eitaa logo
سراج الهدے
176 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
123 ویدیو
4 فایل
رستگارے در گرو تربیتـــــ روح و روان است. با ما همراه باشید...
مشاهده در ایتا
دانلود
💎 "۹" ✅ آنچه که در نخستین مرحله از مصدر صادر می‌شود، صادر نخستین نامیده می‌شود. در برابر این دو، خلق نخست قرار دارد.  در فضای عرفان به این صورت است؛ گرچه در فضای فلسفه، صادر نخستین همان خلق نخستین محسوب می‌شود و فرقی با همدیگر ندارند.  در فضای فلسفه چه بگوئیم صادر نخستین و چه بگوئیم خلق نخستین فرقی بین آنها وجود ندارد.  هر دوی آنها بر عقل منطبق می‌شود که در روایات هم هست.«أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَهُ الْعَقْلُ» اول حقیقتی که خدای تبارک و تعالی آنرا آفرید عقل است، لذا گفته می‌شود عقل، مخلوق اول است و به تعبیر فلاسفه صادر نخستین است. ___ @SerajalHoda
💎 "۱۰" ✅ در عرفان صادر نخستین غیر از عقل است. عقل اول، مخلوق اول یا خلق اول است اما هیچ گاه بر عقل اول، صادر نخستین اطلاق نمی‌شود. صادر نخستین، (ص) است که فوق عقل اول است که اصلا تعبیر خلق و مخلوق برای او مناسب نیست و آنرا به کار نمی‌گیرند بلکه تعبیر برزخیت را برایش قائل هستند. برزخیت یعنی واسطه و حد وسط، نه خلق است و نه حق. ___ @SerajalHoda
💎 "۱۱" 🔻چرا خلق نیست؟  ✅ چون خلق با محدودیت هم آغوش است. مخلوق، محدود است و چون مخلوق، محدود است و خلق با محدودیت هم آغوش است، و محدود نیست ، به حقیقت محمدیه عنوان خلق را نمی‌دهند. منبع: سایت آیه‌های انتظار ___ @SerajalHoda
💎 "۱۲" 🔻چرا عنوان حق را نمی‌توانیم به او بدهیم؟ ✅ چون حق، مطلق است به اطلاق حقیقی (اطلاق مقسمی)، اما ، چنین نیست.  لذا به حقیقت محمدیه، تعین اول می‌گوییم و از این جهت، به او، صادر نخستین می‌گوئیم، نه حق می‌گوئیم و نه خلق. پس در عرفان نظری این دو عنوان از همدیگر جدا می‌شود. خلق نخستین، مخصوص عقل می‌شود و صادر نخستین مخصوص حقیقت محمدیه که مرتبه‌ای فوق عقل است. ___ @SerajalHoda
💎 "۱۳" 🔻در روایات هست که پیغمبر اکرم(ص) فرمودند که « أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَهُ رُوحِی» یا «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَهُ نُورِي»،یا در روایت دیگر آمده « أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَهُ الْعَقْلُ»، یا در روایت دیگری هست «اول ما خلق اللّه الماء» یا در روایت دیگری آمده «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَهُ الْقَلَمُ». اینها را چگونه تفسیر می‌کنید؟ ✅ هر یک از اینها، به اعتباری، اشاره به یک حقیقت دارد. می‌دانید که حقیقت قلم در این خلاصه می‌شود که ابزاری در دست نویسنده است که آنچه را که اراده می‌کند با آن می‌نویسد.  حقیقت رسول الله(ص) به منزله قلمی است در دست حق تبارک و تعالی که به وسیله این قلم، سایر کلمات وجودی را نوشته است، لذا می‌شود واسطه فیض، حقیقتی که اگر آن حقیقت باشد نوبت به بقیه می‌رسد تا از فیض حق تبارک و تعالی برخوردار شوند.  ___ @SerajalHoda
💎 "۱۴" ✅ از جهت اینکه مایه حیات است از ایشان به آب، تعبیر شده است. از جهت اینکه خود، باری و خالق خود و تمام معقولات عالم را تعقل می‌کند از او به عقل تعبیر می‌شود. از جهت اینکه مجرد است به نور تعبیر شده است و همین طور تعابیر گوناگون دیگری که برای آن حضرت وجود دارد. بالاتر از این، همان صادر نخستین است که ما به آن حقیقت محمدیه می‌گوئیم و همان طور که عرض کردم راز و رمز اینکه این حقیقت را حقیقت محمدیه می‌نامیم این است که شخص رسول الله(ص) در مقام عروج و مقام ترقی آنقدر اوج می‌گیرد که با آن حقیقت متحد می‌شود. در سوره النجم، این آیه اشاره به این مقام عروج رسول الله دارد که فرمود: «... دَنَا فَتَدَلَّى*فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى». ___ @SerajalHoda
💎 "۱۵" 🔻«... دَنَا فَتَدَلَّى*فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى». لطفا همین آیه را توضیح دهید. اتفاقا برای فهم ما سنگین است و ممکن است شبهه‌ای ایجاد شود! ✅  پیغمبر اکرم (ص) نزدیک شد «دَنَا»، «فَتَدَلَّى» پس تدلی پیدا کرد، یعنی آویزان شد یا چسبید. اینها کنایه است از شدت نزديكى که اهلش متوجه می‌شوند. ظاهرش همین چیزی است که عرض می‌کنم اما در ورای این تعابیر و ظواهر حقایقی را به ما تفهیم می‌کنند. «فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى»، در مرتبه به جایی رسید که فاصله‌ای بین او و حق تبارک و تعالی به اندازه دو قوس بود یا نزدیک‌تر از دو قوس. ___ @SerajalHoda
💎 "۱۵" 🔻«... دَنَا فَتَدَلَّى*فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى». لطفا همین آیه را توضیح دهید. اتفاقا برای فهم ما سنگین است و ممکن است شبهه‌ای ایجاد شود! ✅  پیغمبر اکرم (ص) نزدیک شد «دَنَا»، «فَتَدَلَّى» پس تدلی پیدا کرد، یعنی آویزان شد یا چسبید. اینها کنایه است از شدت نزديكى که اهلش متوجه می‌شوند. ظاهرش همین چیزی است که عرض می‌کنم اما در ورای این تعابیر و ظواهر حقایقی را به ما تفهیم می‌کنند. «فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى»، در مرتبه به جایی رسید که فاصله‌ای بین او و حق تبارک و تعالی به اندازه دو قوس بود یا نزدیک‌تر از دو قوس. ___ @SerajalHoda
💎 "۱۶" ✅  در عرفان، دو قوس را تفسیر و تأویل می‌کنند به قوس وجوب و امکان. یعنی مرتبه‌ای که در آن قوس وجوب از امکان و قوس امکان از وجوب امتیاز پیدا می‌کند. یعنی اسماء فواعل از اعیان قوابل جدا می‌شوند.  بعد می فرماید: «أَوْ أَدْنَى» یا نزدیک‌تر از این، که مقام «أَوْ أَدْنَى»، تعین اول است و این تعین اول مقام حضرت ختمی است. مرتبه انسانیت ختمی و مرتبه حقیقت محمدیه است و شخص رسول الله حضرت محمد(ص) در مقام عروج با آن یکی می‌شود. ___ @SerajalHoda
💎 "۱۶" ✅  در عرفان، دو قوس را تفسیر و تأویل می‌کنند به قوس وجوب و امکان. یعنی مرتبه‌ای که در آن قوس وجوب از امکان و قوس امکان از وجوب امتیاز پیدا می‌کند. یعنی اسماء فواعل از اعیان قوابل جدا می‌شوند.  بعد می فرماید: «أَوْ أَدْنَى» یا نزدیک‌تر از این، که مقام «أَوْ أَدْنَى»، تعین اول است و این تعین اول مقام حضرت ختمی است. مرتبه انسانیت ختمی و مرتبه حقیقت محمدیه است و شخص رسول الله حضرت محمد(ص) در مقام عروج با آن یکی می‌شود. ___ @SerajalHoda
💎 "۱۷" ✅ تاکید می‌کنم باید بین صادر نخستین و شخص رسول الله(ص) فرق بگذاریم، شخص رسول الله(ص) غیر از آن حقیقت محمدیه است از جهتی و عین آن است از جهتی دیگر. از جهت اینکه در مقام عروج با آن حقیقت یکی می‌شود و به آن مرتبه دست پیدا می‌کند و صاحب آن مرتبه می‌شود، عین اوست و اما قبل از اینکه عروج پیدا کند شخص رسول الله(ص) را باید جدا از آن مرتبه فرض کنیم. پایان/ پایگاه اطلاع رسانی استاد رمضانی منبع: سایت آیه‌های انتظار ___ @SerajalHoda