✍🏼دستنوشتهای از شهید مصطفی احمدی روشن
🖐🏼خداوندا؛ ما را حسینی آفریدی...
ما را حسینی زنده بدار...
و ما را به حق حسین(علیه السلام) به شهادت برسان ...♥️!
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷تشییع پیکر شهدای تازه تفحص شده به طرف بارگاه ملکوتی امام رضا علیه السلام در مشهد مقدس🌷❤️
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
📸 وداع با پیکر ۵ شهید تفحص شده مدافع حرم در مشهد🌷
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبتهای صمیمانه و دلنشین شهید مدافع حرم بابک نوری هریس 🌷
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔰 #پیام_فرمانده | #کار_شهدا
🔻امامخامنه ای: شهدا در حال تقویت روحیهای ملت ایرانند.نقطهی مقابل دلسردیها، ناامیدیها، رکود و رکونها. تحرک، آمادگی، شوق، عشق و آرمانگرایی؛ این کار شهدا است.
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
شھیدعباسآسمیہ'❤️'
تاریخِتولد : ۱۳۶۸/۴/۱۰🌸'
محلِتولد : تهران 🌸'
سن :۲۶ سال🍃'
تاریخِشھادت : ۱۳۹۴/۱۰/۲۱ 💔'
محلِشھادت : خانطومان 💔'
وضعیتِتأهل : مجرد 🌱'
☑️تحصیلات : کارشناسۍمدیریتبازرگانے
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
عباس ؛ هدیہحضرتعباس(؏)...🕊
🎙نقلازبرادرشھید : من و عباس دو فرزند خانواده هستيم . . من متولد 55 هستم و او متولد 68 بود! والدينمان بعد از من بچهدار نميشدند تا اينكه سال 67 مادرم خواب مۍبيند حضرت عباس(؏) يك پارچه سبز به ايشان مۍدهد. آن موقع ما در كرج همسايه خانواده دهباشي بوديم كه دو فرزندشان جزو شهدا هستند. مادر شهيدان دهباشي به مادرم ميگويد تعبير خوابت اين است كه خدا به شما يك پسر ميدهد. سال بعد هم عباس به دنيا مۍآيد... اول مۍخواهند اسمش را امير عباس بگذارند اما بعد نامش را عباس مےگذارند ... به بركت و احترام خوابۍكه مادر ديده بود . . .💔!'
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
♥️ڪتاب شهدا
را بسیار دوست داشت
با آنها بخصوص شهید همت
ارتباط زیادی برقرار می ڪرد .
یڪ روز قبل از رفتن
به سوریه گفت :
مادر ،
من از هر ڪدام از شهیدان
چیزی را یاد گرفته ام
اگر روزی نبودم
به دوستان و آشنایان
بگویید
این ڪتاب ها را
مطالعه ڪنند
و با درس گرفتن
از منش و رفتار شهدا
زندگی خود را جلو ببرند …
شھیدعباسآسمیہ ❤️'
شھیدمدافعحرم 🌷'
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
يكبار برايش گوشےهوشمند خريدم و گفتم عباسجان الان گوشےهاۍِ جديد آمده ، تلگرامو واتساپ و اين چيزها هست ... تا كی مےخواهےاز موبايل قديمۍ استفاده كنے؟!😕 گفت نمۍخواهم اين چيزها من را از خودم دور كنند و از فعاليتهايم فاصله بگيرم! اما گوشۍ را گرفت و گفت از آن استفادهای مےكنم كه بعدها مےفهمے ...
بعد از شهادتش موبايل عباس را چك كردم و ديدم به گفته استادش دكتر روحے كه تأكيد كرده بود احاديث اهلبيت را حفظ و به آن عمل كنيد، عباس در گوشۍاش احاديث را ضبط و آنها را حفظ مےكرده است .. برادرم متولد 68 بود. جوان همين دوره و زمان بود اما سعي ميكرد مشغلههایِ زمانه او را از خودش و اعتقاداتش غافل نكند!
#خاطرات_شھیدعباسآسمیہنقلاز_برادرشھید ❤️'
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
♥️عباس تواضع و مهربانے عجيبۍ داشت...(: در محل كارش، هوافضاۍ سپاه، مسئول ارزشيابي شايستگي #پاسدارها بود ... با كلےسرباز سر و كار داشت، اما هميشه در برخورد با زيردستانش يك دست رویِ سينه داشت و با تواضع و مهرباني برخورد ميكرد. آقایِ ابوالفضل محمدي يكي از سربازان برادرم بعد از شهادتش با همشهری مصاحبه و از حسن اخلاق شهيد تعريف كرده است... حتي مادرم به او مےگفت: عباس جان تو چرا اينقدر دست به سينهاۍ .. عباس هم پاسخ میداد : نوكر امام حسين(علیھالسلام) بايد دست به سينه باشد... (:
#خاطرات_شھیدعباسآسمیہ_نقلازبرادرشھید ❤️'
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔴 「روزنامه همشهری ؛ شنبه ۲۹ آبان ۹۵ شماره۶۹۶۸ صفحه ۱۶」
نقل قول ابوالفضل محمدی درباره شھید عباس آسمیه :
#پروازتاخدا 🕊!'
🔻یادم میآید که در روزهای اولیه سربازی که نگهبان بودم، برای گرفتن امضای خروج وارد ساختمان فرماندهی شدم . اتاق فرمانده را پیدا کردم اما درب آن بسته بود . برای پیدا کردن فرمانده به اتاقی دیگر رفتم . یک میز داخل اتاق بود که پسری جوان و حدودا ۲۵ ساله با لباس شخصی و موها و محاسنی مرتب و چهره ای زیبا و مهربان پشت آن نشسته بود ...
🖐🏼به او سلام کردم ، با مهربانی و گشاده رویی جوابم را داد . من از او سراغ فرمانده را گرفتم و او ضمن معرفی خودش گفت " من عباس آسمیه هستم و فرمانده شما در اتاق انتهای سالن است " . در حالیکه از رفتار فوق العاده خوب و باوقار او متعجب بودم ، خداحافظی کردم و از اتاقش بیرون آمدم و فرمانده را پیدا کردم و امضا را گرفتم ...
هرچه زمان میگذشت بیشتر توجهم به عباس جلب میشد . او واقعا با بقیه افراد توی پادگان فرق داشت . بسیار سنجیده و حساب شده رفتار میکرد و سعی میکرد حق کسی را ضایع نکند ، مثلا وقتی که شبها به عنوان افسر جانشین در پادگان می ماند ، موقع شام به آشپزخانه میرفت و از کیفیت غذای سربازها سوال میکرد و در گزارش شب مینوشت ✍
♥️روز سرباز بود و قرار بود سربازها در مراسم انتخاب سرباز نمونه شرکت کنند . باید برای یک ساعت چند نفر از نیروهای رسمی در بالای برجکها به جای سربازها میماندند تاهمه سربازها در مراسم حاضر باشند . در طول دو سالی که در پادگان بودم ، دیدم که عباس آسمیه هر بار داوطلب میشود که به بالای برجک برود و هر بار هم سخت ترین برجک را از نظر موقعیت انتخاب میکند . یکبار که داشت از بالای برجک برمیگشت، وقتی به جلوی درب اتاقش رسید یکی از همکارمان به او گفت " بالای برجک چطور بود عباس آقا ؟! " عباس گفت " خوب است آدم بعضی وقتها از پشت این میزها بیرون بیاید و ببیند که آن طرف هم چه خبراست. مخصوصا بالای برجک نگهبانی خوب میشود خیلی از مسایل را فهمید " . من بعد از مدتی شدم سرباز فرماندهی پادگان و فرصتی شد تا بیشتر عباس آسمیه را بشناسم . او به سربازها احترام ویژه ای میگذاشت. آنها را با پسوند " جان " یا پیشوند " آقا " صدا میکرد . در کار دیگران دخالت بیجا نمیکرد و به دنبال بدنام کردن این و آن نبود . من در طول مدتی که آنجا بودم عصبانیت وی را ندیدم . روزها گذشت و من بیشتر به عباس آسمیه علاقه مند شدم . روز پایان خدمت من رسید و با پادگان تسویه کردم .
👋🏻از عباس آسمیه خداحافظی کردم و به خانه آمدم ...🌱
🔹بعد از مدتی احساس دلتنگی کردم و دلم خواست که عباس را ببینم .. از خانه بیرون آمدم و به سمت پادگان رفتم . اما وقتی به پادگان رسیدم دیدم که یک تابلوی بزرگ جلوی دژبانی پادگان است که عکس عباس آسمیه روی آن است و زیرش نوشته : " شهید مدافع حرم عباس آسمیه " . واقعا که شهادت نصیب هر کسی نمیشود. ای کاش تو را زودتر شناخته بودم عباس جان ...❤️'(:
شهید عباس آسمیه🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
✨هفته ای یه خواستگار
🎙فرماندهش مۍگفت که به خاطر اخلاق خوبش هفته ای حداقل یه خواستگار داشت خیلی ها دوست داشتند که با عباس فامیل شوند و خیلی به او می گفتند اگر می خواهۍ ازدواج کنی ما گزینه مناسب داریم...'
در #ایاماربعین با خانواده ای از شیراز آشنا شدیم و گفتگوهایۍ هم داشتیم .. عباس زمانی که با این خانم صحبت کرده بود به وی از تصمیمش برای رفتن به سوریه خبر داده بود و گفته بود در صورتی که سالم از این ماموریت برگشتم برای رسمی شدن این ارتباط قدم جلو خواهم گذاشت. اما گویی خداوند برای عباس من جور دیگری رقم زده بود ...💔
شهید مدافع حرم عباس آسمیه' 🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
مادرشھیدروایتمےکند:
عباس #اهلهیئتومسجد بود . . 🌱'
👌و از هر فرصتی برای حضور در مجالس اهلبیت(علیھمالسلام)❤️ اســتفادهمےکرد!
او میگفت زنده بودن من ماه #محرم و صفر است . . .
🔻بیشتر اوقات صبحها به یاد امام حسین(ع) روضه میخواند و بر سینه میزد به گونهای که به او میگفتم عباس جان قلبت پاره میشود اینقدر بر ســینه میزنی. در جواب لبخند میزد و میگفت آن کس که برای او سینه میزنم، خودش محافظمَنخواهدبود ...(: 🕊
#خاطرات_شھیدعباسآسمیہ ❤️'
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
از قول سرهنگ يزديان يكۍ از فرماندهانش ، عباس نصفی از حقوق ماهانهاش را صرف امور خيريه مےكرد ...🌱'
در واقع او بخشي از حقوقش را به دو خانوادهای مۍداد كه يكيشان بيمار سرطانۍ و ديگرے بچه يتيم داشتند😞 باقیِ حقوقش را هم بخشي صرف امور روزمرهاش و بخشۍرا خرج هيئات و مراسم مذهبے مےكرد ... 🌸' در طول ماه شايد 20 روزش را روزه ميگرفت و غذايي كه محل كارش به او مےدادند، به خانوادههاي مستمند ميداد. يكبار كه ميخواست به مأموريت برود، دو، سه غذا توي خانه گذاشت و به پدرمان گفت شما براي فلان خانواده ببر. بابا گفت من خجالت ميكشم دو غذا دستم بگيرم و ببرم...
اما عباس اصرار داشت كه اگر كم هم باشد بايد به مردم كمك كرد و باری از دوش كسے برداشت . . 💔!'
#خاطرات_شھیدعباسآسمیہ_نقلازبرادرشھید ❤️'
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
#شبِآخر 💔
🕊آن شب سخت دلتنگش بودم.. وقتی نیمه شب از خواب بلند شدم، متوجه چراغ روشن اطاقش شدم. دلم به من می گفت عباس دارد وصیت نامه مۍنویسد✍ طاقت نیاوردم جلو بروم و خلوتش را به هم بزنم . .
بعد از شھادت عباس یکی از دست نوشته های او را دیدم .. این دست نوشته مربوط به زمانی بود که به کربلا می رفت و در آن با کلمات و واژه هایی زیبا خداوند را قسم داده بود تا شهادت نصیبش شود. او از خدا خواسته بود اگر لیاقت شهادت هم نداشت مرگش را در روضه هایِ امام حسین(علیھالسلام)🌱' قرار دهد ...(: 🕊
🎙نقلازمادرشھیدعباسآسمیہ
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
یکۍ از دوستانش برای ما تعریف می کرد که در سوریه سختی زیاد کشیدیم و چند روزی بود که به جز چند خرما چیزی برای خوردن نبود اما عباس همیشه لبخند می زد و می گفت زیاد فکرش را نکنید درست مےشود...🖐🏼!
#خاطرات_شھیدعباسآسمیہ ❤️'
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
از عباسِآسمیہ 26 سالہ چه يادگاریهایـے برایِ جوانان هم سن و سالش باقۍ مانده است؟!
🎙برادرشھیدآسمیہ :
عباس توصيههایۍ داشت به اين مضمون كه بايد عاشق اهلبيت باشيم، چراكه اين بزرگواران هم در دنيا و هم در آخرت دستگير ما هستند.. به ولايت فقيه هم تأكيد خيلي زيادي داشت و مےگفت اول بايد هركسۍ ولايت را از تبعيت پدر و مادر و بزرگترها و مسئولانش تمرين كند و كم كم كه پختهتر شد تبعيت از ولايت فقيه را انتخاب كند... توصيه زيادي به خواندن زيارت عاشورا داشت و خودش هم هر شب اين زيارت را با صد بار لعن و صد بار سلامش مۍخواند. ميگفت اگر نشد زيارت عاشورا بخوانيم حتماً بايد حديث كسا بخوانيم🤲 شايد توصيهاش به خواندن #زيارتِعاشورا، يك يادگاری ارزشمند از اين شھيد باشد برایِ جوانان سرزمينمان...🖐🏼
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR