eitaa logo
『شھدای‌ِظھور🇵🇸🇮🇷』
6.1هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
5.6هزار ویدیو
24 فایل
〖مامدعیان‌صف‌اول‌بودیم . . ازآخرمجلــس‌شھــدا راچیدنــد :)💔〗 -- ارتباط با خادم : @HOSEIN_561 💛کپــے: صدقه‌جاریست . . . (: 🔴ناشناس : https://eitaa.com/joinchat/876019840C60f081def8
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ 📝بخشی از وصیتنامه هرگز نگذارید دشمنان بین شما تفرقه بیاندازند و شما را از روحانیت متعهد جدا کنند و هیچ وقت از یارى کردن به امام امت کوتاهى نکنید( که اگر امام امت نبود ما نبودیم یعنى دیگر از اسلام خبرى نبود) و اگر این چنین باشد روز شکست ابر قدرتها نزدیک است . و باز یک خواهش دیگر از شما امت حزب الله دارم این مراسمهاى عزادارى را زنده نگهدارید چه در جبهه ها و چه در شهرهاى خودتان چون ما هر چه داریم از حسین داریم و اى عاشقان صدیق ابا عبدالله هرگز کسى از این در ناامید بر نگشته و بدى از این در ندیده است❤️ راه سعادت بخش حسین (علیه السلام ) را ادامه دهید و زینب وار زندگى کنید تمام شهیدان ما از این در پرورش یافتند 🍃 🌷 🌹 ‌‌شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
‌ 🔹عبادت عارفانه🍃 احد هر وقت مرخصی می‌آمد، خیلی کم به خانه آمده و بیشتر در پایگاه مسجد و سپاه حضور داشت و ما او را کمتر می‌دیدیم و هیچ وقت از دیدنش سیر نمی‌شدیم. من در آن زمان در مورد شهدا و حالات رزمندگان خیلی شنیده بودم و بنا به اقتضای سنی که نوجوان بودم، دوست داشتم ببینم احد در خلوت چه کار می کند.  یک روز که به خانه آمد، من خودم را در اتاق او به خواب زدم. احد کمی جلو آمد و مرا دید و فکر کرد که خوابیده ام. سپس عبایش را پوشیده و عطر تی رُز که عطر معروف حضرت امام (ره) بود را زد و رو به قبله ایستاد، نوری که از پشت ، داخل اتاق می‌تابید، سیمای احد را دو چندان زیبا کرده بود، بعد از«اللهم َّ ارزقنا توفیق الشهادت » چنان خضوع و خشوع داشت که اشک چشمهایم را فرا گرفته بود، گویی که خواب دیده باشم. بعد از آن همیشه منتظر شهادت احد بودم و فکر می‌کردم، حیف است که احد به شهادت نرسد و به مرگ طبیعی بمیرد. 🎙راوی : خواهر شهید 🌷 🌹 ‌‌شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
هنگام شهادت دست ادب و تعظیم در سینه اش داشت ایشان یکی از یاران و انصار فرمانده لشکر برادر مهدی باکری بودند اکثر اوقات در کنار ایشان در حال آماده باش به تمام معنی حضور داشتند که در اواخر مسئول مخابرات لشکر بودند. عاشقانه در تمام صحنه های جنگ و مراحل حساس حضور داشتند.  در عین حال مشغله زیادی که داشتند به تمام رزمندگان می رسیدند و دلجویی و احوال پرسی مانند یک برادر مهربان می کردند. مخصوصاً با برادرانی که (دائم الجبهه بودند) در طول جنگ به غیر از چند روز مرخصی ضروری به پشت جبهه و خانه و منزل نیامدند و بزرگترین خصوصیات ایشان این بود که همه می دانند که عاشق عزاداری و سینه زنی و گریه به مظلوم کربلا بودند. خودشان در برنامه های سینه زنی یک مداح و نوحه خوان واقعی بودند که از خواندن و گریه کردن و سینه زدن سیر نمی شدند و آنها که پیکر مقدس این شهید را زیارت کردند، می دانند در حالی به لقاءالله پیوسته بودند که دست مبارکشان در سینه بود.  به نظر حقیر، دو مطلب را حکایت می کرد یکی اینکه از سینه زدن سیر نشده است و در حال جان دادن به جانان هم سینه می زد و دیگر این که دست ادب و تعظیم در سینه اش داشت. قطعاً جمال مولایش را زیارت کرده. آخرین سلام را به سرور و سالار شهیدان عرض می کند، السلام علیک یا مولای یا ابا عبد الله . 🎙راوی: همرزم شهید 🌷 🌹 ‌‌شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
‌ 📝بخشی از وصیتنامه قابل ‌تأمل شهید: از خدا مى‌خواهم که اگر لیاقت شهادت در راه خودش را دارم بزودى عطا بفرماید که دیگر از فراق دوستان و شهیدانمان صبرم تمام شد 🍃ولى از سوى دیگر باید بمانیم تا شهید آینده شویم و از دیگر سو باید شهید شویم تا آینده بماند🍃 هم باید امروز شهید شویم تا فردا بماند و هم باید بمانیم تا فردا، شهید نشود عجب دردى، چه میشد بار الها امروز شهید میشدیم و فردا زنده مى‌شدیم تا دوباره شهید شویم . ولى این را مى‌دانم دلم براى عزادارى هاى آقا ابا عبدالله الحسین و گریه و زارى ها براى مظلومیت حسین (علیه السلام ) تنگ خواهد شد. ✨شادی ارواح طیبه شهدای کربلا و شهدای اسلام ‌ به ویژه سردار شهید احد مقیمی سه شاخه گل صلوات🌷🌷🌷 🌷 🌹 ‌‌شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR