#دلنوشته_های_شما✨
سلام رفیق قدیمیم خیلی تو مراحل زندگیم کمکم کردی ممنونتم کمکم کن همون طور که نذرکردم برات بتونم برم سپاه
کمکم کن
#حضرتنعـمالرفیـق 📩
ممنون از حمايتتون🌸
اجرتون با شهدا ان شاء الله 🌹
@ShahidMohammadHadizolfaghari
#دلنوشته_های_شما ✨
خاطره...
بنده رفیق شهیدم داداش هادی هستش پارسال زمانی که قرار بود ببرن راهیان نور یه مسائلی پیش اومد که مانع رفتنم بود همش باداداش حرف میزدم واز ایشون میخواستم که واسطه ام بشن که بنده حقیر هم لیاقت گذاشتن پا روی خاک کربلای ایران رو داشته باشم،که خداروشکر جور شد رفتم،قبل از اینکه اتوبوس حرکت کنه دوستان یک سری رزق شهدایی بین بچه ها به عنوان دعوت نامه پخش کردن که رزق من شهید ذوالفقاری دراومد وخیلی خاطره ای بیاد ماندنی شد.
#حضرتنعـمالرفیـق
@ShahidMohammadHadizolfaghari
سلام بهترین داداش دنیا وقتی با قدم های خاکیت در دلم قدم گذاشتی؛ آسمان سیاه دلم را آبی کردی؛ چشم هایم را روشن ساختی و دست های خسته ام را گرفتی و پاهایم را به صراط مستقیم گره زدی صراطی که خدا به صاحبانش نعمت داد و چه نعمتی بهتر از همنشینی و رفاقت با شهدا...
« و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم مت النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا»
سوره نساء آیه ۶۹
#دلنوشته_های_شما 💌
#حضرتنعـمالرفیـق 💌
@ShahidMohammadHadizolfaghari
#دلنوشته_هاے_شما💌
#حضرتنعـمالرفیـق
سلام
خاطره ی آشناییم با داداش هادی برمیگرده به دو سال پیش یعنی پاییز سال ۹۷ .
بچه های کانون شهدا توی حوزه، یه تعداد کتاب شهدا گذاشته بودن روی میز تا طلاب مطالعه کنن ...تا حالا کتاب شهیدی نخونده بودم ولی تصمیم گرفتم بخونم... یکی یکی برمیداشتم میبردم تو اتاق و وقتی تموم میکردم میزاشتم روی میز... کتاب داداش هادی هم بین کتابا بود... توی دلم میگفتم این چیه؟🤨 پسرک فلافل فروش 😅 چه ربطی به شهدا داره... تازه از عکس روش هم خوشم نمیومد🙈 دور از جون داداش هادی، تو دلم واقعا گفتم چه پسر زشتی بعدا که خوندم که خودش گفته من زشتم اگه شهید بشم کسی پوستری برام نمیزنه خیلی شرمنده شدم😢... اصلا نمیدونستم شهید هست 🤦♂ پایینش نوشته بود که شهید مدافع حرم ولی دقت نکرده بودم... تا اینکه دوستم که کتاب رو خونده بود بهم گفت خیلی کتاب قشنگیه... منم به خاطر حرفش گفتم بخونم ببینم چیه... هر داستان که تموم میشد یه عالمه گریه میکردم... عاشق شخصیتشون شدم... سادگی و بی تکلف بودنش... اینکه ایثار داشت و عاشق مولا امیر المومنین علیه السلام بود🙃... کتاب که تموم شد نتونستم طاقت بیارم رفتم یه کتاب پسرک فلافل فروش خریدم گذاشتم رو تختم تا همیشه ببینمش... از اون موقع تا حالا خیلی سعی کردم مثل داداش هادی بشم... دعا کنین مثلش بشم و شرمنده شون نشم... التماس دعا... یاعلی🌹🌹
#دلنوشته_هاے_شما💌
#حضرتنعـمالرفیـق
سلام
من آخر کتاب سلام بر ابراهیم اسم کتاب پسرک فلافل فروش رو دیدم و بعد چند وقت که رفتم کتاب بخرم ؛ این کتاب رو خریدم.
خدا شاهده چند صفحه اول کتاب رو که خوندم جذب این شهید بزرگوار شدم.
#دلنوشته_هاے_شما💌
#حضرتنعـمالرفیـق
شهید گمنام:
سلام وقت بخیر
آشناشدنم با آقا هادی ذوالفقاری یه روز تو مدرسه بودم رفتم کتاب خونه بعد چشمم خورد به کتاب پسرک فلافل فروش بعد تو یه روز کل کتاب خوندم خیلی خوشم اومد از کتاب براساس کتابی که خوندم وبا زندگیشون آشنا شدم که چه جور آدمی بودن تصمیم گرفتم رفیق شهیدم باشه.
#دلنوشته_هاے_شما💌
#حضرتنعـمالرفیـق
یادم توی راه شلمچہ بود ڪه به یاد حرف یہ راوے افتادم؛ میگفت:{اگہ اومدین راهیان نور از شهدا هدیه بخواینااا، دست خالے برتون نمیگردونن}😉
و من گفتم به شهدا ڪه من اگه اومد شلمچه ازتون هدیه میخوام هدیه منو آماده ڪنید🤨😌
و میون راه بود ڪه خانوم طلبه گفت:{ دخترا حیف رفیق شهید نداشته باشین سعے ڪنید حالا ڪه اومدین یه رفیق شهید برا خودتون پیدا ڪنید}
و همون لحظه بے هوا عڪس تارت اومد جلو چشمم،و با خودم گفتم:{ اون شهیدیو میخوام ڪه میگفت من زشتم}🤔😍
نمشناختمت فقط همون عڪسو ازت دیدم 🙂
گذشت و بعد برگشتنم دربارت تحقیق کردم و این شد ڪه شدی رفیقم 😍
و عجیب بود برام ڪه چطور منے ڪه زود به زود انتخابمو تغیر میدم نظرم عوض نشد و تو همیشگے شدی برام 🤔
و خوب میدونم سِر این موندگاری این بود ڪه "تــو" هدیه شهدا و حضرت زهرا بودی 😍
اما من رسم امانت داری رو به جا نیاوردم و بے وفاے ڪردم.
منے ڪه ادعای معرفت نسبت ،به رفیقام داشتم تو رفاقت باتو بے وفاے ڪردم .
من تو رو داشتم ....همیشه بودی..اما تو منو نداشتے با غفلتام با بے معرفتیام ازت دور شدم و خیانت ڪردم به امانتے ڪه باید چهار چشمے مواظبش میبودم 😔
خیانت ڪردم و الان من موندم ڪه دلتنگ توام و داشتنت:)
ولے نمیشہ دست رو دست بزارم و کاری برا داشتنت نڪنـم ڪه باید این رابطه ترمیم شه باید دوباره مثل قبل بشے رفیق تڪ تڪ لحظه هام :)😉
دستمو بگیر تا جبران ڪنم این بے وفایو :)
#سدنا_سروستان✍
#رفیق_شهیدم
#شهید_محمد_هادیذولفقاری
#هدیه_حضرت_زهرا_وشهدای_شلمچه
#شلمچه
#دلنوشته_هاے_شما💌
#حضرتنعـمالرفیـق
سلام
اتفاقی تو نمایشگاه کتابشون و دیدم و خوشم اومد گرفتم بعد چن ماه کتاب و خوندم و از شخصیتشون خوشم اومد و الان یه ساله که مث برادر نداشتم می مونن😊
سلام ای شهید زیبای من🎈🎉❤
تولدت مبارک عزیز دل زهرا سلام الله علیها
می خوام از نحوه آشنایی براتون بگم
اولا من خیلی عاشق فلالم😎 این نقطه اشتراک اولم
یک روز تو دانشگاه دوستم کتاب یک شهید بهم هدیه داد و گفت: بخون یک اشاره هم کرد به اینکه به خودت گیر نده!
من از بچگی چند تا لک آبله مرغان تو صورتم بود که مدام بهش گیر می دادم و می گفتم: خجالت می کشم
از لحاظ چهره ای هم چهره مطلوبی داشتم اما اعتماد به نفسم که نه اعتماد به داده خداییم نداشتم
خلاصه وقتی خوندم کتاب رو فهمیدم منظور دوستم چی بوده و این شهید هم به چهره اش که جوش داشتند واکنش نشون داده
اما ...
خیلی وجه تفاوتی هم بین من و شهید هست یک نکته رو هم یادم نیست که دقیق بگم ولی خیلی غبطه می خورم به حال خوششون به پرواز کردنشون به سرسختی در کنترل نفسشون...
در کل خیلی شرمنده خدا و ائمه و شهیدم زمانی که این نعمت رو داشتم قدر ندونستم راهم هزاران فرسنگ دور شد و دوباره به لطف خدا برگشتم
نصیحت من به همراهان کانال اینکه تا با شهیدی دوست شدید دست از دامان خدا و ائمه اطهار و شهدا نکشید و پی زر و زیور دنیا نباشید اینها یک لحظه است و عمری پشیمانی پیش رو تون می مونه
التماس دعا دارم از همگی
از شهید هم کادو می خوام و خودش می دونه که چی می خوام ❤
راستی نگاه عکسش که می کنم می فهمم تهذیب نفس چقدر زیباش کرده بود چشماش رنگ خدا گرفته بود مثل عکسهای اوایل نوجوانی اش نیست عکسهای دم شهادت اش🌻
#دلنوشته_هاے_شما💌
#حضرتنعـمالرفیـق
#دلنوشته_هاے_شما💌
#حضرتنعـمالرفیـق
سلام،والا یه بار در سایت می چرخیدم،عکس ایشون رو دیدم که زده چون من زشتم کسی برام پوستر تهیه نمیکنه و ...
منم گفتم حتما براشون درست میکنن
#دلنوشته_برای_برادرشهیدم
سلام داداش هادی.
یا بهتره بگم داداش محمدهادی.
امروز روز تولد توست همان روزی که به دنیا آمدی و قرار شد بیست و شش سال بعد با عنوان شهید که از بهترین عنوان هاست به پیش معبود یگانه برگردی...
شنیده ام خیلی شهید ابراهیم هادی را دوست داشتی ... لابد الان در کنارهم هستید... چه جشن تولدی بشود جشن تولد امسالت ... کنار دوستانت هستی و خوشحال. اگر میماندی امسال سی و دو ساله شده بودی ولی چه بهتر که رفتی...
این دنیا ارزش ماندن ندارد
و پر شده از آلودگی ها ... و گناهان
روز تولدت میخواهم هم برایت هدیه بدهم و هم از تو هدیه بخواهم...
هدیه ی تولدت از طرف من میشود صلوات
ولی از تو میخواهم به مناسبت تولدت...
حواست به زندگیم باشد . کمکم کن تا بنده باشم و بندگی کنم برای خدا .
کمکم کن که بتوانم با نفس خود مبارزه کرده و پیروز میدان نبرد باشم
کمکم کن بتوانم نیتم را خالص کنم
دلم نمیخواهد ریایی در کارهایم باشد و از طرفی هم راهش را نمیدانم
پس به قول معروف
ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده...
برادرم باش و من هم خواهری میکنم برایت...
تولدت مبارک برادر آسمانی ام .
شفاعت ما در آن دنیا یادت نرود ....
#دلنوشته_هاے_شما💌
#حضرتنعـمالرفیـق
#نحوهی_آشنایی
سلام ✨
امیدوارم که حال همتون خوب باشه.
راستش من امسال با این شهید آشنا شدم
از طریق همین فضای مجازی و کانال ها.
راستش اصلا نمیدونم چیشد ...
این راسته که میگن شهدا خودشون ما رو انتخاب میکنن چون من اصلا متوجه نشدم چی شد ولی وقتی به خودم اومدم دیدم شهید هادی ذوالفقاری هم جزو برادرانم شده...
خیلی خوشحالم از این بابت که حداقل لیاقت این رو داشتم که با ایشون آشنا بشم .
و واقعا رفتارشون خیلی عجیبه...
مراسم تشعیعشون ... کلا عجیبه...
و شاید همین عجیب بودنه من رو برای آشنایی هر چه بیشتر با این شهید عزیز کشوند...
و چقدر خوشحالم از این آشنایی
...
#دلنوشته_هاے_شما💌
#حضرتنعـمالرفیـق