🌷شهید نظرزاده 🌷
4⃣2⃣به یاد #شهید_ابراهیم_هادی 🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
✨﷽✨
5⃣2⃣ #خاطرات_شهدا🌷
🌷🍃کتابهای بزرگان اخلاق را بسیار خوانده ام. ادعا دارم که ابراهیم یک انسان کامل بود. برای این حرف دلیل دارم.
🌷🍃یکبار همراه ابراهیم داشتیم باعجله از میدان خراسان عبور میکردیم. یکباره ایستاد و گفت: یواش بریم..
گفتم: ما عجله داریم چرا باید یواش بریم؟
🌷🍃به روبروی ما اشاره کرد و گفت: اون جوان فلج را ببین. اگه ما تند از مقابلش عبور کنیم ممکنه ناراحت بشه.
🌷🍃همراه با ابراهیم از کوچه ی مجاور عبور کردیم. او راضی نشد حتی دل یک معلول از دست او ناراحت شود.
📚کتاب سلام بر ابراهیم 2.
🌷🍃از جبهه بر می گشتم. وقتی رسیدم میدان خراسان دیگر هیچ پولی همراهم نبود. به سمت خانه در حرکت بودم . اما مشغول فکر الان برسم خانه همسرم و بچه هایم از من پول می خواهند. تازه اجاره خانه را چه کنم!؟
سراغ کی بروم؟ به چه کسی رو بیندازم؟ خواستم بروم خانه برادرم اما او هم وضع خوبی نداشت.
🌷🍃سر چهار راه عارف ایستاده بودم . با خودم گفتم: فقط باید خدا کمک کند من اصلاً نمی دانم چه کنم!
در همین فکر بودم که یکدفعه دیدم ابراهیم سوار بر موتور به سمت من آمد. خیلی خوشحال شدم. تا من را دید از موتور پیاده شد مرا در آغوش کشید.
🌷🍃چند دقیقه ای صحبت کردیم. وقتی می خواست برود اشاره کرد حقوق گرفتی؟!
گفتم نه هنوز نگرفتم ولی مهم نیست.
دست کرد توی جیب ویک دسته اسکناس در آورد. گفتم: به جون آقا ابرام نمی گیرم خودت احتیاج داری.
🌷🍃گفت: این قرض الحسنه است . هروقت حقوق گرفتی پس می دی. بعد هم پول را داخل جیبم گذاشت و سوار شد و رفت.
آن پول خیلی برکت داشت. خیلی از مشکلاتم را حل کرد. تا مدتی مشکلی از لحاظ مالی نداشتم.
خیلی دعایش کردم. آن روز خدا ابراهیم را رساند. مثل همیشه حلال مشکلات شده بود.
#شهید_ابراهیم_هادی
📚کتاب سلام بر ابراهـیم ص93
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
1_6739437.mp3
2.56M
🎵از نشاط تا عشق
🔻راهی ساده برای لذت بردن از نماز و مناجات
#صوت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
نخبه علمی بود
به قدری باهوش بود که
در۱۳سالگی به راحتی
انگلیسی حرف میزد
درجبهه آموزش زبان میداد
والفجر۸ شیمیایی شد
و در۱۷سالگی به شهادت رسید
معلم کوچک جبههها
#شھید_محمود_تاج_الدین
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🎈🍃
| هرگاه در نمازت عجله کردی
| خواستی زودتر به پایان برسانی
> به یاد بیاور
همه ی آنچه که می خواهی بعد از نماز
بروی به آن برسی ؛
و همه ی آنچه که می ترسی
در این مدت از دست بدهی ؛
به دست همان کسی است
که در مقابلش ایستاده ای ؛
> برای حرف زدن با خدا بیشتر وقت بگذار
#التماس_دعا
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🔴 آثار خواندن دعای فرج در قنوت نماز:
#بخش_دوم
۱۱- شفاعت آن حضرت در قیامت شامل حال او می شود.
۱۲- شفاعت پیغمبر (ص) ان شالله شامل حالش می شود.
۱۳- این دعا امتثال امر الهی و طلب فضل و عنایت او است.
۱۴- مایه استجابت دعا می شود.
۱۵- اداء اجر رسالت است.
🌷☘🌷☘
۱۶- مایه دفع بلاست .
۱۷- سبب وسعت روزی است انشالله
۱۸- باعث آمرزش گناهان است.
۱۹- سبب تشرف به دیدار آن حضرت در بیداری یا در خواب می شود انشالله
۲۰-سبب رجعت به دنیا در زمان ظهور آن حضرت می شود انشالله
ادامه دارد...
📚موعود نامه ص 30
🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 شب جمعه باید رفت کربلا
🔴با دیدن این کلیپ و هدیه آن به هر مشتاق کربلا، راهی کربلا شوید!
#استاد_پناهیان
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
5⃣2⃣به یاد #شهید_مرتضی_کریمی 🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
﷽
6⃣2⃣ #خاطرات_شهدا🌷
#شهید_مرتضی_کریمی
#شهید_مدافع_حرم
💠راوی_مادر_شهید
🌹 مراسم ختم سال خواهرش بود ( چند ماه قبل در یک تصادف دخترم از دنیا رفته بود )
بعد از ظهر بود که مرتضی هم اومد و مداحی کرد.
از حضرت زینب سلام الله علیها و مصائب ایشان میخوند
خیلی بی قرار شدم 😭
حسی به من می گفت که مرتضی رفتنی شده و دیگه هم برنمی گرده.
همش فکرم پیش مرتضی بود یک نگاه از عمق جان به مرتضایم کردم...
مراسم تمام شد
🌹 صبح که شد مرتضی اومد پیشم و گفت : مامان هنوز هم سرحرفت هستی؟ راضی نیستی؟
مشغول کار بودم گفتم : نه مامانم راضی ام برو ... 👌
گفت : نه مامان تو راضی نیستی چهره ات یه چیزه دیگه میگه
بیا بشین می خوام دو سه کلمه باهات حرف بزنم...
یه مسئله ای رو می خوام بهتون بگم ، اگه قبول کردین که هیچ اگه قبولم نکردین من هم دیگه حرف سوریه رو نمی زنم
🌹 گفتم: خب بگو!؟
گفت : مامان ، تو فردای قیامت می تونی جواب حضرت زینب(سلام الله علیها)رو بدی؟ 🙏
بگی من شما رو دوست داشتم ولی مرتضی رو بیشتر دوست داشتم و نذاشتم بیاد حرمت رو محافظت کنه؟
گفتم : نه من اینکار نمی کنم مرتضی
گفت خب اگه نمی کنی بزار من برم ...
من هم گفتم : باشه مرتضی جان راضی ام به رضای خدا
یکدفعه مرتضی بلند شد و با شور و شعف شروع کرد به جیغ کشیدن توی خونه.
به خواهراش میگفت بچه ها مامان راضی شد
همه بچه ها می گفتند مامان نزار که بره 😭
بلند شد به همه دوستاش زنگ زد که مادرم راضی شد من هم دارم میام سوریه.
✍ از کتاب : برمدار حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷وقتی يه پنگوئن عاشق يه پنگوئن ديگه ميشه ، كل ساحل رو ميگرده و قشنگترين سنگ رو انتخاب ميكنه ، اون رو واسه جفت ماده ميبره ، اگر ماده از سنگ خوشش اومد و قبول كرد جفت هم ميشن؛
🌷ولي اگر قبول نكرد پنگوئن نر احساس ميكنه سنگی كه پیـدا كرده اصلا قشنگ نبوده و اونوقت اونو ميبره زير آب لای مرجانها ميندازه تا ديگه هيچ پنگوئني اشتباه اونو تكرار نكنه و نا اميد نشه.
🌷شما هم سعی کنید یه سنگ و از سر راه یکی بردارید نه اینکه جلو پاش بندازید که زندگیش خراب شه...
#دکتر_فرهنگ
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
1_5490915.mp3
2.31M
#صوت
سخنران : #استاد_هاشمی_نژاد
داستان جوان اصفهانی وتشرف خدمت امام زمان..
کانال شهید نظرزاده🌹↙️
@shahidNazarzadeh
#طنز_جبهه 4⃣
🌷💠🌸💠🌷
💠بند پوتین
🔸به شوخ طبعی شهره بود …!!
یک روز دیدم پوتین هاشو به گردن آویزان کرد و داد می زد :
« کی می خواد #پوتینشو واکس بزنه !»
🔹همه تعجب کردن ! آخه ممد آقا و این حرفا، به گروه خونش نمی خوره!کی متحول شده که ما خبر نداریم .😜
🔸خیلی از رزمنده ها پنهانی این کارو می کردن اما ممد دیگه علنیش کرده بود.
بالاخره طاقت نیاوردم و از پشت سرش حرکت کردم ببینم چی می شه .
🌷☘🌷☘
🔹یکی از رزمنده ها که اولین بار اعزامش بود وشاید ایثار رزمنده ها رو شنیده بود اومد جلو گفت :
« من»
🔸ممد هم بلافاصله پوتینشو از گردنش بیرون آورد و گفت :
« پس بی زحمت اینو هم واکسش بزن!»😂
🔹بی چاره رزمنده خشکش زده بود نمی دونست چی بگه!😁
#لبخند_بزن_بسیجی 😁
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
✨﷽✨
🌷آیت اللہ مجتهدے تهرانے(ره):
⬅️ چگونہ بدانیم خدا از ما راضے است؟
❤️ اگر میخواهے بدانے خدا از تو راضے است یا نہ، بہ دلت مراجعہ كن! ببین در زندگے از خدا راضے هستے؟ اگر راضے هستے؛ بدان كہ خدا هم از تو راضے است و اگر در گوشہ دلت از خدا ناراضے هستے. متوجہ باش كہ خدا هم از تو ناراضے است.
❗️خداوند از سہ گروہ تعجب میكند.
۱. كسے كہ نماز میخواند و میداند مقابل چہ خدایے ایستادہ است، ولے در نماز حضور قلب ندارد و حواسش بہ نماز نیست.
۲. كسے كہ عمرے است روزے خدا را میخورد و غصہ روزے فردا را دارد.
۳. كسے كہ میخندد در حالے كہ نمیداند خدا از او راضے هست یا نہ!
☘ کانال شهید نظرزاده🌹↙️
@shahidNazarzadeh
4⃣در محضر شهید🌹
💠می گفت:
❤️ما بہ اینجا نیامده ایم تا روی هر تپہ ای سنگری بکنیم و خودمان را با زدن چهار تا گلولہ مشغول کنیم!..🚫
❌آمده ایم تا نَفَس دشمن را ببریم؛❌
♦️قیمتش را هم با خون مان می دهیم...
#شهید_حسین_خرازی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
💠معرفی کتاب1⃣
📗سلام بر ابراهیم 1 و 2
🌷☘🌷☘
🔰محتوا:
📖 زندگینامه و خاطرات پهلوان بی مزار #شهید_ابراهیم_هادی 🌹
#آشنایی_با_سیره_شهدا
#فرهنگ_کتابخوانی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
6⃣2⃣به یاد #شهید_سیدمیلاد_مصطفوی 🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
7⃣2⃣ #خاطرات_شهدا🌷
#شهید_سیدمیلاد_مصطفوی
راوی_خانواده_و_جمعی_از_دوستان
🌷 یادمه دوران راهنمایی روزه می گرفتیم.
بعد از اینکه از مدرسه میومدیم با همون زبان روزه می رفتیم فوتبال بازی می کردیم. 😇
سید از همون دوران نوجوانی تابستان که مدرسه تعطیل می شد سعی می کرد سر کار بره بخاطر همین ما سید رو تابستان ها کم تر می دیدیم. 👌
بهش می گفتم شما که احتیاج به در آمد نداری؟پس چرا می ری کار؟
🌷 می گفت : به خودم اجازه نمی دم که به کمک پدرم نرم.
خیلی وقتا با پدرش می رفت سرویس
توی دبیرستان خیلی با بچه ها شوخی می کرد سید خیلی سر به سر بچه ها میذاشت. 😬
لهجه ترکیش خیلی شیرین بود بچه ها و بعضی از معلما خیلی حرف زدن سید رو دوست داشتن.
حتی توی دانشگاه به خاطر همین لهجه خاصش کل کلاس خندیدن.
استاد به شاگردا خورده گرفت اما سید خیلی راحت گفت : استاد تقصیر ندارن لهجه من واقعا خنده داره 😉
🌷 مدتی رو با هم توی کارخونه خیارشور کار می کردیم.
سید از همون موقع مقید بود نماز و سایر واجتباتش رو به موقع انجام بده همیشه موقع کار کردن مداحی گوش می دادیم. 🎧
اطراف محل کارمون رو پوستر شهدا و رهبری و ... زده بودیم این قدر خوب کار می کردیم که صاحب کار هم خیلی هوامون رو داشت ... 😊
✍ از کتاب : مهمان شام
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh