🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸میثم آن قدر خوب و مظلوم بود☺️ که حیف بود غیر از #شهادت از دنیا برود. #لیاقت شهادت را داشت. 🔹از بچ
#عشق_تو
گرفت از تن من
تاب و توان💓 را...
ترسم که به پایان نرسانم🚫
#رمضان را ...
#شهید_میثم_علیجانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
12_Reza_Narimani-Golchin_Shab_01_Ta_Shab_06_Ramzan1395-006_(www.rasekhoon.net).mp3
11.2M
🎵 #صوت_شهدایی
✨میخوام امشب با
دوستای قدیمیم
هم سخن باشم
✨شاید من هم بتونم
عاقبت مثل شهیدا شم😔
🎤🎤 #سیدرضا #نریمانی
بسیار زیباس👌👌
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
★❤★❤★❤★❤★
به آسمان زندگی امـ🌌 مینگرم
#تویی که در آسمان زندگی ام
درخشیدی✨
و #جاودانه ماندی
و روشن بخش زندگی ام شدی
و من ...
به تو می اندیشمـ💭
#به_تو ای بهتر از جانمـ♥️
به تو ای #رفیق تنهایی ام
به تو ای همدم شبهای تارم ...
به تو ...به تو ای #شهید🌷
و تو را...
تو را ای #شهید
با تمام وجود دوست می دارمـ❤️
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✿زمانی که محمد هادی در #تهران بود و در بازار آهن⛓ فعالیت می کرد، همیشه دست به #خیر داشت. خصوصاً برای
💠 علاقه به شهدا
❣مادرش میگفت: «وقتی هنوز ایران بود عاشق جنگ و دفاع از اسلام و انقلاب بود.
همیشه از این #علاقهاش حرف میزد.
❣کمدی که در خانه داشت پر بود از عکسهای شهدا.
#همیشه از شهدا اسم میبرد و نحوه شهادت وزندگینامههایشان را برایمان میگفت.
❣به چند شهید علاقه خاصی داشت شهید همت، ابراهیم هادی، محسن دینشعاری. همیشه از اینها حرف میزد و از #هر_فرصتی استفاده میکرد تا از آنها بگوید.
❣ اغلب بستههای بزرگی از تصاویر شهدا دستش بود. دائما اینها را به خانه میآورد و از خانه به مسجد میبرد.
بخش زیادی از زندگیاش به این چیزها تعلق داشت».
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
Shahat.tartil-joz.26.mp3
7.04M
💿 #ترتیل⇧⇧
◀️ جزء بیست و ششم قرآن کریم
🎙 #استاد_شحات_محمد_انور
🔸حجم: ۷ مگابایت
✨التماس دعا✨
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
WhatsApp Audio 2019-05-31 at 23.19.07.mpeg.mp3
3.99M
💿 #تندخوانی⇧⇧
◀️ جزء بیست و ششم قرآن کریم
🎙 #استاد_معتز_آقایی
🔸حجم: ۴ مگابایت
✨التماس دعا✨
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
نورانی ترین هفته عمر ما.mp3
655.7K
🎵برای بهترین و نورانیترین هفته عمرتان کم نگذارید!
#استاد_پناهیان
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
آقا محسن چ زیبا گفتی که جوری زندگی کنیم که #خدا عاشقمون بشه اگه خدا عاشقمون بشه خوب ما رو خریداری
💢ابراهیم نبی(ع)
یک اسماعیل به #قربانگاه برد
و ندا آمد #بازگرد!
💥اما #پدران_شهدا
دسته گلها💐 به مقتل فرستادند..
❧✿گاهی پیکـ⚰ــر می آمد..
❧✿گاهی پیکر، #اِرباً_اِربا بود..
❧✿و گاهی همان هم نمی آمد😔
#پدر_شهید
#شهید_محسن_حججی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
بیسیم میزنند📞 که بچهها در خط نیاز به مهمات دارند. #سجاد داوطلبانه برای بچهها مهمات میبرد. آن منط
نونهال گرانقدر #حامد_دهقان
فرزند شهید مدافع حرم سجاد دهقان🌷
نامـ💌ـه ای به حضرت رقیه(س) نوشته اند.
📝 #رقیه_جان، ما هر دو کودکیم
و هر دو #فرزند_شهید؛ توفرزند امامی💫و من فرزند #یار_امام. بابای من مدافع حرم عمه جان زینب(س) بود
📝وقتی بهانه #بابا گرفتیم، برای تو #سر بابا را آوردند، برای من عکس📸 بابا را
📝پدرم در #وصیتنامه اش نوشته ای کاش به سه ساله دلتنگ💔می رسیدیم
وصیت📜 پدرم بوده که بر #سنگ قبرش بنویسند #سه_ساله آل الله را دق دادند😭
📝ما بچه های شیعه #یار_تو و اهل بیت(ع) هستیم. همانطور که #بابا_سجاد من، شما را تنها نگذاشت❌
📝 #رقیه_جان شماهم ما را تنها نگذارید و پشتیبان ما باشید.
#شهید_سجاد_دهقان
#سالروز_ولادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍂از همان روز اول زندگی با همسرش💞 قرار گذاشتند هر قدمی که بر می دارند به #خدا نزدیک تر شوند😍 همین هم
🌸🍃
✍ #خاطره
اولین باری که دیدمش موقع اعزام بود.
همه توی اتوبوس سوار شده بودیم.
حال و هوای معنوی عجیبی بین بچه ها بود و هرکس زیرلب چیزی زمزمه میکرد
که یهو یکی پرید وسط اتوبوس و شروع کرد به لطیفه گفتن و #شوخی با بچه ها....
یه #بمب_انرژی بود.
از این طرف میرفت به اون طرف و با گوشی از بچه ها فیلم میگرفت و میگفت
یه دهن بخون وقتی #شهید شدی یه چیزی ازت داشته باشیم
حالا با یاد اون خاطره ها
چشمامون از دوریش، گریون میشه
اما لبخند به روی لبامون میاد...
#جواد
خیلی با بقیه فرق داشت....
#شهید_جواد_محمدی 🌷
#شھید_رمضان
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌸🍃 ✍ #خاطره اولین باری که دیدمش موقع اعزام بود. همه توی اتوبوس سوار شده بودیم. حال و هوای معنوی
2⃣0⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠 آماده خبر شهادت
🔰 #آخرین صحبتی که با هم داشتیـم☎️ ظهر همان روزی که شبش به #شهادت رسید. یعنی حدودا ما ساعت یک بعد از ظهر🕐 روز سه شنبه، شانزدهم خرداد📆 با هم صحبت کردیم و آقا جواد چند ساعت بعد از آن؛ یعنی قبل از #اذان_مغرب به شهادت🌷 رسید.
🔰من از شب قبلش خیلی دلشوره💓 داشتم. یک دلشــوره #عجیب و متفاوت.
همان روز در #آخرین_تماس تلفنی هم از دلشوره و نگرانی ام برایش گفتم⚡️ولی باز مثل همیشـه گفت: "هیچ مشکلی نیست❌اینجا همه چیز #آرام است. اصلا دلشوره نداشته باش."
🔰و مثل همیشه سعی کرد من را آرام کند😌 اما این #دلشوره بیشتر شد...
همان شب طبق عادتی که داشتیم منتظر تماسش☎️ بودم، که تماس نگرفت📵
تا دیروقت هم #منتظر ماندم.
🔰بالاخره ظهر روز #چهارشنبه از طرف دایی ام خبردار شدم که #آقا_جواد مجروح💔 شده و تیر به دستش خورده💥 اما بعد گفتند: نه، تیر به #پهلویش خورده و بیهوش است.
🔰به هر صورت من با روحیاتی که از #همسرم سراغ داشتم نمیتوانستم موضوع مجروح شدنش و #بی_خبر گذاشتنم را قبول کنم. گفتم: "نه! جواد در #بدترین شــرایط هم که باشــد به من زنگ میزند📞"
🔰نمیخواستم تحت هرشرایطی موضوع را قبول کنم🚫 اما وقتی #امام_جماعت مســجد🕌 محــل آمدند خانه ما و با صحبتهایی که شـد شـک من درباره #شــهادت جــواد را به یقین تبدیل کردند.
🔰سری های قبل اصلا آماده شنیدن #خبرشهادتش نبودم❌ ولی این سری باتوجه به دلشوره ای که به سراغم آمده بود، انگار #آماده تر شده بودم😔
#همسرانه
#صبر_زینبی
#شهید_جواد_محمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#دلتنگـــی_خواهران_شهـــدا🌷
🌾برادر که داشته باشی
⇜برایت مهم نیست که #دیگران کنارت هستند یا نه❗️ #تو کسی را داری که جایِ خالیِ #تمامِ_آدمهایِ_دنیا را برایت پر می کند، کسی که مانندِ کوهی محکم💪 و استوار، پشتِ بی پناهی ات می ایستد و به #جایِ_تو با نگرانی و ترس هایِ تو می جنگد
⇜در نا امیدی ات #امید می شود و با تمامِ عشــ💖ـق و توانش در هر شرایطی دنبالِ شادی و #لبخندِ_تو می گردد .
🌾برادر که داشته باشی
⇜یکی را داری که به سمتِ پیروزی✌️ و #موفقیت روانه ات کند و موفق که شدی؛ بِایستد وبا کمالِ #افتخار، تشویقت کند👏.
⇜کسی که برایِ #خوشبختیِ_تو زمین و زمانه را به هم بدوزد😍 و تحتِ هر شرایطی هم که باشد👌 پایِ تمامِ حرف و #قرارهایش بایستد✔️
🌾برادر که داشته باشی
↫هم رفیق داری👥
↫هم عشــ❤️ــق
↫هم امید و
↫هم #تکیه_گاه
♨️ #برادر_را_باید_داشت♨️
که اگر #نباشد
جایِ خالی اش🛋
با تمامِ #آدمهایِ خوبِ جهان هم پر نخواهد شد❌
جایت خیلی خالیست #برادر_شهــیدم😔
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#همسر_شهید: آقاهادی وصیتی که به من کردند این بود↯↯ 📜فاطمه عزیزم! #احترام به پدرو مادر را فراموش نکن
🔰کلا زن و مرد باید همدیگر را #درک کنند و مخصوصا زنها👌 برای علاقه ها💖 و اهداف و برنامه های درست و الهی #شوهرانشان باید ارزش قائل باشند.
🔰من زنانی که همسرانشان👤 دور از شهرشان مشغول #خدمت هستند؛ همه را به #صبر و خوش خلقی دعوت می کنم، خودم که فکـ💭ــر می کردم بعد از همسرم #زنده نمی مانم⛔️ ولی خداوند خیلی به من صبر داد.
🔰البته بدون #آقا_هادی سخت می گذرد این روزها؛ خیلی از شب ها با گریه😭 می خوابم، اما هرچقدر فکر می کنم می بینم باید #راضی باشم به مقدرات خداوند و آنچه خدا به آن راضی هست. احساس می کنم بعد از #شهادت شان به خدا نزدیکتر شدم😍 خیلی #صبور شدم، عاشـ❤️ـق آقا هادی بودم ولی الان به این رسیدم که #عشق_واقعی خداست.
🔰قران خواندن📖 و نمــاز خواندن آرامم می کند و به من صبر می دهد. اگر باز هم به آن روزها برگردم و بدانم کسی را که به #همسری قبول می کنم فقط قرار است چهار روز در خانه اش🏡 باشم، بازهم #آقا_هادی را انتخاب می کنم✅
راوی: همسر شهید
#شهید_هادی_شجاع
#شهید_مدافع_حرم 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 📡 #خانواده_متعالی_در_قرن_21 خانواده موفق 🔰🌺 #قسمت_چهل_و_پنجم: تخیلات نابود کننده!⛔️ 🔹🔗🔹📢
❣﷽❣
📡
#خانواده_متعالی_در_قرن_21
#خانواده_موفق
#قسمت_چهل_و_ششم: نامزد بازی ناقص!
🔰🔸🔹🔸🔗✨
استاد پناهیان:
تو که مجردی نمیخواد زیاد بهش فکر کنی و تخیل کنی!😒
بقیش رو برو زندگیتو برس
😊👆
🔷 یه رفیقی از رفقای ما میگفت
آقا ما یه پدر خانمی داشتیم بالاخره نامزد کرده بودیم و عقد کرده بودیم😌
ولی پدر خانم ما خیلی سخت میگرفت، نمیزاشت ما بریم خونه ی ایشون😁
بالاخره بریم با خانم آیندمون صحبت بکنیم و...
میگفت هر موقع ازدواج کردی دست زنت رو بگیر برو ، همیشه پیش هم باشید!!!😏
✅ علتشم این بود که یه دختر جوان دیگه ای داشتن تو خونه.
میگفت من دختر دم بخت دارم
" حق ندارید این نامزد بازیا رو بیارید توی خونه "
قدیما اینجوری بودن خب
👆
این یه فرهنگه بالاخره خانواده ها رعایت میکردن.
حالا خانواده ها چجوری شده؟!
⛔️حالا دخترای دم بخت ما "تو خونه هر شب باید توی #تلویزیون فیلمهایی ببینند که توش نامزد بازی هست"
⛔️👆⛔️🚫📛📛
آقا این تو فیلمها که "کاملش نیست"
"ناقصش بدتره بخدا قسم"
اون دختر بقیه اش رو "باتخیلش" میسازه دیگه...
فکر میکنه چخبره؟!😌
🙄
"قدرت خیال خیلی قویتره از قدرت حسه که آدم با چشم ببینه"
قدرت خیال خیلی مخربه!
❌👆🔥
الان ما با یک پدیده ای مواجه ایم
💻📱
ازدواج به تاخیر افتاده با دلایل غلط اونکه هیچی!!!
🚫📛 قبل از ازدواج هم تو این تاخیر
این تخیلها با عوامل فرهنگی افزایش پیدا میکنند.
وقتی افزایش پیدا کرد، بعدا طرف هر زندگی داشته باشه میگه این اونی نیست که من فکر میکردم!📛
😕
😒 خب تو بیجا فکر میکردی!!
کی گفت بشینی فکر کنی؟؟؟؟
😐👆❓
✅و گرنه ازدواج اخلاق آدم رو خوب میکنه...
✅وگرنه ازدواج آدمو مهربون میکنه
✅و گرنه ازدواج آدمو اهل مروت خواهد کرد
✅ازدواج، آدمو رشد میده
اثر طبیعیشه!!!
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
emam zamani-ziarat ashoora.mp3
3.03M
#فایل_صوتي_امام_زمان 66
✍چه خوب است!
به من هم اجازه دادند؛
تا خودم را به خانه تو برسانم!
✨من هم می توانم؛
برای آمدنت نقشه بکشم!
برای بودنت...
تـ💗ـو
همان اتفاق بزرگ نقشه های منی👆👆
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺🍃🌺🍃🌺 ❣همیشه منتظر بود به خلق خدا #یاری دهد.هیچ کاری نزد او اینقدر ارزش نداشت و برایش وقت نمیذاشت!
✍ #خاطره_شهدا
🌷دوران دبیرستان بودیم.. ابراهیم عصر ها رو توی بازار کار می کرد و درآمد نسبتا خوبی داشت اما مرد همسایه از دنیا رفته بود و همسایه وضعیت مالی درستی نداشت..
🌷ابراهیم هر وقت حقوقش رو می گرفت بیشتر در آمدش رو به این خانواده می داد، حتی بیشتر اوقات غذایی هم که در منزل طبخ می شد رو برای این خانواده می برد..
🌷این کار ابراهیم تا زمان شهادتش ادامه داشت و فقط مادرش از این جریان خبر داشت...
#شهید_ابراهیم_هادی🌹
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢بحث حسابی گرم شده بود؛ یکی #رجایی استدلال می آورد، یکی آن طرف #کمونیست. یک نفر👤 توی جمع که ناظر بود
💠 #فقط_سکوت
✨یه بار که برای خرید #لباس با محمد علی به خیابون رفته بودیم، خریدمون خیلی #طول کشید و از صبح تا ظهر از این مغازه به اون مغازه می رفتیم.
دوست داشتم لباس دلخواهم رو پیدا کنم.
✨با اینکه مشغله ی کاریش خیلی زیاد بود ولی چیزی نگفت، فقط #سکوت کرد. بدون اینکه کوچک ترین اخمی بکنه یا حرفی بزنه بهم فهموند که داره رفتارم رو #تحمل می کنه.
✨همین سکوتش بود که من رو به فکر انداخت که چرا باید طوری رفتار کنم که بخواد تحملم کنه.
در صورتی که اگه کار به حرف و #بحث کردن می کشید من هیچ وقت به این مسأله فکر نمی کردم.
#شهید_محمدعلی_رجایی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠گزیده ای از کتاب #قصه_دلبری: ✍به روایت همسر شهید 💟وسط دفتر بسیج جیغ کشیدم، شانس آوردم کسی آن دور
🍃🌺🍃🌺🍃
🍃هر جا می رفت، می ریختند دورش.
یک شب داخل مسجدی بودیم نزدیک حلب، کارمان تمام شده بود.یک دفعه رسید، جمعیت ریخت پشت سرش.
🍃یاد یک صحنه از جنگ افتادم که شهید همت و متوسلیان وقتی حرکت می کردند پشت سرشان موج انسانی حرکت می کرد.
🍃فقط یک #فرمانده نبود که گذاشته باشند بالای سر نیرو، به خاطر حسن رفتارش بین بچه ها خواستنی شده بود.
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#عمار_حلب
#یادش_باصلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh