eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.9هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی می‌خواهند به استقبال بروند ⇜با بهترین سیما😍 ⇜با لباس ⇜و بهترین می روند🕊🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#در_محضر_شهید 9⃣4⃣ اگرما #هواےنفس را کنار نگذاریم کارهایےڪہ انجام میدهیم هیچ #فایده‌ای نخواهدداشت،
یه خاطره بامزه از شهید به روایت "حاج احمد متوسلیان": 🌴حاج همت روی دست ما زده بود! من خیال می کردم خودم آدمِ هستم! اما حاج همت رویِ دست ما زده بود😅 او یک سری از تصاویر کوچکِ برچسب دار از را تویِ جیبش، گذاشته بود 🌴و هر چند لحظه ای یک بار، کاغذ پشت یکی از آنها را جدا می کرد و در حالی که را، در کفِ دستش مخفی کرده بود، به طرفِ مأموران پلیسِ سعودی👹 می رفت و با آنها صحبت می کرد و را در روی کلاه کاسکت سفید رنگِ مأموران پلیس سعودی می چسباند😄 🌴پلیس ها هم که از علتِ شدیدِ مردم بی خبر بودند، دائم به آنها چشم غرّه می رفتند😂 در آن روز حدود ۵۶نفر از مأمورانِ قلدر ، ندانسته به توفیق تبلیغ تصویرِ حضرت امام♥️مفتخر شدند 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
#کنترل_ذهن_در_مسیر_تقرب 1⃣2⃣ #استاد_پناهیان 🔻 💠اگر انسان به نگاهِ درست عادت کند، کنترل ذهنش را به‌د
⃣2⃣ 🔻 💠امام‌صادق(ع): اگر زیاد به نعمت‌هایی که خدا به دیگران داده، نگاه کنید، اندوه شما طولانی می‌شود 💠وقتی به تو خوش گذشته و به‌خاطرش خدا را شکر می‌کنی، این قیمتش بالاتر از صبر در بلاست! 💠علی(ع) می‌فرماید: متقین در دنیا همانند خوشگذران‌ها لذت می‌برند 💠خدا خوشحال می‌شود بنده‌اش از نعمت‌اش استفاده کند، لذّت ببرد بعد از او تشکر کند _ 🔹 امام باقر(ع) می‌فرماید: «لَا وَ اللَّهِ مَا أَرَادَ اللَّهُ تَعَالَى مِنَ النَّاسِ إِلَّا خَصْلَتَيْنِ أَنْ يُقِرُّوا لَهُ بِالنِّعَمِ فَيَزِيدَهُمْ وَ بِالذُّنُوبِ فَيَغْفِرَهَا لَهُم»(کافی/2/426) به خدا قسم، خدا از مردم فقط دو چیز می‌خواهد، یکی اینکه اقرار کنند به نعمت تا خدا نعمتشان را زیاد کند، و دیگر اینکه اقرار کنند به گناه تا خدا آنها را ببخشد. خدا بیشتر از این‌دو، انتظاری از بنده‌اش ندارد! اقرار به نعمت هم خیلی پیچیده نیست و احساس درونی نمی‌خواهد، همان نگاه و توجه به نعمت کافی است. 🔹در روایات برای اینکه توجهِ انسان به نعمت‌ها، عمیق‌تر شود، راهکارهایی یاد داده‌اند که در واقع، تکنیک‌های تقویت توجّه است. امروزه در دنیا این‌طور حرف‌ها بسیار خریدار دارد و اینها را به اسم تکنیک معرفی می‌کنند و مردم هم اجرا می‌کنند و نتیجه می‌گیرند؛ چقدر هم بازارش گرم است. یکی از این تکنیک‌ها این است که می‌فرماید: وقتی انسان یاد نعمتی افتاد سر به سجده بگذار؛ به‌خاطر شکرِ خدا. «إِذَا ذَكَرَ أَحَدُكُمْ نِعْمَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلْيَضَعْ خَدَّهُ عَلَى التُّرَابِ شُكْراً لِلَّهِ» (کافی/2/98) این‌کار در تقویت توجّه، مؤثر است. 🔹اگر می‌خواهی تمرین کنی که زیاد به یاد نعمت‌های خدا بیافتی، باید به یک چیزهایی هم نگاه نکنی(توجه نکنی) امام‌صادق(ع) می‌فرماید: «إِيَّاكُمْ أَنْ تَمُدُّوا أَطْرَافَكُمْ إِلَى مَا فِي أَيْدِي أَبْنَاءِ الدُّنْيَا...» (اصول‌سته‌عشر /209) بپرهیزید از اینکه زیاد نگاه کنید به چیزهایی که به دیگران دادیم- زیاد نگاه نکردن از مقولۀ کنترل ذهن است- اگر چشمت افتاد، رها کن، کسی که زیاد به نعمت‌هایی که خدا به دیگران داده نگاه کند، اندوهش طولانی می‌شود و هیچ ‌وقت ناراحتی‌اش برطرف نمی‌شود، نعمت‌هایی را که خدا به خودش داده، کوچک تلقّی می‌کند لذا شکرش برای خدا کم خواهد شد. همیشه نگاه کن به کسی که کمتر از توست، این‌طوری بهتر می‌توانی شاکر نعمت‌های خدا باشی و مستحق زیادکردن نعمت می‌شوی. 🔹در روایت هست: «الْحَالُ الَّتِي تُوجِبُ الشُّكْرَ أَفْضَلُ مِنَ الْحَالِ الَّتِي تُوجِبُ الصَّبْر» (امالی صدوق/ص613) شکر بالاتر از صبر است. یعنی به تو خوش گذشته است و می‌گویی «خدایا شکر»؛ این قیمتش بالاتر از صبر در بلاست. چون نگاه‌کردن به موضوع شکر، شیرین است، لذا امکان طولانی‌شدن دارد یعنی می‌توانی نگاهت را به‌مدت بیشتری روی آن موضوع نگه داری. 🔹یکی از مقوله‌های مهم، حسن‌ظنّ به خداست؛ خداوند بر اساس حسن‌ظنّ ما، نعمات و مقدّرات ما را تغییر می‌دهد. حالا چه کسی می‌تواند این حسن‌ظن را به خدا پیدا کند؟ کسی که تجربۀ شکر دارد. کسی که همیشه به‌خاطر نعمات، تشکّر می‌کند باورش نمی‌شود که خدا او را بزند و خدا هم او را نمی‌زند. خیلی‌ها فکر می‌کنند رابطه با خدا مثل رابطه با پادشاهان و زورگویان است! درحالی‌که رابطه با خدا، مثل رابطه فرزند با مادر است؛ البته خیلی بالاتر از آن! 🔹اگر همیشه به نعمات نگاه کنیم، نعمات‌مان زیاد می‌شود و حال‌مان هم همیشه خوب خواهد بود. ولی آیا می‌شود آدم در این دنیا همه‌اش خوش بگذراند بعد هم به بهشت برود؟ بله؛ نکند فکر کردی خدا از ما توقّع دارد حتماً اذیت بشویم و بعد، ما را به بهشت ببرد؟ نه، این‌طور نیست! سؤال: پس جهاد فی‌سبیل‌الله، عبادات، طاعات، انفاق در راه خدا و این سختی‌کشیدن‌ها چه می‌شود؟ اگر این سختی‌ها را با عشق انجام بدهی، سختی‌اش را حس نمی‌کنی و فکر نمی‌کنی که به‌زحمت افتاده‌ای. 🔹 اگر یک مهمان بسیار عزیز به خانۀ شما بیاید که دوست داشته باشی خودت را برایش بکُشی، ده برابرِ حالت عادی کار می‌کنی و خسته هم نمی‌شوی؛ چون از سرِ عشق و محبت، داری زحمت می‌کشی. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: متقین در دنیا همانند عیّاش‌ها و خوشگذران‌ها لذت می‌برند (فَحَظُوا مِنَ الدُّنْیَا بِمَا حَظِیَ بِهِ الْمُتْرَفُونَ؛ نهج‌البلاغه/27) خدا خوشحال می‌شود بنده‌اش از نعمت‌ها استفاده کند و لذّت ببرد و بعد، از او تشکر کند. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠 من بر نمیگردم 🍂وارد دارخوین شده بودیم. ۳ روز بعد نامه‌ای به امضای حاج احمد به دستم رسید که «در اس
🍃عصبانی گفت: نگه دار ببینم این کیه، پیاده شد و رفت طرف مرد کُرد، هیکلش دو برابر حاجی بود، 🍃بهش گفت: ببینم، تو کی هستی؟ کارت چیه؟ گفت: من کومله‌م، چنان سیلی محکمی بهش زد که نقش زمین شد، بعد بالای سرش ایستاد و بلند گفت: ما توی این شهر فقط یک طایفه داریم، اون هم جمهوری اسلامیه، والسلام. 🔰حاج احمد متوسلیان 📚یادگاران، جلد 9 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 سردار شهید سلیمانی: 🌷عماد مغنیه و سایر شهدا، عاطفی ترین انسان ها بودند، اما کشش و تعلق بالاتری هم در آنها بود که غلبه می کرد بر آن عاطفه... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎧 #کتاب_صوتی ذوالفقار خاطرات #حاج_قاسم_سلیمانی 👌 این مجموعه ساده و کوتاه روایتی ست از مردی که ذوا
✨🌺✨🌺✨🌺 🔹جانباز قطع نخاعی ناصر توبه‌ای در سن ۲۱ سالگی فرماندهی یکی از گردان‌های لشکر ۴۱ ثارالله کرمان را بر عهده داشت که در آن زمان حاج قاسم سلیمانی در سمت فرماندهی لشکر خدمت می کرد. 🔸سردار شهید حاج قاسم سلیمانی وقتی نزدیک ایام عید می خواست به کرمان و به دیدار والدین خود برود به همسر این جانباز زنگ می زد و می گفت: "من دو روز به خانه شما می آیم." 🔹لباسی تهیه می کرد و به خانه او می رفت. جانباز را استحمام می داد، تخت او را آماده می کرد و در این دو روز به همسر جانباز می گفت کار آشپزخانه هم به عهده من است؛ دو روز خدمت گذاری این جانباز قطع نخاعی را داشت؛ بعد به سمت خانه خودش می‌رفت. تا شهید نباشی، شهید نمی‌شوی✅ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
‌ #رمان #نخل_سوخته 📚 📖قسمت 6⃣1⃣ 📚📖دوربین رو برداشتم و اومدم لب خط. سنگرهای عراقی رو زیر نظر گرفتم،ن
📚 📖قسمت 7⃣1⃣ 📚📖خاطره ی دیگه ای که از حسین دارم مربوط میشه به عملیات والفجر چهار.اون زمان در نقطه ای به نام کوه سلطان مستقر بودیم ،محور شناسایی هم تپه ی شهدا بود. ✅اونجا غالب شناسایی ها رو حسین به تنهایی انجام می داد.لاغر اندام و سبک بود.فرز و سریع.هوش و ذکاوتش هم که جای خود داشت. ✅به خاطر دید مستقیم دشمن روی منطقه مجبور بود که شبها راه بیفتد.صبح زود می رسید پای تپه شهدا تا شب صبر می کرد و بعد می رفت میون عراقی‌ها. ✅یک شب که تازه از راه رسیده بود دور هم جمع شدیم و نشستیم به صحبت،گفتیم حسین تو که این همه میری جلو یه بار برای ما تعریف کن چه کار می کنی و چه اتفاقاتی می افته. ✅جمع خودمونی بود وحسین راحت می تونست حرف بزنه.لبخندی زد و گفت:اتفاقا همین پریشب یک اتفاق جالب افتاد.رفته بودم روی تپه ی شهدا و توی سنگر عراقی‌ها رو می گشتم که یه مرتبه منو دیدن. 🔴من هم سریع فرار کردم.اونا دنبالم افتادن.من تا جایی که می تونستم با سرعت از تپه پایین اومدم.نرسیده به میدون مین چشمم به شکاف کوچکی افتاد که گوشه ی تپه تراشیده شده بود. 🔴فورا داخل اون رفتم جا برا نشستن نبود به ناچار ایستادم،خیلی خسته بودم،دائم چرتم می گرفت.چند بار در همون لحظه حالت خوابم برد.دوباره بیدار شدم. ‼️عراقی‌ها از تپه پایین اومدن و شروع به جستجو کردن.اول فکر کردن توی میدان مین باشم،به همین خاطر اونجا رو به رگبار بستن، حدود یکی دوساعت تیر اندازی می کردن،بعد اومدن و پشت میدان مین رو گشتن. ✨من همانطور ایستاده مشغول ذکر گفتن بودم. ✔️به روایت از حمید شفیعی 🔻 🌷 ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
📚 📖قسمت 8⃣1⃣ 📚📖عراقی‌ها همه جا رو گشتن،اما اصلا متوجه شکاف نشدن.من هم خوابم می برد و بیدار می شدم و ذکر می گفتم. ⁉️به حسین گفتم:توی اون شرایط چطور خوابت می برد؟-گفت:اتفاقا بد نبود یه چرتی زدیم و خستگیمون هم در رفت.-گفتم:این اتفاقات تو روحیه ات تأثیری نگذاشته بود،نترسیده بودی. ✅با خنده گفت:اصلا،خیلی با صفا بود.کیف کردم.جای توهم خالی بود.-گفتم:خب بعد چی شد؟-گفت:هیچی عراقی‌ها خوب که همه جا رو گشتن و خسته شدن نا امید و دست از پا درازتر رفتن تو سنگراشون منم یه سرو گوشی آب دادم و وقتی مطمئن شدم که دیگه خبری نیست از شکاف بیرون اومدم. ✅میدان مین رو رد کردم و به خط خودمون برگشتم.وقتی خاطره ی حسین تمام شد همه بچه‌ها نفس راحتی کشیدن.این اولین بار نبود که حسین در چنین شرایط خطرناکی گیر می افتاد. ✨شجاعت وشهامت او برای همه جا افتاده بود. شاید یکی از دلایلی که بچه‌ها اصرار می کردن تا او از خاطراتش و از اتفاقاتی که موقع شناسایی براش اتفاق افتاده تعریف کنه،همین شجاعت او بود. ✨می دونستن او به خاطر روحیه ی بالایی که داره همیشه تا مرز خطر و گاهی حتی آنسوی مرز خطر هم پیش می رود و قطعا خاطرات جالبی می تونه داشته باشه. ✔️به روایت از حمید شفیعی 🔻 🌷 ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
1_28782842.mp3
13.99M
🎧🎧🎧 دوست شهیـــد من😍 خنده نکن، دلا رو دیوونه نکــن⭕️☺️ 🎤 به یاد دوست گوش جان دهید |🎧😌✋| 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
به مهتاب🌝 نگاه کن به ستاره و و اطلسی و رقص پروانه🦋 به روی شانه های بنگر که از راه رسیده تا من دوباره عاشقت شوم♥️ 🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ حرفِ دل♥️ را باید با گفت این روزها را جُز "تو" محرم راز می‌دانند😔 ای تویی که با گره گشایی میکنی 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
عاشقمـ♥️ عاشقِ ستاره ی ... عاشقِ ابرهای ☁️سرگردان عاشقِ روزهای عاشقِ هرچه "نامِ توست" بر آن هیچ بارانی🌧 رد پای را از کوچه باغ خاطراتمان💭 نخواهد شست 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - حجت الاسلام عالی - تکبر و اخلاق بد.mp3
2.51M
♨️تکبر و اخلاق بد بسیار شنیدنی👌 🎙حجت الاسلام 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸من در مقطعی این توفیق و لیاقت را پیدا کردم که در جنگ با داعش👹 در عراق، همرزم شهید هادی باشم. آنجا هادی را که دیدم، پرسیدم: از حاج قاسم چه خبر⁉️ گفت: "الحمدلله سالم و سلامت است." 🔹آن روز توانستم به سردار بروم. به هادی گفتم: حاج قاسم اجازه میده باهاش عکس📸 بگیرم؟ گفت: "حاج قاسم بزرگتر از این حرف‌هاست. عکس که چیزی نیست. حتی اجازه میده باهاش بخوری." 🔸هادی مرا پیش برد و به‌ عنوان یک مدافع حرم هم‌ محله‌ای به ایشان معرفی کرد و حاج قاسم هم خوشحال شد😍 آن روز بیش از هر چیزی،‌ به این افتخار کردم که یکی از بچه‌های شادآباد،‌ سردار سلیمانی است. شاید باورتان نشود، آن روز من سر سفره صبحانه حاج قاسم نشستم و از لقمه گرفتم. 🔹هادی می‌گفت: من هر روز از دست حاج قاسم،‌ لقمه می‌گیرم. این به‌جای خود اما نکته مهم، صمیمیت سردار با نیروهایش👥 بود. سردار حتی خودش لقمه در دهان نیروهایش می‌گذاشت👌 ✍به روایت همرزم شهید 📎محافظ رشید حاج 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
محفلی برای عرض تبریک به بمناسبت میلاد (سلام الله علیها) 🔹میزبان:جمعی ازمادران وهمسران شهدای دفاع مقدس ودفاع ازحرم اهل بیت به همراه هدیه ای خاص که مطمئنیم خوشحالشون میکنه 💺سخنران:حجت الاسلام قاسم سوری 🎤مداح:کربلایی سیدامیراحمدنیا 📆زمان: شنبه(۲۶بهمن)همزمان بانمازمغرب وعشاء 🚪مکان: ؛قاسم آباد استادیوسفی۲۴مسجدالمنتظر(عج) باحضورخواهران وبرادران 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صفحہ ۱۸۰ استاد پرهیزگار .MP3
883.6K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه انفال✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰 کفن تازه شهید یوسف الهی در روز تدفین شهید سلیمانی 💠باور کنید حس کردم انگار همین یک ساعت پیش او را
💠بگذار دنیا برای اهلش بماند! 🌸آخرین باری که محمد حسین از منطقه به کرمان آمده بود، با هم توی شهر دنبال کارهای روزمره رفته بودیم. گفت: مهدی!هیچ تا به حال شده یک بنز یا یک ماشین مدل بالای دیگر را ببینی و از ته دل آرزو کنی که ای کاش یکی از ان ها مال من بود؟ 🌸گفتم: راستش زیاد روی این قضیه فکر نکرده ام، اما خب! من یک انسانم. ممکن است گاهی از دلم بگذرد و بخواهم که من هم بنز،خانه و امکانات راحت داشته باشم. 🌸محمد حسین مکثی کرد و با لحنی دوستانه و برادرانه گفت: سعی کن اینها را برای اهلش ببینی. خانه، ماشین لوکس، تجملات و تشریفات برای دوستداران دنیاست. برای آن ها که طالبش هستند. 🌸ما که این راه را انتخاب کرده ایم و به جنگ آمده ایم، راهمان چیز دیگریست. بگذار دنیا برای اهلش بماند. 🍃به نقل از همرزم شهید، مهدی شفازند 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎵صوتی کمتر شنیده شده از #شهید_حججی👇 🎙 پادکست | توبه نامه 🔹درد دل های شهید حججی 🔸با #شهید_حاج_احمد_ک
◀شهـدای گـمـنام دانشـگاه علـمی کاربـردی درس می خواندیم. کنار دانشگاه یک تپه بود که بالای آن چهار شهید گمنام❤ قرار داشت. هر چند وقت یکبار می رفتیم زیارتشان. شصت هفتاد پله می خورد تا برسیم.😨 ما از پایین فاتحه می خواندیم و می رفتیم😶، اما محسن هر بار تا کنارقبرشان بالا می رفت😇 بالا رفت و رفت تا رسید😔 برشی از کتاب 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
میخواهم بزنم و پرواز ڪنمـ🕊 عشق در وجودم موج میزند معبود ومعشوق♥️ مرا فرا میخواند را بیاورید تا بپوشم خون من از خون (؏) و علی اصغر(؏) رنگین تر نیست✘ داشت می گرفت برای نماز "مغرب وعشاء" ترڪش💥 بہ خورد آنقدر "یازهـرا" گفت تا نفسش قطع شد برای آمادہ شدہ بود چهـل روز روزہ گرفتہ بود تا بہ استقبال شهـادت🌷 برود 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh