30.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞انیمیشن #سلام_بر_ابراهیم 🥀
قسمتچهارم4⃣
شهیدگمنام
#شهید_ابراهیم_هادی
《ادامه دارد....》
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃بارها شنیده بودم که ابراهیم از این حرف که برخی می گفتند فقط می رویم جبهه برای شهید شدن اصلا خوشش نمی آمد.
به دوستانش می گفت: «همیشه بگید تا لحظه ی آخر تا جایی که نفس داریم برای اسلام و انقلاب خدمت می کنیم. اگر خدا خواست و نمره ما بیست شد آن وقت شهید می شویم ولی تا اون لحظه ای که نیرو داریم باید برای اسلام مبارزه کنیم.»
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
اگر میخواهی
محبوبِ خدا شوی،
گمنام باش،
کار کن برای خدا،
نه برای معروفیت... 💚
❤️ شهید علی تجلایی ❤️
#شهیدانه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
بایدساعـتهانشستوبہاین
جملہمحمودرضافکرکرد..!
تفسیرشکرد
ایندوخط،خیلیحرفهاداره ..!
بایدواقعاباورشکنیموبہش
عملکنیم،
دونستنوحفظکردن
جملاتشہدافایدهنداره.
❤️آمدهایمتامؤثرباشیم!❤️🌿
#شهیدانه
#شهیدمحمودرضابیضائی✨🌿
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
حرکت جوهره اصلی انسان است و گناه ، زنجیر !
من سکون را دوست ندارم عادت به سکون ، بلای بزرگ پیروان حق است😱🖇 !
#شهید_عباس_دانشگر🎀🌱
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
دکتر 👨🏻⚕به او گفت:
به اندازه یک دم و بازدم با مُردن فاصله داشتی!
مصطفی جواب داده بود:
شما به اندازه یک دم و بازدم میبینید
اونی که باید شهادت را میداد،
یک کوه گناه دیده!
#شهید_مصطفیصدرزاده✨🖇
#خادمشهدا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این هم خبر خوب، برای کسانی که عکس شهدا را به در و دیوار می زنند، یادواره شهدا می گیرند🌿، به خانواده های شهدا سر کشی می کنند، #شهدا را یاد می کنند و راه شان را ادامه می دهند❤️🖇.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
هیچ وقت یادم نمیرود علاقه اش را به اینکه چقد دوست داشت سید باشد...
🌷¦⇠ #شهیدانه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
از مادر شهید حسن باقری پرسیدند: چی شد که پسری مثل حسنآقا تربیت کردی؟!
جمله خیلی قشنگی گفتند: نگذاشتم امام زمان(عج) در زندگیمان گُم شود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌸مراسم عروسی ام بود. همه شاد و خندان بودند. مصطفی نیم نگاهی به من کرد و متوجه غصه ام شد. مرا برد بیرون از مجلس و مشکل را جویا شد.
🌸گفتم: چهار صد نفر مهمان آمده، در حالی که برای دویست و پنجاه نفر تدارک دیدیم.
گفت: این که مشکلی ندارد. باهم رفتیم به خرابه ای که محل طبخ غذا بود.
به آشپزها گفت: چند دقیقه بروید داخل کوچه.
مصطفی رفت سر دیگ و دعایی را زیر لب خواند و به غذاها دمید!
خندان برگشت به طرف من و گفت درست شد!
🌸آخر شب چهل نفر هم از حوزه علمیه قم آمدند برای دیدن مصطفی. همه شام خورند تازه یک دیس هم اضافه آمد!
#شهید_مصطفی_ردانی_پور 🌷
📚راوی: برادر شهید
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
به افرادی که پیش از ظهور در دین و ایمان باقی میمانند و ثابت قدم هستند
عنایت و لطف خاصی میشود
🔷آیت الله بهجت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
لجبازان عنود.mp3
4M
💐 #درس_اخـــلاق
☜ با داشتنِ این ویژگی خطرناک اخلاقی، اگر خدا هم روی زمین بیاید باز هم شخص حقیقت را نمیپذیرد!
💥 در فتنه اخیر خیلی از دانه درشتها بخاطر داشتن همین ویژگی سقوط کردند؛
ممکن است رگه هایی از آن در من و شما هم وجود داشته باشد!
#استاد_شجاعی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#ڪلام_شهـید :
جهـاد ،
بابى هـميشہ مفتوح است
و آنانكہ از اين باب گذشتند
در جلوه هـاى اصيل جهـاد
رزميدند و رستند . . .
#شهـید_سیدجواد_میرشاڪی🌷
#فرماندہ_گردان_شهـدا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
یاد دانشجوی نخبه جهان اسلام، شهید مدافع حرم؛ حمیدرضا اسداللهی بخیر که نگاهش برای تربیت فرزند و کار فرهنگی،
دقیقا همانی بود که اهل بیت میپسندند.
یک نفر حد دغدغه هایش فراهم کردن بهترین زندگی دنیایی است و سقف نگاهش همان است...اما یک نفر نگاه میکند که؛ خودش، خانوادهاش، رفقایش و شاگردانش، کجای لشکریان ظهور ایستاده اند؟چه نقشی برای پیشبرد فرج مولا دارند؟ اولی تلاش میکند صرفا برای رسیدن به شیرینی های فانی دنیا... دومی هم تلاش میکند، کار میکند، درس میخواند، امکاناتش را وسیع میکند اما در هرقدمی دل در گرو آن یار دارد که از هرکس از خرمن محبتش خوشه ها چید، به جایی رسید...
نگاه حمیدرضا از این نگاه ها بود. گرفتن دست دیگران نه برای اینکه "آدم مهمی" بشوند بلکه برای اینکه انسان مفیدی باشند.
او میدانست
قیمت هر آدمی به این است که چقدر عشق به مولایش یوسف زهرا دارد.
یادش بخیر که حتی برای پسر چهارساله اش نوشته بود:
محمد،زندگی کن برای مهدی،
درس بخوان برای مهدی
محمد، ورزش کن برای مهدی
محمد، من تو را از خدا برای خودم نخواستم...خواستم برای مهدی
راستی من در کدام میدان خدمت برای امام زمانم ایستاده ام...؟
#سحر_شهریاری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📚#از_داستانهای_نازخاتون
#رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا💖
#قسمت_هفتم7⃣
🍂ﻣﺎﻩ ﺍﻭﻝ ﺳﺎﻝ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪﯾﻢ . ﺍﻭﺍﺳﻂ ﺁﺑﺎﻥ ﺑﻮﺩ، ﺍﺯ ﭘﻠﻪ ﻫﺎ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺭﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺨﻮﺍﻧﻢ . ﺑﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ . ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯﺧﺎﻧﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﺎﻣﺪﻧﺪ . ﺑﺎ ﺑﯽ ﺣﻮﺻﻠﮕﯽ ﻭ ﺫﻫﻨﯽ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺳﻮﺍﻝ ﻭﺍﺭﺩ ﻧﻤﺎﺯﺧﺎﻧﻪ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺩﺭ ﮐﻤﺎﻝ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﯼ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺩﻭﺭ ﯾﮏ ﻃﻠﺒﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ .
🍁ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺟﺪﯾﺪ ﺍﺳﺖ . ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﺳﻮﺍﻟﯽ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﭙﺮﺳﻢ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﭼﻄﻮﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻫﺪ . ﺟﻠﻮ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺩﺭﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺳﺮﻡ ﺭﺍ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ، ﺳﻼﻡ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺳﻮﺍﻟﻢ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ . ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﺑﺮﻋﮑﺲ؛ﺑﻪ ﮔﺮﻣﯽ ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺟﻮﺍﺑﻢ ﺭﺍ ﺩﺍﺩ .
🍂ﺑﺮﺧﻼﻑ ﺑﻘﯿﻪ ﻃﻠﺒﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ، ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻢ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﻫﻢ ﻧﮑﺮﺩ . ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮔﺮﻣﯽ ﺩﺍﺷﺖ . ﻋﻤﺎﻣﻪ ﻣﺸﮑﯽ ﺍﺵ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﺳﯿﺪ ﺍﺳﺖ . ﺧﯿﻠﯽ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﻮﺩ، ﺣﺪﻭﺩ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ ! ﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺳﻮﺍﻟﯽ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﺻﺤﺒﺖ ﻫﺎﯾﺶ ﻣﻄﺮﺡ ﮐﺮﺩ : ﺩﻟﯿﻞ ﺻﻠﺢ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ( ﻉ ) . ﮔﻔﺖ ﺟﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﻢ ﻭ ﺗﺎ ﻓﺮﺩﺍ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺑﺪﻫﯿﻢ .
🍁ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﺶ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺷﻮﻕ ﺁﻭﺭﺩ . ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﺳﻮﺍﻝ ﻫﺎ ﻭ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺭﻣﯿﺎﻥ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ .…
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا💖
#قسمت_هشتم8⃣
🍂ﻓﺮﺩﺍﯼ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺎ ﺫﻭﻕ ﺭﻓﺘﻢ ﻧﻤﺎﺯﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﮐﯿﻔﻢ ﺭﺍ ﺻﻒ ﺍﻭﻝ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ . ﺟﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ . ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﻨﺸﯿﻨﻢ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﯾﮏ ﺳﻮﺳﮏ ﻧﺴﺒﺘﺎ ﺑﺰﺭﮒ ﺭﻭﺑﺮﻭﯾﻢ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ! ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺣﺮﮐﺖ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩ . ﻣﻦ ﻭ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯽ ﻫﺎﯾﻢ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻧﺶ ﻋﻘﺐ ﭘﺮﯾﺪﯾﻢ، ﮐﻢ ﮐﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺸﺪ ﺩﺭ ﺻﻔﻬﺎ ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ . ﺧﺎﻧﻢ ﭘﻨﺎﻫﯽ - ﻣﻌﻠﻢ ﭘﺮﻭﺭﺷﯽ ﻣﺎﻥ - ﻫﻢ ﺗﺮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ .
🍁ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎ ﮐﻪ ﺳﺮﺟﺎﯾﺶ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺷﺪ . ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻣﺎ ﮐﻪ ﺗﺮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺗﮑﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ . ﺭﻭﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺟﻠﻮﺗﺮ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﯾﻪ ﺩﺳﺘﻤﺎﻟﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﯿﺪﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﻮ ﺑﺮﺵ ﺩﺍﺭﻡ؟
🍂ﺳﺮﯾﻊ ﯾﮏ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﺍﺯ ﺟﯿﺒﻢ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﻭ ﺩﺍﺩﻡ ﺩﺳﺘﺶ . ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﺳﻮﺳﮏ ﺭﻓﺖ ﮐﻪ ﺑﮕﯿﺮﺩﺵ؛ﺳﻮﺳﮏ ﺩﺭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﻭﯾﺪ ﺑﯿﻦ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ! ﺻﺪﺍﯼ ﺟﯿﻎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ . ﻫﻤﻪ ﮐﯿﻔﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺟﯿﻎ ﮐﺸﺎﻥ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎﯼ ﺑﺎﺣﺎﻝ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﯿﻦ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺳﻮﺳﮏ ﻣﯿﺪﻭﯾﺪ .
🍂ﺻﺤﻨﻪ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﯼ ﺧﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﯿﻦ ﺟﯿﻎ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﺭﯾﺴﻪ ﻣﯿﺮﻓﺘﯿﻢ . ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎ ﭘﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺳﻮﺳﮏ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯﺧﺎﻧﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ .
🍁ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﻇﻬﺮ، ﻣﯿﮑﺮﻭﻓﻮﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﮑﺒﺮ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﻫﻤﻪ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻣﺨﻠﻮﻗﺎﺕ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﻧﺪ . ﺗﺮﺱ ﻧﺪﺍﺭﻥ ﮐﻪ ! ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺧﺎﻧﻮﻣﺎ ﮐﻼ ﺍﺯ ﺳﻮﺳﮏ ﻣﯿﺘﺮﺳﻦ …!
ﻧﻤﺎﺯﺧﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭﻭﯼ ﻫﻮﺍ ﺭﻓﺖ . ﻫﺮﭼﻪ ﻣﯿﮕﺬﺷﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﯿﺮﺳﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻃﻠﺒﻪ ﺑﺎ ﺑﻘﯿﻪ ﻃﻠﺒﻪ ﻫﺎ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﺩ …
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣#سلام_امام_زمانم ❣
معنـای سحـر سلام بـر تو✋
غـایب ز نظـر سلام بـر تو
غم میرود از سینهی شیعه
با گفتن هر ســــــلام بر تو✋
اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان(عج)♥️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
*🩸بوی پیراهن خونین کسی می آید...
مهدی احمدی یکی از سربازای بی گناه و جوون مرزبانی که دیروز تو درگیری با طالبان به شهادت رسیده🕊🌹
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
31.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞انیمیشن #سلام_بر_ابراهیم 🥀
قسمت پنجم 5⃣
شهیدگمنام
#شهید_ابراهیم_هادی
《ادامه دارد....》
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت شهادت شهید مصطفے صدرزاده🕊💔
👆👆👆
♦️مستند سینمایی #عابدان_کهنز روایت تربیت، شکوفایی و بالندگی نوجوانان مسجد امیرالمومنین (ع) کُهَنز شهریار است.
♦️مسجدی که پرورشیافتگان آن در لحظات حساس تاریخ دو دههی اخیر کشور، از جمله فتنه ۸۸ و فتنه داعش در سوریه، فعالانه نقشآفرینی کردهاند.
♦️به جز شهید #مصطفی_صدرزاده، دو شهید، دو جانباز و تعداد زیادی از رزمندگان مدافع حرم از تربیت یافتگان این مسجد هستند.
منتظر:
واقعا خودمم نمیدونم چرا تا حالا ندیده بودمش... اینقدر تعریف شنیده بودم ، اینقدر توصیه و پیشنهاد رفقا بود که حتما ببین و... ولی من ندیده بودم ...تا امشب... احتمالا خییلیاتون دیدینش...
اگر قرار بود همت و اراده دست و پا و قیافه داشته باشند شبیه آدمهای این مستند میشدند ، آدمهای با ایمانِ بی ادعا...
انقدر که انسان غبطه میخورد ای کاش همه ی مساجد ما اینطور بودند، ای کاش همه محلهها یک حاج آقا بهرامی داشتند... ای کاش...
حتما #عابدان_کهنز را ببینید😭
چون
هر کسی که ادعا دارد، کار فرهنگی میکند
وقتی #عابدان_کهنز رو دید،
قطعا سقف تلاش ها و بدو بدوهایی که دارد به سمت آسمان کشیده میشود و دیگر اسم هر کاری را نمیگذارد کار فرهنگی...
چقدر بعضیامون ادعا داریم فقط... #سحر_شهریاری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌼
چـادرت مـےتوأنــد قشَنگتریــن
سرخَــط خبـرهأ بأشَــد🌸
وقتــے طُ میتوأنــے قشَنگتریــن
تیتردیدن خدا باشی🌺😉
#اَللّهُــمَّعَجـِــللِوَلیِّــکَالفَــرَج
#یاوران_مهدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh