⚫️ لحظه شمار تا ماه محرم :
⏳44 روز و 3 ساعت و 51 دقيقه و 41 ثانيه مانده است 🖤
🏴میزنه قلبم داره میاد دوباره باز بوی محرم🏴
🍃🌹 سلام بر ابراهیم 🌹🍃
🍃 قسمت پنجم 🍃
"ورزش باستانی"
🔺راوی: جمعی از دوستان شهيد
💠اوايل دوران دبيرســتان بود كه ابراهيم با ورزش باستانی آشنا شد. او شبها به زورخانهی حاجحسن میرفت.
حاجحســن توكل، معــروف به حاجحســن نجار، عارفی وارســته بود. او زورخانهای نزديک دبيرستان ابوريحان داشت. ابراهيم هم يكی از ورزشكاران اين محيط ورزشی و معنوی شد.
حاجحسن، ورزش را با يک يا چند آيه از قرآن شروع میكرد. سپس حديثی میگفت و ترجمه میكرد. بيشتر شبها، ابراهيم را میفرستاد وسط گود، او يک ســوره قرآن، دعای توسل و يا اشعاری هم در يک دور ورزش، معمول در مورد اهل بيت میخواند و به اين ترتيب به مُرشِد هم كمک میكرد.
از جملــه كارهای مهم در اين مجموعه، اين بود كه هر زمان ورزش بچهها به اذان مغرب میرســيد، بچهها ورزش را قطع میكردند و داخل همان گود
زورخانه، پشت سر حاجحسن نماز جماعت میخواندند.
به اين ترتيب حاجحسن در آن اوضاع قبل از انقلاب، درس ايمان و اخلاق را در كنار ورزش به جوانها میآموخت.
فرامــوش نمیكنم، يکبــار بچهها پس از ورزش، در حال پوشــيدن لباس و مشغول خداحافظی بودند. يکباره مردی سراسيمه وارد شد، بچهی خردسالی را نيز در بغل داشت.
📿با رنگی پريده و با صدائــی لرزان گفت: حاجحســن كمكم كن. بچهام مريضه، دكترا جوابش كردند. داره از دستم ميره. نَفَس شما حقه، تو رو خدا دعا كنيد، تو رو خدا...
بعد شروع به گريه كرد...
ابراهيم بلند شد و گفت: لباساتون رو عوض كنيد و بيائيد توی گود. خودش هم آمد وســط گود. آن شــب ابراهيم در يک دور ورزش، دعای توســل را با بچه ها زمزمه كرد. بعد هم با سوز دل برای آن كودک دعا كرد.
آن مرد هم با بچهاش در گوشهای نشسته بود و گريه میكرد.
دو هفته بعد حاجحسن بعد از ورزش گفت: بچهها روز جمعه ناهار دعوت شديد!
با تعجب پرسيدم: كجا !؟
گفت: بنده خدائی كه با بچهی مريض آمده بود، همان آقا دعوت كرده. بعد ادامه داد: الحمدلله مشكل بچهاش برطرف شده. دكتر هم گفته بچهات خوب شده. برای همين ناهار دعوت كرده.
برگشــتم و ابراهيم را نگاه کردم. مثل کسی که چيزی نشنيده، آمادهی رفتن میشد. اما من شک نداشتم دعای توسلی که ابراهيم با آن شور و حال عجيب خواند، کار خودش را کرده.
٭٭٭
🍃بارها میديدم ابراهيم، با بچههایی که نه ظاهر مذهبی داشــتند و نه به دنبال مسائل دينی بودند رفيق میشــد. آنها را جذب ورزش میکرد و به مرور به مسجد و هيئت میكشاند.
يکی از آنها خيلی از بقيه بدتر بود. هميشــه از خوردن مشروب و کارهای خلافش میگفت! اصلا چيزي از دين نمیدانســت. نه نماز و نه روزه، به هيچ چيــز هم اهميت نمیداد. حتی میگفت: تا حالا هيچ جلســهی مذهبی يا هيئت نرفتهام. به ابراهيم گفتم: آقا ابراهیم، اينها کی هستند دنبال خودت مياری!؟
با تعجب پرسيد: چطور، چی شده؟!
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
ادامه دارد ...
#رمان
#سلام_بر_ابراهیم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
:
هُوَالشَهید🌿
شهید مصطفے صدرزاده:
سخنان مقام معظم رهبرے را گوش کنید؛ قلبـــــ شما را بیدار مےڪند و راه درستـــــ را نشانتان مے دهد.
قسمتی از وصیتـــــ نامه #شهیدصدرزاده
#شبتون_شهدایی 🌙✨
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
بیا موعود هنگام قیام است
✨جهان مجروح یک جو التیام است
زمان لبریز شوقو#انتظار است
✨#زمین بر رجعتت امّیدوار است
بیا امروز روز عشق❤️است ما را
✨علمدار😍 تو در صدر است ما را
#السلام_علیڪ_یا_بقیة_الله❣️✨
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
"به آسمان که رسیدند، رو به ما گفتند:
زمین چقدر حقیر است، آی خاکی ها..."
🌷شهید حسن باقری
🔸سایز استوری
#استوری
#شهید_حسن_باقری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کلیپ
دو دقيقه اقتداررر
رجــز خوانى يك جـــوان ايرانى
در #ســـوريه حرم حضرت زينب✌️
اگه ميخواين از اتفاقات تو منطقه
باخبر باشين؛ اين كليپ رو حتما ببينين
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🇮🇷🕋 شهید سلیمانی، قهرمان ملت ایران، قهرمان اُمت اسلام
❣حضرت #امام_خامنه_ای (مدظله العالی)
🕊"شهید [سلیمانی]، هم قهرمان ملّت ایران شد و هم قهرمان امّت اسلامی شد؛ این نکتهی اساسی است. ایرانیها هم به خودشان افتخار کنند که مردی از میان آنها از یک روستای دورافتاده برمیخیزد، تلاش میکند، مجاهدت میکند، خودسازی میکند، تبدیل میشود به چهرهی درخشان و قهرمان امّت اسلامی
#مکتب_درس_آموز_سردار
#تربیت_سیاسی_اجتماعی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
♡بسم رب شهدا
🍃گاهی که میخواهم از #شهیدی بگویم و بنویسم زبانم قفل میشود ، نگاهم روی خط های دفتر سفید ثابت میماند و قلم کاغذ سفید را با کلماتی نامفهوم سیاه میکند.
🍃اینبار هم همینطور!
بالاخره با یک حرف ، با یک کلمه #چراغی در ذهنم روشن میشود.
#قلم به دست مینویسم از او : گرمای #تابستان را با حضورش در خانواده #بیاضی ها به خنکای بهار تبدیل کرد، مثل هر نور چشمی که تازه متولد میشود.
🍃#سعید آقایی که راه #طلبگی را در پیش گرفت و #لباس_انبیا را به تن کرد. باز هم یک شاگرد از مدرسه #عشق آمده بود که امتحان پس بدهد.
🍃باز مردی از #فاطمیون که دل به #حریم_عشق باخته بود و هیچ جوره نمیشد پای رفتن را از او بگیری...
وَ باز شاگردی که رسم #گذشتن از خود را خوب بلد بود ، گذشتن #دل میخواهد به #حرف نیست به #عمل است.
باید بی ریا و صادقانه بگذری از هرآنچه که مانع سعادتمندیات میشود و این طلبه #صادقانه گذشت از هر چیزی که #دوستش داشت!
🍃هرچه بگویم باز نمیتوانم حق مطلب را ادا کنم چرا که هنوز درکی از مقام والای شهید و #رسم_شهادت ندارم.
هنوز اندر خم این کوچه ماندم وَ به گمانم قرار نیست دل را تکانی بدهم تا گرد و غبارهای هایش برود و #صاف شود ،دلم یک #پایان متفاوت میخواهد مثل همه آنهایی که رفتند.
🍃دلم پر میکشد برای #مکتبی که جایی برای من نیست چون هنوز خود را پیدا نکردم.
🍃کاش متفاوت به آخر برسیم!
وگرنه #مرگ پایان همه قصه هاست.🌹
✍️نویسنده: #مهدیه_نادعلی
#ایام_ولادت
#شهید_سعید_بیاضی_زاده
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
♡بسم رب شهدا 🍃گاهی که میخواهم از #شهیدی بگویم و بنویسم زبانم قفل میشود ، نگاهم روی خط های دفتر سف
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
• #شهید_سعید_بیاضی_زاده
• #تم_رفیق_شهید 📲
• #تم
🔻تم_های_جذّاب_ایتا😍👇
ایتایی متفاوت رو تجربه کن👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
با سلام خدمت همه اعضا کانال شهید نظرزاده
انشالله پس از وقفه ای که افتاده بود دوباره پادکست های مهدوی رو شروع میکنیم 😍
هرروز بین ساعت یکتا دو ظهر
پادکست ها گزاشته میشود 👌
درپناه مولا علی (ع) 🌹
امام مظلوم.mp3
1.62M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۳۴
🎤 استاد #رائفی_پور
🔸«امام مظلوم»🔸
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#خاطــره🎞
[همرزمشہید]
|یکی دو روز قبل از شهادت بابڪ بود. مصادف با شهادت امامحسن(ع)همرزممونسردارصمدی،رفت روی مین کنار جاده ای ، دو کیلومتر قبل تر از محل شهادت بابڪ به شهادت رسید🕊
تیم ما ورودی بوڪمال مستقر بود.همه باید از کنار ماشین ها رد میشدن ، رانندهےسردارگفت:یک نفرو لازم داریم بره کمک کنه پیکر شهید رو بیاره.🌺🌿
بابڪ چون بچه ی حرف گوش کنی بود بابڪ رو فرستادم😄
.آمبولانس که حرکت کرد بابڪ اومد پیشمگفتم : اونی که توی آمبولانس بود کی بود؟🧐
گفت:"سردار صمدی بنده خدا خیلی ناجور شهید شده بود"😞
شب پست نگهبانی بودیم دیدم داره گریه میکنه ، گفتم چرا گریه میکنی : "گفت منم دوست دارم شهید بشم"😭
گفتم پس خانوادت چی؟😕
گفت:"اونا رو سپردم به حضرت زینب (س)"|☺️
#شہیدبابڪنورے•♥️•
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
برعکس تولد ۳فرزند دیگرم که همه با سروصدا تبریک میگفتند
بعد از دیدنِ زینب همه گوشه چشمشان تر میشود...
بغلش میکنم و آرام وصیت نامه محمد را
که دیگر حفظ شده ام در گوشش زمزمه میکنم
از طرف من رویِ فرزندانم را ببوس
و به فرزند چهارم بگو این سختی ها
آسایشی به همراه خواهد داشت و دلتنگ بابا نباشد
زینب آرام میخوابد و من به عکس محمد رویِ دیوار نگاه میکنم...
#شهید_محمد_بلباسی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهیدانه🕊
•صبح زودیڪی ازاقوام خیلی دورمان ڪه رفتوآمدی باهم نداشتیم آمدهبود براےتشییعمصطفی.
•برایم عجیب بودڪه چطورما را پیدا ڪردهوسر ازاینجادرآورده،🧐 برایمان تعریف ڪردڪه ازحضرت عباس (ع) حاجتی داشتم قبل ازشهادت پسرتان خوابحضرت عباس (ع)را دیدم
•درخواب حضرت به من گفتند: نماینده من در روزتاسوعاداره میادپیشم برید پیش اون.✨🥀
•وقتی بیدار شدم متوجه منظورحضرت عباس(ع)نشدم، دوباره خواب دیدم، اینبار مادرمرحومم رو دیدمگفت: چرا نرفتی پیش نماینده حضرت عباس(ع) و بعدشعڪس مصطفی رونشونم داد،🖼
•بعداز بیدارشدن با پرسوجو فهمیدم این شهید ، ازفامیلهای خودمون هست.🌾🌼
#بشیم_مثل_شهدا✨
#شهیدمصطفیصدرزاده♥️
•راوی: مادر شهید🌱
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃🌹 سلام بر ابراهیم 🌹🍃
🍃 قسمت ششم 🍃
#پهلوان
راوی: حسين اللهكرم
📿ســيدحسين طحامی (کشتیگير قهرمان جهان) به زورخانهی ما آمده بود و با بچهها ورزش میکرد. هر چند مدتی بود که ســيد به مســابقات قهرمانی نمیرفت، اما هنوز بدنی بســيار ورزيده و قوی داشــت. بعد از پايان ورزش، رو کرد به حاجحســن و گفت:
حاجی، کسی هست با من کشتی بگيره؟
حاجحســن نگاهی به بچهها کرد و گفت: ابراهيم، بعد هم اشاره کرد، برو وسط گود.
ًدر کشتی پهلوانی، حريفی که زمين بخورد، يا خاک شود میبازد.
کشتی شــروع شد. همهی ما تماشــا میکرديم. مدتی طولانی دو کشتیگير، درگير بودند، اما هيچکدام زمين نخوردند. فشار زيادی به هر دو نفرشان آمد، اما هيچکدام نتوانست حريفش را مغلوب كند، اين کشتی پيروز نداشت.!
بعد از کشتی، سيدحسين بلندبلند میگفت:
بارک الله، بارک الله، چه جوان شجاعی، ماشاءالله پهلوان!
٭٭٭
🍃ورزش تمام شده بود. حاجحسن خيرهخيره به صورت ابراهيم نگاه میکرد.
ابراهيم آمد جلو و با تعجب گفت: چيزی شده حاجي!؟
حاجحســن هم بعد از چند لحظه سکوت گفت:
قديمها تو تهران، دو تا پهلوان بودند به نامهای حاجسيدحسن رزاّز و حاجصادق بلورفروش، اونها خيلی با هم دوست و رفيق بودند.
توی کشــتی هم هيچکس حريفشــان نبــود. اما مهمتر از همــه اين بود که بندههای خالصی برای خدا بودند.
هميشه قبل از شروع ورزش، کارشان را با چند آيه از قرآن و يه روضهی مختصر و با چشمان اشــک آلود برای آقا اباعبدالله (ع) شروع میکردند.
نفسِ گرم حاجمحمدصادق و حاجسيدحسن، مريض شفا میداد.
بعــد ادامه داد: ابراهيم، من تو رو يه پهلوان میدونم مثل اونها!
ابراهيم هم لبخندی زد و گفت: نه حاجی، ما کجا و اونها کجا.
بعضــی از بچه ها از اينکه حاجحســن اينطور از ابراهيــم تعريف میکرد، ناراحت شدند.
🌱فردای آن روز پنج پهلوان از يکی از زورخانههای تهران به آنجا آمدند. قرار شد بعد از ورزش، با بچههای ما کشتی بگيرند. همه قبول کردند که حاجحسن داور شود. بعد از ورزش، کشتیها شروع شد.
چهار مسابقه برگزار شد، دو کشتی را بچههای ما بردند، دو تا هم آنها. اما در کشتی آخر، كمی شلوغ کاری شد! آنها سر حاجحسن داد میزدند. حاجحسن هم خيلی ناراحت شده بود.
من دقت کردم و ديدم کشــتی بعدی بين ابراهيم و يکی از بچههای مهمان اســت. آنها هم که ابراهيم را خوب میشناختند مطمئن بودند که میبازند.
برای همين، شلوغ کاری کردند که اگر باختند تقصير را بيندازند گردن داور!
همه عصبانی بودند. چند لحظهای نگذشــت که ابراهيم داخل گود آمد. با لبخندی که بر لب داشــت با همهی بچههای مهمان دست داد.
آرامش به جمع ما برگشت.
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
ادامه دارد ...
#رمان
#سلام_بر_ابراهیم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 خون شهید کهنه نمیشه...
🎬 برشی از روایتگری حاج قاسم صادقی در با این ستاره ها
📍اینجا مرکز دنیاست
#شبتون_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💚سلام امام زمانم💚
اِلهى عَظُمَ الْبَلاء ...
نبودنت ،
همان بلایِ عظیم است ؛
که زمین را تنگ کرده!
و اینک...
بـــــهار و...
یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَار...
با تحول قلبهایمان به أَحْسَنِ الْحَال ...🍃🌸
از میلههای غربت هزار ساله رهایت میکنیم!
و زمین را ؛
از بلایِ هزار لایه... 🥀
روزمان را با تو ؛ نو میکنیم ...❤️
❀
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهـادت ...
اجر کسانی است که در زندگی خود
مدام در حال درگیری با #نفس_اند
و زمانی ڪه نفس سرڪش خود
را رام نمودند،
خداوند به مزد این جهاد_اڪبر،
#شهادت را روزی آنان خواهد کرد
امیر مبارزه با نفس: شهیدابراهیمهادی
سلام بر پهلوان بی مزار❤️
#سلام به شما
#صبحتون_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh