🔴حجت پرسپولیسی بود
🎤بـرادر شهـید :
❇️همیشه با هم بودیم و دوستان مشترکی داشتیم. من استقلالی دو آتیشه بودم و حجت پرسپولیسی. 📛اما زیاد کلکل نمیکرد. در محله خودمان هم یک لیگ فوتبال داشتیم و یک ماه قبل از شهادت حجت قرار بود با تیم رقیبمان که از محله روبهرو است بازی کنیم. ▪️هرچه به حجت گفتیم، نیامد. میگفت من خیلی وقت است فوتبال⚽️ بازی نکردهام و نمیتوانم بازی کنم اما روزهای آخر که قرار بود با بچههای محلمان بازی کنیم آمد و اتفاقا خیلی هم خوش گذشت و این آخرین بازی حجت بود.
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
🎤مـادر شــهید:
🔰به خواهرانش می گـفت:
🌸با حیا و عفیف باشند
حجت بسیار غیرتی بود و روی خواهرانش تعصب داشت و ضمن اینکه رابطه اش با آن ها خیلی خوب بود.▪️آن ها را خیلی دوست داشت و همیشه تذکر می داد که حجابشان را حفظ کنند و با حیاء و عفیف باشند.حجت به شدت از مردهای بی غیرت متنفر بود. در خانواده گره گشا و قابل اتکا بود. ⭕️مدتی پدرش به خاطر کسالت در بیمارستان بستری شده بود؛ او روزها سرکار بود و شب ها در کنار پدرش در بیمارستان به سر می برد، همیشه کمک حال پدرش بود
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
🔴گفت کار اداری را هرکسی میتواند انجام دهد🔰
🎤پـدر شهـید:
🔻یکبار به او گفتم بهتر نیست به شهر بروی و در ستاد لشکر مسئولیت بگیری؟
⭕️میگفت کار اداری را هر کسی میتواند بکند اما کار ما اینجا حساس است. مسئول آتشبار پدافند بود. در پادگان هم خیلی از او راضی بودند.
حتی سردار نصیری ▪️(فرمانده سپاه استان تهران) که بعد از شهادتش به منزل ما آمد، بسیار ناراحت بود💔
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
🎤خواهـر شهید:
⭕️برای اعزام به ماموریت های مختلف سر از پا نمی شناخت و همیشه به این ماموریت ها می رفت، مادرم چون علاقه خاصی به برادرم حجت داشت، 🔻كمتر تمایل داشت كه به این سفرها برود اما برادرم می خواست خانواده را برای این ماموریت ها⭕️ مجاب كند و همیشه با اعضای خانواده به ویژه مادرم در این زمینه صحبت می كرد🔰
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
🔴یک روز بحث سوریه را خیلی جدی مطرح کرد و من باز هم مخالفت کردم به او 🔰گفتم: سوریه که کشور ما نیست اگر ایران در خطر بود وظیفهات بود ولی سوریه وظیفه تو نیست! گفت: تعجب میکنم مادر چرا این حرف را میزنی؟ ❣اسلام یک امت واحد است و مرزهای جغرافیایی برای اسلام معنی ندارد. اگر مسلمانی صدای کمک خواهی مسلمانان دیگر را بشنود و به کمک آنها نرود مسلمان نیست.
🔰بعد ادامه داد: وقتی امام عصر(عج)💔 ظهور کند ما نباید ایشان را یاری کنیم؟ آن زمان هم خبری از مرزها نیست. نکند اجازه یاری از امامزمان(عج) را هم نمیدهی؟ جنگ سوریه جنگ اسلام و کفر است. اسلام نیاز به یاری دارد، مردم مظلوم سوریه نیاز به یاری دارند اگر در زمان امام حسین(ع) بودیم باز هم اجازه نمیدادید به یاری حضرت بروم؟🔺
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
❣گفتم:
🔴مادر تو سن وسالی نداری، جوانی، خانواده داری، ما به تو نیاز داریم. گفت:
🔺بعضی ها برای سوریه اعلام آمادگی کردند که سه تا بچه دارند(شهید مهدی قاضی خانی) مگر شما خبر ندارید که ناموس اسلام را در سوریه به اسارت میبرند و در بازار بردهها میفروشند؟
▪️روستاهایی از شیعیان🌹 هستند که مدت هاست در محاصرهاند. بچه های آنها از گرسنگی علف میخورند. آیا درست است که من بتوانم کاری کنم ولی نروم و دست روی دست بگذارم؟ من که در برابر این همه استدلال حرفی برای گفتن نداشتم نگاهی به چشمان پر از ذوقش انداختم و گفتم: حق با تو است، برو مادر، تو را به حضرت زینب(س)🌸 امانت میسپارم.
🔰بریده ای از کتاب «آخرین زیارت» روایتی از زندگی شهید مدافع حرم «حجت اصغری»💔 از زبان مادر🔰
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
🔰(بخشی از وصیتنامه شهید)❣
⭕️ پیامبر اکرم(ص) فرمودند: هرکس صدای ندای مسلمانی را بشنود و به او یاری نرساند مسلمان نیست و ما چگونه ادعای مسلمانی داریم که جای جای دنیا مسلمانان را قربانی اهداف وافکار شوم خود می کنند و ما در آرامش به راحتی سر به بالین بگذاریم در صورتی که یک کودک و یا زن سوری وعراقی و یمنی و فلسطینی شب خواب در چشمانشان ندارند و چگونه مدعی شیعه بودن و محب بودن اهل بیت(ع) را داریم که در ماجرای در آوردن خلخال از پای زن یهودی که امام علی (ع) در این موضوع فرمود: ▪️اگر مسلمانی ازاین غم بمیرد برای او عیبی نیست! چگونه می توان در مورد این مسئله بی تفاوت بود در صورتی که در ممالک اسلامی زنان ایزدی و مسلمانان و مسیحی را در عراق درون قفس در بازارهای موصل مانند برده بفروش می رسند! و ما ازاین وقایع تلخ غم نمی خوریم که هیچ تب هم نمی کنیم چه برسد که بخواهیم بمیریم ! 🔻ای کاش ذره ای هم زاد پنداری می کردیم و لحظه ای خود را جای برادران و پدران آنها قرار می دادیم. آیا واقعا می توانستیم چنین چیزی را تحمل کنیم !؟شمایی که می گویید جنگیدن در کشوری دیگر کار اشتباهیست بدانید امام حسین(ع) در مدینه زندگی می کرد ولی در عراق و کربلا به شهادت رسید .🌸امام حسین(ع) برای احیای دین جدش و امر به معروف ونهی ازمنکر قیام کردند و این نیز خود گواهی برای ماست که ببینیم چگونه تاریخ در حال تکرار شدن است و چگونه یزیدیان زمان زمام امور را در دست گرفته اند و چگونه چهره اسلام را با تفکری صهونیستی و تکفیری که آمیزه ای از تفکرات یهود است مخدوش می کنند و با معرفی اسلامی پر از توحشی و معرفی آن به جهانیان هستند هرکس به نوبه خود باید تکلیف خود را ادا کند و قدم در راه مقتدای خود حسین بن علی(ع)💔 بگذارند.
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
🎤دوسـت شهـید:
🔴تو فکه راوی از رشادتهای شهدا و مظلومیتشان می گفت و مداح میخوند همه گریه میکردند ولی دیدیم حجت افتاده روی خاک و داره زار میزنه.▪️همونجا بچه ها ازش عکس انداختند📷
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
🎤خواهـر شهـید:
🔰همانطور که مقام معظم رهبری فرموده بودند؛ نگذارید فضای مجازی به دست نااهلان بیفتد، 🔺حجت به عنوان افسر گمنام جنگ نرم در این زمینه گام برداشت و گروههای روشنگری✅ مانند آنتیصهیون را تشکیل داد و تحقیقات گستردهای در این زمینه انجام داده بودند و مطالعات بسیاری داشت.
⭕️شهید حجت اصغری، ولایتمدار🇮🇷 بود و با تحقیق به این موضوع رسیده بود که چه اندازه حائز اهمیت است، این امر نه تنها زبانی، بلکه عملی هم بود و این را میتوان در باورهای شهید به وضوح دید🖱
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
دوسـت شهید:
💔داشتیم میرفتیم کربلا با حجت ته اتوبوس نشسته بودیم ! کلى گپ زدیم ! ❣خیلی باهاش شوخی میکردیم تو کربلا همیشه از ما جدا میشد تنهایی میرفت حرم ،برامون سوال شده بود اخر ازش پرسیدم چرا همش جدا میشی تنهایی میری که وسط حرفاش یه دفعه گفت من خیلى دوست دارم شهید بشم ! از دهنش پرید گفت من شهید میشمااا ! 🔻من و امیر حسینم بهش گفتیم داداش تو شیویدم نمیشى چه برسه شهید ! حلالمون کن حجت چقدر اون شب تو اتوبوس وقتى خواب بودى با دستمال کاغذى کردیم تو گوشت اصلا ناراحت نمیشد دقیقا محرم سال بد روز تاسوعا مثل اربابش هر دو دستو سرشو فدای عمه جانمان زینب کرد شهید شد حاجتشو اون سال تو کربلا🌹 گرفته بود خوب خبر داشت سال دیگه شهیدمیشه؛شدعلمدار حلب💔
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
🔴یه روز ظهر گرم ، ساختمان کهنه خونمونو کوبیده بودیم داشتم مصالح ساختمانی میدادم طبقه دوم که حجت از راه رسید.
🔺سلام و احوال پرسی کرد گفت: "چیکار میکنی ؟" به مزاح گفتم :" مصالح میدم بالا ، کارگری ، حمالی..."
حجت هم از اون خنده های دلنشین کرد گفت:"خوبه #کارگری کن
پیامبر بوسه به دست کارگر زد."
منم به شوخی سریع دستمو آوردم جلو گفتم : "این دست کارگر ؛ببوس!"
باورم نمیشد(!!!)
تا چشم بهم زدم دیدم حجت دستمو گرفته داره میبوسه فکر کردم داره ادا و ریا میکنه منم گفتم بهترین موقع هستش بزار ببوسه دیدم ول کن نیست همینطور بوسه میزنه (!!!)
دستموکشیدم گفتم حجت چیکار میکنی دیوونه شدی؟! گفت دارم کاری که #رسول_خدا انجام داده رو بهش عمل میکنم و
#رفت ...
خیلی جا خوردم گفتم حجت چشه چرا اینجوری کرد؟! بعد یه مدتم رفت #سوریه و اونجام کاری که #عباس(ع) برای #زینب(س) انجام داد رو عملی کرد .
روز #تاسوعا مثل اربابش سر و هر دو دستشو تقدیم #عمه_سادات کرد ...
⏪به نقل از آقا حمید ؛ یکی از هم محله ای های #شهید_حجت_اصغری
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°