eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
15هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
9هزار ویدیو
2 فایل
صاحبِ کتاب از قفس تا پرواز(شهید محمدعلی برزگر): ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق تبلیغات شما👇 @Mahya6470 کانال شهیدبرزگر https://eitaa.com/24375683/10791
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴یاد شهدای حسینی 💢چند شبانه‌روز بود که در بستر بیماری افتاده بودم، تب و لرز امانم را بریده و بدن‌درد شدید من را زمین‌گیر کرده بود. آن شب به‌شدت می‌لرزیدم و عرق سردی بر بدنم نشسته بود. سه پتو رویم کشیده بودم تا خوابم ببرد. نیمه‌شب، از خواب پریدم. سه‌کنج اتاق محمد که از جبهه آمده بود، به نماز ایستاده بود. محو نمازخواندن محمد شدم. از لرز، دندان‌هایم به من می‌خورد. محمد سلام نمازش را داد. متوجه من شد که از خواب پریده‌ام. سلام کرد و گفت: ولک چی شده، چته؟ - تب و لرز دارم، خسته شدم از این درد! همین‌جور که روبه‌قبله بود. مهرش را برداشت. با ناخن تکه‌ای از آن کند و به سمت من کشید و گفت: این را بخور، تربت کربلاست، انشاالله که بهتر میشی. بسم‌الله گفتم، تکه تربت که از یک عدس کوچک‌تر بود را توی دهانم گذاشتم و قورت دادم. از سردرد، سه پتویم را دوباره رویم کشیدم، چشم‌هایم روی هم نرفته بود که دیدم محمد باز به نماز ایستاد. چشمم بسته شد. نمی‌دانم چقدر گذشت که از گرما دوباره از خواب بیدار شدم. پتوها را از رویم کنار زدم، دیگر نه از سردرد و بدن‌درد خبری بود، نه از لرز. محمد که هنوز روبه‌قبله نشسته بود گفت: بهتر شدی؟ - ها دارم، می‌پزم! - حالا که خوب شدی، پاشو وضو بگیر، کم‌کم اذان صبحه، هم دو رکعت نماز شکر بخون، هم نماز صبحت را اول وقت بخون. وضو گرفتم و به اتاق برگشتم. در زیر نور کم لامپ، محمد را نورانی‌تر از همیشه دیدم. با دعای محمد و تربت کربلا شفا پیدا کرده بودم. پشت سرش قامت بستم و با گفتن الله‌اکبر به نماز ایستادم. ✨راوی برادر شهید 🌷 محمد دریساوی https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/17470
🌹 ‍ ظهربود که کلاسم تو دانشگاه تموم شد. زنگ زدم به محمد گفتم بریم؟؟؟ گفت:من میخوام برم میای؟! باهم راهی شدیم،تو راه که میرفتیم محمد شروع کرد به خاطره تعریف کردن از از از حرم و... نزدیک مزار که رسیدیم ترمز زد گفت:بریم سر مزار .. علاقه شدیدی به داشت❤️😍 یک شب وقتی برای اولین بار به هیئت رفتیم و جلوی در هیئت عکس را به من نشان داد متوجه این علاقه‌اش شدم👌 -میشناسیش؟ +فقط اسمش رو شنیدم -رسول من است. چیزهای زیادی از او می‌دانم برایت تعریف میکنم. سر مزار مشغول خواندن فاتحه بودم که گفت: بذار +ندارم از گوشیم پاک شده -خدا خیرت بده سریع یه روضه زینب دانلود کن گوش بدیم. سریع دانلود کردم و زدم برای پخش بعداز آن روز همیشه روضه حضرت زینب رو داشتم روضه که تمام شد رو کردم به و گفتم بشین از تو یه عکس بگیرم نشست عکس رو بغل کرد و لبخند زد گفتم اینجوری نه زشته! وقتی شوی میگویند شهید لوس بوده... گفت: اشکال نداره فرح بعد از روضه است😄 دوربین گوشی من آن لحظه را ثبت کرد یک عکس با ... ... https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/17941
اتاقش را به قطعه ای از گلزار شهدا تبدیل کرده بود، هر طرف را که نگاه می کردی یا عکس امام و حضرت آقا را می دیدی یا عکس شهدا. یک عکس در اتاقش بود که زیرش این جمله حک شده بود: «رهسپاریم با ولایت تا شهادت» همیشه این جمله را زمزمه می کرد. آنقدر اطمینان داشت که هر وقت عکسها را نگاه می کرد می گفت عکس من هم یک روز باید در کنار این شهدا قرار بگیرد و اسمش را در کنار اسم شهدا می نوشت. محمد سلیمانی🌷 https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/18147
🔹دستش در جبهه تیر خورده بود و سیاه کرده بود و طبق نظر دکتر باید قطع میشد . طبق روایت دوست هایش معجزه وار با خواندن زیارت عاشورا و عنایت حضرت شفا پیدا کرد 🔹مادرشهید میگفت :روز بعد آن اتفاق بود، وقتی از خواب بیدار شد گفت: مادر دیشب امام خمینی و امام زمان به دیدن من آمدند، بیش از این نمی توانم بگویم. با هم به دکتر رفتیم. از دست ایشان عکس گرفتند، دکتر گفت دست ایشان کامل خوب شده و دیگر نیاز به جراحی ندارد. وقت برگشت گفت مادر من می خواهم راه خودم را ادامه بدهم، شما اجازه بده که من به جبهه برگردم. گفتم هیچ وقت مانعت نشدم، اما این بار صبر کن یکم تقویت بشی، حالت بهتر بشه بعد برو! گفت نه، اگر می دانستی من کجا دارم می رم، هیچ وقت مانع من نمی شدی. روز بعد تعدادی از دوستاش آمدند گفتند می خواهیم بریم دیدار امام، خسرو همراهشان رفت و بعد نامه فرستاد که من به جبهه آمدم، راضی باش. من ۱۹ شهریور برمی گردم. ۱۰ شهریور شهید شد و ۱۹ شهریور به شیراز برگشت. 🌱🍃🌱 سردار شهید محمد حسن(خسرو) ایزدی https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/18332
شوخی شوخی به صورت جدی خبر از شهادت خودش می داد همیشه به همه می گفت که یک روزی می رسد من می روم و خواهم شد و شما اسم کوچه را به نام من تغییر خواهید داد! ولی همه می خندیدند و حرفش را باور نمیکردند!! ولی همه‌دیدند که آن روز فرا رسید و همانطور شد که میگفت... ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ نیت کنید و‌با ذکر صلوات https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/18374
هدایت شده از دࢪ‌مسیـرپـٰاکۍ
از پرسیدند : چه‌ویژگی خاصـی‌داشتند که‌به‌این‌مقـام‌رسیدند؟!گفت: یکی‌دیدم‌سه‌روزدرهوای‌گرم‌خط‌مقدم‌جبهه روزه‌گرفته‌بود..؛ هرچـه‌از‌اوسوال‌کردم‌برادر درایـن‌شرایـط‌واجب‌نیـس‌ خودت‌راچرااذیت‌میکنی؟!جواب‌نداد. .وقتی شد🌹🕊 دفترچـه‌خاطراتش‌راورق‌میزدم نوشته‌بود: یک‌سیــب‌اضافه‌خوردی‌جریمه میشی‌ سه‌روز،روزه‌بگیری‌تانفس‌سرکش‌را مهار،کرده‌باشی..😢🍎 «شهدااینطوری‌به‌مقام رسیدن..» https://eitaa.com/massir1400/66936
7.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نمای کلی از اتاق یک ! ((: 🌱 https://eitaa.com/massir1400/66960 اتاق شهید آرمان رو دیدی⁉️😍 ان شاءالله به دعای شهدا ماهم عاقبت بخیر بشیم🌹🕊
🥀🕊 🌹🕊 💐با آغاز جنگ سوریه شهید حسین تابسته به آنجا رفت.آن زمان شناخت زیادی از جنگ سوریه نداشتیم. پیش از اعزام به من گفت:می خواهم ۴۵ روز به ماموریت بروم و اگر خبری از من نشد جای نگرانی نیست.شنیده بودم که ماموریت های سوریه ۴۵روزه است. ازش پرسیدم می خواهی آنجابروی؟انکارکرد اما شک داشتم. 🌷با بیان این که همسرم هشتم شهریور به سوریه اعزام شد و دو هفته بعد در تاریخ بیست و یکم شهریور ۱۳۹۳ به شهادت رسید، گفت: شهید حسین تابَسته در اولین اعزام شهید شد. محل شهادت ایشان در مکانی پشت حرم حضرت زینب (س) بوده است. آن طور همکاران شهید می گویند، ایشان پشت توپ بوده و ترکش به پهلویش اصابت می کند. پیکر مطهر شهید، بعد از ۲،روز به ایران آمد. شهید دوران سربازی را در جنگ تحمیلی گذراند و همیشه غبطه می خورد که چرا همراه با دوستانش به شهادت نرسیده است.🕊😔 ✍راوی:همسر شهید 🌹 https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/18508
💠خلیل، کودکی بود که در شش ماهگی فلج شد. یک روز عاشورا، مادرش برنج نذری امام حسین(علیه السّلام ) را در دهانش گذاشت و معجزه اتفاق افتاد؛ ایستاد و بعد از سه روز هم راه افتاد. سال‌ها گذشت، خلیل درس‌خوان و پرتلاش شد. دلش پر می‌کشید برای جبهه، با وجود معافیت، خودش رفت. روز عاشورا، در جبهه مهران، نذری امام حسین(علیه السّلام ) را خورد و گفت: «من دیگه شهید می‌شم...» لحظاتی بعد خمپاره آمد و خلیل جاودانه شد... 🌹 خلیل مهدی_زاده ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/18608
شهید صدرزاده در يادداشتى📝 به دوستان بسیجی خود مى‌نويسد: چه مى‌شود روزی سوریه امن و امان شود و کاروان راهيان نور مثل شلمچه و فکه به سمت حلب و دمشق راه بیفتد🚌🚎 فکرش را بکن! راه مى‌روى و راوی مى‌گويد: اینجا قتلگاه شهید رسول خليلى است.💔 یا اینجا را که مى‌بينى همان جایی است که، مهدی عزیزی را دوره کردند و شروع کردند از پایش زدند تا ... شهید شد.😭😭 یا مثلاً اینجا همان جایی است که، شهیدحيدرى نماز جماعت مى‌خواند.🌱 شهید بيضائى بالای همین صخره نیروها را رصد مى‌كرد و کمین خورد.😞 شهید شهریاری را که مى‌شناسيد؟ همین جا با لهجه آذری برای بچه‌ها مداحی مى‌كرد.🎤 یا شهید مرادى؛ آخرین لحظات زندگى‌اش را اینجا در خون خودش غلتیده بود.😔 یا شهید حامد جوانى؛ اینجا عباس‌وار پر کشید.😭 خدا بیامرزد شهيد اسكندرى را ... همینجا سرش بالای نیزه رفت.😭 شهید جهاد مغنيه، در این دشت با یارانش پر کشید ...💔 عجب حال و هوایی مى‌شود کاروان مدافعین حرم ... عجب حال و هوایی ...😭 https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/18677
6.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 شهیدی که هر روز به مادرش کمک می کند ⭕️ مصداق بارز شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی میخورند در گفتگو با مادر شهید در برنامه نیت کنید و‌با ذکر صلوات https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/18723 غلامرضا برزگر🌹
10.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 از موفق‌ترین تک‌تیرانداز تاریخ و کابوس صدام چه میدانید؛ عبدالرسول زرین با ۳۷۰۰ شلیک موفق... کریس کایل آمریکایی، مشهورترین تک‌تیرانداز که یک فیلم هالیوودی براش ساخته شد، 255 شلیک موفق داشت که اغلب برای افراد غیرنظامی به‌کار رفته بود اما عبدالرسول با ۳۷۰۰ شلیک موفق اونهم در جنگ کاری کرد که کریس کایل‌ آمریکایی به حساب نمیاد... 🕊 شهید عبدالرسول زرین ✨شادی روحش صلوات https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/18783