eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم❣ یا رَبّ چه‌شود زان #گل_نرگس خبر آید آن یار سفر ڪرده‌ی ما از سفر آید شام سیه #غیبت_ڪبری به سر آید امید همه #منتظران، منتظر آید اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺🍃 چـه خوب است که بسم رب الشهداء بگوییم و روز را #آغاز ڪنیم وچه خوش است وقتی تمام روز را به #یاد_شهدا باشیم بی شڪ بودن در جمع #خوبان، حاصلش #آرامش است... #سلام_بر_شــهدا #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4_5976420256212583296.mp3
3.96M
♨️قدم های شیطان برای انحراف انسان 👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی 🎤 حجت الاسلام #عالی 📡 حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
همسرشهیدمدافع حرم محمدشالیکار🌷 گفت: یک #مشکلی برایم پیش آمد و بعد از ظهر داخل اتاق حاج محمد خوابم
سر تکان داد و #اشک در چشمانش رخنه کرد، گفت: ای خدا! میشه به همین شكل منو به #شهادت برسونی؟ میشه اینطوری با تو #عشق_بازی کنم؟ می‌شه با سر بده بیام سمت تو؟ از #حيرت مانده بودم، از ضربان حرف‌هایی که حاجی می‌گفت و تمام وجودم را تکان داده بود. درک این مرد #سخت بود، نمی‌توانستم عمق #عاشقی‌اش را احساس کنم، نمی‌توانستم هم آغوش لحظات #دلدادگی‌اش شوم، او تنها بود. او در میدان عشق‌بازی تنها بود و #تنها به شهادت رسید! ساکت شد، دوباره سرش را عقب برد، پلک‌هایش را روی هم گذاشت و گفت: دوست دارم مرا بگیرند و پوستم را غلفتی بکنند تا #ولايت بدونه چه #سربازی دارد، دشمن بدونه که ما از این شکنجه‌ها نمی‌ترسیم و جا نمی‌زنیم. #شهید_محمد_شالیکار🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#فیلم مدافع حرم #شهید_مرتضی_کریمی #سوریه #حلب #فوکیه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#بهترین_بابای_دنیا 🌾آقا مرتضی روحیات خاصی داشت که قابل تعریف کردن نیست🚫 هرکس با #آقامرتضی می‌نشست و بلند می‌شد خلق و خوی ایشان را می‌گرفت. زود با طرف مقابل جور می‌شد👥 اخلاقیاتش طوری بود که خیلی زود با همه صمیمی می‌شد💞 و همه هم او را دوست داشتند. 🌾شاید برخی فکر کنند که این #جوان‌ها تعلق خاطری به خانواده نداشتند❌ولی آقا مرتضی خیلی #بابایی بود. خصوصاً روی دختر کوچک‌ترمان #ملیکا خیلی حساس بود👌 روزهای آخر که به آموزشی قبل از اعزام می‌رفت، قرار بود با هم به بازار برویم و برای بچه‌ها لباس‌های زمستانی☃ بخریم. منتها قسمت نشد⭕️ و روز #پنج‌شنبه‌ای که رفت، ما فردایش خودمان رفتیم و خریدهای‌مان را کردیم و عکسش📸 را برای آقا مرتضی فرستادیم. 🌾همسرم برای اینکه دلـ❤️ ملیکا را به دست بیاورد، به او پیام داد📲 « #بابایی لباست خیلی خوشگله، ‌خوشگله😍...» ملیکا و حنانه برای پدرشان حرف زدند و صدای‌شان را با تلگرام برایش ارسال کردند. #مرتضی هم جواب‌شان را ضبط کرد و برای‌شان فرستاد. 🌾همسر من هم مثل هر پدری #دلش برای بچه‌ها و زندگی‌اش می‌تیپد💗 اما هدف🎯 و راهی داشت که به خاطر آن از همه تعلقاتش #گذشت. #شهید_مرتضی_کریمی #سالروز_ولادت🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#بهترین_بابای_دنیا 🌾آقا مرتضی روحیات خاصی داشت که قابل تعریف کردن نیست🚫 هرکس با #آقامرتضی می‌نشست و
2⃣6⃣9⃣ 🌷 ❤️ 🔰وقتی آمد با اینکه او را ندیده بودم، انگار سال‌ها بود که او را می‌شناختم و یک دل نه صد دل عاشقش😍 شده بودم، ولی به خاطر کمی که داشتم خانواده‌ام راضی نبود❌ یادم نیست🗯 چه چیزهایی از هم پرسیدیم و به هم گفتیم. 🔰هردوی ما خجالتی بودیم، ولی از من گرفت که وقتی ازدواج💍 کردیم و به تهران آمدیم درسم را ادامه بدهم، ⚡️ولی بعد از ازدواج آن‌قدر گرم زندگی شدم که . من و آقا مرتضی 🗓سال 82 زیر یک سقف رفتیم. 🔰من آن زمان حدوداً 15 سال داشتم و آقا مرتضی بود☺️. همان روز اولی که ایشان را دیدم به دلم افتاد💓. انگار قبلاً می‌شناختمش، با او صحبت کرده بودم و باهم آشنا بودیم. نمی‌دانم. عجیبی داشتم که قابل بیان کردن نیست. 🔰همان روز اول دلبسته‌اش💞 شدم. سن کمی داشتم که ازدواج کردم. من را ندیده بودم👀 فقط گفته بودند قرار است خواستگار بیاید، چیزهایی از ایشان شنیده بودم. با این وجود احساس می‌کردم کاملی دارم. بعد از چندماه رفت و آمد و خواستگاری که بیشتر همدیگر را شناختیم دو طرفه❣ شکل گرفت. 🔰دوست داشت من ادامه تحصیل بدهم📚 که متأسفانه نشد. می‌گفت دوست دارم همسرم باشد. به اخلاقیات اهمیت می‌داد و اهل رفت و آمد بود. روی بحث نماز 📿و روزه‌ام تأکید داشت. دوست نداشت خیلی با غریبه و هم‌کلام شوم به برخوردهایی که بعضاً نیازی نبود هم خیلی اهمیت می‌داد👌 و تأکید داشت. البته تأکید اصلیش روی بحث بود. 🔰من هم چون در خانواده مذهبی بزرگ شده بودم و از بچگی پدر و مادرم به ما مسائل دینی را یاد داده بودند کاملا این را درک می‌کردیم و روی محرم و نامحرم⭕️ حساس بودیم. به خاطر همین هم‌فکری💭 بود که زود به نتیجه رسیدیم و وقتی هم وارد زندگی ایشان شدم مشکلی نداشتم. 🔰چون ما در شهرستان ساکن بودیم خودشان در یک عروسی🎉 گرفتند و ما هم ظهر در شهر خودمان مراسم مختصری گرفتیم و بعدازظهر سوار ماشین🚘 شدیم و برای مراسم شب به تهران آمدیم. مراسم بود و چون نه ما و خانواده آقا مرتضی اهل ساز و آواز نبودند عروسی در خانه مادرشوهرم🏡 برگزار شد. 🔰خود آقا مرتضی همیشه به من می‌گفت: بچه بودی که آوردمت تهران. من هم دیگر عادت کردم. درست است اوایل اینکه از وارد یک فضای جدید شده بودم برایم سخت😥 بود. باید عادت می‌کردم و همان اول به خودم باوراندم که باید اینجا و زندگیم اینجاست پس زودتر با شرایط کنار بیایم. 🔰حدود هفت هشت ماهی طول کشید. آقا مرتضی ابتدا در معاونت فرهنگی شهرداری تهران کار می‌کرد و بعد از دو سال که ازدواج کردیم💍 ایشان وارد شد. تیپ حضرت زهرا(س) از سپاه محمدرسول‌الله(ص) تهران بزرگ، در آن مشغول به کار‌شد و تا زمان 🌷 در آنجا خدمت کرد.   🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
27.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 #ایـــ۲۰ــران 🇮🇷 2⃣ #پیشرفت_های ایران بعد از انقلاب ، در عرض 4 دهه 👌 با وجود 40 سال تحریم ببینید کشور ایران جزء #ابرقدرت هاست😍✌️ #کلیپ رو تا می تونید انتشار بدین تا مردم متوجه بشند بعد از #انقلاب ، ایران چه پیشرفت هایی که #نکرده و از مردم پنهان میشه👌 #پیشنهاد_دانلود #نشر_حداکثری 🎥سری مستند های #ایران۲۰ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
ماهِ🌝 شب های منی بر #شبِ این خانه بتاب برقِ چشمان #تو روشنگرِ این کاشانه است پیچکِ حسرت و ظلمت همه
#روح‌الله خیلی #دل_رحم بود و نمی‌تونست نسبت به دنیای اطرافش #بی_تفاوت باشه. در دوران دبیرستان یک بار یادم میاد داشتیم تو حیاط مدرسه قدم می‌زدیم که سر و صدایی نظرمون رو جلب کرد. روح‌الله به سمت صدا رفت و دید سرایدار مدرسه به شدت داره #بچه اش رو #کتک میزنه. خونه سرایدار رو با تور آهنی از مدرسه جدا کرده بودند. روح‌الله از پشت تورها چند بار صدا زد: ولش کن، چرا میزنیش؟ نزن... اما #فایده ای نداشت. با سختی فراوان خودش رو از روی توری آهنی #پرت کرد اون طرف. محکم سرایدار رو گرفت تا دیگه پسرش رو کتک نزند. دلش رو نداشت ببینه کسی مقابل چشماش کتک بخوره و اون #بایستد و نگاه کنه... ✍راوی: یکی از همکلاسی‌های شهید روح‌الله قربانی #شهید_مدافع_حرم #شهید_روح_الله_قربانی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#رهـــبر_انقلاب: ✍باب شهادت بستہ میشد اگر همسران شهدا زبان بہ شِڪوه باز میڪردند. #وداع_همسران_شهدا #زنان_زینبی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#رهـــبر_انقلاب: ✍باب شهادت بستہ میشد اگر همسران شهدا زبان بہ شِڪوه باز میڪردند. #وداع_همسران_شهدا
❣🍃🌸♦️₪↶♥️↷₪♦️🌸🍃❣ 💞تقدیم به قلب صبور 💢جنس فرق می کند! تو یک زنی. جهاد بر زنان واجب نیست❌ ⚡️اما هم شهید می‌شوی🕊 💢تو می‌دانستی به کسی بله می‌گویی که دنیــ🌍ـایی نیست🚫 وقتی بله گفتی 💢لحظه لحظه را زندگی کردی می‌دانستی عمر عاشقانه‌ات💞 کوتاه است و با این و آگاهی‌ات، شهید شدی🌷 💢گفت دلبسته‌اش نشوی💕 و هر بار پس از شنیدن غزل‌های خداحافظی‌اش👋 شهید شدی 💢ثانیه‌های⏱ نبودنش را همچون گذران سالیانی دور و دراز تحمل کردی؛ و در تیک تاک⏰ ثانیه‌های شهید شدی 💢ترس وجودت از مجروح شدنش💔 اسیر شدنش، را به مبدل کردی و هربار با این افکار💭 شهید شدی🕊 💢از گفت و تو شهید شدی 💢از گفت و تو شهید شدی 💢از تنهایی‌های بدون او👤 گفت و تو شهید شدی 💢از بعد از شهادتش گفت و تو شهید شدی 💢از به ثمر رساندن بچه‌ها گفت و تو شهید شدی 🌾حال او شهید شد🌷 و شهید شدی 🌾آری تو شهید شدی شهادتی از جنس پر احساس ⇜از جنس تمام لحظه‌های سختِ ⇜از جنس دلتنگی‌های💔 مداوم ⇜از جنس ⇜از جنس صبوری 🌾تو هم شهید شدی فقط تو فرق میکنه! 🔸او یک بار شهید شد 🔹و 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_25281502.mp3
8.54M
🍃خودِ مَن بدرقہ اَت ڪردم عزیزم 🍂خودَم بنداےپوتینت و بَستم ... 🍃همونجا فَهمیدم میشے 🍂ڪه ظرف آب افتاد از تو دستم 🎤🎤 👈تقدیم به همسران صبور شهدا 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
وقتی به فرودگاه #دمشق رسیدیم، شهید طهماسبی گفت:«حسین! تا می‌تونی این یکی دو روز بگیر #بخواب!» گفتم:
🍃🌺🍃🌺🍃 💢تازه کرده بود که موضوع اعزام به سوریه جدی شد. نزدیک ایام بود. خیلی‌ها منتظرند که ایام عید فرا برسد تا از قوم و خویش‌ها دیدن کنند. تعطیلات نوروز برای خیلی‌ها مهم است. اما عباس باید این را زیر پا می‌گذاشت. 💢آتش درونش هر لحظه می‌شد. به من گفت:«عیدم باشه میام.» گفتم: «گذرنامه چی میشه؟» گفت: «همه‌چی هماهنگه» 💢یک‌بار با آن و حالش زنگ ‌زد و گفت:«حسین! گذرنامه‌ها رو کردیم، حاجی اجازه داده. ممکنه بیست و پنجم اسفند بریم، شایدم بیفته تو ایام عید. شما پاسپورتاتون آماده باشه که هروقت گفتن بریم.» گفتم:«ما که از !» 💢ماجرای رفتنمان به سوریه در شرایط بسیار سختی اتفاق می‌افتاد. خیلی از را به ایران آورده بودند و از بچه‌های ما هم چند نفری به شهادت رسیده بودند. در چنین شرایطی رفتن به سوریه، نیازمندِ بود. و عباس از دنیا دل کنده بود. ✍نقل از: حسین جوینده-همرزم شهید 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید همچو شمعی است که می سوزد و روشنایی می بخشد تا راه را برای دیگران #روشن سازد 📸پیکر مطهر #س
3⃣6⃣9⃣ 🌷 💠معرفی سرداران گمنام 2⃣ 🔻 قسمت دوم 💢سالم بودن شهید، پس از نه ماه 🔰من آن زمان نوجوان بودم. شبی را خواب دیدم که به من فرمود: به پدر بگو منزل من آب💧 می آید؛ جلوی آب را بگیرد. من خواب را برای تعریف کردم. پدر ومادر به خواب من توجه زیادی نکردند❌ 🔰بعد از مدتی یکی از بستگان👤 نزدیک همان خواب را دید. پدر گفتند: برای سنگ قبر تهیه کنیم. سنگی برای مزار شهید🌷 تهیه شد. بنا وکارگر اماده شدند⛏ و خاک روی قبر را برداشتند. 🔰یکی از اعتقاد زیادی به معاد و روز قیامت نداشت🚫 وقتی که خاک را برداشتند به سنگ سر جنازه رسیدند؛ یکی از برادرانم گفت: حالا بیاید صبحانه🍳 میل فرمایید، بعد از صبحانه آن را بتن میریزیم و را سر جایش می گذاریم. 🔰همه رفتند برای صبحانه. آن کارگر به خودش گفت: علما می فرمایند که هستند و نزد پروردگارشان روزی می خورند، آیا درست هست یا نه⁉️ به همین خاطر سنگ سر جنازه را "که بوی عطر و گلاب همه جارا پر کرد😌 🔰سر کفن را باز کرد؛ را دید. در جا شوکه شد😨 دید که شهید انگار در حال خواب هستند و به لب دارد شروع کرد به بوسیدن شهید🌷 بعد از چند دقیقه فریاد زد🗣 ای مردم بیایید ببینید سالم هست همه جمع شدند و یکی یکی به دیدن وزیارت شهید می پرداختند 🔰پدرم به برادرم گفت: برو دنبال بیاور که برای شهید را ببیند. خبر به همه شهر آمل پخش شد امام جمعه📿 شهر مرحوم یوسفیان بود او سریع خودش را به گلزار شهدای🌷 شهر آمل (امامزاده ابراهیم) رسانید وجلوی این کار را گرفت📛 وگفتند:که نبش قبر هست 🔰نیت درست کردن قبر بود که اون این کار رو کرد؛ آب💧 در داخل قبر نفوذ کرده بود و خیس بود ولکه روی کفن بود. ولی، آب انقدر نبود🚫 که تخلیه شود. سریع بُتن ریختند وسنگ قبر را گذاشتند. 🔰بعد از چند روز از این ماجرا خواهر شهید🌷 ، خواب می بیند برادر شهیدش را، از شهید می پرسد که قبر را باز کردند او سالم بود. شهید اسماعیلی در جواب خواهرش می گوید: که من وفتح الله با هم👥 اون جا ایستاده بودیم وبه اونها می خندیدیم😄 که اونها دارند چکار میکنند. ✍نقل مستقیم از برادر شهید 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷 25 دی ماه 1366 🌷 آغاز عملیات #بیت_المقدس 2 در منطقه #سلیمانیه و ماووت عراق ♻ رزمندگان در عملیات بیت المقدس 2 با همت والا و رشادت های بی نظیر خود در #سرمای بیش از حد هوا، غرور کاذب «صدام ؛ حامیان عراق و رژیم حزب بعث» را در ارتفاعات ماووت در استان سلیمانیه عراق شکستند. #سالروز_عملیات_بیت_المقدس2_گرامی_باد 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
همسران شهدا حق زندگی دارند. امام خمینی: هم اکنون یک نصیحت مخلصانه و پدرانه به بانوانی که جوانند و همسران شان به لقاء الله پیوسته‌اند، می‌نمایم که از #ازدواج، این سنت ارزنده الهی سر باز نزنند و با ازدواج خود یادگارهایی چون خود، #مقاوم و ارزنده به جای گذارند و به وسوسه بعضی اشخاص بی توجه به صلاح‌ها و فسادها گوش فرا ندهند.  و نیز به پاسداران و سربازان و جوانان عزیز تذکر می‌دهم که ازدواج با این بانوان را غنیمت شمرده و با انتخاب همسرانی چنین ارزنده به زندگی شرافتمندانه خویش ادامه دهند. –روح الله الموسوی الخمینی 🔺ازدواج همسر #شهید_محسن_حججی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای جان جهان، #عیان تو را باید دید؛ با دیده خون‌فشان تو را باید دید.. در مسجد سهله از #فرج باید گفت؛ در مسجد #جمکران تو را باید دید.. #سه_شنبه_های_جمکرانی #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
1_43439775.mp3
1.36M
🌷یا صاحب الزمان(عج)🌷 🍃ای امید فاطمه 🍃 روح و ریحان همه 💔 ‌😔😔😔آقا بیا 🙏😭 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
1_40654872.mp3
4.13M
🍃🌺گفتن از دیدارها، گفتن از رمزے اسٺ ڪہ همانا خواستن حقیقےِ امام اسٺ از براے امام؛ نہ از براے خویشتن! #به_امید_دیدار... 🔺 #داستان_تشرف مرحوم مقدس اردبیلی به محضر مبارک امام زمان (سلام الله علیه) 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷| محسن خیلی به نماز #اول_وقت اهمیت می داد. دو سه سال پیش که رفتیم #دکور مغازه ای داخل خیابان هشت به
🔹"رفیق شهید" ❣محسن با یک ارتباط #معنوی مستحکم و قوی با #شهید_کاظمی نشست و شهید کاظمی او را رهبری کرد و به این مقام رساند. ❣محسن خیلی #مقید بود و هر هفته، چند شب یکبار بر سر مزار حاج احمد میرفت و در هر مسئله ای از او #مشورت میگرفت. ❣میگویند: رفیق شهید، شهیدت میکند محسن با عمق وجودش شهید را #درک کرده بود و من فکر میکنم شهید کاظمی باعث شد که محسن به #آرزویش برسد. 🖌نقل از مدیر موسسه شهید احمد کاظمی #شهید_محسن_حججی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 💠💠 #پیامبران و #مهدویت(38) اقتدار حکومت سلیمان علیه السّلام و عجایب دوره او بدینجا ختم نمی شود
❣﷽❣ 💠💠 و (39) ملک سلیمان علیه السّلام با ویژگی های منحصر به فرد، در پایان دوره اقتدار بنی اسرائیل قرار داشت، پس از وی، این قوم راه افول و سقوط را در پی اختلاف و تفرقه به سرعت پیمودند. به دیگر بیان خداوند خواست به آنان و بلکه بشریت و به ویژه اقوامی که پس از آنان در معرض زمینه سازی ملک عظیم اسلام قرار می گیرند، در قالب نمونه ای کوچک و ناقص نشان دهد که اگر بر این راه استوار بمانند، شاهد چه شگفتی هایی خواهند بود که در همین زمین مادی قابلیت تحقق دارد. از سویی دیگر این دوره حجتی شد در تاریخ تا مؤمنان بتوانند با استناد به آن، امکان وقوع چنین شرایطی را در زمین بر مخالفان اثبات نموده و در شوق رسیدن به آن روز موعود سر از پا نشناسند. آنچه در قالب آیات و روایات از این گونه امور در وصف حکومت امام عصر عجل فرجه الله تعالی الشریف بیان شده، بسیار فراتر از چیزی است که در این دوره از تاریخ بشر به وقوع پیوسته است. با این تحلیل می توان ملک سلیمان علیه السّلام را مقدمه، نشانه و بلکه یکی از مقاطع مهم پیش از ظهور دانست که با دعای وی و اراده خداوندی در زمین تحقق یافته است. همچنین با این فرض می توان در مورد تمامی اتفاقات مهم دوران انبیای عظام و به ویژه معجزات ایشان چنین اندیشید که همگی در اصول مربوط به دوران ظهور و ملک آخرالزمان بوده که بنا بر اقتضاء و ظرفیت در زمان هر کدام از این انسانهای بزرگ، بخشی از آن به عنوان کمک و تأیید پیامبر آن دوره محقق شده است. به هر حال از آنجا که شیطان همواره در صدد است تا با ایجاد راههای موازی و البته منحرف به مقابله با تلاش های انبیاء بپردازد، این گسترش فوق العاده در زمان سلیمان نبی سبب شد تا شیطان دست به کار شده و در مقابل به گسترش سحر و جادو در میان بنی اسرائیل اقدام نماید. مشابه این اتفاق را در جهان معاصر و در پی گسترش موج انقلاب اسلامی و معنویت گرایی و شدت گرفتن شوق مؤمنان برای ظهور، در قالب های گوناگون رواج سحر و جادو و خرافه و همچنین ظهور و بروز مکتب های به ظاهر عرفانی و به ویژه گسترش شیطان پرستی شاهد هستیم. این امر در عین نامبارکی، نشانه ای است مبارک از اتفاقاتی باورنکردنی که جهان معاصر در کلیت خود به استقبال آن می رود. 🔻🔻🔻 . . . 🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌤 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4_6041612198998966786.mp3
8.96M
#سفر_پرماجرا ۱۸ ✴️ سختی هایی که در دنیا تحمل میکنیم؛ سختی های زمان وفات مونُ کم میکنن! از حوادث سخت و مشکلات زندگیت نترس؛ حتماً به نفعت تموم میشه👆👆 🎤🎤 #استاد_شجاعی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎥 #کلیـــپ_ویــژه شـــهید حماســه خانــطـــومان #شهید_علی_جمشیدی🌷 #شهید_مفقودالاثر_مدافع_حرم حت
💢 آرام و قرار نداشت. هرجای شهر بود، ردی هم از حضور علی به چشم می خورد. به شهر خودش نمی کرد. 💢اهالی بعضی روستاهای سیستان و بلچوستان هم اسم علی جمشیدی را در به خاطر سپرده و مهرش را به دل داشتند. 💢اتاق خوابش را با سربند و پلاک و تصاویر و... تزیین کرده بود. 💢روی دیوار هم جمله ای نوشت که خط و مشی سلوک جهادش را تبیین می کرد: . 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh