتم‌میشہ‌عبادت..(:🖐🏻 ✨ 🌱♥️| ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
😅 🤣یا بخور یا گریه کن🤣 در جبهه دعای کمیل از بلند گو پخش می شد ، گوشه و کنار هرکس برای خودش مناجات می کرد. آن شب میرزایی و جعفری بالای تپه نگهبان بودند. میرزایی حدود دو کیلو انار😋با خودش آورده بود بالای تپه موقع پست بخورد😳 وقتی هنگام دعای کمیل عبارت خوانی می کردند انارها را فشرده می کرد و وقتی ذکر مصیبت و گریه بود، آنها را یکی یکی همانطور که سرش پایین بود می مکید!😂😂 کاری که گمان نمی کنم تا به حال کسی کرده باشد. به او می گفتم بابا یا بخور یا گریه کن هر دو که با هم نمی شود.ولی او نشان می داد که میشود!😆 🌸اگه لذت بردید یه صلوات بفرستید 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
✅خاطره ای هست که جز برای همسر شهید برای شخص دیگری نگفته ام. نزدیک مراسم عقد محمودرضا بود که یک روز آمد و گفت: «من کت و شلوار برای مجلس عقد نخریده ام» من هم سر به سرش گذاشتم و گفتم: تو نباید بخری که خانواده عروس باید برایت بخرند... خلاصه با هم برای خرید رفتیم. محمودرضا حتی هنگام خرید کت و شلوار دامادی اش هم حال و هوای همیشگی را داشت، اصلا حواسش به خرید نبود و دقت نمی کرد در عوض من مدام می گفتم مثلا این رنگ خوب نیست و آن یکی بهتر است و ... هیچ وقت فراموش نمی کنم در گیر و دار خریدن کت شلوار به من گفت: «خیلی سخت نگیر، شاید امام زمان(عج الله ) امشب ظهور کردند و عروسی ما به تعویق افتاد.» یعنی گویا تمام لحظات زندگی ؛ منتظر یک اتفاق مهم بود ...❗️ ♥️ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
"🖤🔗" یِڪۍ‌از‌هَم‌سَنگَـرۍهـٰایَش‌‌‌دَر‌سُوریِہ‌میگُفت: مـَن‌‌بَستنِ‌ڪمَربَندایمنۍرادَرسـُوریہ‌از مَحمُودرضـٰایـٰادگِرفتَم! وَقتـۍمـےنشست‌‌پُشتِ‌‌فَـرمون‌،ڪَمَربندش‌‌را‌ میبست. یِڪبـٰاربھِش‌‌گُفتَم:اینجا‌دیگہ‌چِـرا‌میبَند؎؟! اینجـٰاڪہ‌پُلیس‌نیست! گُفت:میدونـۍچِقَدرزَحمَت‌ڪِشیدَم‌بـٰاتَصـٰادُف‌‌ نَمیـرم؟! ‌ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🌹یکبار در خانه صحبت وصیتنامه شد، به پوستر حاج همت روی کمدش اشاره کرد و گفت: وصیت من همان جمله حاج همت است:  🌹با خدای خود پیمان بسته‌ام تا آخرین قطره خونم، در راه حفظ و حراست از این انقلاب الهی یک آن، آرام و قرار نگیرم. ❤️شهیدمحمود رضا بیضایی❤️ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
💠 عشق «محمودرضا» به دخترش، مثل عشق همه‌ی پدر‌ها به دخترشان بود، اما محمودرضا پُز دخترش را زیاد می‌داد. یک‌بار در شهرک شهید محلاتی قرار گذاشته بودیم، آمد دنبالم و راه افتادیم سمت اسلامشهر. توی راه گفت: را برده آتلیه و ازش عکس گرفته. مرتب درباره‌ ماجرای آن روز و عکاسی رفتنشان گفت. وقتی رسیدیم اسلامشهر، جلوی یکی از دستگاه‌های خودپرداز نگه داشت. پیاده شد. رفت پول گرفت و آمد، تا نشست توی ماشین گفت: «اصلا بگذار عکس‌ها را نشانت بدهم» ماشین را خاموش کرد. لپ‌تابش را از کیفش بیرون آورد و عکس‌های را یکی‌یکی نشانم داد. درباره بعضی‌هایشان خیلی توضیح داد و با دیدن بعضی‌هایشان هم می‌زد زیر خنده. شبی که برای استقبال از پیکر محمودرضا رفتیم اسلامشهر، چند نفر از مسئولان یگانی که محمودرضا در آن مشغول خدمت بود هم آن‌جا حاضر بودند. یکی از همان برادران به من گفت: «محمودرضا رفتنش این دفعه، با دفعات قبل فرق داشت و به من گفت: "فلانی ." دیگر مثل همیشه شوخی و بگوبخند نمی‌کرد و حالش متفاوت بود. راوی: احمدرضا بیضائۍ (برادر شھید) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان بدنیا آمده‌ایم و شیعه هم بدنیا آمده‌ایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی‌ها، غربت‌ها و دوری‌هاست و جز با فدا شدن محقق نمی‌شود 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
-پنجشنبھ ها بھ یاد ســࢪدار شھــید حاج قاسم سُلیمانے♥️ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
✅حقش شهید شدن است ✍️سهراب سلیمانی، برادرِ حاج قاسم: پدر همیشه دوست داشت یکی از ما در جنگ شهید بشود؛ آرزویش این بود و برای حاج قاسم خیلی دعا می‌کرد که شهید شود. می‌گفت: کسی که ضجه می‌زند و برای اسلام تلاش می‌کند حقش مُردن نیست؛ حقش شهید شدن است. من دعا می‌کنم ایشان شهید بشود. 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔰 حاج قاسم سلیمانی: ذکاوت اینه که من چطور بین دنیا و آخرت ابدی بتوانم برنده‌ی آخرت ابدی بشم... 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهید حاج : دقت کنید؛ ما همین قاسم سلیمانی که هستیم، اگر خدا به‌ ما رحم نکند، معلوم نیست تا آخر باشیم... ۹۷/۳/۱۷ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
✍شهيد حاج قاسم سلیمانی : فرماندهی در جنگ ما امامت بود نه هدایت. برو نبود بلکه بیا بود. آن‌ها در نوک بودند فریادشان این بود، بیا نه اینکه برو. آن‌که می‌گوید بیا، آن امامت می‌کند. فرماندهان ما امامت می‌کردند بر صحنه‌های جنگ، فرماندهان شهید ما. 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
📸تصویر کمتر دیده شده از شهید حاج قاسم سلیمانی در اردوی راهیان نور 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌ویژه 🎥 ببینید | حضور همیشگی حاج قاسم در بحرانی‌ترین شرایط به روایت سرتیم سابق حفاظت شهید سلیمانی 🏳 بخشی از مستند «چند قدم آنطرف‌تر» 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
📸 گل‌آرایی مزار سردار دل‌ها، بمناسبت سالروز تولد ایشان 🌷 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR