eitaa logo
﷽سـبکــ زنـدگـےمهـدوے🇮🇷🏴
176 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
3.7هزار ویدیو
51 فایل
﷽ ●|بِـ‌ســم‌ࢪـب‌الـ‌مـــــ℘ــد؎|● ●امـــام مهــــ𔘓ـدے(عــج): ●هـر یــــــک از شمـا بایـد کارے کـنـد کـه بـا آن به محـــ𔘓ـبت ما نـزدیــــــک شــود. «بحـارالـانوار/ ج/ص۱۷۶» ●خادم: @Yazahra_NP ●ناشناس: https://daigo.ir/secret/7390823665
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 شما جا نماندید! 📹 پاسخ رهبر انقلاب به درخواست همسر شهید که میگفت: آقا دعا کنید ما جا نمونیم از همسرانمون... 🤍¦⇠ 🌱¦⇠ ➣͜͜͡͡@sabk_zendegi_mahdavi
مهدی صدقیAUD-20220506-WA0021.mp3
زمان: حجم: 10.88M
🎧 ❇️صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی 🎙مهدی‌صدقی 👤سيد ابن طاووس ميفرمايد: 🌱اگر از هر عملي در عصر جمعه غافل شدي از صلوات ابوالحسن ضراب اصفهاني غافل نشو چرا كه در اين دعا سري است كه خدا ما را بر آن آگاه كرده است. 🤍¦⇠ 🌱¦⇠ ➣͜͜͡͡@sabk_zendegi_mahdavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ ۱۴ معصوم بر بدن کدام میت نماز می‌خوانند ؟ چقدر نکات مهم و ارزنده ای رو یادآور شدند. در ارتباط با سفر کربلا👌 🤍¦⇠ 🌱¦⇠ ➣͜͜͡͡@sabk_zendegi_mahdavi
11.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ ☀️ترس از گرمای کربلا 🔥اونایی که از گرما میترسن، برن کربلا! ➕دوست دارم برم پیاده روی اربعین، اما از گرمای هوا میترسم. ✔️این ۹۰ ثانیه را بشنو، بعد تصمیم بگیر! 🤍¦⇠ 🚩 ¦⇠ ➣͜͜͡͡@sabk_zendegi_mahdavi
﷽ اخلاقت را خوب کن تا خداوند حسابت را آسان گرداند . - سـبکــ زنـدگـےمهـدوے
صبر کن بر مشکلات صبر کردن و امیدوار بودن به خدا، باعث میشه که بر اساس فشار ِسختی ها از صراط‌ الله دور نشی . سـبکــ زنـدگـےمهـدوے
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿 ‍ ▪️چند روزِ تمام، زیر نظرش داشتم. اصلا لب به آب نمی‌زد! خیلی تعجب کردم‌. «آخر این پیرمرد، در این گرمای نجف، چطور تشنه‌اش نمی‌شود؟!» یک روز خواهش کردم رازش را بگوید. اولش طفره رفت. اما بالاخره به زبان آمد. گفت: برای دیدن امام زمان علیه السلام نذری کرده بودم: چهل شب چهارشنبه، مسجد سهله. چهل هفته تمام شد، اما خبری نشد. من ولی از سهله دل نکندم. یک شب، موقع بازگشت از سهله، تشنگی شدیدی سراغم آمد. نه آبِ خوردن داشتم، نه تاب رفتن. تاریکی شب و تشنگی لب امانم را برید. متوسل شدم به صاحب سهله. ناگهان آقایی مقابل چشمم ظاهر شد. سه دانه خرما تعارفم کرد. به خودم گفتم: دارم از تشنگی می‌میرم، حالا خرما هم بخورم؟! اصرار کرد. خرمای اول را که خوردم خنکی همه وجودم را گرفت! خرمای دوم، بیشتر. خرمای سوم، اثری از عطش نگذاشت. با آن آقا راه افتادم. چند قدم بعد، خودم را مقابل مسجد کوفه دیدم. حیرت کردم. «این آقا کیست؟ چطور ظرف چند لحظه مرا به مقصد رساند؟!» نگاه کردم. دیگر آن آقا کنارم نبود. از آن شب، دیگر تشنگی سراغم نیامد. 📚 برگرفته از العبقري الحسان، ج۶، ص۸۰۱. علیه‌السلام سـبکــ زنـدگـےمهـدوے
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا