🌷شهید نظرزاده 🌷
💢بحث حسابی گرم شده بود؛ یکی #رجایی استدلال می آورد، یکی آن طرف #کمونیست. یک نفر👤 توی جمع که ناظر بود
💠 #فقط_سکوت
✨یه بار که برای خرید #لباس با محمد علی به خیابون رفته بودیم، خریدمون خیلی #طول کشید و از صبح تا ظهر از این مغازه به اون مغازه می رفتیم.
دوست داشتم لباس دلخواهم رو پیدا کنم.
✨با اینکه مشغله ی کاریش خیلی زیاد بود ولی چیزی نگفت، فقط #سکوت کرد. بدون اینکه کوچک ترین اخمی بکنه یا حرفی بزنه بهم فهموند که داره رفتارم رو #تحمل می کنه.
✨همین سکوتش بود که من رو به فکر انداخت که چرا باید طوری رفتار کنم که بخواد تحملم کنه.
در صورتی که اگه کار به حرف و #بحث کردن می کشید من هیچ وقت به این مسأله فکر نمی کردم.
#شهید_محمدعلی_رجایی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠گزیده ای از کتاب #قصه_دلبری: ✍به روایت همسر شهید 💟وسط دفتر بسیج جیغ کشیدم، شانس آوردم کسی آن دور
🍃🌺🍃🌺🍃
🍃هر جا می رفت، می ریختند دورش.
یک شب داخل مسجدی بودیم نزدیک حلب، کارمان تمام شده بود.یک دفعه رسید، جمعیت ریخت پشت سرش.
🍃یاد یک صحنه از جنگ افتادم که شهید همت و متوسلیان وقتی حرکت می کردند پشت سرشان موج انسانی حرکت می کرد.
🍃فقط یک #فرمانده نبود که گذاشته باشند بالای سر نیرو، به خاطر حسن رفتارش بین بچه ها خواستنی شده بود.
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#عمار_حلب
#یادش_باصلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
◼️▪️◼️▪️ 📜امام جمعه ڪازرون به شهادت رسید.😔 📍به ضرب چاقو،سحرگاه بیست سوم 🍃💔بأےَذَنبِ قٌتِلت 🌹شها
🏴 پیام رهبرانقلاب در پی شهادت مظلومانه امام جمعه کازرون😔💔
◾️ حضرت آیتالله خامنهای در پیامی شهادت مظلومانه امام جمعه کازرون جناب حجةالاسلام آقای حاجشیخ محمد خرسند را تبریک و تسلیت گفتند.
متن پیام به این شرح است: ◾️ بسماللهالرحمنالرحیم
شهادت مظلومانهی امام جمعهی فعّال و موفّق کازرون، جناب حجةالاسلام آقای حاجشیخ محمد خرسند رضواناللهعلیه را به عموم مردم مؤمن و انقلابی #کازرون بهویژه ارادتمندان و مستفیدان از آن عالم بزرگوار و بالاخص خانوادهی گرامی و بازماندگان ایشان تبریک و تسلیت عرض میکنم.
ایشان در #شب_قدر و پس از ساعاتی توسّل و تضرّع به لقاءالله پیوست و این نشانهی پاداش بزرگ الهی به آن روحانی #با_اخلاص و پرتلاش است انشاءالله.
از خداوند متعال علو درجات و حشر با اولیائش را برای ایشان مسئلت میکنم.
سیدعلی خامنهای
۱۱ خرداد ۱۳۹۸
#شادی_روحش_صلوات🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_1203373604964663313.mp3
3.52M
🌹🕊
اگہ یه روز فرشتہ ها
بگن چے میخواے از خدا
چشمام رو باز میڪنم و
میگم بہ خواهش و دعــــا
•°(شهـ💔ـادت همۂ آرزومہ)°•
#حاج_مهدے_رسولے🎤
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🔺آرامشی این چنینم آرزوست...
°★°آن شب میان #عاشقان شوری دگر بود
❣از اتفاقی تازه قلب #شب خبر بود
°★°مرغان عاشق زین قفس #پرواز کردند
❣پرواز را تا بیکران آغاز کردند
°★°او سینه اش سینای #موسای طلب بود
❣هر دم دلش بهر طلب در تاب و تب بود
°★°شوق #شهادت در نگاهش موج می زد
❣مرغ مهاجر بود و دل بر اوج می زد
°★°می رفت و بر دل داشت #شوق بی قراری
❣آموخت یاران را طریق #سربداری
#شهید_محمد_خرسند🌷
#امام_جمعه_کازرون
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
@ostad_aali110.mp3
2.75M
واعظ: حاج آقا عالی
📌موضوع: دعای پدر و مادر❗️
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃❣🍃❣🍃 🌸ماه رمضان بود. جهاد نیمه شب #تماس گرفت و گفت که آماده شوم و به چند نفر دیگر از دوستانمان که
🌹جهاد جوان
🌸جوان بسیار #باحیایی بود. در لبنان زندگی بسیار سخت است آن هم برای یک جوان #مذهبی و حزب اللهی.
🌸همیشه وقتی میرفتیم بیرون سرش #پایین بود. دائم و سریع هم کارش را انجام میداد که برویم و زیاد در این فضاها نمی ماند.
🌸مهمانی که میرفتیم یا در جمعی اگر حضور داشت لبخند دائم بر لب هاش بود اما با همان چهره مهربان و #خندان دینش را حفظ میکرد..
🌸گاهی در جمع دوستانمان اگر از بچه ها حرفی ناشایست میشنید با همان خنده اش متذکر میشد به آن ها.
📚 به روایت دوستان شهید
#شهید_جهاد_مغنیه🌷
#فرزند_شهید_عماد_مغنیه
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
Shahat.tartil-joz.27.mp3
7.33M
💿 #ترتیل⇧⇧
◀️ جزء بیست و هفتم قرآن کریم
🎙 #استاد_شحات_محمد_انور
🔸حجم: ۷ مگابایت
✨التماس دعا✨
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
Tahdir-www.DaneshjooIran.ir-joze.mp3
4.02M
💿 #تندخوانی⇧⇧
◀️ جزء بیست و هفتم قرآن کریم
🎙 #استاد_معتز_آقایی
🔸حجم: ۴ مگابایت
✨التماس دعا✨
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🍂چند روز که صداشو نمیشنیدم دلمـ💔 میگرفت. #پرمشغله بود یعنی خودش دورشو شلوغ کرده بود. یه بار از #اداره با من تماس☎️ گرفته بود؛ صحبتمون به درازا کشید
🍂میشناختمش که #وسواس داره. با خودم گفتم یادآوری کنم بهش که از اداره زنگ میزنه📞 بهم گفت نگران نباش😊 یه #صندوق گذاشتم اینجا تلفنای شخصی رو حساب میکنم💰 #بیشتر از معمولش هم تو صندوق میذارم.
#شهید_هادی_باغبانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#کلام.شهید 💢هیچکس نیست که راهی #کربلا نیست، مگر نه این است که کربلا #قیامت است و ما #راهیان قیامت!!
ای دلـ❤️ ...
🔰صحرای #بلا به وسعت تاریخ📆 است و تا مؤمنین را به بلای #کربلا نیازمایند، رها نمی کنند❌
🔰می انگاری که به یک زبان در دهان گرداندن که « یالیتنا کنا معکم» #تو را واگذارند تا در صف اصحاب #عاشورایی امام عشـ💖ـق محشور شوی⁉️
🔰زنهار که رسم دهر بر این نیست؛ دهر بر محور #حق و عدل می چرخد و
↵تا #تو کربلایی نشوی🚫
↵تا سلاح در کف #نگیری
↵و پای👣 در میدان ننهی
↵و بر غربت و #مظلومیت
↵و جراحت و درد💔 و سختی
↵و شدت و #اسارت، صبر نورزی
تو را به خیل #عاشورائیان نمی پذیرند⛔️
#شهید_سیدمرتضی_آوینی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻مادرانه هایمـ💞 برای #تو ★راضی ام از تو #علی_جان که افتخارم✨ شده ای ✰اجر آن آب #وضو برتن داغ
#یادمان باشد در همین #ڪوچہ ے ما
#مادرے هست ڪه #عشقش را داد
تا تو #عاشق بشوے
نگذاریم ڪه #تنها بشود
ڪاش ڪارے بڪنیم ڪه #دلش
#خون نشود
#شهید_علی_آقاعبداللهی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#یادمان باشد در همین #ڪوچہ ے ما #مادرے هست ڪه #عشقش را داد تا تو #عاشق بشوے نگذاریم ڪه #تنها بشود
3⃣0⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠برشی از کتاب همسایه آقا....
🔰در را که باز کردم از لب پاشنه ورودی روی پنجه #قد_کشیدم ،چند دقیقه ای🕰 طول کشید تا از پله ها بالا آمد. یک نگاه به لباس هاش کردم و گفتم: پس چرا #لباس_فرم تنت نیست⁉️
🔰لبخندی زد و گفت: سلام #مامان_جان قرار نیست اهل شهر خبر دار بشن🔇 که من امروز سر دوشی گرفتم. زیر لب گفتم: آخه من خیلی #دوست_داشتم تو این لباس ببینمت😔 و به بهانه آوردن یک شربت خنک🍹 رفتم توی آشپزخانه.
همین طور که داشتم بین شربت آلبالو🍒 و آب یخ❄️ را با چرخش قاشق نقش می انداختم تا وسط هال آمدم، دیدم رفته توی اتاق و در را بسته🚪یکم #دلم گرفت اما به روی خودم نیاوردم و صداش کردم.
🔰 #علی شربت برات آوردم، هنوز #سرخی شربت با آب دست رفاقت نداده بود که علی میان قاب در اتاقش ایستاد👱 دستش را تا کنار خط ابروش بالا برد و به لبه کلاهش نزدیک کرد، پا کوبید و گفت: #افسر_وظیفه علی آقا عبداللهی در خدمت هستم.
🔰برای لحظه ای نمی توانستم چشم از #قد و قامتش بر دارم😍 #علی_من توی لباس زیتونی رنگ سپاه علی اکبری شده بود که در قامت #مجاهد بیشتر ازم دل می برد.
🔰جلوی #سرخ شدن چشمهام را گرفتم، لبخند رو روی تمام صورتم مهمان کردم☺️ و زیر لب براش "لا حول ولا قوه الا بالله" خوندم. چقدر شیرین بود حظ این لحظه که پسرم #لباس_سپاه به تن کرده بود.
#شهید_علی_آقاعبداللهی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠معرفی کتاب3⃣2⃣ 📗 بادیگارد 🌷☘🌷☘ 🔰محتوا: 📖 این کتاب داستان زندگی #شهید_عبدالله_باقری🌷 از محافظین
💠معرفی کتاب4⃣2⃣
📗 سرمشق
🌷☘🌷☘
🔰محتوا:
📖 #سر_مشق؛ خاطراتی است کوتاه و مستند از زندگی #جهادی شهید حججی برای جوانان ایرانی.
🌷 #شهید_حججی را شاید دیده باشی و شاید هم با او زیسته باشی! شاید در مدرسه و کوچه و مسجد کنارت نشسته باشد و لحظاتی را با او سر کرده باشی.
🌷محسن در زندگی زمینیاش آدم خاصی نبود؛ بچهای بود شرّ و شور. از آنها که میخواهند همه چیز را #تجربه کنند؛ از آنها که میخواهند همه چیز را بدانند. آنچه محسن را خاص میکند، #زندگی_جهادی اوست!
🌷زندگی ای که پایه اش جهاد بود و عمل به تکلیف و جز با خود سازی نمی توان به آن دست یافت..
👈 این کتاب در 4 فصل #خودسازی اخلاقی، خودسازی جسمی، خودسازی #علمی، بینش و بصیرت سیاسی که بر اساس زندگی شهید حججی به رشته تحریر در آمده و توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شده است.
لینک خرید کتاب
http://manvaketab.ir/567163-سرمشق?bz=fs
💯خواندن این #کتاب📚 را از دست ندهید.
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#خاطرات_شهدا
🔰قبل از شروع مراسم #عقد، علی آقا نگاهی به من کرد و گفت: شنیدم که عروس خانم😇 هرچه از خدا بخواهد، #اجابتش حتمی است👌 گفتم چه آرزویی داری⁉️
🔰درحالی که چشمان مهربانش😍 را به زمین دوخته بود، گفت: اگر #علاقه ای به من دارید و به خوشبختی💖 من می اندیشید لطف کنید از خدا برایم #شهادت بخواهید.
🔰از این جمله تنم لرزید💓 چنین آرزویی برای یک عروس در #استثنایی_ترین روز زندگی اش بی نهایت سخت بود😔 سعی کردم طفره بروم؛ اما #علی_آقا قسم داد که در این روز این دعا را در حقش بکنم، ناچار قبول کردم✅
🔰هنگام جاری شدن #خطبه_عقد هم برای خودم و هم برای علی طلب شهادت🌷 کردم و بلافاصله با چشمانی پر از اشک😢 نگاهم را به علی دوختم، آثار #خوشحالی در چهرهاش آشکار بود.
🔰مراسم ازدواج ما در حضور #شهید_آیتالله_مدنی و تعدادی از برادران پاسدار برگزار شد. نمیدانم این چه رازی است که همه #پاسداران این مراسم و داماد🌷 و آیت الله مدنی همه به فیض شهادت🕊 نائل شدند
#سردارشهید_علی_تجلایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهیدانه همـہ مے گویند : خوش بحـال فلانے #شهیــد شد🌹 امــا هیچکس حــواسش نیست کہ فلانے براے #شهیــد
🔻همسر شهید حججی:
🌷دوران #عقدمان یک سال و هشت ماه طول کشید. بعد از چند دفعه بالا و پایین کردن زمان مراسم، بالاخره جدی جدی افتادیم دنبال برگزاری #عروسی.
🌷نزدیک خانه پدرم، خانه ای #اجاره کردیم و جهیزیه چیدیم. سر جهیزیه خریدن با محسن خیلی ماجرا داشتیم. مدام با پدر و مادرم کل کل داشت که چرا اینقدر پول خرج می کنید و ما اصلا به این لوازم نیاز نداریم.
🌷گیر داده بود که مبل نمی خواهیم. نگران بود: « شاید یکی که نداره بیاد و ببینه و دلش بخواد!»
📕 کتاب سربلند
#شهید_محسن_حججی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 📡 #خانواده_متعالی_در_قرن_21 #خانواده_موفق #قسمت_چهل_و_ششم: نامزد بازی ناقص! 🔰🔸🔹🔸🔗✨ استاد پ
❣﷽❣
#خانواده_متعالی_در_قرن_21
#خانواده_موفق
#قسمت_چهل_و_هفتم: آثار مخرب بیکاری جوانان!
🔰🔸🔹🔸🔗✨
استاد پناهیان:
💖 ازدواج آدمو مهربون میکنه .
🔷ازدواج آدمو اهل مروت خواهد کرد
🔰ازدواج آدمو رشد میده
🌱👆
اثر طبیعیشه؛
✅ یه زمانی میگفتن پسرمون بره سربازی درست بشه؛ ☺️
بره سربازی درست بشه....
یعنی چی❓
🤔
البته این مال زمان قدیم بود که سربازیها خیلی سخت بود
الانم گاهی من شنیدم یه چیزایی رو
بالاخره یه مقدار سختی که تو سربازی هست .
اما متاسفانه در زندگیه دبیرستانی جوان ها سختی نیست.
❌
دبیرستان ،گل و بلبله 😒
یعنی نصف روزش کاملا بیکاره!
این خیلی وضعیت ناجوریه
❌👆
جوان دبیرستانی که نصف وقتش آزاده .....
🔥
🔻خب امام صادق ع فرموده
👈قطعا این جوان گناه خواهد کرد ...
تازه اون زمان ماهواره ام نبوده❗️
که حضرت اینو میفرمودن 👆
امکانات شبیه بلوتوث و چیزای دیگه ام نبوده
👈حتما" دچار گناه میشه
بیکاری 👈برای جوان معصیت میاره ..
🔞🔥
میفرماید :
اگه من جوان بیکار ببینم با قبضه ی شمشیر کتکش میزنم 😒
👆
❌اینقدر خطرناکه
الان رسمیه این بیکاری.....
آقا شما چکار میکنی ❓
دبیرستانم !☺️
دبیرستان که نصف وقتت آزاده!!!
😕
مگر اینکه حالا اون لحظه های پشت کنکور، یکمی بخواد به درس برسه!
خب این تخیلها چه میکنه با فرد ...
👆💔😞
در وقت آزادش،،، پر از انرژیه💥💥💥
بعدش میاد با هر زندگی مواجه میشه خلافه
انتظارشه !☹️
🔻🔹🔻🔷🔻
یکی از مشکلاتی بزرگی که زیاد دیده نمیشه اینه که
در دوران دبیرستان
دخترا و پسرا تقریبا بی کار هستن!
و این بیکاری قطعا اون ها رو به فساد میکشونه
شک نکنید!
پدر و مادر ها حتما یه فکری به حال وقتای اضافه ی بچه هاشون بکنن.
👆🏻⛔️
مخصوصا در دوران دبیرستان که یه مقدار کمی توی مدرسه هستن و بقیه وقتشون آزاده
در حالی که جوان، یه گلوله ای از انرژی هست.💥💥💥
این انرژی باید در راه صحیح مصرف بشه
وگرنه حتما در راه غلط و گناه مصرف خواهد شد...
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
1_69962498.mp3
70
#فایل_صوتي_امام_زمان ۶۷
کوچیک نَمون❗️
✴️اندازه افکار و دغدغه های تو،
اندازه واقعیِ تو رو نشـون میدن!
دغدغه های بزرگی رو انتخاب کن،
و برای رسیدن بهش، نقشه بکش!
عمرت امانته، تلفش نکن👆
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺🍃🌺 🔹بانوی شهیدہ عصمت پورانوری فرزند غلام علی در تاریخ بیستم اردیبهشت ماه سال چهل و یک در #دزفول
🌸لبخند خدا
💢از مدرسه بر می گردد و با ناراحتی وارد خانه می شود و یک گوشه می نشیند و به مادر می گوید: «من دیگر مدرسه نمی روم».
💢مادر دلیل ناراحتی اش را که می پرسد و عصمت می گوید: «من می خواهم با #حجاب_کامل به مدرسه بروم. خانم مدیر می گوید یا باید لباس فرم مدرسه را بپوشی یا اجازه ورود به مدرسه را نداری. من دیگر مدرسه نمی روم. لباس فرم لباس پوشیده ای نیست!»
💢مادر #مربی عصمت است و پرورش دهنده ی روحش. کسی که عصمت، عصمت بودنش را مدیون تربیت اسلامی اوست. فردا می رود مدرسه تا پرونده ی عصمت را بگیرد. به مدیر می گوید :« من چهار دختر دارم. میخواهی بلیط جهنم را برای خودم بخرم و دخترانم را بیحجاب کنم! برای آخرتم چه کنم!»
💢و این جا #اعتقادات عصمت و #اقتدار کلام مادرش بر قانون مدرسه #غالب می شوند و عصمت با پوشش کامل به مدرسه می رود و همرنگ جماعت نمی شود تا لبخند خدا را ببیند.
#شهیده_عصمت_پورانوری🌷
#شهید_شاخص_سال98
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌸لبخند خدا 💢از مدرسه بر می گردد و با ناراحتی وارد خانه می شود و یک گوشه می نشیند و به مادر می گوید
4⃣0⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
💠وقتی ازدواج برای یک نفر کمال باشد . . .
🔻متنی که ارزش داره بارها بخوانیم👇👇👇
🌿🌸 و آنگاه که یک نفر ازدواج را افزایش #شتاب_حرکت در مسیر کمال می بیند، نظرش را درباره خواستگارش چنین برای مادر شرح می دهد: « خوبه! دقیقاً همونیه که تو ذهنم بود. آخه #صداقت داشت و بیریا بود. مهمتر از همه یه رزمنده س. تو حرفاش بهم گفت که یه پاسداره و چیزی از خودش نداره. بجز یه اتاق تو خونه ی پدری اش که فرش زیر پاش هم یه نمد بیشتر نیست. منم بهش گفتم که مادیات برام #مهم_نیست.»
🌿🌸 و آن گاه که ازدواج برای یک نفر، کمال باشد، همین می شود. این که #تنها_خرید عصمت برای عروسی اش می شود یک چادر مشکی و یک چادر سفید و لباس عروسی اش را نیز مادر با پارچه ای که از مکه آورده است می دوزد.
🌷🌿 و آن گاه که ازدواج برای یک نفر، کمال باشد، همین می شود. این که مادر، وقتی چادر سفید عروسی را می دهد دست عصمت و او برای اولین بار سر می کند، مدام زیر لب #ذکر می گوید و در پاسخ مادر که رمز این ذکرها را می پرسد چنین می گوید: «دعای #شهادت می خوانم! یعنی من لیاقت دارم زیر این چادر شهید شوم؟»
🌹🌿 و آن گاه که ازدواج برای یک نفر ، کمال باشد، همین می شود. این که او تمام سنت هایی را که دختران در زیباترین شب زندگی شان انجام می دهند، بی خیال می شود و به #احترام همسایه های شهیدشان حتی #آرایش_هم_نمی_کند. می گوید«نمی خواهم دل مادر شهیدی رنجیده شود»
❤💞 و آنگاه که ازدواج برای یک نفر کمال باشد، همین می شود. این که روز عروسی اش برخیزد و بین دوستانش چنین سخنرانی کند: « ازدواج نیمی از دین است و باید دین را کامل کرد. ازدواج نه بهخاطر رسیدن به آرزو و امیال، بلکه برای نزدیک شدن به خدا و #رسیدن_به_کمال در دین رسول الله (ص) است. طبق آیات قرآن هر موجودی باید برای خود یک #همدم داشته باشد. شما خواهران باید برای ازدواج آماده و به فکر #تجملات زندگی #نباشید. همیشه قانع باشید. بهترین راه برای رسیدن به پاکیها را انتخاب نمایید. من شما را به #تشکیل خانواده سفارش میکنم. چرا که بهترین آرامش را در سایهی ازدواج به دست میآورید.»
🌿🌸و آن گاه که ازدواج برای یک نفر کمال باشد، همین می شود. این که شب عروسی ، آن گاه که هنوز پا در اتاق محقر شوهر نگذاشته است، چادر سفیدش را با چادر مشکی تعویض می کند و همه ی مهمانان را رها کرده و با تازه داماد می روند #دعای_کمیل»
🌹🌿 و آن گاه که ازدواج برای یک نفر کمال باشد، همین می شود. این که به مادر بگوید:« نباید برای صبح روز عروسی به زحمت بیفتید و هدیه بیارید» و در پاسخ مادر که این رسم و رسوم است و نمی شود از آن گذشت بگوید :
« پس هدیه من باشه آن 4جلد کتاب اصول کافی که برایم از شیراز خریدید.»
🌺🌿 و آن گاه که نه ازدواج بلکه لحظه به لحظه زندگی برای یک نفر بهانه ای برای بالا رفتن از پله های کمال باشد و آنگاه که یک نفر مسیر « مَن طَلَبَنی وَجَدَنی و مَن وَجَدَنی عَرَفَنی و مَن عَرَفَنی عَشَقَنی» را طی کرده باشد به یقین پروردگار پاسخ خواهد داد که « وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتُه» و مگر عاشق شدن پروردگار غیر ازین است که « و مَن عَشَقتُه قَتَلتُه» و خوش به سعادت آنان که در راه خدا کشته می شوند که بالاتر از آن نیکی دیگری وجود ندارد.
🌷🌿و در نهایت عصمت این اسطوره سبک زندگی اسلامی در 19 آذر 1360 در حالی که فقط 66 روز زندگی مشترک را تجربه کرده است، آنگاه که بذای زیارت قبور شهدا قدم در راه عاشقی می گذارد، در اثر تذکش راکت هواپیمای عراقی، بر روی پل قدیم دزفول آسمانی می شود.
🌸🌿مزار مطهرش در کنار مزار یادبود برادر شهیدش علیرضا پور انوری که هیچ گاه از عملیات والفجر مقدماتی برنگشت در قطعه 2 گلزار شهدای امیرآباد دزفول زیارتگاه عاشقان است.
#شهیده_عصمت_پورانوری🌷
#شهید_شاخص_سال98
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh