eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
7.7هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 39 استاد پناهیان؛ عظمت خدا که آمد پاکی و طهارت درون می آید عشق
❣﷽❣ 40 عظمت خدا تو دلت بشینه نتیجه اش چی میشه؟ استاد پناهیان؛ اول عظمت خدارو پیش خودت جا بنداز . نماز مودبانه بخون ، خودت معرفت داشته باش .😊 حساب ببر ،خدا که به قلبت نشست ، نتیجه ش چی میشه ؟ او انگار بهشت رو می بینه ... «اصلا می بینه » جهنم رو انگار داره می بینه ... جهنم وبهشت و می بینه... اون که چیزی نیست ،اون ور دیوار رو می بینه..☺️ اون آقای خوب ، رفت پیش اون عارف خوب بزور ،اون عارف کسی رو راه نمی داد . کسی که تو جلسه بود می فرمود؛ اون عارف به ایشون ذکری دادن ، فرمودن : این برنامه رو تا هفت ماه اجرا کن. به خیلی از نتایج می رسی . گفت آقا بعداز هفت ماه چی ؟ گفت حالا شما فعلا این هفت ماه رو اجرا کن و رفت،؟ ایشون که تو جلسه حاضر بود می گفت من به اون عارف بزرگوار گفتم که : آقا ایشون که شمارو به این سادگی گیر نمیاره که ...چرا ذکر هفت ماهه بهش دادی؟ خب ، می گفتی برای یکی دوسال برنامش و برداره ببره فرموده بود آخه ایشون که بیشتراز هفت ماه زندگی نمی کنه. من چه جوری ذکر یک ساله بهش بدم ؟ حاج سید احمد آقا با چند تن از نزدیکان حضرت امام ، اومدن خدمت حضرت آیه الله بهاءالدینی رسیدند. بعداز رحلت حضرت امام عرضه داشتند ، خانم حضرت امام ناراحتند ، غمگین اند برای امام ، یه چیزی بگید ما به ایشون بگیم تسلا پیدا کنند . آقای بهاءالدینی فرموده بودند ، اتفاقا من دیروز سه ساعت با امام جلسه داشتم . حالا امام تو بهشت ... ایشون تو اینجا ... کاری نداره ، اهمیت نده به دنیا ؛ ببین دنیا چه جوری جلوی چشمت خوار میشه به زمین میفته . ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
اذان گریہ بلند است از منارہ ی چشم بہ روزہ دارِ سڪوتت بگو ڪہ افطار است . . . 🌹 مشغول آمادہ‌سازی سفرہ‌ افطاری 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#جرعه_ای_معرفت🌾 👈قانون #اول از قوانین دهگانه #شهید_سید_مجتبی_علمدار🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
9⃣5⃣به یاد 🕊❤️🕊 شادی روحش 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
9⃣5⃣به یاد #شهید_محمدتقی_سالخورده🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
5⃣9⃣ 🌷 ای از 🌹 🔹محمد تقی فرماندۀ نیروهای فاطمیون بود و به ما سفارش می‌کرد ‌که بریم و با نیروهای‌ تحت امرش صمیمی بشیم. 🔸یه شب من باهاش رفتم برای سرکشی از سنگرها. یکی از برادران افغانستانی گفت: این فرمانده کیه؟ ما داریم اینجا این همه سختی می کشیم ، چرا نمیاد بهمون سر بزنه؟ 🔹محمد تقی رو بهش نشون دادم وگفتم: ایشون فرمانده هستند... 🔸اون برادر افغانستانی با دیدن محمدتقی خیلی خجالت کشید. 🔹بعداً بهم گفت: این آقا خیلی بهمون سر زده بود، اما اونقدر متواضع و بی‌ادعا کار می‌کرد ، که تصور نمی کردیم فرماندۀ گردان باشه... 🌹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
پایگاه هوایی"ابو الظهور" #سوریه دوسال تو محاصره بود. النصره وقتی سال ۲۰۱۵ اونجا رو گرفت ۷۰ سرباز رو همونجا به فجیع ترین شکل اعدام کرد. این حادثه میتونست خیلی جاها اتفاق بیوفته؛ حتی تو ایران! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
پایگاه هوایی"ابو الظهور" #سوریه دوسال تو محاصره بود. النصره وقتی سال ۲۰۱۵ اونجا رو گرفت ۷۰ سرباز رو
اما ایران مثل سوریه و عراق نبود. اینجا همدانی داشت.محمدتقی #سالخورده، بلباسی و حججی داشت. ایران امثال شهید موسوی داشت. اینجا جایی بود که دشمن از به خاک افتادنش نا امید شد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ به یاد پاسدار پرافتخار سپاه اسلام ناب محمدی "شهید محمدتقی سالخورده" 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
6.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آخرین نگاه‌ها ... آخرین دیدار... و آخرین خداحافظی... شهید مدافع حرم #محمدتقی_سالخورده از خانواده و عزیزانش..👆👆🌷😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
چہ ڪردہ اى تو بہ اين دل ، خانہ ات آباد کہ رفتہ اى و خيالت نمی رود از ياد عڪس شهید یک روز قبل از شهادت 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
نمی دانستم آخرین خاطراتم......نه... تمام خاطراتم از بابا فقط عکس‌های بودنِ بابا می شود... 😢💔 #زینب_خانم نازدانه شهید مدافع حرم محمدتقی سالخورده🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
6⃣9⃣ 🌷 🔹اشک محمدتقی رو کم دیده بودم...در هر شرایطی آرامش عجیبی داشت و با مهربانی و لبخند سخت ترین بحران ها رو رد می کرد... 🔸یک روز فرمانده گردان، رو خواست و به او پیشنهاد پست بالاتری داد... یعنی از مسئولیت گروهانی به معاونت گردان ارتقاء پیدا کرده بود و من اون روز باصحنه ی عجیبی مواجه شدم .. 🔹محمدتقی با تمام وجود از فرمانده می خواست منصرف بشه و این پست و به دوستان دیگه بده.. فرمانده موافقت نمی کرد و می گفت: آخه ازشما شایسته تر کسی رو سراغ ندارم وشما بهترین گزینه هستی برای این کار.. 🔸محمدتقی به پهنای صورت اشک می ریخت..گریه می کرد ..حتی به پای فرمانده افتاد و التماس می کرد و می گفت: حاضرم ده برابر کارهایی که وظیفه دارم رو انجام بدم اما پست معاونت رو به لایق تر از من بدید .. 🔹حیران مونده بودم از روح بلندش و ناچیز شمردن پست ومقام ..گرچه از کسی مثل محمدتقی که تا اون روز رفتارهای بزرگ منشانه اش رو زیاد دیده بودم خیلی جای تعجب نبود.. 🔸می شناختمش..تواضع وفروتنی اش زبانزد بود ..می ترسید دچار غرور بشه یا پایبند مقام و ...اما محکم تر از این حرفها بود که دل به اسم و رسم های دنیایی ببنده .. 🔹در خیلی از مشاغل چه زیرآب زنی ها وتخریب ها می کنند تا بتونن باتخریب دیگران پله ی ترقی خودشون رو فراهم کنند اما اون .. بعد ها که باپست جدید مثل همیشه پرتلاش وخستگی ناپذیر کار می کرد؛ 🔸یکی به اوگفت: شما که نمی خواستی قبول کنی اما حالا از همه فعال تری؟ محمدتقی گفت: الان دیگه فرق داره و وقتی مسئولیتی رو پذیرفتم باید تمام قد در خدمت باشم و کار کنم.. 🔹و در پست معاونت گردان صابرین از نیروهای مثال زدنی وپرقدرت بود ... وتصور کنین دنیایی رو که همه ی آدمهاش این چنین دلسوز ومسئولیت پذیر باشند .. ❤️🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh