✅ورود ایرانی و سگ ممنوع!
🔴برشی از کتاب «شولای شهادت» از مبارزات شهید نواب صفوی با استعمار انگلیس در آبادان، سال ۱۳۲۲
◀️نواب پس از گرفتن دیپلم در شرکت نفت استخدام شد. بعد از مدتی به همراه چند نفر از همکلاسانش به آبادان رفت. در آن سالها آبادان مملو از مستشاران انگلیسی بود که برای بهرهبرداری از پالایشگاه آبادان در این شهر ساکن شده بودند و با تکیه بر ثروتی که از نفت به دست میآوردند زندگی مرفهی را برای خود مهیا نموده بودند. آنها کارگران ایرانی را تحقیر میکردند. نواب یک روز در کنار یکی از ساختمانهای مجلل اطلاعیهای دید که روی آن نوشته شده بود: ورود ایرانی و سگ ممنوع!
◀️از شدت خشم چهرهاش برافروخته شد. رنج کهنه استعمار را بر دوش خود احساس نمود. چرا مردم قیام نمیکنند؟ تنها پاسخی که برای خود یافت این بود که مردم نمیدانند. همین امر موجب شد تا جلسات شبانه برای آموزش مسائل دینی و اخلاقی تشکیل دهد و کارگرانی که بار ستم را به دوش خود احساس میکردند دور نواب جمع شدند. نواب یک شب، در میان کارگران سخنرانی آتشینی کرد و گفت: نفت از آن ملت ایران است، خارجیها آمدهاند تا برای ما کار کنند، نیامدهاند که ما را زیر سلطه خود درآورند. آنان قسمتهایی از آبادان را در اختیار گرفته و اجازه ورود به ما نمیدهند. خارجیها، ایرانیها را مساوی سگ قرار دادهاند، درحالیکه آنها مستخدم ما هستند و آمدهاند تا برای ما کار کنند. سخنان نواب خشم و نفرت کارگران را برانگیخت و مانند جرقهای ذهن تاریک آنها را روشن ساخت.
◀️روزی یکی از کارگران شتابان نزد نواب آمد و گفت: یکی از انگلیسیها به همکار ما توهین کرده. این خبر او را به خشم آورد به کارگران گفت: از فردا هیچکس بر سر کار حاضر نشود. فردای آن روز، روز قیام نواب بود. او در میان اجتماع عظیم کارگران فریاد زد: برادران! ما مسلمان هستیم و قصاص یکی از احکام ضروری دین ماست. یا باید آن انگلیسی اینجا بیاید و جلوی همه ما از برادر ما پوزش بخواهد، یا اگر این کار را نکند باید مجازات شود. کارگران خشمگین بلافاصله بهطرف اتاق آن فرد انگلیسی هجوم بردند و آن مستشار انگلیسی با دیدن جمعیت خشمناک، وحشتزده و پا به فرار گذاشت. کارگران بهعنوان اعتراض شیشههای ساختمان را شکستند. جمعیت با دخالت پلیس متفرق شدند. مسئولین به دنبال رهبر این شورش بودند. دوستان نواب پس از بررسی اوضاع، بهترین راه را خروج او از کشور دانستند و نواب را مخفیانه راهی بصره کردند.
#معرفی_کتاب
#شولای_شهادت
#نشر_ستارگان_درخشان
#غلام_حسین_عمو_شاهی
#شهید_نواب_صفوی
🔹@Shabaniesarouie