🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻شعری از زبان #حمید_آقا برای همسر بزرگوارشان😍 👈 #شهید حمید سیاهکالی شاعر بودن😍 🍃🌹🍃🌹 🌾حالت چگونه ا
🍃🌺🍃🌺
#عاشق هم بودیم
شب آخر تا صبح بیدار بودم و #نگاهش میکردم
موقع رفتن بهم گفت:
#دلم را لرزاندی، اما #ایمانم را نمۍتوانی بلرزانی
در #معراج بهش گفتم:
#حلالم کن که دلت را #لرزاندم
#شهیدحمیدسیاهکلۍمرادی🕊
#شهید_مدافع_حرم
#شبتون_شهدایی🌺
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #طنز_جبهه4⃣6⃣ 💠پسرخاله زن عموی باجناق 🔸یک روز سید حسن حسینی از بچههای #گردان رفته بود ته درهای
🌷 #طنز_جبهه 5⃣6⃣
💠اخوی عطر بزن
🔸 #شب_جمعه بود؛ بچه ها جمع شده بودند تو #سنگر برای دعای کمیل
🔹چراغارو خاموش کردند، #مجلس حال و هوای خاصی گرفته بود، هر کسی زیر لب زمزمه می کرد و #اشک میریخت.
🔸یه دفعه اومد گفت #اخوی بفرما، #عطر بزن ...ثواب داره
- اخه الان وقتشه؟
بزن اخوی ..بو بد میدی ... #امام_زمان نمیاد تو مجلسمونا😇
🔹بزن به صورتت کلی هم #ثواب داره، بعدِ دعا که #چراغا رو روشن کردند، صورت همه #سیاه بود، تو عطر #جوهر ریخته بود...😝😝
🔸بچه ها م یه #جشن_پتوی حسابی براش گرفتند...😂😂
#لبخند_بزن_بسیجی😁
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃 🌷چقدر #پَر می کشد دلم به هوای "تو" انگار تمام #پرنده های جهان در قلبم #آشیانه کرده اند ...❤
8⃣8⃣2⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰عباس بعد از یک ماه #نامزدی آمد پیش من؛ گفت: «میخواهم به #سوریه بروم»، قبلا هم چند بار به من گفته بود، بهش گفتم #عباس سوریه رفتن تو با منه، من نمیخوام جوانی پیش من باشه که جنگ و خون و آتش را ندیده باشه؛ مطمئن باش بالاخره تو را میفرستم.
🔰 اما چرا آنقدر #اصرار میکنی که الان بروی⁉️ عباس گفت «حاجی؛ من دارم #زمینگیر میشم میترسم وابستگی من را زمینگیر کنه😔!». اصرار عباس آنقدر زیاد شد که گفتم عباس برو، وقتی گفتم برو، گل از گلش شکفت😍😃.
🔰عباس یک #جوان بیست و سه ساله، در سختترین مکان قرار میگیرد که بیشترین رفت و آمدها و مراجعات و هماهنگیها آنجاست یک لحظه هم به کسی اخم نکرد🚫 #اخلاق عباس همهمان را کشته بود.
🔰 عباس از بیست سالگی شروع کرد به #آموزش دادن بچههای هم سن و بلکه بزرگتر از خودش.عباس همان کارهایی که ما به آن عمل نمیکنیم🙁 را انجام میداد و همین سبب شد به این #مقام برسد.
🔰عباس به چیزهایی که ما به آن آلوده بودیم آلوده نبود📛. مراقب چشمش بود👌، مراقب نفسش بود اینطوری نبود که هر شب نماز شب بخواند ولی #نماز_شب میخواند.
🔰خلوت داشت, سجدههای طولانی داشت اگر اینها نباشه، اگر #عاشق_خدا نباشی خدا عاشقت نمیشه 😔. عباس #دنیا را رها کرده بود و عاشق خدا شده بود. از آن طرف جوانی هم میکرد. جوانی او #حلال بود ولی حواسش بود دچار غفلت ♨️نشود.
راوی:ســردار حمید اباذری
#شهید_عباس_دانشگـــر🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
Narimani-paye alam ye sar oftadeh -www.Baradmusic.ir.mp3
6.6M
🎶
پای علم یه سر افتاده
توی گلوش پر از فریاده
جونشو واسه زینب داده
جونشو واسه زینب داده 😭
سید_رضا_نریمانی
#مداحی
شور
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
5⃣8⃣به یاد #شهید_محمود_نریمانی 🕊🌷🕊 شـادی روحش #صلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
9⃣8⃣2⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔸 #بارآخر یک ماهی بود که میخواست برود #سوریه. ساکش 💼را هم آماده کرده بود💥 اما جور نمیشد که برود. دو سه روز قبل از اینکه برود به من گفت: «شما و مادرم به من #دلـ❤️ بستهاید و نمیگذارید که من بروم وگرنه تا به حال رفته بودم.»
🔹 من گریه کردم 😭و گفتم: «نه به خدا #قسم من اینطور نیستم. 'من واقعاً از ته دل میگویم از تو #دل_کندم💕. 'مادرت هم اگر چیزی میگوید، بهخاطر اینست که شما #فرزندش هستید.
🔸 دلش نمیآید که میگوید ناراحت است وگرنه چه راهی بهتر از #شهادت. مادرت هم دلش نمیآید که فرزندش به داخل خیابان برود و اتفاقی برایش بیفتد و از بین برود. چه بهتر که #شهید🕊 بشود.»
🔹همانجا هم #گریههایم را کردم و هم حرفهایم را با او زدم و گفتم: «از طرف من خیالت راحت باشد🙂. من اصلاً در نظر ندارم که تو را بهسمت خود بکشانم و برای #خودم نگه دارم، چون میدانم تو برای این دنیا نیستی🚫».
🔸محمود میگفت دوست ندارم صدای گریهتان را #نامحرم بشنود/ با شهادتــ🌷 به آرزویش رسید
🔹پسرم، محمد هادی #دو_سال و نیمه است و هنوز شهادت پدرش را درک نمیکند⚡️ و متوجه نمیشود. خیلی به پدرش عادت دارد. #پدرش خیلی با او سر و کله میزد. شب که از سر کار برمیگشت اکثر وقتش⏰ را با محمد هادی میگذراند و دیگر شبها من خیالم از بابت پسرم راحت بود که پیش بابایش است.
🔸 آقا محمود هرجا هم میخواست برود #محمدهادی را هم با خود میبرد. قبل از رفتنش به #سوریه گفت: «من از هر دوی شما دل کندم.💕» امیدوارم خدا کمک کند بتوانم او را همانطور که پدرش میخواست #تربیت کنم.
🔹همیشه به من و خواهرانش میگفت اگر من شهید🌷 شدم دوست ندارم صدای گریه و زاریتان را نامحرم بشنود، به همین خاطر هرطور هستید در تنهاییها غم خود را خالی کنید😭". الآن خیلی خوشحالم که همسرم به آرزویش یعنی شهادت رسیده است.
#شهادت_مرداد۹۵
#همسرشهیدمحمودنریمانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#امام_زمان_عج
😔 ... 🍂غربــــــــت یـــــــــار🍂 ... 😔
#غریب یعنی چه⁉️
برای غریب سه معنی ذکر شده است:
👈کسی که از وطنش دور است.
👈فردتنهایی که هیچکدام ازخانواده
ودوستانش نزد او نیستند.
👈کسی که یار و یاوری ندارد.😔😔
🌷همه ی معصومین غریب هستند؛
اما بین آنها سه امام به صفت
غریب توصیف شده اند:
□ امام حسین علیه السلام
□ امام رضا علیه السلام
□🌿 #امام_زمان علیه السلام
🌷از بین سه امام غریب هم حضرت مهدی صاحب الزمان(عجل الله) به خاطر
#طولانی بودن دوران غربت؛
زندگی مخفیانه؛
#کمی_یاران
وتقسیم میراثش درحالی که زنده هستند؛
از همه غریب تر هستند.
🌷تا جایی که امیرالمؤمنین فرموده اند:
👈مهدی آواره،رانده شده و بی کس وتنهاست.
📚منابعــــ
(۱)لسان العرب ذیل واژه ی غریب
(۲)بحار الانوار/ ج۸/ ص۱۲
(۳)مکیال /ج۱ /ص۱۶۵
(۴)کمال الدین/ ج۱/باب۲۶/ح۱۳
الّلهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج الساعة
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #یاد_یاران9⃣5⃣ 💠 مـردی که همیشــه میخندد 📌خاطره ای از #شهید_محمـــد_بــروجــردی🌷 👆عکس باز شود
🌷 #یاد_یاران0⃣6⃣
💠 نان خشــک یا کبـــاب
📌خاطره ای از
#شهید_حسن_بــاقـــری🌷
👆عکس باز شود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#پنجشنبه ها تو زائر #حســـــــــــــــیــــنی و من #زائر تـــــــــــــــــــــوام... شهدا را یاد
0⃣9⃣2⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠پای رفیق تا همه جاباید ایستاد
🌷دفعه اول که اربعین #کربلا باهم پیاده رفتیم🚶، من اواسط راه پا درد شدیدی گرفتم، به جواد گفتم:شمابچه ها را بردار برو جلو و معطل من نشوید🚫 و سر ظهر #عمود ۳۱۰ منتظر بمانید تا که من برسم.
🌷 ظهر که رسیدم به عمود ۳۱۰، جواد و بچه ها را پیدا نکردم، دو ساعتی⏱ دنبالشون گشتم ولی باز پیداشون #نکردم؛ باخودم گفتم بچه ها حتما زیاد معطل من شدند 🙁و چون قرارمون برا استراحت و خواب در عمود ۳۶۰ هست حتما رفتند آنجا.
🌷 حرکت کردم که برسم به #جواد و دوستان، ولی جواد همون اطراف عمود۳۱۰ ایستاده بود #منتظر من☺️.بچه ها به جواد اصرار می کنند که بیا برویم و حتما #ابراهیم ما را پیدا نکرده و رفته جایی دیگر.
🌷 ولی جواد در جواب بچه ها تکرار میکنه که تا ابراهیم را پیدا #نکنم از اینجا تکون نمیخورم📛؛ هرکس میخواد حرکت کنه، اشکال نداره ولی من میمونم تا ابراهیم را پیدا کنم.
🌷جواد میگه ما باهم #پیمان داریم که هوای همدیگه را داشته باشیم و من بدون اون نمیام تا پیداش کنم، این درس بزرگی بود 👌برا همه رفقا که یادبگیرند پای رفیق تا همه جاباید ایستاد.💯
راوی: دوست شهید
#شهید_جواد_محمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#چـــــــادر را جلو تر بردم👌
دو سه تاری از مویم بیرون بود📛!
پسری دید و لبخند زد و به تمسخر بلند صلوات فرستاد!🙊
لبخند زدم!😊
خانمی کنارم بود!
تعجب کرد!
مسخره ات کرد خانم بهش میخندی؟
خوشت میاد انگار نه؟؟
و باز هم #لبخند!
خوشم نیاید؟
من را دید
چادر جلو کشیدنم را دید و زیبا ترین ذکر عالم را به زبان خواند😃
حتی به تمسخر!!!
امروز من خوشحالم!!!😅
اللهم صل علی محمد وآل محمد🌸☺️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh