eitaa logo
کمال الدین
104 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.6هزار ویدیو
59 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هو الذی الف بین القلوب در (26) 🍀🍀🍀🍀🌸☘☘☘ 🌼فرار و وصال(5) پیش از این چند پست در باب حکمت فرار و وصال سخن گفتیم سپس مطالبی حائل شد امشب مجددا به بحث فرار و وصال باز می گردیم نمونه ای دیگر از آن را در زندگی حضرت کلیم بیان میکنیم 🌸 فرار از بیم فرعون تا وصال صفورا. موسی ع آنگاه که از بیم سربازان فرعون از مصر فرار کرده بود هرگز نمی‌دانست این تدبیر حکیمانه خداست که او را برای وصال بانوی دانا و برگزیده از بیت رسالت و توحید می‌گریزد اما در واقع در واصلش راه می پویده اگرچه بر اصل تدبیر حکیمانه خدایش ایمان داشت لکن مصداق بر او آشکار نبود. اکنون در بیت وحی و نبوت جناب شعیب مجلسی بسیار وزین عاری از مظاهر دنیا برای وصالش با صفورا دختر دانای خود اراده خدا را جاری میکند قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَىٰ أَن تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِندِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ(قصص 27) شعیب ع گﻔﺖ : ﻣﻰ  ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﺩﺧﺘﺮم ﺭﺍ ﺑﻪ عقد ﺗﻮ ﺩﺭﺁﻭﺭم ﺑﻪﺷﺮﻁ ﺁﻧﻜﻪ ﻫﺸﺖ حج (هشت ﺳﺎﻝ قمری) ﺍﺟﻴﺮ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﻲ ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺭﺍ ﺗﻤﺎمﻛﺮﺩﻱ ، ﺍﺧﺘﻴﺎﺭﺵ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺗﻮﺳﺖ ، ﻭ ﻣﻦ ﻧﻤﻰ  ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺳﺨﺖ ﮔﻴﺮم ، ﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺧﺪﺍ ﻣﺮﺍ ﺍﺯﺷﺎﻳﺴﺘﮕﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﻳﺎﻓﺖ . قَالَ ذَٰلِكَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ أَيَّمَا الْأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلَيَّ وَاللَّهُ عَلَىٰ مَا نَقُولُ وَكِيلٌ(قصص 28) ﻣﻮﺳﻲ در پاسخ ﮔﻔﺖ : ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ ، ﻫﺮ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﻣﺪﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺑﺮم ﻫﻴﭻ اعتراضی ﺑﺮ ﻣﻦ ﻧﻴﺴﺖ ، ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻴﻢ ، ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﻭ ﻭﻛﻴﻞ ﺍﺳﺖ. حال با وصال خوش فرجام موسی ع همانند عاشق داستان مثنوی بر لطفی که فرعون در حق او کرده است دست به دعا بردارد اگر نبود قهر فرعون و بیم از خشم او در مصر چگونه همسری به منزلت صفورا نصیب او میشد گرچه او کیفر ستم و نیت شوم خود را خواهد دید جست از بیم عسس شب او به باغ یار خود را یافت چون شمع و چراغ گفت سازندهٔ سبب را آن نفس ای خدا تو رحمتی کن بر عسس ناشناسا تو سببها کرده‌ای از در دوزخ بهشتم برده‌ای 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 آری موسی کلیم از بیم فرعون می‌گریخت یار او را سوی محبوبش میکشاند عاقبت هم امنیت هم وصال حاصل شد. 🌸🌸🌸🌸☘🌸🌸🌸 26 ذی القعده 1443 سید کمال الدین عمادی https://eitaa.com/S_Kamaloddinemadi
هو الوکیل در ( 27) 🍀🍀🍀🍀🌸☘☘☘ 🌸 از ناز درباری تا رنج گله داری موسی ع که سالیانی دراز عزیز دربار فرعون بود آنگاه که بعد قتل قبطی از بیم سربازانش از مصر گریخت دست تقدیر و تدبیر حکیمانه خدا او برای نجات از فرعون و نیز وصال صفورای دانا و برگزیده از مصر تا مدین کشانده در بهترین خانه بیت رسالت و توحید حضرت شعیب مسکن و مأوا داد اکنون جناب شعیب در این مجلس بسیار وزین عاری از مظاهر دنیا و خوی اشرافیت فرعونی خطبه عقد وی با صفورا را چنین جاری انشاء کرد: قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَىٰ أَن تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِندِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ(قصص 27) شعیب ع گﻔﺖ : ﻣﻰ  ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﺩﺧﺘﺮم ﺭﺍ ﺑﻪ عقد ﺗﻮ ﺩﺭﺁﻭﺭم ﺑﻪﺷﺮﻁ ﺁﻧﻜﻪ ﻫﺸﺖ حج (هشت ﺳﺎﻝ قمری) ﺍﺟﻴﺮ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﻲ ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺭﺍ ﺗﻤﺎمﻛﺮﺩﻱ ، ﺍﺧﺘﻴﺎﺭﺵ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺗﻮﺳﺖ ، ﻭ ﻣﻦ ﻧﻤﻰ  ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺳﺨﺖ ﮔﻴﺮم ، ﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺧﺪﺍ ﻣﺮﺍ ﺍﺯﺷﺎﻳﺴﺘﮕﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﻳﺎﻓﺖ . قَالَ ذَٰلِكَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ أَيَّمَا الْأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلَيَّ وَاللَّهُ عَلَىٰ مَا نَقُولُ وَكِيلٌ(قصص 28) ﻣﻮﺳﻲ در پاسخ ﮔﻔﺖ : ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ ، ﻫﺮ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﻣﺪﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺑﺮم ﻫﻴﭻ اعتراضی ﺑﺮ ﻣﻦ ﻧﻴﺴﺖ ، ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻴﻢ ، ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﻭ ﻭﻛﻴﻞ ﺍﺳﺖ. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 با این پیمان مقدس با بانوی والامقام از بیت وحی تمام امتیازات درباری فرعون را نادیده انگاشته است و برای مدت ده سال خدمت پر زحمت چوپانی را تعهد کرده است از کجا به کجا رسیده است از اوج مظاهر دنیا و کاخ فرعونی به عمق رنج و مشقت چوپانی رسیده اما چرا با این همه رنج ها و مصائب او همچنان آرام و مطمئن است چرا همان آرامش کودکانه ای که در صندوق افتاده در رود نیل داشت هنوز چون کودکان بر دامن پر مهر مادر تقدیر لبخند میزند آرامشی که تمام درباریان و تمام ثروتمندان حاضر هستند هزینه های سرسام آور نجومی برای تحصیل آن تحمل کنند اما این حقیقت برایشان دست نایافتنی است چرا؟!! سر این حقیقت را موسی کلیم در متن پیمان نامه خود با جناب شعیب ع آورده است(( والله علی ما نقول وکیل)) کلمه وکیل در این مقام رمز آرامش موسی کلیم ع است در حالی اینجا مقام استشهاد بود نه توکیل اما او با انتخاب این کلمه علاوه بر استشهاد به خدای خود به وکالت او اعتماد کرد و تعهد سپرده است (دقت کردد) زیرا کفایت خدا بر اساس وعده خود نسبت به متوکلین حتمی است وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ(طلاق 3) ﻭ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﻨﺪ ، ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻛﺎﻓﻲ ﺍﺳﺖ پس بیاییم به این آیه باور حقیقی داشته باشیم آنگاه همچو موسی عصا بر نیل زنیم 🌸🌸🌸🌸☘🌸🌸🌸 ۲۷ذی القعده ۱۴۴۵ سید کمال الدین عمادی https://eitaa.com/S_Kamaloddinemadi
هو قدیم الاحسان در (۳۱) 🌼🌼🌼🌼🌸🌼🌼🌼 ✳️ (1) موسی از مدین عزم دیار وطن( مصر) کرده است با همسرش و همراهان در شب تاریک و سرد گرفتار شد فَلَمَّا قَضَىٰ مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِّنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ(قصص 29) ﭼﻮﻥ ﻣﻮﺳﻲ ﺁﻥ ﻣﺪﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﺭﻫﺴﭙﺎﺭ [ﻣﺼﺮ ] ﺷﺪ ، ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﻃﻮﺭ ﺁﺗﺸﻲ ﺩﻳﺪ ، ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﮔﻔﺖ :ﺩﺭﻧﮓ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺁﺗﺸﻲ ﺩﻳﺪم ، [ ﻣﻰ  ﺭﻭم ] ﺷﺎﻳﺪ ﺧﺒﺮﻱ ﺍﺯ ﺁﻥﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺑﻴﺎﻭﺭم ﻳﺎ ﭘﺎﺭﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺭﺍ ﻣﻰ  ﺁﻭﺭم ﺗﺎ ﮔﺮم ﺷﻮﻳﺪ. 🔥موسی از جانب طور آتشی افروخته دید در آیه بعدی میفرماید فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ مِن شَاطِئِ الْوَادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَا مُوسَىٰ إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ (قصص 30) هنگامی که موسی نزد آتش آمد، ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺭﺍﺳﺖ ﺁﻥ ﻭﺍﺩﻱ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ رفیع و ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭﺧﺖ خاص ﻧﺪﺍ ﺭﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﺍﻱ ﻣﻮﺳﻲ ! ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻣﻨﻢ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ، 🔵این کوی طور کجاست که چنین درختی خاص معین ولی ناشناخته در آن روییده است؟!! کوی طور در قرآن موارد متعدد بکار رفته علاوه بر این واقعه مواردی مانند 1.محل اخذ میثاق بنی اسرائیل در حالی که کوی طور را بر سر آنان قرار داد (بقره 63 و 93) همچنین در سوره نساء آیه 154 2. معیادگاه بنی اسرائیل با خدا و محل نزول غذا و مائده آسمانی برای آنان (سوره طه 80) 3. سوگند خدا به کوه طور (طور / 1) و ( تین / 2) 4.محل رویش درختی که برای خورندگان روغن و نان خورش میرویاند (مؤمنون/ 20) 5.،این سرزمین شهری دارالامان است (تین/ 3) 6.این سرزمین یک بار اضافه یا توصیف شده سیناء (من ) در سوره مؤمنون/ 20 و یک بار اضافه یا توصیف شده به سینین (و ) در سوره تین 3 🔸فرق سیناء و سینین چیست سینا چه رابطه با طور دارد چرا دارالامان است و چگونه دارالامان است چرا طور اینقدر برکت دارد محل نزول وحی و گفتگوی خدا با موسی شده بقدری مقدس است که خدا به آن سوگند یاد کرده است ⚫️حال ای مسلمان آیا شایسته است از کنار چنین حقیقتی بسیار مهم با برکت و دار الامان بدون تدبر و اندیشه بگذریم 🔶آیا میدانید یک جریان قوی تبلیغاتی گسترده از قبل از اسلام تا کنون نمیگذارند طور شناخته گردد با اینکه میدانند کجاست آیا میدانید در تفسیر این حقیقت دانشمندان ما نیز غفلت کردند متوجه یک دسیسه مهم قوم یهود نشدند؟؟؟!!!! در فایل های بعدی تا خدا چه خواهد 🌱🌱🌱🌱🌸❤️🌸🌱🌱🌱 اول ذی الحجه 144۵ سید کمال الدین عمادی https://eitaa.com/S_Kamaloddinemadi
هو قدیم الاحسان در ( 32) ⚫️ ✳️ (2) قبل از ورود به بحث مکان کوی طور لازم است در باره مکانت آن بیشتر تامل شود تا با مکان‌های تعیین شود بهتر تطبیق گردد 💚مست موسی از مدین عزم دیار وطن( مصر) کرده است با همسرش و همراهان در شب تاریک و سرد گرفتار شد فَلَمَّا قَضَىٰ مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِّنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ(قصص 29) ﭼﻮﻥ ﻣﻮﺳﻲ ﺁﻥ ﻣﺪﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﺭﻫﺴﭙﺎﺭ [ﻣﺼﺮ ] ﺷﺪ ، ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﻃﻮﺭ ﺁﺗﺸﻲ ﺩﻳﺪ ، ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﮔﻔﺖ :ﺩﺭﻧﮓ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺁﺗﺸﻲ ﺩﻳﺪم ، [ ﻣﻰ رﻭم ] ﺷﺎﻳﺪ ﺧﺒﺮﻱ ﺍﺯ ﺁﻥﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺑﻴﺎﻭﺭم ﻳﺎ ﭘﺎﺭﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺁﻭﺭم ﺗﺎ ﮔﺮم ﺷﻮﻳﺪ. 🔥خطر همچنان باقی است. چرا همیشه خطر بزرگ همیشه متوجه مردان بزرگ است چرا باید موسی کلیم علیه السلام هنوز بعد از ده سال ناچار شود برای حفظ امنیت خود و خانواده راهی بیراهه رود چنانکه حافظ میفرماید مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها اگرچه در نگاه موسی راه بیراهه و پر خطر میرود تا جان خود و خانواده را حفظ کند اما این بار نیز دست تدبیر حکیمانه الهی وی را به این راه بیراهه کشانده است که از صد راه هموار پر بهاتر است باز هم تکرار قاعده فرار و وصال آنهم چه وصالی در متن بلا طبیعی تاریکی و سرما و ابتلاء خانواده در آن شرایط سخت موسی خود را گم شده یافت و مضطر اما هرگز از توکل به خدایش را گم نکرده است همین جور که غرق بلا بود اما قانون خدا (ان مع العسر یسرا ان مع العسر یسرا) نور خدایی از دور دست به وی نوید امان می داد بدان سو رفت ناگهان ندا امد إنی انا الله رب العالمین !!! ای موسی منم محبوب تو محبوب همه موسی غرق در حیرت اما در عین یقین ولی از شدت غافل از خویشتن و عیال و خان و مان شد آنهم در حالیکه گرفتار درد زایمان بود سخت محتاج شوی خود و با زبان دل گوید تو خدای منی محبوب منی وجود منی اما من کی ام موسی کیست هرچه نگاه میکنم همه تویی. با کی سخن میگویی من غیر تو نمی بینم به صحرا بنگرم صحرا ته وینم به دریا بنگرم دریا ته وینم به هرجا بنگرم کوه و در و دشت نشان از قامت رعنا ته وینم آری او چنان غرق شهود بود گویا هرگز زنی باسم نداشت حتی آیه هم بعد از این واقعه به اقتضاء حال موسی خبری از خانواده و ادامه سفر نداد چه اتفاقی افتاد موسی با همه غیرت و جوانمردی که رفته بود جذوای از آتش آورد بر عیال دردمند خویش چگونه سرگرم تماشای جمال دوست شد آنان را فراموش کرد بگونه ای که حتی در ادامه آیه نامی ازهمراهان گمشده نیست چرا؟!!! چون سفر اصلی موسی که تحت تدبیر حکیمانه الهی بود و او جز تعبد عارفانه نقشی نداشت، به پایان رسیده بود اگرچه سفرش به مصر ادامه داشت آنچه بعد از این خواهد آمد سفر موسی الی الله نیست بلکه من الله به سوی خلق مصریان است. باز در باره مکانت طور خواهیم گفت.زیرا هر بیشتر این نکته بیان شود خردپیذیری آسان تر شود 🌱🌱🌱🌱🌸❤️🌸🌱🌱🌱 دوم ذی الحجه ۱۴۴۵ سید کمال الدین عمادی
هو الحبیب در ( 33) 🌹🌹🌹🌹🌼🌹🌹🌹 (3) برای اینکه دانسته شود در بیان معنای طور غفلت شده است لزوم ندارد به تمام تفاسیر فرقین شیعه و سنی رجوع گردد اگرچه چنین کردم تحقیق بایسته ای نیافتم کافی به تفسیر المیزان با همه شهرت جهانی و دو تفسیر مهم بعد از آن تسنیم و نمونه نگاه شود در تفسیر نمونه آورده شد منظوراز طور در اینجا (آیه 63 بقره) اسم جنس است یا کوه معین دو تفسیر وجود دارد بعضی گفته اند طور اشاره به آن کوه معروف که محل وحی بر موسی ع بود در حالیکه بعضی دیگر احتمال دادند طور در اینجا به معنای لغوی آن است همان چیزی که در آیه 71 سوره اعراف از آن تعبیر به "جبل" شده است آیه...(تفسیر نمونه ج1 ص 295‪) مشاهده می‌شود که عنایتی به اصل مساله نیست علامه جوادی آملی مدظله العالی هم با اندکی اهتمام بیشتر در ذیل آیه شریفه  93 بقره (وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُوا....) می فرماید در ... کوی معروف طور سینا را که محل مناجات موسای کلیم ع در وادی مقدس طوی بود بر فراز سر آنان برافراشت( تسنیم ج5 ص 94) سپس در بحث روایی با اعتماد به برخی روایات مکان کوی طور را در فلسطین می داند همان ص 118‪ حال آنکه روایاتی خلاف آن باید مورد کنکاش قرار می گرفت حاصل اینکه این بزرگان همانند مفسران پیش از خود فقط به مکانت کوی طور آن نظر دارند محل وحی بر کلیم الله ع بود اما مکان آن کجا بود اهمیتی برای مکان آن قائل نیستند چرا؟! البته احتمال دارد در مجلدات آخر تفسیر شریف تسنیم این مورد مورد دقت قرار گرفته باشد باید دید طبق فرمایش حضرت استاد علامه جوادی آملی مدظله العالی وقتی کوی طور سینا در فلسطین است باید پرسید چرا کلیم الله ع برای مناجات از مصر به کوی طور در فلسطین می رود یا وقتی اختلاف امت بروز کرد قطعه ای از کوی طور در فلسطین را برای تنبیه یا تنبه مردم مصر بر فراز سرشان قرار می دهد اگر مکان کوی طور خصوصیت نداشت مهم نبود از کوی در مصر برای تقویت ایمان آنان بر بالای سرشان قرار می داد. البته همیشه مکان یک حادثه مهم نیست اصل آن مهم است مشروط به اینکه از منظر وحی هم اینگونه باشد که مهم و مورد عنایت مکان نباشد ولی در مساله کوی طور مکان هم موضوعیت دارد و پیام دارد اما کجاست اگر پاسخ یک پرسش مورد دقت قرار گیرد دانسته می‌شود کوی طور در فلسطین نیست باید جای باشد که قوم یهود علاقه ای به دانستن آن ندارند زیرا، چگونه قابل تصور است قوم یهود برای مکانی با این عظمت که کلیم الله ع چهل شبانه روز برای مناجات با خدا از مصر صدها کیلومتر طی مسافت کرده و تورات در آنجا بر موسی ع نازل شده با این حال قوم یهود نمی داند کجاست و برای آن مکانتی و قداستی قائل نیست محال است آنان می دانستند و می دانند کجاست ولی هرگز نمی خواهند مردم دنیا بدانند کجاست چرا زیرا به فرموده امام باقر علیه السلام........ 🌹🌹🌹🌹🌸🌹🌹🌹🌹 سوم ذی الحجه ۱۴۴۵ سید کمال الدین عمادی
هو الحق الحقیق ( 34) ❤️❤️❤️❤️🌸❤️❤️❤️ 🌸موسی به کند گریه بر حسین ع در نوشتار شب 13 ضیافت گفته شد از امام صادق ع در باره جایگاه این درخت آتشین که کلیم را آن سخن خدایی شنید و تفسیر این آیات راز آلود روایتی رازالودتر است 🔷 قال ابوعبدالله ع شاطی وادی الایمن الذی ذکره تعالی فی کتابه هو الفرات و البقعه المبارکه هی کربلا والشجره هی محمد ص. کامل الزیارات ص48 ح 10. رود ی (شاطی وادی الایمن ) که در آیات یادشده آمده همان رود فرات است و مراد از بقعه مبارکی که درخت آتشین در آن بود کربلا است آن درخت برافروخته، حضرت محمد صلی الله علیه و اله وسلم است این روایت از =عرفه =از =ربعی= از امام صادق علیه السلام نقل شده که به دلیل مجهول بودن =عرفه =در منابع رجال سندش ضعیف است ولی به توثیق عام ابن قولویه و قرائن روایی فراوان در مساله مورد اعتماد است مخصوصا این روایت متواتر مفهومی است قرائن بسیار بر صحت روایتش دلالت دارد. در این مقام بیش از قصد ورود تحقیق سندی و بیان قرائن آن نداریم در صورت لزوم در فایل جداگانه خواهد آمد. لذا به دلیل تواتر مفهومی که گفته شد کوی طور که اولین بار حضرت موسی در بازگشت از مدین به مصر در آنجا با شهود درخت آتشین گفتگو کرد و برای دفعات دیگر جهت مناجات با خدایش به همین مکان آمد در واقع همان سرزمین مقدس کربلا است. همین نکته دلیل سانسور این حقیقت توسط قوم یهود عنود قرار گرفت که هرگز نخواستند پیروان موسی کلیم ع بدانند کربلا و مزار شریف سید الشهداء سلام الله علیه همان و همان است که آدرس به صحرای سینا جعلی دادند حتی خودشان دروغشان را باور نداده و آنجا را پاس نداشتند که موسی کلیم در اربعین خود در ضیافت ربانی نخست سی شب وعده داشت سپس ده شب افزوده شد چله کامل شد آنجا را عبادتگاه دایم قرار دهند در نوشتار شب 13 گفته شد آن اشکالی که از اول ما را به این سو برده است این بود اگر الله در آتش باشد و دارای (حول) ، خلاف آیات و براهین توحیدی است زیرا برای ذات خدا و حتی اسم اعظم او (حول) قابل تصور نیست غیر ممکن است اما روایت میفرماید آن که در آتش است پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلم بود که برای جناب موسی کلیم الله در عالم شهود و مکاشفه دیده شده است یعنی خدا از زبان خاتم وحی توحیدی را به موسی ابلاغ کرد و از او به شجره تعبیر شد نه اینکه درختی با موسی تکلم کرده باشد البته تمام انبیاء چه با شهود چه بدون شهود وحی را از معدن نبوت خاتم بعد از خود میگیرند(دقت گرد) اشکال دیگر این بود که آتش مظهر قهر است با برکت رابطه ندارد مگر بالعرض چرا به نور تعبیر نکرد ووو؟! این روایت فرمود این آتش قهر و بلا نیست که برکت سوز باشد بلکه آتش عشق و ابتلا است که سراسر خیر و برکت است این آتش ابتلا با الله تناسب ندارد برای کمال بندگی است آتش عشق است نیست باد هر که این آتش ندارد نیست باد آنکه در این آتش بود شجره نبوت یعنی حضرت خاتم ص و اهل بیت او بود که جهت نیل به کمال بندگی خود غرق در آتش مبارک ابتلا هستند و مراد از آنکه در حول آن است یاران صدیق و صادق مخصوصا شهداء کربلا ست لذا با اینکه پیامبر ص حدوثا در مکه و مدینه بود ولی بقاء او در کربلا ست یعنی ریشه او مدینه و استمرارش در کربلاست لذا موسی جزء افراد اندر آتش یا حول آن نیست بلکه تنها مشاهده کننده آن در عالم مثال است و بس لذا حسرت یاری خاندان وحی داشت مطالب در این مقام بسیار است و پذیرش آن نیازمند تامل عمیق در روایات و عرفان اسلامی است. این نوشتار به دلیل قطع بودن اینترنت با تاخیر مواجه شد عذرخواهم. ، 🌸🌸🌸🌸❤️🌸🌸🌸 چهارم ذی الحجه 1443 سید کمال الدین عمادی
هو المقصود در ( 35) 🔥🔥🔥🍀🔥🔥🔥 آمد فَلَمَّا قَضَىٰ مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِّنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ(قصص 29) ﭼﻮﻥ ﻣﻮﺳﻲ بعد از پایان ﻣﺪﺕ تعهد خود با شعیب ع ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ شبانه ﺭﻫﺴﭙﺎﺭ [ ﻣﺼﺮ ] ﺷﺪ ، ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﻃﻮﺭ ﺁﺗﺸﻲ ﺩﻳﺪ ، ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﮔﻔﺖ : ﺩﺭﻧﮓ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺁﺗﺸﻲ ﺩﻳﺪم ، [ ﻣﻰ ﺭﻭم ] ﺷﺎﻳﺪ ﺧﺒﺮﻱ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺑﻴﺎﻭﺭم ﻳﺎ ﭘﺎﺭﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺁﻭﺭم ﺗﺎ ﮔﺮم ﺷﻮﻳﺪ 🔸در فایل پیشین اشاره شد داستان موسی ع و حکایت ابتلاء خانواده او با آن همه اهمیت اما وقتی رفت خبری آورد یا آتشی برای گرم شدن در قرآن دیگر ادامه نداد باید پرسید چرا خدای سبحان آمدن صفورا برای دعوت از موسی ع را به تفصیل حتی چگونه آمدنش را گزارش کرده است اما این بانو ارزشمند بافضیلت چرا در ادامه حکایت نامی یا نشانی از او نیست زیرا صفورا آمده بود برای رساندن موسی به لقاء الله و توحد و به وی سکون و آرامش ببخشد زیرا خدا در قرآن زن را به سکون و آرامش همسر معرفی کرد ( روم 21) شب نیز چند بار به وصف سکن توصیف شده مانند انعام 96( جعل اللیل سکنا) خانه داشتن نیز در قرآن سکن است لذا از آن به مسکن تعبیر میشود با این همه شب بود مایه آرامش، همسرش با وی بود مایه آرامش ولی نداشتن مسکن در آن شرایط دشوار آرامش ظاهری موسی را بهم زد برای نیل به وحدت و توحد حقیقی زن و شب و خانه لازم است نه اینکه خود هدف واقع شوند گرچه موسی سخت مراقب دل بود و به دلدار نظر داشت اما کافی نبود 🔸موسی کلیم الله یک دل دارد صد سودا از یک طرف حب وطن که از حضور در آن به مدت بیش از ده سال محروم بود از یک سو والدین و خویشاوندان مخصوصا مادری که در آن غوغای فرعونی در قتل کودکان و آزار زنان بار دار وی را چه حکیمانه به سامان رساند دوستان و ارادتمندان خصوصا بانوی بزرگ دربار آسیه قدیس اسوه همه مومنان و و و و حال خانواده ای محترم بر شماره محبوبان موسی ع افزوده است بقدری برایش محبوب و مهم است در آن دل شب برای حل گرفتاری بانو صفورا دست و پای خود گم کرد ✳️اما در ورای این همه محبوب پرشمار موسی کلیم، یک محبوبی که قبل از همه گاه گاه چنان جلوه گری میکند که موسی نمیتواند او را به شماره آورد زیرا که او به شماره نمی اید این محبوب بقدری غیور است که نه تنها راضی نیست محبوب برتر و در شمار دیگران، محبوب اول، باشد بلکه میخواهد محبوب یکتا باشد یعنی اول و واحد بلا عدد!!!! او دید که موسی در مدار عشق گرفتار تکثر شده است باید به وحد و توحد برسد دل یکی دلدار یکی، پس بدو جلوه کرد او را به حضور خواست اما عشق و وصل او در آغاز و انجام گر نظر کنی حیرت سراسر وجودت را میگیرد بقول حافظ عشق تو نهال حیرت آمد وصل تو کمال حیرت آمد یک دل بنما که در ره او بر چهره نه خال حیرت آمد نه وصل بماند و نه واصل آنجا که خیال حیرت آمد از هر طرفی که گوش کردم آواز سؤال حیرت آمد شد منهزم از کمال عزت - آن را که جلال حیرت آمد لذا آن موسی که رفت به وصال حیرت رسید دیگر باز نگشت آنکه باز گشت آن موسی که رفته بود نبود لذا قصه او با صفورا در قرآن همینجا به پایان رسید من که سرگرم عالم مفهوم هستم چون بدین جا رسیدم رفتم تاب بازگشت ندارم....چه رسد به موسی ع . 🌷🌷🌷🌷❤️🌷🌷🌷 پنجم ذی الحجه ۱۴۴۵ سید کمال الدین عمادی
هو النور در ( 36) 🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥 🔸 است نیست باد(1) در آیه شریفه مربوط به وصال موسی ع به مقام کلیم الهی به جای نور از نار سخن گفته شد در فرهنگ معنوی و دینی آنچه مقدس است ((نور)) است نور اسم اعظم الهی و مظهر روشنایی و روشنگری، رشد و وصال است در مقابل ((نار)) که همیشه مظهر خشم خدا و عذاب اوست اگرچه در دنیا نور ما نیز از آتش است ولی به دلیل خطر و عذابی که از طریق آتش متوجه انسان است یکی از مهمترین ابزار تهدید واقع شده است با این حال در این حادثه مبارک کلیمی در یک آیه سه بار کلمه نار بکار رفته است دقت کنید!!! فَلَمَّا قَضَىٰ مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِّنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ(قصص 29) ﭼﻮﻥ ﻣﻮﺳﻲ بعد از پایان ﻣﺪﺕ تعهد خود با شعیب ع ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ شبانه ﺭﻫﺴﭙﺎﺭ [ ﻣﺼﺮ ] ﺷﺪ ، ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﻃﻮﺭ ﺁﺗﺸﻲ ﺩﻳﺪ ، ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﮔﻔﺖ : ﺩﺭﻧﮓ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺁﺗﺸﻲ ﺩﻳﺪم ، [ ﻣﻰ ﺭﻭم ] ﺷﺎﻳﺪ ﺧﺒﺮﻱ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺑﻴﺎﻭﺭم ﻳﺎ ﭘﺎﺭﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺁﻭﺭم ﺗﺎ ﮔﺮم ﺷﻮﻳﺪ 1.او از دور به آتشی مانوس شده 2.من به آتشی مانوس شده ام 3.میروم شاید از آتش شعله ای بیاورم. چرا در یک آیه به این کوتاهی سه بار یک لفظ آنهم دردناک به عنوان چیزی محبوب (چون دو بار از کلمه انس به جای دیدم مشاهده کردم یافتم استفاده شد) معلوم است که این آتش از دور در آن تاریکی پر مخمصه تنها چیزی بود که به موسی نوید میداد و آتش در آن شرایط تاریکی و حالت بحرانی و سرما مهمترین نیاز و دل مشغولی جناب موسی ع بود لذا رحمت خدا در آن شرایط با توجه به حال موسی در چهره نار تجلی کرد گویند کسی مدعی عشق به امام زمان ع بود دلش میخواست حداقل خوابی ببیند اما خبری نبود نزد حکیمی شکایت کرد او گفت یک ماهی بزرگ میگیری غرق در نمک میکنی سپس میپزی آنگاه میخوری اما هرگز بعد از خوردن آب نخور چنین کرد و خوابید اما به جای دیدن محبوب تا صبح خواب چشمه و رودخانه و آبشار میدید وقتی برخواست دید از تشنگی کباب شد ولی از زیارت محبوب خبری نیست دوباره آمده نزد حکیم گزارش داد خواب محبوب ندیدم گفت پس در خواب چه دیدی گفت آبشار و رود خانه و چشمه حکیم گفت هر وقت مثل تشنگی شدید به آب، تشنه دیدار آقای خود شدی نه تنها خوابش بلکه خودش را خواهی دید. لذا موسی همانند اضطرار هاجر در مکه چگونه از صفا به مروه نگاه میکرد آب میدید به نزدیک میرفت از آب خبری نبود دوباره از مروه به صفا نگاه میکرد آب میدید میرفت ولی از آب خبری نبود اما موسی از دور در اوج نیاز به آتش، آتش دیده است ولی مثال آتش بود اگرچه دور از حقیقت آتش نبود و تکرار لفظ آتش هم به اقتضاء حال و میل موسی به آتش است . همانطور که یک عاشق وقتی با شما صحبت میکند مکرر اسم معشوق خود بر زبان جاری میکند هر طور بخواهی موضوع را عوض کنی باز او سخن به معشوق خود می‌کشاند یعنی حضرت کلیم در آن شرایط با تمام وجود به دنبال آتش تا مشکل خود و اهل بیت خود حل کند لذا به اقتضای حالش نار را مکرر شده است. وجه دیگری دارد که در فایل بعدی گر خدا یاری کند.... 💚💚💚💚🔥💚💚💚 ششم ذی الحجه ۱۴۴۵ سید کمال الدین عمادی
هو الظاهر و الباطن در (37) ◾️◾️◾️◾️🔵◾️◾️◾️ 🔴. است این، باد نیست(2) ⚫️قبل از ورود به بحث اصلی لازم است هفتم ذی الحجه روز شهادت امام باقر شکافنده علوم( سلام الله علیه) را محضر شریف همه فرزانگان و خوانندگان ارجمند این متن، تعزیت و تسلیت عرض کنم. 🔶موسی بن عمران ع وقتی در آن ابتلای سخت شبانه سرمای شدید آتشی را از دور دید برای نجات اهل خود، بسویش روان شد وقتی نزدیک شد درختی را در حال سوختن یافت 🔶در سوره نمل چنین فرمود فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَن بُورِكَ مَن فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ(نمل 8) يَا مُوسَىٰ إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ(9) ﭘﺲ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻧﺰﺩ ﺁﻥ ﺁﻣﺪ ، ﻧﺪﺍ ﺭﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﭘﺮﺑﺮﻛﺖ ﺑﺎﺩ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺭﺁﺗﺶ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻧﻜﻪ ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻥ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ، ﻭ ﻣﻨﺰّﻩ ﻭ ﭘﺎﻙ ﺍﺳﺖ ﺧﺪﺍ ﻛﻪﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺍﻱ ﻣﻮﺳﻲ ! ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻣﻨﻢ ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻮﺍﻧﺎﻱ ﺷﻜﺴﺖ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﻭ ﺣﻜﻴﻢ ، 🔶اما در سوره قصص چنین فرمود: فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ مِن شَاطِئِ الْوَادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَا مُوسَىٰ إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ(30) ﭼﻮﻥ ﻧﺰﺩ ﺁﻥ ﺁﻣﺪ ، ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺭﺍﺳﺖ ﺁﻥ ﻭﺍﺩﻱ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻣﺒﺎﺭﻙﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭﺧﺖ ﻧﺪﺍ ﺭﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﺍﻱ ﻣﻮﺳﻲ ! ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻣﻨﻢ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ. در فایل 13 روایت کردیم : رودی (شاطی وادی الایمن ) که در آیات یادشده آمده همان رود فرات است و مراد از آن بقعه مبارکی که درخت آتشین در آن بود، کربلا است آن درخت در آتش نیز حضرت محمد ص است (کامل الزیارات ص48 ح 10 ) 🔷اکنون با رمزگشایی این آیات معنای آن خردپذیر میشود و دانسته میشود جناب موسی از مدین (شام) راهی مصر بود به دلیل امنیتی و خوف از سربازان مرزی فرعون از بیراهه رفت و در بین راه عبورش به سرزمین کربلا افتاد یا اینکه بعد از آن ابتلاء سخت پر اضطراب از دور آتشی را در سرزمین کربلا نمایان شد خود را به طریق عادی یا به طی الارض(اگر عبور از کربلا نبوده باشد) به کربلا رساند و نزد آن درخت آتشین رفت و آن انسان کامل، حضرت خاتم ص را که درخت هستی عالم وجود در قوس صعود از باب (انا من حسین) است، شهود نمود در این صورت، اشکالاتی که در فایل های قبل گفته شد رخت بر می بندد البته اشکالات دیگری پدید آید که نیازمند تامل است 🔷در این صورت راز بقعه و مبارک و درخت و آتش ووو بخوبی خرد پذیر میگردد کسی نمی گوید چرا و چگونه حق تعالی از درختی برای او تجلی کرد. زیرا کلیم الله با شهود تمثال نوری حضرت خاتم ص در آتش ابتلا عشق و شنیدن بانگ الهی(إنی اناالله) از نای مبارک حضرتش علاوه بر انطباق خیالی کلیم الله، منطبق با قوس نزول دار وجود نیز است زیرا که تمام انبیاء علیهم السلام هرچه که داشتند از اسم اعظم نوری خاتم دریافت کرده بودند که خود در این مقام فرمود (یا جابر اول ما خلق الله نور نبیک/غررالاخبار، دیلمی ص195 در روایت دیگری فرمود (اول ما خلق الله نوری /عوالی اللئالی ج4 ص 99 رقم 140 🔶بنابر این درخت آتشین رسول اکرم و اهل بیت اوست که در متن آتش عشق الهی صاحب مقام ابتلاء هستند و حول آتش کسانی هستند که به مقام ولایت راستین او و عترتش راه یافتند و گرفتار مقام ابتلا شدند و برجسته ترین این گروه شهیدان کربلا هستند که این درخت مبارک در آن بقعه مبارک بود یا اینکه گفته شود درخت آتشین حضرت خاتم ص و آنان که حول او هستند اهل بیت او ع هستند که این بیان از جهتی با مانع مواجه است چون این درخت خود رئیده در متن بلای کربلاست پس امام حسین علیه السلام نمی تواند جزو آن درخت نباشد. که فرمود «حسینی منی وانا من حسین » پس موسی ع نه درون این آتش است نه در گرد آن. البته به مقام معرفت شهود این مقام راه یافت که مقامی بس رفیع است زیرا آنچه دید تمثل آتش بود نه آن آتش حقیقی ابتلا برای عاشقان در کربلا زیرا که او قرنها پیش از وقوع این آتش بود. اما سر تعبیر عشق به نار در آیه، این است که امیرمؤمنان ع در این باره فرمود حب الله نار لایمر علی شیء الا احترق...(مصباح الشریعه باب 92) ♦️بشنو از نی چون حکایت می‌کند از جدایی ها شکایت میکند کز نیستان تا مرا ببرید ه اند در نفیرم مرد و زن نالیده اند هر کسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من آتش عشق است این بانگ نای نیست باد هرکه این آتش ندارد نیست باد ♦️عرفه و دعای امام حسین سر طور هم نزدیک است در دعای عرفه میگوید: عمیت عین لاتراک علیها رقیبا و خسرت صفقه عبد لم تجمل له من حبک نصیبا مستندات کامل در باره کوی طور به دلیل طولانی بودن مستقلا خواهدامد. 🔴🔴🔴🔴⚫️🔴🔴🔴 هفتم ذی الحجه ۱۴۴۵ سید کمال الدین عمادی
هو القادر در ( 38) ♦️♦️♦️♦️🔴♦️♦️♦️ 🔷راز ع موسی بن عمران ع در شهود زیبای خود وقتی به مقام تکلم و کلیم الهی بار یافت لذت گفتگوی با حبیب او را غافل از خود کرده خدای سبحان بعد از شناساندن خود به موسی با آنکه عالم به نهان همه اشیاء هستی است لکن برای توجه موسی ازو میپرسد: وَ مَا تِلْك بِيَمِينِك يَمُوسى (طه/17) ای موسی این چیست در دست راست تو او که غرق لذت این خطاب ربانی بود در یک پاسخ طولانی فرمود قَالَ هِىَ عَصاى أَتَوَكؤُا عَلَيهَا وَ أَهُش بهَا عَلى غَنَمِى وَ لىَ فِيهَا مَئَارِب أُخْرَى (18) گفت : اين عصاى من است كه بر آن تكيه مى كنم و با آن براى گوسفندان خويش برگ مى تكانم و مرا در آن حاجت هايى ديگر است (18) موسی ع از هویت عصای خود که یادگار شعیب ع به جا مانده از انبیاء پیشین بود بیش از این نمی‌دانست و آن را تنها یک چوب بریده باطراوت میدانست در این مقام خدا به وی فرمود قَالَ أَلْقِهَا يَمُوسى (19) گفت : اى موسى ! عصایت را بيفكن (19) عصایت را بیانداز تا هویت واقعی عصا بر تو روشن گردد این که میبینی یک چوب بریده از جایگاه خویش است رازها با خود نهان دارد  فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِىَ حَيَّةٌ تَسعَى (20) پس آن را افكند كه ناگهان مارى جنبده شد که می رفت 🔶موسی غرق در حیرت شد واله و حیران نگاه میکرد چگونه او چنین جنبده مخوف را سالها در دستان خود داشت چگونه این همه سال خاموش و ارام  در کسوت چوب دستی در دستانش بود ناگاه خطاب دلنشین دیگر از خدایش رشته افکارش از هم درید قَالَ خُذْهَا وَ لا تخَف سنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الاُولى (21/طه) فرمود آن را بگير و نترس كه آن را به حالت پیشینش باز مى گردانيم 🔶از امام محمد باقر(ع) روایت شد: «عصای موسی یادگاری از حضرت آدم(ع) بود و به شعیب رسیده بود و پس از آن از شعیب به موسی رسیده و هم اکنون نزد ماست، در این نزدیکی او را دیده‌ام و آن سبز بود، مانند آن روز که از درخت بریده شده بود. وقتی با آن سخن می‌گویی، حرف می‌زند و از برای قائم آل محمد(ص) مهیا شده است و با آن آنچه را که موسی انجام داده بود، انجام خواهد داد[رک: كافي، ج1، ص231] همچنین فرمود: اميرمؤمنان(ع) شبي از خانه خارج شد و در تاريكي شب، اين جمله را زمزمه مي‌كرد: امامي به پا خاست كه پيراهن آدم بر تن و انگشتر سليمان و عصاي موسي در دست دارد؛ .[رک: كافي، ج1، ص231] پس عصای موسی یک چوب عادی نبود ورنه سند امامت و ودایع خلافت الهی نبود میدانم حول این موضوع پرسشهای فراوانی است غرض ما تحریک اذهان و ایجاد پرسشهای است که شایسته پرسش است 🍀🍀🍀🍀🔴🍀🍀🍀 هشتم ذی الحجه ۱۴۴۵ سید کمال الدین عمادی
هو المعبود در ( 39) 🔶🔶🔶🔶🔵🔶🔶🔶 ❇️ در غیبت موسی، ع، ضمن عرض تسلیت و تعزیت به مناسبت شهادت اولین شهید قیام سیدالشهداء سلام الله علیه حضرت مسلم بن عقیل رضوان الله تعالی علیه و آرزوی استجابت دعای همه مؤمنان در مراسم دعای عرفه 🔶موسی بن عمران ع با فرمان الهی بر علیه فرعون قیام کرد بساط ظلم و ستم را به یاری خدا برچید و بنی اسرائیل را از ذلت بندگی غیر خدا، خارج کرده و بارها این قوم الطاف خدا را نسبت به خودشان از طریق موسی ع مشاهده کردند اما این قوم همیشه از یک نگاه غیر عقلی و حس گرایانه سطحی نگر رنج میبرد همچنین در مقام عمل نیز برخلاف دوران طولانی بردگی بدون چون و چرا، تمکین میکرد در مقابل فرمان خدا دارای کنش امتناعی بود همیشه نیز برای فرار از عمل به فرمان خدا و پیامبرش دنبال بهانه جویی بودند. (دقت کنید غالب مردم از ستمگران کورکورانه در حد فداکاری اطاعت می کردند اما بعد از آزادی از زنجیر ستم در برابر ولی نعمت خود خدا از اطاعت سرپیچی می کنند) لذا آنان همیشه مانع اهداف بلند موسی کلیم ع بود این دو خصلت نکوهیده نگرشی و گرایشی به عنوان یک درد اجتماعی قوم بنی اسرائیل در آیات فراوان مورد توجه قرار گرفته است مانند: وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَىٰ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَأَنتُمْ ظَالِمُونَ(بقره 52) ﻭ [ ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻴﺪ ] ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ [ ﺑﺮﺍﻱ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩﻥ ﺗﻮﺭﺍﺕ ] ﭼﻬﻞ ﺷﺐ ﺑﺎ ﻣﻮﺳﻲ ﻭﻋﺪﻩ ﮔﺬﺍﺷﺘﻴﻢ ، ﺳﭙﺲ ﺷﻤﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ [ ﻏﺎﻳﺐ ﺷﺪﻥ ] ﺍﻭ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﺭﺍ ﻣﻌﺒﻮﺩ ﺧﻮﺩ ﮔﺮﻓﺘﻴﺪ ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ [ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺯﺷﺖ ] ﺳﺘﻤﻜﺎﺭ ﺑﻮﺩﻳﺪ . 🔷لذا موسی کلیم با شناختی که از قوم خود از یک طرف و کید شیطانی علیه بشریت و دین خدا از سوی دیگر داشت، آنگاه که برای گفتگو خاص با خدای خویش به کوی طور(کربلا حسینی ع) دعوت شد برادرش هارون را در غیاب خود به عنوان وصی و جانشین تعیین کرد تا خلاء رهبری امت را در غیاب خود جبران کند این سنت هر زعیم خردمند هست در غیاب خود وصی تعیین کند پس چگونه میتوان تصور پیامبر اکرم صلوات الله علیه اشرف همه خردمندان عالم هست چگونه امت خود را بدون وصی و جانشین رها کرد هرگز چنین نبود لذا قرآن از این تدبیر موسی که در واقع به امر الهی بود چنین گزارش کرده است وَوَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ( اعراف 142) ﻭ ﺑﺎ ﻣﻮﺳﻲ ﺳﻲ ﺷﺐ ﻭﻋﺪﻩ ﮔﺬﺍﺷﺘﻴﻢ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻩ ﺷﺐ ﻛﺎﻣﻞ ﻛﺮﺩﻳﻢ ، ﭘﺲ ﻣﻴﻌﺎﺩﮔﺎﻩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺑﻪ ﭼﻬﻞ ﺷﺐ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﮔﺮﻓﺖ ، ﻭ ﻣﻮﺳﻲ، ﻫﻨﮕﺎم رفتن، ﺑﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﮔﻔﺖ : ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻗﻮﻣﻢ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﻣﻦ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺻﻠﺎﺡ ﺑﺮﺧﻴﺰ ﻭ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻭ ﺭﻭﺵ ﻣﻔﺴﺪﺍﻥ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻣﻜﻦ . 🔶اما مردم به بهانه های واهی از هارون وصی موسی کلیم ع پیروی نکردند فریب سامری گوساله پرست را خورده اند در مدت اندک از عبادت خدای یگانه دست کشیده اند به عبادت گوساله سامری پرداختند با این تاریخ بنی اسرائیل، فلسفه امامت و ولایت و وصایت امیرمؤمنان سلام الله علیه دانسته میشود لذا سر حدیث متواتر و مسلم منزلت که فرمود ( علی ع نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی است) دانسته می‌شود بدون دغدغه ترک ولایت علی سلام الله علیه حقیقتی به جز گوساله پرستی ندارد اگر چه به اشکال گوناگون در مظاهر تمدن و دیانت باشد. مگر مسلمانان در این حدیث متواتر تردید دارند که پیامبرشان فرمود من دو چیز گرانبها نزد شما میگذارم کتاب خدا و عترت و اهل بیتم اگر به این دو باهم چنگ بزنید هرگز گمراه نمیشود در این صورت راه رستگاری تنها در یک راه است اقتدا به پیامبر اسلام ص با تمسک به دو یادگار نجات بخش او لله الحمد و له الشکر 🍀🍀🍀🍀❤️🍀🍀🍀 نهم ذی الحجه ۱۴۴۵ سید کمال الدین عمادی
هو الحاکم الحکیم در (40) ❤️❤️❤️❤️🍀❤️❤️❤️ ضمن تبریک به مناسبت عید بزرگ اسلامی عید قربان 🔵فلسفه نماز دهه چهارم اربعین کلیمی اکنون به لطف خدا شب چهلم از اربعین کلیمی است با توجه به مطالب یادشده در شب قبل و مساله جانشینی هارون ع برای حضرت موسی کلیم الله در مدت غیبت او جهت رفتنش به کوی طور فلسفه نماز دهه اول ذی الحجه که دهه چهارم اربعین کلیمی است نیز دانسته می شود وَوَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ(اعراف/ 142) 🔷اربعین کلیمی بر اساس آیه شریفه است که خواندنش در نماز ده اول ذی الحجه که دهه چهارم اربعین کلیمی است مورد سفارش واقع شد و دستور این بود که بین نماز مغرب و عشا از اول ذی الحجة تا شب دهم دو رکعت نماز و در هر رکعت بعد سوره حمد و توحید آیه یاد شده خوانده شود 🔶تکرار این آیه با توجه مفاد آن جانشینی هارون به مساله ضرورت وصایت را در غیبت رسول خدا ص به جان و روح مومن القاء میکنند تا از این مساله مهم دینی غفلت نورزند. از سوی دیگر خواندن این نماز در ایام حج برای آن است که مومنان بدانند حج بدون امامت اهل بیت علیهم السلام مناسکی بدون روح و رضایت الهی است و هرگز عامل رهایی مسلمان از بردگی استکبار نمیشود و راز خمودی حج در این دوران با آن همه جمعیت ریشه در جدایی آن از اصل خود دارد. همان که در آیه اکمال بعد از نصب علی ع به عنوان امام و جانشین  فرمود (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا )(مائده 3) 🔶بنابر این دین کامل مورد رضایت خدا آن اسلامی است که در غدیر تبین شده است اسلامی که با تفسیر رسول خدا در غدیر غیر منطبق است نه اسلام است و نه مرضی خداست. لذا کسانی که مساله وصایت حضرت رسول الله ص را در روز غدیر فرمود (من کنت مولاه فهذا علی مولاه) با وجود تاکیدات مکرر در خطبه غدیر به مساله جانشینی و امامت و تعیین وصی و خلیفه به معنای دوستی صرف تحریف کردند اگر عامدانه نباشد به دلیل غفلت از اصل خطبه غدیر است. تنها همین جمله یاد شده در خطبه غدیر نیست که تنها به کلمه "مولا" اکتفا شده باشد بلکه در اصل خطبه عناوینی مانند امام، وصی، خلیفه نیز مکرر بیان شده است. لذا کلمه امام در شعر حسان بعد از واقعه غدیر خود گویای برداشت اولیه مومنان از مولا همان امام و وصی بود و هست 🔴مولوی ره عارف شهیر در مثنوی خود در تفسیر حدیث شریف «مَنْ کُنتُ مَولاهُ فَهَذا عَلیٌ مَولاهُ» مقام مولویّت را تنها شایسته حضرت علی علیهالسلام میداند و بس؛ زین سبب پیغامبر با اجتهاد نام خود وان علی مولا نهاد گفت هر کو را منم مولا و دوست ابن عم من علی مولای اوست کیست مولا آنک آزادت کند بند رقیت ز پایت بر کند چون به آزادی نبوت هادیست مؤمنان را ز انبیا آزادیست ای گروه مؤمنان شادی کنید هم‌چو سرو و سوسن آزادی کنید زیرا لازمه چنین مقامی برخورداری از یک صفت بسیار والای آزادگی و توانایی بر آزاد سازی دیگران است که مختص انبیاء الهی است لذا وی در رد منافقانی که با شنیدن خبر ولایت علی ع طعنه زدند گفتند کی ما مطیع و چاکر او بودیم که او چاکری یک کودک را به ما فرمان می‌دهد. ♦️در اربعین کلیمی شب چهلم مصادف با شب دهم ذی الحجة و شب عید قربان است اما اگر ذی القعده 29 روز باشد شب اربعین از شب دهم و شب عید قربان عبور خواهد کرد همانطور اما امسال عبور کرد تا اربعین دیگر خدا یار شما عید قربان عید قربانی نفس آرزوها در پیشگاه الهی بر شما فرزانگان و مومنان ولایی تبریک می‌گویم و برای شما عیدی سراسر برکت و عنایت خاص الهی را آرزو دارم 🍀🍀🍀❤️🍀🍀🍀 دهم ذی الحجه 1443 سید کمال الدین عمادی