#شهیدانه🌹🍃
محمد گفته بود: من در عملیاتی شهید می شوم که رمز آن یازهرا(سلام الله علیها) است. من هم فرمانده گردان یا زهرا(سلام الله علیها) هستم...
صبح 5 اردیبهشت، یکدفعه صدای انفجار خمپاره آمد. گلوله دقیق داخل سنگر فرماندهی خورده بود. محمد را از سنگر بیرون آوردند. شکاف عمیقی در پهلوی چپ او بود. بازوی راست او هم غرق خون بود.
یکی از دوستانش از شهادت محمد بسیار ناراحت بود. شب در خواب او را دید در حالی که خوشحال و با نشاط بود. لباس فرم سپاه هم بر تنش بود. چهره اش خیلی نورانی تر شده بود.
از محمد پرسید: محمد! این همه در دنیا از آقا خواندی، توانستی او را ببینی؟
شهیدمحمدرضا در حالی که می خندید گفت: من حتی آقا امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) را در آغوش گرفتم..
"شهیدبرزگر"💫
╭┅─────────┅╮
@ShahidBarzgar65
╰┅─────────┅╯
21.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ببینید؛
🌹میگفت : پسرم انقدر خوشکل بود نمیزاشتم آفتاب به پوست صورتش بخوره ....(( دقایقی با مادر شهید میر سعید یوسف نژاد از شهدای یگان دریایی لشکر ویژه ۲۵ کربلا )) #هفت_تپه_ی_گمنام
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
#متن_خاطره🌷
قهر بودیم ، در حال نماز خواندن بود ،
نشسته بودم و توجھی به همسرم نداشتم ..
کتاب شعرش را برداشت و با یک لحن دلنشین
شروع کرد به خواندن .ولی من باز باهاش قهر بودم؛
کتاب را گذاشت کنار و به من نگاه کرد و گفت :
غزل تمام ، نمازش تمام ، دنیا مات سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد .
باز هم بھش نگاه نکردم!
اینبار پرسید : عاشقمۍ؟
سکوت کردم؛
گفت:
عاشقم گرنیستی لطفیبکن نفرت بورز
بیتفاوت بودنت هرلحظه آبم میکند!
دوباره با لبخند پرسید :
عاشقمۍ مگه نه؟ گفتم : نه!
گفت : تو نه میگویی و پیداست
میگوید دلت آری ،
ك این سان دشمنی یعنۍ ك
خیلی دوستم داری :)!
زدم زیر خنده و روبروش نشستم
دیگر نتوانستم به ایشان نگویم ك
وجودش چقدر آرامش بخشہ ..
بهش نگاه کردم و از تہ دل گفتم:
خداروشکر کہ هستۍ ♥️:)
روایت ِ : همسرشھید عباس بابایی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"شهیدبرزگر"💫
╭┅─────────┅╮
@ShahidBarzegar65
╰┅─────────┅╯
11.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥بازنشر/ببینید؛
🔰 یک کلیپ بسیار جانسوز...حتما تا آخر ببینید، همان پدر صحبت میکند...
آن دوست راست می گفت باید فقط با شنیدنش بمیریم، دیدنش که....
#امنیت_اتفاقی_نیست
#شهدا_شرمنده_ایم
#شهید_مدافع_حرم
🔸قدر بدانیم
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
✍خاطره تولدشهیدبرزگر
🌷فصل بهاربودوانگارآخرین روز بارداریم راسپری می کردم.بی خبراز همه جا مثل همیشه برای پختن نان خروس خوان ازخواب بیدارشدم
🌷همسرم به باغچه مجاوررفته بودوبچه هاغرق خواب بودند.
اواسط نان پزی ناگاه دردزایمان مرا گرفت و ازشدت گرمای تنوربی حال نقش برزمین شدم.
🌷قابله را آوردند اماکاری ازدستش برنیامد.
مادرم پابرهنه به دنبال همسرم رفته بودتابرای آوردن پزشک به شهر مراجعه کند.
🌷با شنیدن این خبرهمسرم هراسان ومضطرب با ماشین جیپِ یکی ازبستگان به شهر می رود
وبالاخره پس ازساعتهاجستجو درشهرفاروج به زحمت پزشکی را به آمدن روستا راضی می کند.
🌷صبح زودکجابعداظهرکجا....
پزشک که حال مرادیده بودبه پدرم گفته بود:
فقط یک نفرازآنهازنده خواهد ماند (یامادریانوزاد)؟؟؟
🌷همسرم بهترین پروار سال را نذرقربانی برای ضعفامی کند.
ونذرش قبول حق می شود.
نمی دانم چند ساعت بی هوش بودم اما همین که صدای گریه نوزادم به گوشم رسید.سرچرخاندم
🌷بانگاه اول همه دردهای عالم ازجسم وروحم پرکشید.
اماپزشک لب می گزیدو
می گفت:الله اکبر...
امروزباچشم خودم معجزه رادیدم.
🌷آن روزحمدخدارابجا آوردیم ونام فرزندمان رابه نام بهترین برگزیدگانش یعنی محمدعلی نامیدیم.
🔰کتاب ازقفس تاپرواز-
جلداول-صفحه۳۲-
به روایت مادرشهید
زندگینامه شهیدمحمدعلی برزگر-
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
6.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 اتفاقی نادر، پاشیدن نمک در چشم سردار ایرانی...
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
✨
🔹در محضر شهدا
خواب دیدم بیرون خانه همهمه و شلوغ است ، درب خانه هم زده می شد!!
در را باز کردم ، دیدم آقایی نورانی با عبا و عمامه ای خاک آلود از سمت قبله آمد.
نوزادی در #آغوش داشت، رو به من گفت:
این بچه را قبول می کنی؟
گفتم: نه، من خودم فرزند زیاد دارم!!
آن آقای نورانی فرمود:
حتی اگر علی اصغر امام حسین (ع) باشد!
بعد هم نوزاد را در آغوشم گذاشت و رو چرخاند و رفت...
گفتم: آقا شما کی هستید؟
گفت: علی ابن الحسین امام سجاد (ع)!
هراسان از خواب پریدم ،
صبح رفتم خدمت شهید آیت الله دستغیب و جریان خواب را گفتم.
آقا فرمودند: شما صاحب پسری می شوی که بین شانه هایش نشانه است ، آن را نگه دار!
آخرین پسرم ، روز میلاد امام سجاد(ع) به دنیا آمد و نام او را علی اصغر گذاشتند در حالی که بین دو شانه اش جای یک دست بود!!!
علی اصغر، در عملیات محرم سال ۶۱ ، در روز شهادت امام سجاد(ع) ، در تیپ امام سجاد (ع) شهید شد!
شهید #علی_اصغر_اتحادی
"شهیدبرزگر"💫
@shahidBarzegar65
2.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برترین تکتیراندازهای هر کشور
و برترین تکتیرانداز تاریخ کیه؟
بادیدن این فیلم هیچ وقت حسرت خارجیهارونمی خوری....
باورکن....
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
مادر در خواب پسر شهیدش را میبیندپسر به او میگوید:
توی بهشت جام خیلی خوبه...چی میخوای برات بفرستم؟
مادر میگوید:
چیزی نمیخوام؛ فقط جلسه قرآن که میرم، همه قرآن میخونن و من نمیتونم بخونم خجالت میکشم...
میدونن من سواد ندارم، بهم میگن همون سوره توحید رو بخون!!🥀
پسر میگوید:
نماز صبحت رو که خوندی قرآن رو بردار و بخون!
.بعد از نماز یاد حرف پسرش میافتد!
قرآن را بر میدارد و شروع میکند به خواندن...
خبر میپیچد!
پسر دیگرش، این را به عنوان کرامت شهید، محضر آیت الله نوری همدانی مطرح میکند و از ایشان میخواهد مادرش را امتحان کنند...
حضرت آیتالله نوری همدانی نزد مادر شهید میروند!
قرآنی را به او میدهند که بخواند!
به راحتی همه جای قرآن را میخواند؛
اما بعضی جاها را نه!
میفرمایند: «قرآن خودتان رو بردارید و بخوانید!»
مادر شهید شروع میکند به خواندن از روی قرآن خودش؛ بدون غلط
آیت الله نوری با گریه، چادر مادر #شهید را میبوسند و میفرمایند:
«جاهایی که نمیتوانستند بخوانند متن غیر از #قرآن قرار داده بودیم که امتحانشان کنیم.»✨
شهید #کاظم_نجفی_ رستگار
"شهیدبرزگر"💫
@shahidBarzegar65
یاران رفتند
وبه مقصدرسیدند
امّا ؛ مابیچارگان
ازقافله عقب مانده ایم.
🌷کلام وتصویرشهیدمحمدعلی برزگر
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
11.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا :عاقبتمان را ختم بخیربفرما
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65