eitaa logo
شهید مصطفی صدرزاده
4.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
524 ویدیو
20 فایل
📌 آخرین ماموریت بسیجی شهادت است |🗓|تاسیس کانال↵ ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ { یک‌هفتہ‌بعدازانتشارکلیپ‌شهادت‌} |💛|خادم‌↵ @Seyed_fz |📖|محفل‌قرآنی↵ https://eitaa.com/joinchat/2943090802C8e98ae06c6 |📚|محفل‌چلہ‌ها↵ https://eitaa.com/joinchat/843055297C91379d9a73
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدای داداش مصطفی 💔(:
خدایی که مطمئنا خیلی بزرگ تر از خدای ماست
و داداش مصطفایی که خیلی خیلی بیشتر از ما خدا رو قبول داره 💚
نصف شبی دعا کنیم که داداش مصطفی برامون دعا کنه (:💔
🌿🌼 شرابی نیست در این خانه اما جرعه شعری هست دو بیتِ آتشین دارم؛ لبی تَر می‌کنی یا نه؟! ‌(: ❤️ 💚 ╔═ 🌼 ═══ ♥️ ═══ 🌸 ⚘ ═╗ @ShahidMostafaSadrzadeh ╚═ ⚘ 🌸 ═══ ♥️ ═══ 🌼 ═╝
🎧💔 کار کردن برای خدا با زبان روزه و تنی خسته... برای باید تلاش کرد... باید با تنی خسته برای خدا کار کرد...☝️ 📌مصطفی خیلی مقید به ‌ های مستحبی بود. دهه ی اول ذی الحجه سال ۸۴ را به مدت هشت روز روزه گرفت... ایامی که روزه بود فعالیت کاری بسیـــاری داشت...😞 📌کارهای پایگاه و هیئت ، پست های شب، توان مصطفی را گرفته بود... 📌عصر روز  هشتم  اومد منزل ، مدام تلفنش زنگ می خورد 📱،اون روز نتونست استراحت کنه ،با ضعف بسیار زیاد و خستگی بلند شد که بره دنبال کاراش😞🚶 ،وکه از پایگاه بسیج تماس گرفتن. 📌ازش خواهش کردم ، روزه هستی بذار بعد از افطار برو الان نزدیک افطاره 📌 :  لطفش به اینه  که با زبان روزه برا خــدا قدم برداری☺️ تا دم در دنبالش رفتم شاید از رفتن منصرفش کنم... 📌هنوز در بسته نشده بود که ،یه دفعه صدای مهیبی اومد😨 یه لحظه در رو باز کردم خودم رو بالای سر مصطفی دیدم، که از پله ها پرت شده بود پایین و تمام سروصورتش خونی شده بود😳😱 📌بهش گفتم : دورت بگردم خدا راضی نیست که تو به خودت این همه ریاضت بدی... 📌مصطفی داشت خودش رو برای امتحان های خیلی سخت آماده می کرد که به چنین درجه بالایی برسه🕊 .... ان شاالله خداوند به ما هم چنین توفیقی عنایت فرماید...🌺 راوی مادر شهید❤️ ╔═ 🌼 ═══ ♥️ ═══ 🌸 ⚘ ═╗ @ShahidMostafaSadrzadeh ╚═ ⚘ 🌸 ═══ ♥️ ═══ 🌼 ═╝
🌸🌿 به که گویم که دل از آتش هجر تو بسوخت شده‌اۍ قاتل دل، حیف ندانی ڪه ندانی :) ❤️ ༺🔶 ‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌════════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌ @ShahidMostafaSadrzadeh ‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌════════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══ 🔶‌‌‌‌‌‌‌༺
ممنون که به یادمونید رفقا 💔
🎤 مصطفی حدود سالش بود ، نزدیک محرم ،مسجد داشت آماده می شد، که دسته ی عزاداری آماده شود. مصطفي رفت از عزاداران مسجد خواهش کرد که یازنجیر بزند.🌹 ازمسجد بیرونش کردن، گفتن : شما بچه هستید، نظم دسته ی عزاداری را ،بهم می ریزید .😔 خیلی ناراحت شد، وقتی برای من تعریف کرد ،گفت: مامان من سال دیگه خودم دسته راه می ندازم .🙏 واقعا همین شد وسال بعد باکمک برادر وپسر عموها وباقی دوستانش یک راه انداخت.🌹 از همان کودکی خوب می کرد، بسیار باهوش وزیرک بود .🌹 در بازیها سریع بود ، افکار طرف مقابل را متوجه می شد. راوی ✍ مادر بزرگوار شهید ♥️ ·٠•●♥♡✿🌿✿♡♥●•٠· @ShahidMostafaSadrzadeh ·٠•●♥♡✿🌿✿♡♥●.'
🌸🌿 چشمان سیاه تو مرا خواهد کشت... افسون نگاه تو مرا خواهد کشت! ❤️ ╭─┅─♥️💛🌸💛♥️🍂─┅─╮ @ShahidMostafaSadrzadeh ╰─┅─🍂♥️💛🌸💛♥️─┅─╯
📱❤️ ای کہ مرا خوانده ای راه نشانم بده (: 💔 ╭─┅─♥️💛🌸💛♥️🍂─┅─╮ @ShahidMostafaSadrzadeh ╰─┅─🍂♥️💛🌸💛♥️─┅─╯
یهو یادت بیوفته اِ فردا جمعه است ... و امشب شب جمعه است 💔
شبای جمعه اگه دلت گرفته نباشه و اشکت دم مشکت نباشه یه جای کار می لنگه
خدایا چند وقتیه جال دلمون روبه راه نیست ... تنها امیدمون شده محرم بلکه همچین گریه کنیم که دریای اشک برا امام حسین دلمونو صاف کنه و حالمون بیاد سر جاش
دلم الان کوه خضر کنار ۱۴ تا شهید گمنام رو می خواد . شب جمعه هم که هست . یه نفر با صدای سوزدارش وسط دعای کمیل مناجات فارسی بخونه ... همه داد بزنن ... صدا تو صدا گم بشه ... همه بتونن واقعا داد بزنن . جوری که بعد از اتمام دعا گلو درد بگیرن
راستش این روزا دقیقا نمی دونم چه خبره ... زمین دارا می چرخه همه چی در جریان . منم در جریانم ولی رو هوام ... خدایا این روزا حالمون رو به راه نیست . راستش دلم ماه رمضون رو می خواد که منتظر بودم شب بشه مناجای کانال رو گوش بدم . حالا باز امیدم به محرمه ... بلکه برسه و بتونیم استفاده کنیم . شبای محرم هم مناجات داره . کاش زود تر برسه .
خدایا من نمی دونم چه خبره ... ولی دلم خیلی تنگه تنگ برا خیلی چیزایی که نچشیدم . یا چشیدم ... ولی حالا ندارمشون . خدایا من دلم برا بهشت زهرا تنگه ... برا شهید محمد جعفر حسینی تنگه ... برا حال و هوای عجیب اون جا تنگه ...
خدایا من دلم برا شهید گمنام پادگان شهید زین الدین تنگه
نصف شبی دلمون تنگه برا حرم ... شبای حرم بانو عجیب با صفاست ... صبح ها هم حال و هوای مشهد داره البته یه نفر یه بار بهم گفت صبح های حرم بانو حال و هوای مدینه داره ... ولی خب می دونید من نرفتم نمی دونم !💔
من دلم عجیب حرم حضرت رقیه می خواد . یکی از دوستام رفته حرم حضرت رقیه از گنبد با صفاشون عکس فرستاده ... نمی دونم حال و هوای اون جا رو ولی گنبدشون حال دلمو عجیب کرده
دیره ... شب شده ... خیلی ها خوابن ... خیلی ها مثل من عجیب بی خوابی زده سرشون و یادشون اومده شب جمعه است . بریم نصف شبی پیش خدا ؟ بریم یه کم حرف بزنیم و ناز کنیم براش؟ هعی خدا ...