eitaa logo
یٰآددٰآشْـٺ‌‌℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
394 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
698 ویدیو
62 فایل
ـ﷽ - بیـٰادمَردان‌عآشـق‌و‌بی‌اِدعـآ•• - وَ روایَت‌هایی‌به‌قلـم‌دِل‌•• - هِدیه‌به‌پیشگاه‌ِ مولاٰوصـٰاحِبمـآن‌حَضرت‌مَھـدی‌ِفآطِمـہ (عَجل‌الله‌تعالی‌فَرجه‌الشَریٖف)••|❤ . #کپی‌باذکرصلوات‌برای‌ظھورآقاامام‌زمان‌عج‌آزاد ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
یٰآددٰآشْـٺ‌‌℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
_
- أدرکني يا سيِّدي . . !💔 ذابَ قَلبي وعميت عُيوني لِشَوقِ اللِّقاء لدفء الحَرمِ وحَنانِك للطَّمأنينة بجِوارِك .
ليتني في حرمك فأشكو اليك حزن قلبي . .💔
من اعتراف میکنم که خدای بزرگ،انسان را به اندازه درد ورنجی که در راه خدا تحمل کرده است،پاداش می دهد.و ارزش انسان به اندازه درد و رنجی است که در این راه تحمل کرده است. می بینی که مردان خدا بیش از هرکس در زندگی خود گرفتار بلا ورنج و درد شده‌اند. -شهیدچمران
باز هم دلتنگ، در بین مناجات و دعا خاطراتم غرق شد در اشکهای بیصدا راه، دور و دل بهانه گیر از داغِ فراق باز هم غم در وجودم کرده آشوبی به پا بابِ میلم نیست اینجا، اهل اینجا نیستم با خودم گفتم خدایا من کجا اینجا کجا؟! حاجتم را عرضه میدارم به ربّ العالمین هر شب از ماهِ رجب در وادیِ إغفر لنا توبه کارم، توبه کارم، توبه کارم، توبه کار باز خلوت کرده ام با رحمتِ بی انتها معصیت هایم دوباره محوِ مطلق میشود پایِ استغفارهایی با طنینِ ربّنا من زیاده خواهم و در عشق؛ قانع نیستم میزنم فریاد این را در میان روضه ها در دلم شوقِ اقامت در حرم دارم ولی نیست مقدور و همین غم میکشد آخر مرا من تبِ شش گوشه دارم! یک نفر کاری کُند لااقل باشم شب جمعه در آن حال و هوا کاشکی میگفت بخشیدم تو را غصه نخور کوله بارت را ببند و زود؛ الساعه بیا در شبانگاهِ رغائب بیشتر شد رغبتم رغبتم شد بیشتر نسبت به آن صحن و سرا مختصر میگویم و با اشک امضا میکنم دوست دارم پشتِ این «در» تا ابد باشم گدا ابتدا و انتهایِ آرزوهایم حسین(ع) یا مّن أرجوهُ لِکلّ خیر یعنی کربلا!
رفقا یه مریض داریم اگر میشه لطف کنید یه حمد شفا براشون بخونید ان شاءالله که در این شب عزیز خدا به تن همه بیماران لباس عافیت بپوشانه
خُدایا را نَصیبم‌ ڪُن دِلم ‌بَراے حسین‌ خرازی پَر میڪِشد دِلم‌ براے پَرمیڪِشد دُنیا را رَها ڪُنید دنیا را وِل‌ ڪنید هَمه چیز را دَر آخرت پیدا ڪُنید و رِضاے خُدا را بر رِضاے مَخلوق‌ ارجَحیٺ‌ دَهید... _شهیداحمدکاظمی
🍇 اميرالمومنين علي ابن ابي طالب عليه السلام؛ أنا عِلْمُ اللّه ِ، و أنا قَلبُ اللّه الواعي، و لسانُ اللّه النّاطقُ، و عَينُ اللّه، و جَنْبُ اللّه، و أنا يَدُ اللّه امام على عليه السلام؛ من علم خدا هستم، من قلب آگاه خدايم و زبان گوياى خدا و چشم خدا و پهلوى خدا من دست خدا هستم. التوحيد؛ ج ١، ص ١٦٤
الهی ما هیچ همه تُو:‌)‌‌...♡
- رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ پروردگارا! من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را، در آن روز که حساب برپا می‌شود، بیامرز! - سوره‌ی ابراهیم آیه ی ٤١
- اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی‌فاطِمَةَ‌وَ‌اَبیها‌وَ‌بَعْلِها‌وَ‌بنیها‌ وَالسِّرِّ‌الْمُسْتَوْدَعِ‌فیها‌بِعَدَدِ‌ما‌اَحاطَ‌بِه‌عِلْمُك
- قرار بود با سواد شویم!!.. یک عمر صبح زود بیدار شدیم و لباس فرم پوشیدیم. صبحانه خورده و نخورده، خواب و بیدار، خوشحال و ناراحت، با ذوق یا به زور، راه افتادیم به سمت مدرسه... قرار بود با سواد شویم... روی نیمکت نشستیم، صدای حرکت گچ روی تخته‌ی سبز رنگی که می گفتند سیاه است را شنیدیم، با زنگ تفریح نفس راحت کشیدیم و زنگ آخر که می خورد مثل پرنده که در قفسش باز می شود از خوشحالی پرواز کردیم... قرار بود با سواد شویم... بند دوم انگشت اشاره مان را زیر فشار قلم له کردیم و مشق نوشتیم،‌ به ما دیکته گفتند تا درست بنویسیم... گفتند از روی غلط هایت بنویس تا یاد بگیری، ما نوشتیم و یاد گرفتیم... قرار بود با سواد شویم... از شعر، از گذشته های دور، از مناطق حاصل خیز، از جامعه، از فیثاغورث، از قانون جاذبه، از جدول مندلیف گفتند ، تا ما همه چیز را یاد بگیریم... استرس و نگرانی... شب بیداری و تارک دنیا شدن. کنکور شوخی نداشت، باید دانشجو می‌شدیم. قرار بود با سواد شویم... دانشگاه، جزوه، کتاب، امتحان و نمره... تمام شد. تبریک حالا ما دیگر با سواد شدیم ! فقط می خواهم چند سوال بپرسم... ما چقدر سواد رفتار اجتماعی داریم؟ ما چقدر سواد فرهنگی داریم؟ ما چقدر سواد رابطه داریم؟ ما چقدر سواد دوست داشتن داریم؟ ما چقدر سواد انسانیت داریم؟ ما چقدر سواد زندگی داریم؟ قرار بود با سواد شویم ...🍁
- اولین باری که بین دوراهی قانون و اخلاق قرار گرفتم مربوط به زمانی بود که قاضی بودم و به پرونده‌های تخلفات رانندگی رسیدگی می‌کردم. پرونده پسر دوست پدرم را برایم آوردند که من و خانواده‌ام چند مدتی در خانه آن ها تا پیدا شدن خانه جدید مهمان بودیم. اخلاق اقتضا می‌کرد تا او را جریمه نکنم ولی ندای درونم قانون را می‌پسندید! بالاخره او را جریمه کردم اما برگ جریمه‌اش را خودم پرداختم..
رحم کردن خداوند به خاطر فرزند ... 🛑: اِنَّ اللّه‏َ لَيَرحَمُ العَبدَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ ؛ 🔰امام صادق عليه ‏السلام فرمودند: بدون ترديد ، خداوند بر بنده خود به خاطر شدّت محبّت به فرزندش ، رحم مى ‏كند. 📚الكافى ج 6ص50
45.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
موضوع : خدمات ویژه عمر بن الخطاب به بشریت و دانش؛ تکنولوژی توصیه ویژه میکنم انشاءالله حتما این کلیپ‌رو با دقت ببینید
یٰآددٰآشْـٺ‌‌℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
هَمهِ ﮐَﺲ ﻧَﺼﯿﺐ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑَﺮَﺩ ﺍﺯ ﺯﮐﺎﺕ ﺣُﺴﻨَﺖ ﺑﻪ ﻣَﻦِ ﻓﻘﯿﺮ ﻭ ﻣﺴﮑﯿﻦ ﻏﻢِ ﺑﯽﺣﺴﺎﺏ ﺩﺍﺩﯼ ... #مدافع‌امنیت‌
اولین باری که را دیدم در یکی از رزمایش‌ها بود.. کلاس آشنایی با تاکتیک‌های رزمی داشتیم.. ایشان مربی بود و از طرف حوزه آمده بود.. - فردی و ساکت که بیشتر گوش می‌کرد تا اینکه بخواهد حرفی بزند.. به از آن کلاس‌های مختلفی برگزار میکرد..سلاح شناسی..رزمی.. مکان برگزاری کلاسها و رزمایشها بستگی به زمانش داشت ولی بیشتر در حوزه انجام میشد.. اوایل کلاس فردی جدی جلوه میکرد.. ولی در طول کلاس با بچه‌ها شوخی میکرد و جو را به صمیمت و گرمی دلها تبدیل میکرد.. - رفتارها و برخوردهایش همانند خودش بی‌نظیر بود.. 🌹 (آقای ا . ش) ... 🚫 برای‌این‌پست @Shahadat1398🕊
یٰآددٰآشْـٺ‌‌℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
اولین باری که #علی‌آقا را دیدم در یکی از رزمایش‌ها بود.. کلاس آشنایی با تاکتیک‌های رزمی داشتیم.. ایش
یک روز از روزای سرد زمستون بود که برای ثبت سوابق پرونده‌ام رفتم حوزه پیش علی‌آقا.. تقریبا موقع نماز بود.. هوا هم ان‌روز سوز عحیبی داشت که گویی استخوانم نیز یخ کرده‌است.. - گفتم: علی‌آقا کار من عجله‌ایه اگه میشه این پرونده رو برامن ثبت کن برم خدا خیرت بده.. نگاهی به من انداخت، خنده‌ای شیرین کرد و گفت: + فعلا که خدا دعوتمون کرده بریم دیدارش..بزار بعد نماز.. برای گرفتن وضو باید میرفتیم داخل حیاط.. بیرون هم که بشدت سرد بود.. گفتم: علی‌آقا هوا خیلی سرده.. یخ میزنیم. با اطمینان و آرامش عجیبی گفت: + نترس بیا خدا گرممون می‌کنه..... وقتی وضو گرفتیم احساس هیچ سرمایی نکردم.. به چهره علی‌آقا نگاه کردم که همانطور آرام بود و لبخندی ریزی که روی لب‌هایش نشسته بود.. - دانستم هرکس دل بخدا بدهد خدا هوایش را همه جوره خواهد داشت.. دانستم مردان حق در سرما و گرما فقط یک چیز برای آنها مهم است و آن تنها عبد بودن و عشق به خداوندیست.. و به جد یک بنده و خدا بود.. - حقیقتا علی‌آقا الگوی نمونه‌ای در بود.. 🌹 (آقای ا . ش) ... 🚫 برای‌این‌پست @Shahadat1398🕊
یٰآددٰآشْـٺ‌‌℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
یک روز از روزای سرد زمستون بود که برای ثبت سوابق پرونده‌ام رفتم حوزه پیش علی‌آقا.. تقریبا موقع نماز
••✨ ✍ فصل زمستان است و چندباری از خاطرات دوستان‌شهید را که دیدم برایم جالب بود ، هر کدامشان ناخودآگاه به مسئله وضو و سردی و زمستان اشاره کردند. حتم دارم خودشان هم متوجه این موضوع نشدند.. این خبر از مهمی میدهد که خوب است شمارا هم آگاه کنم. ( علی‌آقا گام به گام این خاطرات بودند و یاری دادند.. یادم هست یک شب خیلی دلم‌شکست که بعضی از دوستان علی‌آقا کمک نمیدهند، پایان تمام متن‌ها نوشتم ... آنشب گفتم یعنی علی‌آقا اینبار بنویسم ؟؟ یعنی آن ادامه‌دارد آخر را پاک کنم؟؟ چشم‌هایم پراز اشک بود ، شاید دلم‌شکسته بود شاید هم گلایه بود ، شاید دلتنگی، نمیدانم اما صدایی گفت: ، علی ادامه‌میدهد ، .. علی زنده‌است تا اینجا را خودش آورده ازاین به بعد هم خودش می‌رساند.. - میدانم همه‌تان میدانید اما خواستم یادآوری کنم: .. و ..✨ و هرچیزی که درمورد آنها باشد را قطعا خودشان به دست گرفته‌اند و من و حتی راویان همه وسیله‌ای بیش نیستیم.. همه چیز دست خود شهیداست. حتی پایان و ادامه‌دارد خاطرات🌹✨ ...♥️ 🌹 🚫 برای‌این‌پست @Shahadat1398🕊
یٰآددٰآشْـٺ‌‌℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
#قصه‌های‌علی••✨ ✍ فصل زمستان است و چندباری از خاطرات دوستان‌شهید را که دیدم برایم جالب بود ، هر کدا
شده از یک خیابان تا خیابان در به در باشی؟ که شاید لحظه ای از حال یارت با خبر باشی دلا سخت است اگر مانند یک فرمانده‌ی عاشق امیر یک سپاه اما... اسیر یک نفر باشی♥️