🌷شهید نظرزاده 🌷
9⃣2⃣1⃣ به یاد #شهید_سعید_علیزاده🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
7⃣9⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰دوشنبه بود. همه خانه برادرمان🏡 جمع بودیم. #جاےخالےسعید بدجور توی ذوق مان می زد. باسعید تماس گرفتیم☎️ سرحال بود و #شوق از صدایش می بارید.با همه مان صحبت کرد. همه می پرسیدند کی می آیی⁉️
🔰سعید این بار بر خلاف دفعات قبل، خیلی روشن و واضح گفت: #پنج_شنبه میام. با من هم صحبت کرد. بین حرف هایش بی هوا گفت: شاید دیگه #برنگردم. اگه برنگشتم هوای #مادر رو داشته باشین😔
🔰خون توی رگ هایم منجمد شد😨 و حس از دست و پایم رفت. آن قدر حالم به هم ریخت که همه #متوجه_شدند. حالا همه اصرار می کردند که بگو #سعید چه گفت⁉️
🔰هر طور بود با جواب های بی سر و ته و سربالا #راضی شان کردم ولی وجودم آشوب بود💗 حجم این دل آشوبه آن قدر زیاد بود که تنهایی تاب تحملش را نداشتم🚫 ولی جرات بازگو کردنش را هم #نداشتم.
🔰همه آماده بودیم. #مادر کلی تدارک دیده بود.
گل💐 سفارش داده بود. میوه و شیرینی خریده بود و یک گوسفند🐑برای #قربانی کردن جلوی پای سعید آماده کرده بود.
🔰سعید به وعده اش #عمل_کرد. گفت پنج شنبه می آیم. سرِ حرفش بود. بعد از 56 روز انتظار، او را پیچیده در پرچم سه رنگـ🇮🇷 با نام " #شهید" که بر پیشانی بلندش نشسته بود برای مان آوردند. بدون این که دیگر از #نگاه_مهربان و #خنده های دلنشین او خبری باشد😭
راوی:برادر شهید
#شهید_سعید_علیزاده
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
کوچ کردند رفیقــــان و رسیدند به مقصد ... بی نصیبــــم من ِ بیچاره که در خانه خزیدم... شهید مدا
📖خاطره ای از شهید صفری
🔹مادر شهید سعید #علیزاده به او گفته بود یا شهید شد بیا و یا سالم برگرد و #جانباز نشو❌ سعید علیزاده هم جانباز شده بود و قبل از اینکه دوستانش بالای سرش برسند تکفیریها👹 او را به رگبار بسته💥 و به #شهادت رسانده بودند.
🔸 #نوید بالای سرش بود که میگفت: «من گفتم #مادرت دوست ندارد اینطوری بروی، برای همین شهیدت کردند🌷» دستش را گرفته بود و گاهی #میخندید و گاهی گریه میکرد😭
#شهید_نوید_صفری
#شهید_سعید_علیزاده
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📎 پیشنهاد دانلود مصاحبه با مادر شهید محمدرضا تورجی زاده🌷 و مداحی شهید تورجی زاده از پشت بیسیم برای
#کلام_شهید 😍
برای اینکه
معشوقت را #همیشه
درکنارت💞 احساس کنی
باید #دائما به یادش باشی
با صلوات با استغفار و ....
{ فاذکرونی اذکرکم و اشکروا
لی ولا تکفرون } بقره/۱۲
#شهید_حسین_خرازی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✘نه #همراهی داشت
✘و نه خدم و حشمی...
خانه اش در جنوب شهر بود
و از ماشین شاسی بلند و لاکچری هم خبری نبود
#هیچ_کجا عکسش را بیلبورد نکرده بودند و اسمش را کسی نشنیده بود❌
#هیچچچ جشنواره ای از او تقدیر نکرده بود و تا حالا روی سن دعوت نشده بود...
اما هیچکدام از اینها او را متوقف نکرده بود او راه نمیرفت #پرواز میکرد🕊 بر فراز فرش قرمز قطعه شهدا🌷 برای زیارت #دوپسر شهیدش.
#مادر_شهیدان
#مهدی_و_محمد_محسنی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 💠💠 #پیامبران و #مهدویت(57) 🔹مقام معظم رهبری در بیانی نسبت به شأن و جایگاه واقعه غدیرخم، در ای
❣﷽❣
💠 💠 #پیامبران و #مهدویت(58)
🔹بر این اساس نبایستی #غیبت را-همچون فترت-دوره ای دانست که می توانسته است با توجه به حسن رفتار انسان ها با پیامبران هیچگاه در تاریخ اتفاق نیفتد.
🔹اگرچه این سوء رفتار یکی از مهمترین دلایل شکل گیری این نوع وقایع بوده است، اما با نگاهی تربیت محور و زمانمند به حرکت انبیا متوجه می شویم که بشریت برای رسیدن به روز #موعود و نزدیک شدن به ملکوت عالم به چنین تجربه ای نیاز داشته است، نیازی که از ضعف ما انسان ها و تعلقمان به خاک نشأت گرفته است،
🔹همان که از روز نخست مشهود فرشتگان درگاه الهی و مورد پرستش آنان بود و البته پس از وقوع جریاناتی دریافتند که احاطه علمی به همه جوانب موضوع نداشته و این چنین دوره های تربیتی را برای این موجود دو بعدی در محاسبات خود وارد ننموده اند.
🔹بر این اساس، غیبت بیش از آن که یک تحمیل باشد، یک نیاز است؛ بیش از آن که یک اتفاق باشد، یک سنت است؛ بیش از آن که مجازات مؤمنان خطاکار باشد، تربیت جهانیان است؛ و بیش از آن که انفعال در برابر برنامه های حزب شیطان باشد فعالیت در استقرار برنامه های #حزب_الله است.
🔻🔻🔻 #ادامه_دارد. . .
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
سفر پر ماجرا_38.mp3
6.21M
#سفر_پرماجرا ۳۸
قصرهای بهشتی ات،هیچی نیستند جز؛
ساختمان قلب تو❗️
ببین چی از در ودیوار قلبت بالا میره!
عشق یا کینه؟
محبت یا حسادت؟
ساختمون قلبت رو خوشگل کن
ساختمون آخرتت خوشگل میشه👆👆
🎤🎤 #استاد_شجاعی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#راهپیمایی🚶 با #وحید در روزهایی خاصی مثل ۲۲ بهمن ۱۳ آبان روز قدس لباس های #بسیجی می پوشید به قول د
🔹بعد از عقد با هم عهد کردیم همیشه #نمازهایمان را اول وقت بخوانیم. وقتی با هم بودیم💞 که به #جماعت نماز میخواندیم. وقتی هم از هم دور بودیم، تماس میگرفتیم📞 و #نماز_اول_وقت را به هم یادآوری میکردیم.
🔸اگر هم بیرون بودیم، در هر مسیری که صدای #اذان بلند میشد، ماشین🚙 را نگه داشته و در مسجد نمازمان را میخواندیم و بعد میرفتیم.
🔹من اکثرا به همین دلیل از قبل #وضو میگرفتم و همین را همیشه #دوست_داشتند. به شوخی به مادرشان میگفتند: خانم من #دائمالوضوست😅
همسر شهید مدافـع حـرم
#شهید_وحیـد_فرهنگےوالا🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷شهید علیـرضا بنکـدار🌷 معاون گردان کمیـل در فکه و کانـال کمیـل ولادت : 1336 شهادت : 1361/11/20
🌷شهید محمـود ثابت نیا🌷
فرمانده گردان کمیـل در فکه
و کانـال کمیـل
ولادت : 1335
شهادت : 1361/12/21
به یاد شهــ🌷ــدای مظلوم وگمـ🌷ـنام
والفجر مقدماتی و کانال کمیل #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠#راز_کانال_کمیل ✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭 1⃣2⃣ #قسمت_بیست_ویکم 🔻روز دوم در کانال ✨خورشید آرام آ
﴾﷽﴿
📚 #داستان_واقعی
#راز_کانال_کمیل
✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭
2⃣2⃣ #قسمت_بیست_ودوم
🔻فرماندهی ابراهیم هادی
✨غروب روز 19 بهمن چند نفر از بچه ها به بنکدار گفتند: ما که سالم هستیم عقب برویم و در مرحله بعدی عملیات، با نیروهای بیشتری بیاییم و مجروحان و شهدا را به عقب ببریم. آنها میگفتند اینجا بمانیم شهادتمان صدرصد هست، اگر مهمات تمام کنیم، اسیر شدنمان صدرصد است. عده ای هم گفتند ما می مانیم تا فرمانده گردان برادر ثابت نیا بر گردد. بنکدار گفت هر کس می خواهد برود عقب باید صبر کند تا هوا کاملا تاریک شود. عصر همان روز بنکدار با حاجی پور تماس گرفت. او گفت هر طور شده بچه های باقی مانده را عقب بیاور، کاری از دست ما ساخته نیست. بنکدار با ابراهیم صحبت کرد. قرار شد نیروها به سمت کانال دوم برگشته و از آنجا به عقب برگردند.
✨ابراهیم با بچه ها صحبت کرد و گفت اگه مجروحی همراهمان نباشد، درصد موفقیت عقب نشینی زیاد هست، ولی اگر آنها را اینجا بگذاریم بعثی ها آنها را به شهادت می رسانند. پس هر کس می تواند مجروحان را به عقب بیاورد. اما غروب بنکدار معاون گردان به سختی مجروح شد. بدن نیمه جانش به شدت به آب احتیاج داشت. او ناله می زد و مدام از بچه ها آب می خواست. آبی نبود که به او بدهند. می گفت از همین آب لجن ها به من بدهید. یکی از بچه ها با درب قمقمه از چاله ای که آب جمع شده بود به او آب داد، به خاطر تلخی و شوری، به محض خوردن بالا آورد. ساعتی بعد معاون دوم گردان، داود ملک آرا هم شهید شد.
✨حالا ابراهیم مجبور بود به تنهایی نیروهای باقی مانده و مجروحان را به سمت عقب هدایت کند. حالا بعد از شهادت بنکدار و معاون دوم گردان، هدایت و فرماندهی نیروهای محاصره شده گردان کمیل به دوش ابراهیم هادی افتاد. قرارگاه از طریق ارتباط بی سیم گفت هر کاری می توانید برای نجات خودتان انجام بدهید و به عقب برگردید. هوا تاریک شد. ابراهیم با صدای دلنشین خود اذان گفت. بچه ها نشسته نماز خواندند.
👈 #ادامه_دارد...🖊
📚منبع :کتاب راز کانال کمیل
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh