🕊معنای نگاهش...
کرشمه ی #نگاهش، تو را
رها نمی کند، وقتی به نگاه
او، گره می خورد نگاهت👀
نمیتوانی از زیر پرتو انوار
نگاهش، بگذری و ...
#گرمای نگاه آبیِ آسمانی او
را حس نکنی...
چقدر معنا دار است👌نگاه
پر تلاطم این #مرد قبیله ی
خورشید...
#شهید_قاسم_سلیمانی
#سردار_دلها♥️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#روز_دختر
بر وارثان حیا🌸 و عفت معصومی
وارثان #صبر_زینبی
و وارثان چادر فاطمی😍
مبارک باد
فاطمه خانم🌺
دردانه ی شهید
#شهید_مهدی_دهقان
۳ تیر ٩٩
#روز_دختر
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به یاد #دختران_شهدا
از شهادت پدرانتان
آرامش سهم ِما می شود
اما... سهم شما ...💔
چه تقسیم عادلانه ای 😔
📎پ ن: از طرف ملت ایران روز #دخترانِ_حاج_قاسم مبارک🌸🍃
#نازدانه_های
#شهدای_مدافع_حرم
#روز_دختر🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_4970039101555212389_1397-3-23-16-40.mp3
2.12M
🎤استاد #دانشمند
💠یه جوری زندگی کن که آبروی امام زمان (عج) باشی
مثل شهید #حججی که....
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#عاشقانه_شهدا ♥️ #خاطرات_شهید_مهدی_خراسانی ↲به روایت همسرشهید 2⃣2⃣ #قسمت_بیست_و_دوم 💟این چند وقت که
❣﷽❣
📚 #رمان
#عاشقانه_شهدا ♥️
#خاطرات_شهید_مهدی_خراسانی
↲به روایت همسرشهید
3⃣2⃣ #قسمت_بیست_و_سوم
.
💟نشستم پشت در و های های زدم زیر گریه دست خودم نبود بغضم ترکید تو حال خودم بودم بچه ها حیرون نگام میکردن که یهو زنگ در به صدا در اومد پیش خودم میگفتم : "نکنه برگشته باشه..." درو باز کردم اشکامو تندتند پاک میکردم از حالت بچه ها و صدای لرزونم سریع همه چی رو فهمید
💟بدون اینکه نگام کنه رفت تو اتاق دنبالش رفتم و گفتم : "چرا برگشتی...؟! گفت :"حوله رو جا گذاشتم...! یه لحظه نگامون به هم گره خورد پرسید: "داری #گریه میکنی…؟!مگه قرار نشد اشکتو نبینم...؟!😔" ولی خودشم بغض امونش نداد حدود یه دقیقه به هم نگاه کردیم اشکاش سراریز شد سرشو تکونی داد و رفت
💟خدایااا چقد سخت بود اون لحظات آخر ناراحت بودم از اینکه چرا اشکشو در آورده بودم عذاب وجدان سختی داشتم گوشیمو برداشتم تا حلالیت بطلبم انگار مطمئن شده بودم که دیگه برنمیگرده "سلام مهدی عزیزتر از جانم#حلالم_کن اگه تو این چند سال زندگی اذیتت کردم یا زن خوبی نبودم، مهدی عزیزم من و بچه ها منتظرتیم، مواظب قلبم باش...❤"
💟بعد چند دقیقه جواب اومد "تو منو حلال کن اگه کم گذاشتم واست تو این چند سال من حلالت کردم و راضی راضی ام ازت❤" خیالم راحت شد و سپردمش به خدا. آخرین تماسش ساعت ۱۲ بود که گفت : دیگه نمیتونم زنگ بزنم خداحافظ رسیدیم تماس میگیرم با شنیدن این جمله دنیا رو سرم خراب شد دیگه حتی صداشو هم نمیشنیدم این خیلی سخت بود ولی چاره ای نبود
. (همسر شهید مهدی خراسانی)
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#عاشقانه_شهدا ♥️
#خاطرات_شهید_مهدی_خراسانی
↲به روایت همسرشهید
4⃣2⃣ #قسمت_بیست_و_چهارم
.
💟خونه برادر شوهرم مهمون بودیم دلم شور میزد حالا که اینجاییم نكنه زنگ بزنه خونه!! تو همین فکر و خیال،تلفنشون زنگ خورد تماس گرفته بود خونه مادرم وقتی کسی جواب نداد زنگ زده بود خونه داداشش دلم عجیب واسش تنگ شده بود متوجه حالم شده بود گفت : "چی شده خانومی...؟ بچه ها چیکار میکنن...؟"
💟با زحمت بغضمو خوردم و گفتم : "تا یه چیز میشه سریع گریه میکنن" خندید و گفت: "دلشون واسه باباشون تنگ شده" گفتم :"آره به خدا" از لحن و حالت حرف زدنم خنده ش گرفت دیگه بغض امونم نداد پرسید:چیزی شده خانومی؟" گفتم :راستش دل ما هم تنگ شده! با خنده گفت: ای بابا مگه ما هم #دلتنگی داریم…؟" گفتم:"آره"گفت:پس اینو بگووو بچه ها بهونن"
💟دیگه اشکام بوضوح سرازیر شده بود و گفتم: "آقا مهدی کی میای…؟"گفت:"با خداست" صداش خسته بود مثل قبلنا که زنگ میزد نبود الان که فکرشو میکنم میبینم انگار یه چیزی میخواست بهم بگه که بیقراریام اجازه نداد حرف دلشو بزنه گفتم :خوش میگذره…؟ با لحن خاصی که خالی از حس دلتنگی نبود گفت: "بدون شما مگه قرار بگذره...؟" اشکامو پاک کردم سعی کردم بغضمو بخورم تا نفهمه تا مثه همیشه خوشحال#خداحافظی کنه
💟مکثی کرد و گفت:”خطا خرابه معلوم نیست بتونم زنگ بزنم نگران نباش مراقب خودتون باشید خداحافظ..." و این آخرین تماسش بود تا ۳_۴ روز خبری ازش نبود دل تو دلم نبود خیلی دلواپس بودم همه ش منتظر بودم که خبری بهمون بدن جرأتم نداشتم به کسی زنگ بزنم وخبری بگیرم تو بی خبری سرکردن خیلی سخته خیییلی(همسر شهید مهدی خراسانی)
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
★وجدان که بیدار باشه
آدم راحت سرشو میذاره #می_خوابه ...
حتی اگر توپ و گلوله💥 بخواد از خواب بپروندش ...
#خـوابی چنین میانه ی میدانم آرزوست
#شهید_احسان_فتحی
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣
مولایم.........
بیا که بی تـ♥️ـو
نه سحـر را طاقتی است
و نه #صبــح را صداقتی ..
که سحـر به شبنم🌱 لطف تــو
بیــدار می شود
و صبـ☀️ـح، به سلام #تــو
از جا بر می خیزد ..
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺
چشمی از #عشــق ببخشایم
تا رود آفتابـ☀️ بشوید
#دلتنگی مرا ..
#شهید_سیدمهدی_ذاکرالحسینی
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - اقرار اهل سنت به وجود امام عصر - استاد فاطمی نیا.mp3
822.1K
♨️اقرار اهل سنت به وجود امام عصر
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #فاطمی_نیا
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
•••🌸
#دلنوشتـــــه
مےگـوینــد...
#شهـدارفتندتامابمانیـم
ولــــےمن مےگویـم
شهـدارفتند🌷تاماهم
بــه دنبالـشان #بـرویـم🕊
آرے
#جـامانـدهایـمـ😔
دلـــ♥️ــــرابایـدصـاف ڪرد
ایݩشهداچہدیدندڪہاینگونہمےخندند⁉️
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
#تلنگر_آسمانی
اگر کسے میگوید نمیخواهم #بمیرم،
فکر نکنید کہ از #مرگ میترسد!!!
شاید او بہ غیر از " #شہادت " #راضے نیست...
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
#سردار_بی_مرز ♥️
🦋سال هفتاد و هفت به عنوان رایزن فرهنگی در کشور بوسنی و هرزگوین مشغول خدمت بودیم. برادران #سپاه آن جا عملیات بازسازی به عهده شون بود و بعد از جنگ، در حال بازسازی🚧 بودند.
🦋یک بار #حاج_قاسم تشریف آوردند آن جا و شب مهمان ما شدند. سوال کردم از تعداد فرزندانشان⁉️ دهه هفتاد بود. حاج قاسم گفت: ما رعایت #قانون جمهوری اسلامی رو نکردیم.
(یعنی کنترل جمعیت که دوتا بیشتر نشه)
🦋بعد خاطره ای نقل کرد که: من خدمت مقام معظم رهبری رسیدم ، بحث #فرزند شد من گفتم که ما رعایت قانون جمهوری اسلامی رو نکردیم😅 آقا فرمودند: این قانون رو ما #خودمون هم قبول نداریم❌
📚منبع: کتاب حاج قاسم
#شهید_قاسم_سلیمانی 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#دُختَرت که مُتوݪد شُد
بَغلش کردی و گُفتی:
دُختر یَعنی رَحمت😍
و رَحمت بَرایم یَعنی #شَهادت..
#شهید_مهدی_زین_الدین
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
Page250.mp3
978.6K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه رعد✨
#قرائت_صفحه_دویست_وپنجاه
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠روحیه خوب و پرنشاطی داشت یکبار دیدم در حرم #حضرت_رقیه(س) برای زائرین چایی☕️ میریزد 💠رفتم کنارش👥 هم
🌾در روزگار تازهی غفلت #شهید شد
🍂بی اعتنا به عصر جهالت شهید شد🕊
🌾او بر کرانههای ازل #تا_ابد نشست
🍂عادت نکرده بود به عادت #شهیدشد
#شهید_حامد_جوانی
#سالروز_شهادت 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌾در روزگار تازهی غفلت #شهید شد 🍂بی اعتنا به عصر جهالت شهید شد🕊 🌾او بر کرانههای ازل #تا_ابد نشست 🍂
8⃣6⃣2⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰آقا حامد سال ها تو #هیئت فاطمیه (س) طالقانی تبریز به عزاداری🏴 مشغول بود. وقتی ایام #محرم می شد یکی از چرخ های مخصوص حمل باندها🔊 رو برای خودش بر میداشت و وظیفه حمل اون چرخ رو به عهده میگرفت.
🔰با عشقـ❤️ و علاقه خاصی هم این کار رو انجام می داد. وقتی #عاشورا می شد برای هیئت چهار هزار تا نهار🍲 میدادیم که حامد منتظر می شد همه کم کم برن... تا کار #شستن دیگ ها رو شروع کنه...
🔰با گریه😭 و حال عجیبی شروع به کار می کرد.بهش میگفتن آقا حامد شما #افسری و همه میشناسنتون بهتره بقیه این کارو انجام بدن. می گفت: "اینجا یه جایی هست که اگه #سردارم باشی باید شکسته شوی تا بزرگ بشی👌"
🔰و همینطور می گفت: "شفا تو #آخر مجلسه، آخر مجلسم شستن دیگ هاست و من از این دیگ ها #حاجتم رو خواهم گرفت" که بالاخره این طور هم شد😔
#شهید_حامد_جوانی
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
مراسم بزرگداشت #پنجمین_سالگرد شهادت شهید مدافع حرم حامد جوانی🌷
📆پنج شنبه ۵تیرماه ۱۳۹۹
ساعت۱۸
#وادی_رحمت، قطعه شهدای مدافع حرم
با رعایت پروتکل های بهداشتی😷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰میخواهم گریه کنم 🔸واقعاً از صمیم قلبم #راضی نشده بودم❌ فقط به احترام امین و برای اینکه به عشقش♥️
#عاشقانهاےبھسبڪشُهَدا😍😍
روزِ آماده شدن حلقههای ازدواجمون ،
گفت : « باید کمی منتظر بمونیم
تا آمـاده بشه !! »😇
گفتم : «آمـاده است دیگه ،
منتظر موندن نـداره! »😁
حلقههـا رو داده بود
تا ۲ حرف روش حک بشه "Z&A"😍
اول اسم هردومون
روی هر دو حلقه حک شد!😌
خیلی اهل ذوق بود ؛
سپرده بود که به حالت شکسته
حک بشه نه سـاده ؛
واقعاً از من هم که یه خانومم
بیشتر ذوق داشت . . .
✍راوی: خانم زهرا حسنوند(همسر شهید)
#شهید_امین_کریمی
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🕊 #افلاکیان_خاکی 11 📖 چه کار کردی احمق ؟! زدی تو گوش فرمانده سپاه غرب کشور. میدونی چی کارت می کنند؟
🕊 #افلاکیان_خاکی 12
📖 گفتند: چند دقیقه دیگه امتحان شروع میشه. صدای اذان از مسجد محل بلند شد. احمد حرکت کرد و رفت به سمت نمازخانه. دنبالش رفتم و گفتم: ...
#شهید_احمدعلی_نیّری🌷
#مناسب_انتشار_در_اینستاگرام
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#قاب_ماندگار 🎉بعضی ها وقتی #میروند دوست داشتنی تر💖 می شوند ... 🎉امروز روز #تولد_توست ولی بی حضو
#عاشقانه_شهدایی
مسجد که میرفتم ، چند باری دیدمش...
خیلی ازش خوشم می اومد چون مرد بودن را در اون می دیدم...
برای رسیدن بهش چله گرفتم
ساده زیست بود ، طوریکه خرید عروسی اش فقط یه حلقه ۴۵۰۰ تومنی بود ...
مهریه ام ۱۴ سکه و یه سفر حج بود که یه سال بعد ازدواجمون داد؛
-مي گفت مهریه از نون شب واجب تره و باید داد.
هیچ وقت بهم نمی گفت عاشقتم...
می گفت #خیلی_دوستت_دارم
می گفت اگه عاشقت باشم به زمین می چسبم....
من از سه سال قبل آماده شهادتش بودم، چون می دیدم که برایش ماندن چقدر سخت است ...
برای #شهادتش چله گرفتم چون خیلی دوستش داشتم و می خواستم به آنچه که دوست دارد برسد و دوست نداشتم اذیت شود🌸
همسر شهید برای رسیدن و ازدواج با مهدی عسگری چله می گیرد ،
ده سال بعد برای رسیدن مهدی به خدا چله می گیرد ...
🌷خوشا زبانی که شهدا را یاد کند با ذکر یک #صلوات
#شهید_مهدی_عسگری
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh