رمضان، ای روح و ریحان!
میخواهی سوی بهار دیگر روی، ولی چرا شتابان!
پی شعبان خوش میروی و من هنوز پا درمیان
چه زود نیم رخت، هلال شد
چه دیر فهمیدم سفرهات تمام شد
ای! شما که سفره را جمع میکنید، قدری درنگ،
بله! من دیر آمدم، اما آمدم، با همین پاهای لنگ
هنوز خرمای قدر در دهان دارم و هنوز مبهوت این سفره رنگارنگ
چه کنم؟ این لقمه پایین نمیرود، گلویم تنگ و صدحیف که من نیستم زرنگ
مقابل چشمگرسنه، سفره برچیدن روا نیست،
میزبان را ندیده، اسمش مهمانی نیست،
درست است، صاحب این خان، خوانش دایر است
خانه جانان، به روی ما پریشانخاطر است
ولی این سفره انگار، نگاری دارد
دل با این افطار، سر و سودایی دارد
لااقل، آخر این سفره برایم جا دهید
لطف میزبان را به ما بیچارگان، یکجا دهید.
✍️علی فراهانی
#رمضان_کریم
@Fanus_AliFarahani