4_5980805284677812708.mp3
2.76M
#فایل_صوتي_امام_زمان ۷۱
💢تمام زمین،تو را خواهند شناخت
اگر؛
ما هرچه داریم روی هم بگذاریم؛
استعدادمان را
هنرمان را
آبرویمان را
و همه ی دار و ندارمان را.
رمز ظهور
دستان گشاده وهمدل ماست.
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#پدر_شهید: این انگیزه ( نابودی داعش و امنیت مرزهای اسلام) به قدری در مرتضی قوی بود که حتی وقتی شنید
✍ #خاطره_شهدا🌷
💢یک طرح عملیاتی را بچه های قدیمی جنگ ریخته بودند و به قول معروف جمع شده بود و میخواست #اجرایی بشه...
💢مرتضی چند روز بود از مرخصی برگشته بود، همون روز آمد منطقه، فرمانده صداش زد و داشت نقشه را برایش توضیح می داد؛ مرتضی همینطور با اون نگاه نافذش داشت نگاه میکرد؛
💢صحبت های حاجی که تمام شد، مرتضی شروع کرد به شمردن #نقص ها، آن قدر #مستدل و کارشناسی شده درباره ی توان نیروها و امکانات سنگین و سبک نیروهای خودی و دشمن سخن گفت که همه را مجاب کرد. طوری که طرح عملیات را کلا مرتضی عوض کرد.
#شهید_مرتضی_حسین_پور🌷
#شهید_مدافع_حرم
#فرمانده_شهید_حججی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
در سرم نیست
بجز حال و هوای #تو و یادت...
شادم از اینکه همه
حال و هوایم #تو شدی....
#رفیق_شهیدم
#شهید_محسن_حججی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
در سرم نیست بجز حال و هوای #تو و یادت... شادم از اینکه همه حال و هوایم #تو شدی.... #رفیق_شهیدم #
3⃣1⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
🔻برشی از کتاب سربلند
💠به روایت همسر شهید حججی:
❣یک روز که از سر کار آمد، مثل همیشه رفتم دم در #استقبالش. دیدم سازش کوک نیست. مدام از جلوی چشمم فرار می کرد. رفتم دنبالش. وسط هال دستش را گرفتم و برگرداندمش سمت خودم: «چهت شده؟ قلبم اومد تو حلقم!»
❣نشست رو گل فرش و زد زیر #گریه: «من رو نمی برن. فرمانده اجازه نمیده، لیستشونم بستند. زهرا! تموم شد و رفت.» پرسیدم: «مطمئنی که دیگه هیچ راهی نداره؟» سرش را به نشانه تایید تکان داد.
❣کاری از دست من برنمیاد؟
نه تو که دعا کردی، نمی دونم چرا خدا من رو قبول نمیکنه.
بالشتی آوردم که کمی بخوابد. صورتش خیس گریه بود. در همان حال خوابش برد. رفتم توی اتاق. با عز و ناله به خدا گفتم: «نکنه به خاطر دل دل کردن منه؟ نکنه چون هی میگم بره نره، بشه نشه محسنم رو نخریدی؟«
❣عکس حاج احمد(شهید احمد کاظمی) را گرفتم توی دستم: «ببین چه حال نا آرومی داره! خودت سپاهش رو ردیف کردی، میشه سوریهش رو هم حل کنی؟»
❣مادرم منتظرمان بود. رفتم و بیدارش کردم. بین راه هنوز #آشوب بود. جلوی پادگان که رسیدیم، شروع کرد به اشک ریختن. با سوز و گداز گفت: «زهرا! اینا دارن میرن و من جا موندم.»
❣دلداریاش دادم: «میشه دیگه حسرتشون رو نخوری اگه صلاحت باشه...» صدای گوشی اش بلند شد. یکی از لشکر زنگ زده بود که اسم تو را هم در لیست نوشتهاند، آماده باش. زمان دقیق رفتن مشخص نبود؛ فردا یا دو هفته یا سه هفته بعد.
#شهید_محسن_حججی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠معرفی کتاب4⃣2⃣ 📗 سرمشق 🌷☘🌷☘ 🔰محتوا: 📖 #سر_مشق؛ خاطراتی است کوتاه و مستند از زندگی #جهادی شهید
💠معرفی کتاب5⃣2⃣
📗 قرار بی قرار
🌷☘🌷☘
🔰محتوا:
📖کتاب قرار بی قرار حکایت بی قراریهای پرستویی است که دنیا ظرفیت وجود بی تابش را نداشت... 📝روایت زندگی #شهید_مصطفی_صدرزاده از #کودکی تا #شهادت... از زبان همسر، خانواده و دوستان و همرزمان شهید...🌷
😊از شیطنتهای بامزهی دوران کودکی و کلاس #بازیگری تا تغییر مسیر و ورود به فعالیتهای فرهنگی و بسیج و جذب بچهها...
... 🕊از تلاشهای شبانه روزی مصطفی برای رفتن به سوریه و مواجه شدن با موانع تا #تغییر_هویت از ایرانی به افغانی و زندگی با افغان ها و تغییر چهره برای ورود به سوریه و حضور با نام جهادی #سید_ابراهیم
. ❤ #فرماندهی_گردان_عمار و #جانشین_تیپ_فاطمیون که او را با نام سید ابراهیم میشناسند...
👌شخصیتی متفاوت و دوست داشتنی که خواندن کتابش بی قرارت میکند...😭
لینک خرید کتاب
https://bookroom.ir/book/52846/مدافعان-حرم-5-قرار-بی-قرار-شهید-مصطفی-صدرزاده#myModalRegister
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
5b451a560038b77c98756cef_-5172719360105926638.mp3
6.32M
#صوت_شهدایے
باید گذشت از این دنیا بھ آسانے ... !
🎤🎤 حاج مهدی سلحشور
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهادت یک واژه و راهِ ...
#تمام_نشدنی است ...
و آنقدر دست یافتنی است که هرکس می تواند،
آرزویش را داشته باشد و امیدش را هم به دل، که حتما به آن دست خواهد یافت ...
و اما...هر آرزویی ... بهایی دارد ...
بعضی ها با پول به آرزوهایشان می رسند
و ما با #جان ...
و جان دادن، #آدم_شدن میخواهد
خالص و مخلص شدن میخواهد ...
سختی و درد کشیدن می خواهد!
و همه ی اینها ...
خلاصه می شود در شهیدانه زندگی کردن...
شهیدانه زندگی کنیم تا شهید شویم...
و شهدا این گونه زیستند...
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
eitaa.apk
13.92M
✅ #آپدیت_ایتا نسخه 3.2.12
🔸 قابلیت درج بیوگرافی
🔸 امکان جستجو براساس تاریخ
🔸 امکان انتخاب قالب های جدید
🔸 سهولت در ارسال گیف
🔸نمایش ویدئو در حالت تمام صفحه
🔸رفتن مستقیم به پیام از منوی رسانه های اشتراکی
🔸و رفع برخی معایب قبلی
🔘 این نسخه 👆 هماکنون از طریق فروشگاههای اندرویدی معتبر و نیز وبسایت رسمی ایتا به نشانی زیر نیز قابل دریافت است:
http://www.eitaa.org/dl
🍃🌹🍃🌹
eitaa.com/joinchat/3491823617Cd3c6186126
به ما بپیوندید👆👆
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
ای دل #بشارت میدهم
خوش روزگاری میرسد😍
هم درد💔وغم طی میشود
هم #شهریاری میرسد
گر کارگردانِ جهان
باشد #خدای مهربان
این کشتیِ طوفانـ🌪 زده
هم بر کناری #میرسد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌺
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
لبخندِ #تو
خلاصه تمام خوبي هاست💖
لختي #بخند
خنده گلـ🌸 زیباست
#شهید_سیدرضا_طاهر
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_5904355803111884418.mp3
3.07M
#استاد_عالی
#حتما_گوش_کنید👆
✅ با امام زمان عج بشینید
و دردِ دل کنید
🔹 امام از همه چیز خبر داره
🌺ظهور امام زمان(عج) #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣از #زیارت برمیگشتم، دیدم توی #دارالحجه خانمی با قلم #خوشنویسی به نستعلیق مینویسد. ❣اومدم به مح
پرسید: چی کار کنم #شهید بشم؟ دست زدم روی شانه اش و با خنده گفتم:
ان شاءالله #ویژه شهیدشی!
گل از گلش شکفت.
-خب ،حالا چی کار کنم؟
- به نظرمن، ما خودمون نمی تونیم این راه رو بریم. باید #یکی دستمون رو بگیره.
و بعد این شعر را برایش خواندم:
گر می روی بی حاصلی
گر می برندت #واصلی
رفتن کجا؟ بردن کجا؟
#شهید_محسن_حججی 🌷
#کتاب_سربلند
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#ادمین_نوشت✍
دوستان سلام✋
📆امروز سالروز شهادت #رفیق_شهیدم، جوان مومن انقلابی، #شهید_عباس_دانشگر هست.
👈به همین مناسبت بیشتر مطالب📜 #امروز رو اختصاص میدم به این شهید عزیز🌷
❣امیدوارم که #عنایت_شهید عباس دانشگر شامل حالمون بشه و دستمون رو بگیره و به #قافله_شهدا برساند ان شاءالله🙏
🌷شادی روحش #حمدوصلواتی نثار کنید
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
♨️شهید حرمی که مثل مادرش #زهرا (س) بین درو دیوار ســ🔥ـوختـــ 🔹یکی دو سال بود #عباس خیلی اصرار می کر
✍برای #رفیق_آسمانی🕊
🍂 #سه_سال گذشت از اولین
روزی که خبر آسمانی شدنت در دنیـ🌎ــا پیچید و هزار هزار چشم خیره به عکس📸 هایی که از #تو دست به دست میشد
🌾آری سه سال گذشت از #اولین
نگاهی که به نگاه معصوم تو گره خورد
و انگار دلمـ💗 پر شد از #وجود_تو!
🍂سه سال گذشت از اولین روزی که
دوست داشتم #خودم را در آینه دلم شبیه تو👥 ببینم، همان قدر #معصوم
و پاک و نورانی✨
🌾دوست داشتم از تو بشنوم🎧 از زندگی پر برکتی که در #جوانی، آسمانی ات کرد و بدانم چه کردی‼️ که خدا کنار نامت به خط خون نوشت #شهیـــد!
🍂دوست داشتم شبیه تو نمــاز بخوانم؛ شبیه تو #زندگی کنم، جایی باشم که تو بودی👤 و راهی را بروم
که #تو_رفتی و دقیقا پا👣 جای پای
تو بگذارم که شاید من هم #شبیه_تو
عاقبت به خیر باشم✅
که شاید ...
#شـهـید_شوم_شبیه_تو!
#شهید_عباس_دانشگر🌷
#شهید_دهه_هفتادی_مدافع_حرم
#سالروز_شهادت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍برای #رفیق_آسمانی🕊 🍂 #سه_سال گذشت از اولین روزی که خبر آسمانی شدنت در دنیـ🌎ــا پیچید و هزار هزار
4⃣1⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠 شهادت عباس
⚜روستایی که تا یک هفته پیش تا مرز #سقوط رفته بود با همت، #شجاعت و رشادت های عباس و چند نفر از دوستان اینطور نشد🚫 و ما یک هفته زیر آتش سنگین و حملات دشمن💥 #مقاومت کردیم.
⚜وقتی روز آخر #روستا سقوط کرد و ما مجبور به ترک روستا شدیم به ما گفته شد که باید روستای پشتی را #پر_کنید تا دشمن نتونه از این جلوتر بیاد📛. یکی از بچه هامون زخمی شده بود و قرار شد ما اون رو به بهداری🚑 برسونیم.
⚜منم به #عباس گفتم بیا همراه ما بریم و این دوستمون رو برسونیم بهداری ولی عباس قبول نکرد❌. قرار شد عباس با #فرمانده تیپ بروند سمت منطقه جدید. دوباره بهش گفتم: عباس اینجا دیگه کاری نیست و بقیه هستند، بیا #بریم.⚡️ولی بازم عباس قبول نکرد.
⚜سر یک سه راهی╣ #راه_ما از هم جدا می شد. ما می خواستیم بریم به راست➡️ و سمت بهداری ولی عباس و بقیه به سمت چپ⬅️. #نگاهای_آخر ما بود، لبخند روی لبش😄 بود و داشت به من نگاه می کرد که از هم جدا شدیم💕.
⚜تقریبا دو ساعت⌚️ بعدش به ما خبر رسید که عباس به #شهادت رسیده و نمیشه جنازه عباس رو برگردوند عقب😔. شب اون منطقه خیلی ناامن بود و اصلا امکانش نبود که بشه #پیکرعباس رو عقب آورد.عباس #شب_جمعه پیکرش تنها افتاده بود.
⚜ما صبر کردیم و تقریبا ساعت 11 یا 12 جمعه بود که رفتیم به منطقه #شهادت_عباس. به ما گفته بودند که اونجا به دوتا ماشین🚙 #موشک_تاو اصابت کرده و شما باید احتمالا پیکر عباس رو کنار ماشین جلویی پیدا کنید.
⚜ما تا نزدیکی های دشمن رفتیم ولی ماشینی پیدا نکردیم😔. بعد خبر دار شدیم که اون ماشینی که ازش گذشتیم🚕 همون ماشینی بوده که پیکر عباس⚰ کنارش قرار داشته.
⚜داشتیم برمی گشتیم، یه مسجد 🕌حوالی اون منطقه بود و ما که از کنار این مسجد رد شدیم، یکی از دوستان گفت: به حق همین مسجد ان شاالله که پیکر عباس رو #پیدا می کنیم. آخه ما سر پیدا نشدن پیکر یکی دیگه از دوستان #شهیدمون خیلی زجر کشیدیم و طاقت نداشتیم که دیگه پیکر عباس هم برنگرده😭.
⚜وقتی دوباره رسیدیم به ماشینها، من بین #ماشین_سوخته_ودیوار، یک جسد سوخته دیدم که هرچه نزدیک تر می شدیم بیشتر شمایل عباس در آن دیده میشد😭. چون عباس قد بلند و هیکل رشیدی👤 داشت و وقتی رسیدیم بدون دیدن چهره اش و بدون هیچ تردید تشخیص دادم که این #عباس است
⚜چون دوتا انگشترهای عباس💍 را در دستش دیدم. فهمیدم که خود عباس است. یکی از این انگشترها رو یکی از بچه های #سوریه بهش یادگاری داده بود و به عباس گفته بود که من #شهید_میشم و وقتی که این انگشتر رو دیدی یاد من کن،⚡️ ولی عباس از همه جلو زد🕊. ولی کجا بودی ببینی که الآن عباس خودش #شهید شده و تو باید یادش کنی🌷.
#شهید_عباس_دانشگر
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
مشترک مورد نظر_1396-12-1-16-51.mp3
3.36M
🔊 #صوت_ویژه
📱 مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد...📞☎️
🌹 #شهید_عباس_دانشگر 🌹
🗣 سجاد نوری...
👇👇👇
@shahidNazarzadeh
4_5785005233256006271.pdf
11.4M
#فایلpdf
ویژه نامه #اذان_صبح_به_وقت_حلب
💠 زندگی نامه، خاطرات، دستنوشته ها و تصاویر......
⚜جوان مومن انقلابی
⚜شهید دهه ی هفتادی
⚜مجاهد فکری و فرهنگی
#شهید_عباس_دانشگر🌷
#شهید_مدافع_حرم
#خیلی_زیبا_و_تاثیر_گذاره
#خصوصا_برای_جوانان👌👌
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺🍃🌺🍃 🍃هر جا می رفت، می ریختند دورش. یک شب داخل مسجدی بودیم نزدیک حلب، کارمان تمام شده بود.یک دفعه
✍ #خاطره_شهدا🌷
مصطفی صدرزاده روز #تاسوعا شهید شد.
خیلی دمغ و ناراحت بودیم. کمرمان شکسته بود. عصر عاشورا بعد از شکسته شدن #محاصره توانستیم به عقب برگردیم.
با عمار رفتیم مقر، با چند نفر دیگر روضه گرفته و به سر و صورتشان گِل مالیده بودند. با سر و ریش گِل زده آمد پیش ما.
تکتک نیرو های سید ابراهیم را #بوسید. جملهاش به بچه های عرب زبان این بود:《أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ》 به من که رسید، توی گوشم آرام گفت:《غصه نخور! منم چند روز دیگه #مهمان سید ابراهیم هستم.》
📚قسمتی از کتاب #عمار_حلب
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهدای_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠خواب مادر شهید 🌷درد #فراق و دوری احمد برایم رنجآور شده بود😔 و گاهی #سخنان اطرافیان بر دردم میافز
دل من تنگ همین
یک لبخنـــد
و تـــو در
خنده مستانه خود
می گـذری
نوش جانتـــ
امّـا
گاه گاهـی
به دل خسته ما هم
نظـری ...
#بهوقتدلتنگیت😔
#شهید_احمد_مکیان🌷
#طلبه_شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
دل من تنگ همین یک لبخنـــد و تـــو در خنده مستانه خود می گـذری نوش جانتـــ امّـا گاه گاهـی به د
5⃣1⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
💠خواب شهید صدرزاده را دیده بود
🌸دوره آخری که همراه احمد در منطقه بودم، دیگـر خبری از احمد سابق نبود.
انگار داشت خودش را آماده #پرواز می کرد. کمتر شوخی می کرد، اوقات فراغتش را مشغول قرائت #قرآن بود.اگر کوچک ترین غیبت می شنید، #تذکر می داد یا از مجلس بیرون می رفت.
🌸یک روز وقتی از #خواب بیدار شد، ناراحت بود. آنقدر اصرار کردم تا دلیل ناراحتی اش را گفت #خوابِ سید ابراهیم را دیده بود(شهید مصطفی صدر زاده) بعد از شهادت سیدابرهیم اولین باری بود که خوابش را می دید. می گفت:"سید با #خنده، ولی طوری که بخواد طعنه بزنه بهم گفت: بامعرفتا! به شماها هم میگن #رفیق! چرابه خانواده ام سر نمی زنید؟!"
🌸دوباره چند روز بعد ناراحت و بی قرار بود ولی چیزی نمی گفت.با کلی #اصرار و التماس حرف از زیر زبانش کشیدم.
گفت: "دوباره خواب سید ابراهیم رو دیدم.توی عالم خواب شروع کردم به #گریه کردن که سیدجان پس کِی نوبت من میشه؟ #خسته ام.خودت برام یکاری بکن"
🌸می گفت: سید درجواب #لبخند ملیحی زد و گفت: "غصه نخور. همه رفقایی که #جامانده اند، شهادت روزیشون میشه."
حالا که احمد رفته تنها دلخوشی ام همین جمله سید ابراهیم است.و به امید روزی هستم که خودم را دوباره در جمعشان ببینم.
راوی:دوست و همرزم شهید
#شهید_احمد_مکیان🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔹هر دو #زانوهایش را از دست داده بود وهمیشه درد⚡️ شدیدی داشت. #مینیسک پاهایش حسابی دچار مشکل شده بود
🍃🌸🍃🌺
🔸هـــــر چه گفتیم
🔹جــز #حکایت دوست💞
🔸در همـــه #عمر
🔹از آن پشـــمانیم😔
#شهید_محمدتقی_سالخورده🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍برای #رفیق_آسمانی🕊 🍂 #سه_سال گذشت از اولین روزی که خبر آسمانی شدنت در دنیـ🌎ــا پیچید و هزار هزار
🍃🌸🍃🌸🍃
شهيد دانشگر كمي قبل از شهادت نماز ظهر را در تيررس #دشمن اقامه ميكند؛ مثل ياران حسين(ع) اما باز هم #آرام است و اين موقعيت خطرناك از كيفيت نمازش كم نميكند
كسي نميداند در اين #نماز ميان عباس وخدا چه ميگذرد. او چند ساعت بعد به شهادت ميرسد...
«عباس ساعت سه و نيم بعد از ظهر پنجشنبه 95/3/20 به شهادت رسيد ولي ما در مقر بوديم #نميدانستيم كه عباس شهيد شده يا نه فقط ميدانستيم كه عباس براي جلوگيري از پيشروي دشمن به جلو رفته،
موقع #غروب خورشيد بود كه همه نگران بوديم و ميگفتيم عباس الان مياد، سياهي شب فرارسيد همه بيقرار بوديم.
گاهي از مقر بيرون ميآمديم #چشمانتظار عباس بوديم، از سر شب تا صبح هرصدايي كه ميآمد همه بيرون ميپريديم كه عباس اومد،عباس اومد
صبح فرارسيد، نيروهايي که براي #تفحص جلو رفتند، پيكر مطهرش را به عقب آوردند، ديديم #خون صورت عباس را خضاب كرده و سرخياش سرزمين #حلب را رنگین کرده است»
#شهید_عباس_دانشگر
#کلنا_عباسک_یازینب(س)
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
@shahed_sticker۲۳۰.attheme
221.2K
• #شهید_عباس_دانشگر ۳
• #تم_رفیق_شهید 📲
• #تم
🔻تم_های_جذّاب_ایتا😍👇
ایتایی متفاوت رو تجربه کن👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1214906384Cdb15194a25
Recording۲۰۱۵۰۶۰۴_001_1395-6-27-23-58.amr
369.3K
صوت ضبط شده #شهید_عباس_دانشگر
درجنوب حلب سوریه
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh